به گزارش خیمه مگ، آیتالله مهدی هادوی تهرانی، استاد درس خارج حوزه علمیه، در ادامه مباحث تفسیری خود که در مدرسه آیتالله العظمی گلپایگانی در قم و در ابتدای درس خارج ایشان برگزار میشود، به آیه ۱۴ و ۱۵ سوره مبارکه حجر «وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ ﴿۱۴﴾ لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ؛ و اگر درى از آسمان بر آنان مى گشوديم كه همواره از آن بالا مىرفتند(۱۴) قطعا مى گفتند در حقيقت ما چشمبندى شدهايم بلكه ما مردمى هستيم كه افسون شده ايم (۱۵)» اشاره کرد و گفت: خداوند به این نکته اشاره میکند که اگر ما واقعیت یک حقیقتی را به اینها نشان دهیم و ببینند اینطور نیست که آن را باور کنند و ایمان بیاورند بلکه اگر دری به سوی آسمان برای آنان باز شود میگویند چشمان ما سحر شده است و ما جادوزده هستیم. علامه طباطبایی فرمودند مراد از این آسمان، آسمان معنوی و محل سکونت ملائکه است.
وی افزود: در مورد آیه بعد هم فرمودند؛ وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ؛ مراد از زینت آسمان، همین ستارگان است؛ در مورد چرایی پیاپی آمدن این دو توضیح داده شد که اگر ما درهای معنوی را برای اینها باز کنیم باور نمیکنند ولی اگر کسی فطرت سالمی داشته باشد و عاقل باشد با دیدن همین آسمان مادی و بدون نیاز به گشودن آسمان معنوی هم میتواند خدا را باور کند.
استاد حوزه علمیه گفت: در آیه بعد هم فرموده است: وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ، یعنی ما این آسمان مادی را از هر شیطان رجمشدهای حفظ کردهایم مگر کسی که از این شیاطین استراق سمع کند و البته به دنبال او شهاب آشکاری میفرستادیم. علامه فرموده است اینکه بگوییم در آسمان اول تعدادی شهاب در دست ملائکه است و وقتی قرار است شیاطین به آن نزدیک شوند با این شهابسنگ آنها را مینند این اباطیل است و از جهت علمی معنایی ندارد.
آیتالله هادوی تهرانی بیان کرد: علامه البته نه با صراحت معتقد است زبان قرآن در بیان این موارد، نمادین است نه عین حقیقت، و مراد از آسمان یک مرتبه از وجود است و مراد از شهاب واقعا مانند این شهابسنگها که قطعاتی از سیارات است، نیست. البته گفته میشود قرار است شهابسنگی به زمین بخورد که آن را مانند دوره دایناسورها خواهد کرد زیرا برخی معتقدند دایناسورها بر اثر برخورد این نوع شهابها با زمین منقرض شدهاند.
وی همچنین در تفسیر سوره مبارکه جن به آیات ابتدایی آن پرداخت و گفت: در آیه اول و دوم به این نکته اشاره دارد که برخی از جنیان آیات قرآن را شنیدند و آن را شگفتآور دانستند و به خدا ایمان آوردند؛ در آیه سوم به این نکته اشاره دارد که این اجنه مؤمن که ایمان آوردند میگویند برخی از افراد ما درباره خداوند مطالب باطلی را نسبت میدهند. در آیه ۵ جمله جالبی دارد و میگوید ما تصور میکردیم جن و انس نسبت به هر چیزی هم که دروغ بگویند نسبت به خداوند دروغ نخواهند گفت ولی حالا پی بردیم که جن و انس هم گاهی نسبت خداوند دروغ میگویند و اینکه خدا را دارای فرزند و همسر و ... میدانستند. وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا.
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: در آیه ششم «وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا» فرموده است که مردانی از بین انسانها به مردانی از اجنه پناه میبردند و این سبب میشد تا گناهان اینها افزایش پیدا کند؛ در اینباره مطالب زیادی نقل است از جمله شیخ طوسی از قول بلخی نقل کرده است که وی معتقد بود که مردانی از انسان به اجنه پناه نمیبردند بلکه مردانی از انس به مردانی دیگری از انسانها پناه میبردند ولی به واسطه ارتباط با اجنه.
وی افزود: از منظر شیخ، بلخی گفته است تعبیر رجال فقط برای انسان به کار میرود و در مورد انس نداریم ولی از قول شیخ طوسی برخی دیگر معتقدند اجنه هم رجال و نساء دارند بنابراین ظاهر آیه را مدنظر قرار دادهاند و نتیجه این پناه بردن این است که گناهان آنان افزایش پیدا کند.
وی افزود: مراد آیه این است که اگر انسانی به جن پناه ببرد که قبلا برخی این کار را میکردند و امروز هم گروههای شیطانپرست چنین میکنند این باعث هدایت و نجات آنها و فلاح و رستگاری آنان نیست بلکه باعث گمراهی و گناه و سقوط اشخاص است. تجربه هم نشان داده است افرادی که اشتغال به این کارها دارند افراد خوبی نیستند.
استاد درس خارج حوزه علمیه گفت: در ادمه در آیه ۷ هم فرموده است که این جنیان مشرک میگفتند که قیامتی در کار نیست یعنی منکر معاد بودند کما اینکه نسبت به خداوند هم مطالب بیربطی میگفتند از جمله اینکه خدا صاحب فرزند و همسر و ... است. این مؤید این نکته است که جن و انس در محاسبه و معاد و قیامت و حسابرسی با یکدیگر مشترک هستند.
استاد حوزه علمیه همچنین در تفسیر سوره مبارکه حاقه به آیه ۱۸ و ۱۹ اشاره کرد و گفت: در آیه ۱۸ فرمود وقتی نامه عمل بهشتیان به دست راست آنان میدهند افتخار کرده و سربلند هستند و به بقیه هم ندا میدهند که بیایید کتاب ما را بخوانید؛ این مضمون در سوره مبارکه اسراء هم آمده است که فرمود: يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا. یعنی هر فردی با امام خودش در صحرای قیامت میآید. شیخ طوسی در ذیل این ایه سوره اسراء آورده است معنای این تعبیر آن است که افرادی که کتاب خود را از پشت سر و چپ به آنها میدهند توان خواندن کتاب خود را ندارند و زبانشان بند میآید و میگویند مرتکب چه گناهانی شدهاند که عقاب آن امروز اینقدر شدید است.
وی اضافه کرد: علامه طباطبایی همه تفاسیر مرتبط با بحث امام در این آیه را رد کرده و آورده است که امام کسی است که مردم دنبال او راه میافتند خوب باشد یا بد و اینکه قرآن فرموده است کسانی که نامه عمل آنها در دست راستشان است دنبال امام حق رفتهاند و به تعبیر شیخ طوسی این کتاب را از خوشحالی میخواند و افراد دیگر را هم به خواندن نامه عمل خود دعوت میکند ولی کسی که دنبال امام باطل است وضعیت آشفتهای دارد و خودش که نمیتواند نامه عملش را بخواند از خجالت دیگران را هم به این مسیر دعوت نمیکند.