به گزارش خیمه مگ، نشست «حجاب از نگاه علم» از سلسله نشستهای نگرشی چندرشتهای به مسئله حجاب، عصر دوشنبه ۲۲ آبان با حضور سیده معصومه طباطبایی، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر زن و خانواده در فضای مجازی برگزار شد.
طباطبایی در این نشست با اشاره به نگاه سلبی و ایجابی درباره حجاب گفت: وقتی واژه حجاب را واکاوی میکنیم، در قرآن کریم از آن به عنوان یک پوشش و پرده یاد شده است که نگاه ایجابی بوده و ممنوعیت نشان دادن برخی از زینتها و اعضای بدن، نگاه سلبی است که بیان این واژه و مفهوم آن در تعامل با کودکان و نوجوانان حائز اهمیت است.
وی افزود: باید به یک اصل اساسی توجه کنیم و آن اینکه گام اول برای رسیدن به نتیجه مطلوب درباره تبیین و انتقال مفهوم و حکمت عفاف و حجاب، توجه کردن به ویژگیهای کودکان و نوجوانان است، به این معنی که لازم نیست عین داستانهای شفاهی و عینی را بیان کنیم، بلکه باید مفهوم را گرفته و با زبان مادرانه آن را برای فرزندان خود بومیسازی، شخصیسازی و بیان کنیم.
این پژوهشگر در ادامه تصریح کرد: ما در آموزههای دینی میبینیم که از ابزار بازی بسیار استفاده شده است و ائمه اطهار(ع) از قالب بازی برای تعامل با کودکان و نوجوانان بهره میگرفتند تا برخی مفاهیم دینی را به کودکان و نوجوانان انتقال دهند؛ چرا که بچهها به بازی علاقه دارند و از این راه میتوان با آنها تعامل خوبی برقرار کرد.
وی با اشاره به استفاده از زبان تمثیل به عنوان راهکار نهادینه کردن فرهنگ حجاب در میان نوجوانان گفت: برای تبیین و درک برخی مفاهیم برای کودک و نوجوان از تمثیلهای گوناگونی میتوانیم استفاده کنیم تا مفهوم حجاب را که مفهومی ثقیل و سنگین است، استفاد کنیم. مانند تمثیل صدف و مروارید. در واقع هر کسی اعم از والدین یا مربی برای تعامل با متربی خود میتواند از آنچه در آن گروه یا خانواده و دایره تعاملی قابل فهم است، استفاده کند تا مفهوم حجاب را منتقل کند.
طباطبایی در ادامه استفاده از گفتوگوی سقراطی را مورد اشاره قرار داد و بیان کرد: ابزار دیگری که علمی هم است و در فهم درست حکمت حجاب نقش دارد، استفاده از گفتوگوی سقراطی است؛ یعنی با کودک و نوجوان آنقدر سوال و جواب و گفتوگو میکنیم تا به نتیجه برسیم. سؤال اول را مادر یا پدر و یا متربی این گونه میپرسد که؛ کسی که حجاب دارد یا کسی که حجاب ندارد، فرقی با هم دارند یا نه؟ ممکن است بگوید فرقی با هم ندارند. باز هم میپرسیم، یعنی مدل پوشش آنها فرقی با هم ندارند، پاسخی که میدهد ما را به سؤال بعدی سوق میدهد تا از پاسخ کودک به نتیجه مطلوب برسیم. ممکن است کودک تمایلی به ادامه نداشته باشد، اما باید او را سر شوق بیاوریم. اگر دقت نشود و این گفتوگو منقطع بماند، سؤال و شبهه در ذهن کودک و نوجوان به وجود میآید و یا ممکن است در اثر تبلیغات نادرستی که درباره حجاب وجود دارد تصور کنند اطلاعات کاملی درباره حجاب دارند و میتوانند طرف مقابل را مغلوب کنند، بنابراین باید به فرزندمان این اطمینان را بدهیم و بپذیرد که مناظره نمیکنیم و گفتوگو میکنیم. در گفتوگوهای مادر و دختری یا پدر و پسری هم باید از واژههای محبتآمیز استفاده کنیم.
وی با بیان اینکه لازم است به یکسری کتابها هم تجهیز شویم، گفت: گام اول این است که بدانیم حجاب چه ضرورت و بایستههایی دارد تا متقن سخن بگوییم. با روانشناسی رشد کودکان و نوجوانان آشنا باشیم و بایستههای آنها را بدانیم و روشهایی که انتخاب میکنیم، نیاز آنها را در کنار اقتضائات سنی کودک و نوجوان قرار دهیم، تا راهبردها و کاربردها علمی باشد.
این پژوهشگر ادامه داد: بعد از اینکه ابزارهای مفهوم شناساندن را به کار بردید و با نوجوان ارتباط گرفتید، از این مسیر به بعد کار قدری راحتتر میشود و تعامل ما با نوجوان به ریل ارتباطگیری مربوط است و اگر توانستیم موفق باشیم، وارد ابعاد شناختی میشویم. متأسفانه بسیاری از نوجوانان و جوانان بازخورد منفی نسبت به حجاب دارند و آن را باور نکردهاند و حجاب را یک مسئله سخت میدانند. براساس نظرسنجی که شده است، در میان خانوادههای دینی نیز درجه اعتقاد دینی و التزام آنها به پوشیدن چادر هم کاهش یافته است.
وی افزود: مربیان و والدین برای اینکه بتوانند حجاب را به درستی عرضه کنند، از خصوصیات فرزندان خود نظیر زیباپسندی و ... استفاد کنند. مثلاً از روسریهای زیبا و لباسهای زیبا برای پوشش استفاده کنند که این باعث میشود نسبت به حجاب علاقهمند شوند و تعلق خاطر داشته باشند در این صورت هیچ هجمهای نمیتواند او را از این تعلق خاطر دور کند.
