به گزارش خیمه مگ، نشست «نسبت معنویت و عرفان اسلامی با تاکید بر اندیشه علامه حسن زاده آملی» امروز، از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد رودگر؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در ابتدای این نشست با اشاره به مبارزات ملت فلسطین بر علیه صهیونیستها گفت: علامه حسنزاده آملی، خودشان تجسم عینی معنویت ناب اسلامی، هم در حوزههای نظری و هم عملی و سلوکی یعنی معنویت صادق و صالح بودند. معنویتی که ایشان در عرصه نظر و عمل ارائه دادند معنویتی ذومراتب و دارای امتداد تشکیکی از معنویت فقهی متشرعانه و معنویت اخلاقیِ فاضلانه و حتی معنویت عرفانی است لذا معنویت ایشان دارای صبغه اجتماعی و تمدنی است. بنابراین عنوانی که برای این نشست انتخاب شده، عنوانی مندمج در هم است و نسبت معنویت و عرفان اسلامی به شکل اندماجی، در قاموس تفکر علامه حسنزاده آملی، قابلیت تعریف، تبیین و توصیف و توصیه دارد.
اهمیت تعریف درست از معنویت
وی ادامه داد: سخنران نشست امروز مدعی هستند تعریفی نو و جدید را از معنویت ارائه دادهاند و این برای همه ما که از معنویت و حتی معنویت اسلامی، چه برسد به معنویت به معنای عام آن، تعاریف گوناگونی مشاهده کردهایم مهم است چراکه همچنان به تعریف جامع و مانعی از معنویت دست پیدا نکردهایم بنابراین تعریفی که سخنران ارائه میدهند از اهمیت بالایی برخوردار است.
حجتالاسلام رودگر تصریح کرد: نکته دیگر اینکه ارائه این نشست به مناسبت همایشی است که برای علامه حسنزاده آملی؛ تحت عنوان «فلسفه معنویت با تأکید بر آرای علامه حسنزاده آملی» خواهیم داشت و این همایش اول آذرماه برگزار میشود لذا این نشست، معطوف به آن همایش است و به همین دلیل با تأکید بر نظرات مرحوم علامه حسنزاده آملی برگزار میشود.
ارتباط معنویت با رنجهای انسان
حجتالاسلام والمسلمین علی فضلی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در این نشست سخنرانی کرد و گفت: بحث درباره نسبت معنویت و عرفان اسلامی دشوار است اما لازم است سه سوال مطرح کنیم که یکی رابطه و نسبت معنویت مطلق با عرفان اسلامی، دوم نسبت معنویت اسلامی با عرفان اسلامی و در نهایت نسبت معنویت عرفانی با عرفان اسلامی است. به نظرم این سؤالات برای همه محققان وجود دارد و جا دارد تحقیقات مفصلی در این مورد صورت گیرد تا معنویت به ما هو معنویت، تعریف مشخصی را برای خود پیدا کند.
وی ادامه داد: معنویتی که امروزه در مراکز علمی مورد استفاده قرار میگیرد از مناظر مختلف بررسی شده است و مثلا برخی با واکاوی لغوی، به معنای اصطلاحی آن دست پیدا کردهاند که ما کاری با این تحلیل نداریم اما میخواهیم از سمت معنویت گامی برداریم تا به تعریف آن برسیم و همچنین ببینیم چرا انسانها به دنبال معنویت میروند؟ بشر امروز به صورت فراگیر با گونههای متعددی از رویدادهای تلخ مواجه است لذا با بلایی به نام رنج روبهروست و تمام تلاش وی این است که خودش را از تشویشها بیرون بکشد و نجات دهد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: سؤال ما این است که خاستگاه و حامل این همه رنج در انسان کجاست؟ آیا بُعد مادی انسان در این موارد اهمیت دارد یا بُعد فرامادی او؟ اینجاست که بشر معاصر در صدد خودپیدایی برآمده است و دنبال نجات از خودبیگانگی و بیهودگی و رسیدن به خودیابی است. این سؤالی است که در جای جای جهان وجود دارد؟
لزوم شکوفایی انسان
حجتالاسلام فضلی گفت: اساسا کتاب «معرفت نفس» اثر علامه حسنزاده آملی، با همین سوالات آغاز شده و مثلا میپرسند من کیستم و از کجا آمدهام و به کجا میروم؟ کیست این گره را بگشاید؟ سپس توصیف میکند که چرا گاهی شاد و گاهی ناشادم و گاهی گریان و گاهی خندانم؟ ما به دنبال پاسخگویی به همه این سؤالات نیستیم اما میخواهیم سؤال من کیستم را به یک حیث سوق دهیم که آیا ورای آنچه در آینه میبینیم چیز دیگری هم وجود دارد؟ بشر امروز برای اولین گام مطالعاتی خود در مییابد که این ممکن نیست که همه ابعاد وی همین بُعد مادی و جسمانی باشد لذا در فکر این است که به بُعد فرامادی خود برسد و برای اثبات هم، نه روش حکیمان و فلاسفه را در پیش گرفته و نه از علوم تجربی همانند رؤیای صادقه استفاده میکند بلکه دنبال نقطه ورودی است که مشکل وی را حل کند.
