روزی به همراه رزمندگان وارد شهر فاو شده بودیم، هنگام نماز با آن که اطرافم چند سنگر عراقی بود که فرار کرده بودند و هنوز احتمال خطر وجود داشت، تصمیم گرفتم اذان بگویم.