کربلای پنج

کربلای پنج
آرزویش این بود که إربا إربا شود

آرزویش این بود که إربا إربا شود

فرمانده درشت اندام گردان که بچه‌ها را با شوخی‌هایش درباره اندازه قبر می‌خنداند، سرانجام در عملیات کربلای پنج به آرزویش رسید؛ او که ساعاتی قبل از شهادت، با اشتیاق به شنیدن شعر «کبوتر بام امام حسین(ع)» اصرار می‌کرد، با اصابت گلوله توپ در پشت خاکریز، تکه تکه شد و به کاروان شهدا پیوست.