وی با اشاره به الگوآفرینی و معرفی الگوهای درست برای فرزندان، بیان کرد: شیوههای درست فرزندپروری را مطالعه کنیم، در آموزههای قرآنی و شیوههای تربیتی ائمه(ع) و پیامبر اکرم(ص) میبینیم که الگوی مناسب معرفی میکردند. اینها تلنگری برای ماست که فرزندان خود را در یک برش از زندگی با الگوها آشنا کنیم، چرا که پذیرش الگوها بیشتر از مفاهیم انتزاعی و نصیحتگونه اهمیت دارد و در تعامل با افرادی که مواجهه دارند، بسیاری از مفاهیم را این طور یاد میگیرند. بنابراین الگو در رشد فردی و هویت کودک و نوجوان حائز اهمیت است.
طباطبایی در ادامه به تأکیدهایی که در رابطه با تعامل فرزندان و والدین شده است، اشاره کرد و گفت: والدین آیینه تمامنمای فرزندان هستند و بچههای ما آنچه آرزویشان را داریم نمیشوند بلکه آنچه هستیم میشوند. تربیت فرزندان و آموزش مفاهیم اعتقادی را نمیتوان با نصیحت پیش برد. وقتی فرزند میبیند که مادر گرایش به مسائل اعتقادی و دینی دارد، بستر برای فرزندان هم آمادهتر میشود. در واقع دو اصل اساسی در شکلگیری شخصیت افراد نقش دارد؛ وراثت و محیط که در بستر خانواده رخ میدهد. پس والدین وظیفه و مسئولیتشان در این زمینه سنگینتر است و این مسئله فقط به حجاب مربوط نیست، بلکه رفتار، تعامل، پوشش والدین در مقابل فرزندان و ... یک مدل رفتاری را به فرزندان میدهد و این مدل رفتاری را در خانواده میآموزند. نقش دوم در معرفی الگو برعهده مدرسه است و نقش مهمی در دوستیابی فرزندانمان دارد.
وی با اشاره به الگوگیری از دوستان بیان کرد: نوجوانان، ارتباطشان با دوستانشان بیشتر از والدین است و در بسیاری از مسائل اعتقادی که دریافت کردهاند، ممکن است تنزل و یا تعالی یابند؛ بنابراین دوستیابی مهم است و نمیتوان به صورت مستقیم ورود کرد، اما میتوان الگودهی و جهتدهی کرد. ما بنمایههای این مسئله را در بستر خانواده ایجاد کنیم تا در بستر اجتماع جهتدهی شود. به این صورت که در انتخاب مدرسه دقت کنیم و با خانوادههایی که از نظر اعتقادی و نگرشی به مسائلی مانند حجاب همسو هستیم، تعامل داشته باشیم؛ چرا که در غیر این صورت نوجوانان در پی یافتن مسیرهای اعتقادی خود هستند و ممکن است به دلیل شبهههایی دچار تزلزل شوند و کار سختتر شود.
این مدرس دانشگاه و حوزه با تأکید بر راهبری در امر تربیت فرزندان، گفت: اگر فرزندانمان مسیر را اشتباهی رفتند، از روشهای مختلف از جمله مشاور امین استفاده کنیم تا بچهها به ریل اصلی برگردند و به ویژگیها و خصوصیات و دوره رشد آنها توجه کنیم تا به نتیجه مطلوب برسیم.
وی در ادامه به ارتباط نوجوانان با رسانه و نقش رسانه در تربیت آنها اشاره کرد و گفت: از دوره کرونا فرزندان ما وارد فضایی شدند که پیش از کرونا خانوادهها نسبت به آنها فیتلر و محدودیتهایی داشتند و دسترسی را به راحتی ایجاد نمیکردند، اما مدل آموزشی در دوره کرونا خانوادهها را ناگزیر کرد که وارد تعاملات دیگری شوند، در عین حال که بستری برای آموزش فراهم شد. این مسئله آسیبهای خاص خود را داشت، دسترسی فرزندان آزاد شد، از طرفی هم مهارتهایی را به همین سبب آموختند. بنابراین ضرورت دارد که نگرش دقیقی برای مواجهه با عرصههای مختلف داشته باشیم. اما فرزندان ما در ارتباط با رسانهها هستند و ممکن است برخی مفاهیم مطلوب ما نباشد، اما نمیتوانیم مانند یک پلیس و ناظر کنار فرزندانمان باشیم، اغلب والدین تا دوره دبیرستان در کنار فرزندان خود هستند، اما در دوره دانشگاه همه چیز از دستشان خارج میشود و این مدل اشتباه تربیتی است که کنترلگری افراطی دارند.
طباطبایی با بیان اینکه ما باید اصول تربیتی را در دوره کودکی فرزندان بیاموزیم، ادامه داد: بهترین دوره برای تربیت دوره کودکی است. والدین باید بصیرتافزایی کنند و همه مسائل در بستر خانواده به فرزندان آموخته شود. اصول و مبانی اساسی و الگوهای مطلوب را بشناسیم و الگوهای مطلوب ارائه دهیم تا وارد هر عرصهای شدند، نگران نباشیم و آسیبی به آنها وارد نشود؛ چرا که باورها و اعتقادات در آنها ریشه دوانده است.
وی در پایان تصریح کرد: باید مدل تربیتی والدین مهارتآموزی باشد تا نوجوانان که در دوره هویتبخشی و داشتن شخصیت مستقل برای خود هستند، مسئله حجاب جزء مسئله اصلی و ارزشی آنها باشد؛ در این صورت وقتی به مراحل بالاتر رسیدند، اعتقاد و باور در ذهنشان ارزشمند میشود و تا پای جان از آن دفاع میکنند.