۰۳ آذر ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۰

انتشار کتاب «فقه تکالیف الزامی کودکان ممیز و مراهق»

انتشار کتاب «فقه تکالیف الزامی کودکان ممیز و مراهق»
کتاب فقه تکالیف الزامی کودکان ممیز و مراهق (با تأکید بر اجتهاد نص‌محور و عقل‌گرا ) به قلم مصطفی همدانی از سوی نشر حوزه منتشر شد.
کد خبر: ۱۶۸۰

به گزارش خیمه مگ، کتاب فقه تکالیف الزامی کودکان ممیز و مراهق (با تأکید بر اجتهاد نص‌محور و عقل‌گرا) به قلم مصطفی همدانی از سوی نشر حوزه منتشر شد.

از امتیازات این کتاب، تحلیل نظری روش شناسی عقل در اجتهاد و نیز ارائه نمونه هایی از کارای عقل مستقل در اجتهاد است و بسیاری از بزرگان فقه مانند محقق خویی معتقدند عقل مستقل هیچ کارایی در اجتهاد ندارد.

در چکیده کتاب آمده است:

نظام‌های فقهی و حقوقی سن خاصی برای مسئولیت کودکان مشخص کرده‌اند و پیش از این سن، کودک را به هیچ تکلیف الزامی مکلف نکرده و نیز هر بزهکاری که مرتکب شود را معاف از کیفر دانسته‌اند و تنها به اصلاح و بازپروری او بسنده می‌کنند. انگاره مسلط بر فقه شیعه نیز با تمسک به روایت رفع‌القلم، سن تکلیفی خاصی برای کودک تعیین کرده و مسئولیت الزامی عبادی و اجتماعی او از این سن آغاز می‌شود. این رویه‌ها با سه چالش فقهی و گاه فقهی - حقوقی روبرو هستند: اولاً، مکلف‌کردن ناگهانی کودک به انجام وظایف عبادی بدون فراهم‌شدن مقدمات معرفتی در پذیرش اصل دین و اعتقادیافتن به آن و نیز بدون آگاهی یافتن از فرائض و محرمات، معقول نیست. ثانیاً، بسا کودک مراهق یعنی کودکی که قدرت جسمی و فکری بزهکاری دارد اما هنوز بالغ نشده است با بهره از فرصت امن معافیت پیشابلوغ، جنایات سهمگینی مرتکب شود که این تالی فاسد قابل قبول نیست. ثالثاً، برخی نصوص دینی تکالیفی را متوجه کودک ممیز کرده‌اند که برخی فقیهان نیز به حکم ظاهر همان نصوص، کودکان را در مواردی مکلف دانسته‌اند که این تکلیف، خلاف انگاره یادشده است.

تحقیق فرارو با هدف گره‌گشایی از این سه چالش علمی، از روش اجتهادی نص‌محور و عقل‌گرا بهره برده ضمن تثبیت بستر روش‌شناختی این الگو و تبیین مفاهیم ممیز و مراهق، با تحلیل و نقد اندیشه‌های رایج، در پاسخ به چالش نخست، مسئولیت را متوجه اولیا و مربیان اجتماعی دانسته تا با تربیت فکری و اعتقادی و علمی کودک او را برای پذیرش تکالیف عبادی بلوغ آماده کنند و در صورت فقدان یا کوتاهی آنان، در فرصتی که کودک در آغاز بلوغ نیازمند تحقیق و فراگیری است او را به حکم عقل، معاف از تکلیف دانسته است. در پاسخ به چالش دوم، به دستور عقل و با حفظ حدود روش‌شناختی تعامل دلیل نقلی و عقلی و بدون خدشه به حدود دلالی روایت رفع‌القلم، کودک مراهق را در تجاوز به حقوق دیگران ( اعم از حریم خصوصی، حقوق مالی، جانی و آبرویی) مسئول دانسته است که البته مسئولیت او از جنس کیفر اخروی است و بدین‌سان کیفر را از انحصار در تنبیه دنیوی خارج کرده و به دامنه عقوبت اخروی نیز توسعه داده است. در پاسخ به چالش سوم، تنها تکالیفی که به حکم عقل متوجه کودک است را (به عنوان مخصص روایت رفع‌القلم) پذیرفته و بدین‌سان تعارضی با حدیث رفع‌القلم ندارد.