به گزارش خیمه مگ، جلسه تفسیر قرآن کریم، توسط آیتالله علیاکبر سیفی مازندرانی، از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم، روز گذشته در مدرسه فیضیه برگزار شد.
در ادامه گزیده مباحث این جلسه را میخوانید؛
«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ؛ و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده [و خضوع] كنيد!» همگى سجده كردند؛ جز ابليس كه سرباز زد و تكبّر ورزيد و [بهخاطر نافرمانى و تكبّرش] از كافران شد.»
برخی از نصوص که درباره ابلیس وارد شده است باقی ماند که این جلسه آنها را میخوانیم و جمعبندی میکنیم. یکی از آنها این روایت است: «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَجَدْنَاهُ هَذَا فِي كِتَابِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَخَلَقَ اللَّهُ آدَمَ فَبَقِيَ أَرْبَعِينَ سَنَةً مُصَوَّراً- فَكَانَ يَمُرُّ بِهِ إِبْلِيسُ اللَّعِينُ فَيَقُولُ لِأَمْرِ مَا خُلِقْتَ فَقَالَ الْعَالِمُ فَقَالَ إِبْلِيسُ لَئِنْ أَمَرَنِي اللَّهُ بِالسُّجُودِ لِهَذَا لَأَعْصِيَنَّهُ، قَالَ ثُمَّ نَفَخَ فِيهِ فَلَمَّا بَلَغَتِ الرُّوحُ إِلَى دِمَاغِهِ- عَطَسَ عَطْسَةً جَلَسَ مِنْهَا فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ- فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى يَرْحَمُكَ اللَّهُ قَالَ الصَّادِقُ فَسَبَقَتْ لَهُ مِنَ اللَّهِ الرَّحْمَةُ ثم قال الله تبارك و تعالى لِلْمَلائِكَةِ- اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا له- فأخرج إبليس ما كان في قلبه من الحسد فأبى أن يسجد- فقال الله عز و جل «ما مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ- قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ».
معنای روایت این است؛ خدای تعالی اولینبار که آدم را از گل آفرید چهل سال به صورت مجسمه بود، وقتی ابلیس به او میرسید میگفت چرا تو خلق شدی؟ همچنین ابلیس میگفت اگر خدا به من امر کند به این صورت سجده کن من عصیان میکنم. وقتی در آدم روح دمیده شد، وقتی روح به سرش رسید عطسه کرد و گفت «الْحَمْدُ لِلَّهِ»، خداوند هم فرمود: «يَرْحَمُكَ اللَّهُ» و اولین لطفی که از جانب خدا شامل حال آدم شد رحمت او بود. سپس خداوند به ملائکه دستور داد به آدم سجده کنند، در این هنگام ابلیس حسد درونی خودش را ابراز کرد و سجده نکرد.
فقها این مطلب را بیان کردند که حسد تا زمانی که ابراز نشود معصیت نیست ولی اگر ابراز شود معصیت است. البته این مطلب با برخی روایات منافات دارد. در روایت داریم «اَلْحَسَدُ یَأْکُلُ الْحَسَنَاتِ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ». خود حسد و اظهار حسد دو چیز است، ولی مفاد این روایت این است که خود حسد حسنات را از بین میرود پس باید شرعا حرام باشد. به هر حال این یک بحث فقهی است. باید سند روایت را دید ولی روایت دلالت بر حرمت نفس حسد دارد. به هر حال شیطان با سجده نکردن، حسد درونی خودش را ابراز کرد. تفاوت حسد و غبطه هم در این است که حسد تمنی و آرزوی زوال نعمت از غیر است ولی در غبطه فقط تمنی نعمت دیگری برای خود است.
روایتی که خواندیم سه مدلول دارد. مدلول اول اینکه صورت آدم قبل از نفخ روح چهل سال باقی بود. دوم اینکه هرگاه ابلیس به صورت حضرت آدم نگاه میکرد هم به خلقتش اعتراض داشت و هم خودش را آماده میکرد که اگر به من امر شود به این سجده کن من سجده نمیکنم. نکته سوم اینکه ابلیس به واسطه امر به سجده مورد امتحان قرار گرفت. این مسئله خیلی مهم است.
روایت دیگر روایتی است که طبرسی در احتجاج نقل کرده است: «رُوِيَ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ: إِنَّ يَهُودِيّاً مِنْ يَهُودِ الشَّامِ وَ أَحْبَارِهِمْ ... قَالَ الْيَهُودِيُّ هَذَا آدَمُ أَسْجَدَ اللَّهُ لَهُ مَلَائِكَتَهُ فَهَلْ فَعَلَ لِمُحَمَّدٍ شَيْئاً مِنْ هَذَا؟ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع لَقَدْ كَانَ كَذَلِكَ أَسْجَدَ اللَّهُ لِآدَمَ مَلَائِكَتَهُ فَإِنَّ سُجُودَهُمْ لَهُ لَمْ يَكُنْ سُجُودَ طَاعَةٍ وَ أَنَّهُمْ عَبَدُوا آدَمَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنِ اعْتَرَافاً بِالْفَضِيلَةِ وَ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ لَهُ وَ مُحَمَّدٌ ص أُعْطِيَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ صَلَّى عَلَيْهِ فِي جَبَرُوتِهِ وَ الْمَلَائِكَةُ بِأَجْمَعِهَا وَ تَعَبَّدَ الْمُؤْمِنِينَ بِالصَّلَاةِ عَلَيْهِ فَهَذِهِ زِيَادَةٌ يَا يَهُودِيُّ»
معنای روایت این است که شخصی یهودی به امیرالمومنین(ع) عرض کرد حضرت آدم که شما قبول دارید پیامبر بوده است، فضیلتش معلوم است، چون خداوند ملائکه را برای آدم به سجده واداشت ولی آیا چنین فضیلت و اکرامی برای رسول شما هم بوده است؟ علی(ع) فرمود: برای پیامبر ما هم چنین فضیلت بوده است. ملائکه برای آدم سجده کردند ولی سجود ملائکه، سجود طاعت محض نبوده است به این معنا که بخواهند خود خدا را عبادت کنند، بلکه آنها به خود آدم سجده کردند ولی به فضیلت آدم اعتراف کردند، اما به پیامبر چیزی داده شد که افضل از این است و آن اینکه خداوند و تمام ملائکه بر پیامبر(ص) صلوات فرستادند و به مومنین هم امر شده است که بر پیامبر(ص) صلوات بفرستید. نتیجه اینکه صلواتی که خدا و ملائکه در عالم جبروت بر پیامبر(ص) فرستادند، یک فضیلتی برتر از فضیلت سجده کردن به حضرت آدم بوده است.
ظاهر این روایت که میگوید «أَنَّهُمْ عَبَدُوا آدَمَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» شرک است ولی چون سجده به آدم به امر پروردگار بوده است عین اطاعت الهی بوده است. لذا شبهه شرک با این بیان رفع میشود.