وی بیان کرد: از نظر بشر امروز، انسان به آرامش پایدار نیاز دارد و آرامش یک خصوصیت اخلاقی و احساسی است که ذهن با تکیه به حقیقتی، خودش را از تعارض درونی یا بیرونی با خودش یا با دیگران رها میکند. بشر معاصر در مییابد که خود واقعی و حقیقی او، بعد فرامادی او یعنی همان روح اوست. حال سوال این است که اگر اصل وجودی من، همان بعد فرامادی است پس چه بکنم که به درمان رنجهایم بپردازم و اساسا چگونه این رنجها را پیدا کنم؟ علامه حسنزاده آملی میگوید برای پاسخگویی به این رنجها و دور کردن آنها از خودم باید به فکر شکوفاییِ خودِ واقعیام باشم تا به رنجها پایان داده و به آرامش برسم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: پس هدف انسان معاصر از جستوجوی معنویت این است که خود را پیدا کرده و از تعارضات نجات دهد. از این منظر میتوان تعاریفی از معنویت ارائه داد. اولین تعریف این است که معنویت، خودپیدایی، به معنای عقلی و تجربی از حیث رهایی از رنجها به سوی آرامش است. تعریف دیگر از معنویت به معنای یافتنِ خودِ آرام و واقعی است. مهمترین نکته در نسبت معنویت و عرفان این است که باید گرانیگاه این نسبت، انسان باشد چون میخواهیم انسانی را تربیت کنیم که هم معنویت و هم عرفان را به صورت توأمان در نظر داشته باشد.
حجتالاسلام فضلی یادآو شد: از نگاه عرفان، انسان به معنای حقیقت قلبی است که به درد غربت مبتلاست و برای رهایی از این غربت، در صراط مستقیم سلوک گام برداشته و با توجه قلبی به خدای سبحان، اندک اندک به حرکت استکمالی خود ادامه داده و مقامات قبلی خود را به فعلیت رسانده و در نهایت به ساحت ربوبی برسد یعنی جایی که حقیقت وجودی وی، الهی شود لذا برای اینکه به نسبت بین عرفان و معنویت اسلامی برسیم باید ابتدا به انسان پرداخته و مشخص کنیم منظور از خود، در معنویت عرفانی چیست و در این راستا نیازمند توجه به انسانشناسی سلوکی هستیم.
وجود انواع معنویتها
همچنین احمد شاکرنژاد؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در این نشست بیان کرد: آقای دکتر فضلی به بهترین شکل به سمت تعریف مطلق و مقید از معنویت رفتند تا تعریف مطلق و مشروط؛ یعنی قیودی وجود دارد که اگر فردی رعایت کند میزان معنویت در وی افزایش پیدا میکند و برعکس. نکته دیگر که معمولاً عامل چالش در اینگونه مباحث علمی است این است که در پژوهشهایی که در تعریف معنویت انجام میدهند، برخی افراد در تله تجربه معنوی گیر میکنند و متوجه این نکته نیستند که چنین رویهای چه چالشهایی را در پی دارد لذا آقای دکتر فضلی به خوبی در این تله گیر نکردهاند.
وی گفت: نکته دیگر اینکه ما یک نوع معنویت نداریم بلکه دارای چند نوع معنویت هستیم که بین آنها ارتباطی هم برقرار است. البته آقای دکتر زبان نقد را از بنده گرفتند و اشکالی برای من باقی نماند اما لازم است اشاره کنم که نقطه عزیمت در معنویت، انسان و رنجهای او و در عرفان، نقطه عزیمت، خداوند است بنابراین اگر به این نکته توجه نکنیم ممکن است حوزههای این دو را قاطی کنیم.