به گزارش خیمه مگ، آیتالله مهدی هادوی تهرانی، استاد درس خارج حوزه علمیه،در ادامه سلسلهمباحث تفسیری سوره مبارکه واقعه گفت: در ادامه تفسیر به آیه ۶۲ سوره واقعه رسیدیم؛ «وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ»، شیخ طوسی فرمود نشئه اولی به معنای دنیا و نشئه ثانی به معنای آخرت است و آیه بر این موضوع تأکید میکند که شما قدرت خداوند در دنیا را ملاحظه کردید و اینکه شما را آفرید آیا او قادر بر امور آخرت و بازآفرینی شما نخواهد بود چرا تفکر نمیکنید؟
وی افزود: علامه طباطبایی ضمن پذیرش نظر شیخ طوسی آورده است که خداوند دنیا را باطل و لغو و بیهوده خلق نکرده است یعنی وقتی میدانید نشئه اولی لغو نیست پس نشئه ثانیه هم وجود دارد. علامه به سوره یس هم استناد کرده است که خداوند در آنجا تأکید میکند: «قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ.»
آیتالله هادوی تهرانی اضافه کرد: زمخشری درباره این آیه گفته است آیه قیاس را مورد تایید قرار میدهد و اینکه شیعه بگوید اول من قاس هو ابلیس، درست نیست زیرا خود قرآن گفته است، چون نشئه اول وجود دارد آخرت هم هست. علامه طباطبایی نظر زمخشری را رد کرده و میگوید شیعه قیاس منطقی و برهانی را قبول دارد و این آیه مشمول همین نوع قیاس است نه قیاس فقهی.
وی افزود: آلوسی هم در روح المعانی که علامه به آن توجه داشته و آورده است کسی که بر نشئه اولی قدرت دارد بر ایجاد آخرت قادرتر است، زیرا مواد آن وجود دارد در صورتی که خلقت اولیه از هیچ بوده است. علامه این حرف را نادرست میداند و میگوید، آلوسی فکر کرده است که وقتی مواد سازنده دنیا خلق شدند دیگر نیازی به خالق ندارند. در خلقت اول اینها نبودند و پدید آمدند ولی در خلقت دوم این مواد وجود دارد و خدا آن را به نشئه ثانیه تبدیل میکند، در حالی که این تصور درست نیست، زیرا چیزی که خلق شد آن به آن و لحظه به لحظه به خدا و خالق نیاز دارد و اگر خداوند یک لحظه از خالقیت دست بردارد هیچ نخواهد بود.
استاد درس خارج حوزه علمیه اظهار کرد: علامه طباطبایی در اینجا بحث دقیق فلسفی کرده است. در فلسفه توضیح داده شده که وجود ممکنالوجود دائماً وابسته به واجبالوجود است نه اینکه موجودی خلق میشود و خود به خود باقی است و به حیاتش ادامه میدهد. این بحث در قرون وسطی مطرح بود که خدا دنیا را آفرید و رها کرد و بازنشسته شده است. عدهای برای اینکه آن را درست کنند گفتند خداوند دنیا را آفریده است، ولی چون هر چند وقتی نظم عالم کمی بهم میخورد خدا دوباره آن را تنظیم میکند که به آن نظریه ساعتساز ناشی گویند. این تصورات در دنیای غرب به خاطر ضعف قدرت فلسفی این افراد بوده است، در حالی که خداوند دنیا را آفریده است و فیض مستمری هم نسبت به عالم دارد و یک لحظه هم اگر آن را رها کند عالم به هم میریزد.
وی اضافه کرد: در آیه ۶۳ فرموده است: «أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ»؛ آيا آنچه را كشت مىكنيد ملاحظه كردهايد همچنین در آیه «أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ»؛ آيا آبى را كه مى نوشيد ديدهايد، در آیه ۷۱ «أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ»؛ این سه آیه با تعبیری مشابه به سه چیز اشاره دارد؛ اول آنچه کشت میکنید؛ دوم آبی که مینوشید و سوم آتشی که برمیافروزید؛ علامه طباطبایی فرموده که این سه چیز از اهم اموری است که انسان با آن در دنیا زندگی میکند و حالا از انسان باید پرسید آیا به این چیزها توجه دارید یا از روی بیتوجهی و صرفاً برای اینکه مصرف کرده باشید میخورید و میکارید و آتش روشن میکنید؟
آیتالله هادوی تهرانی گفت: گاهی بشر به اندازه بهائم هم توجه ندارد یعنی میخورد و مینوشد و از نعمات استفاده میکند بدون اینکه توجه داشته باشد این نعمت از کجا آمده و چه کسی آن را خلق کرده است. بارها گفتهام خداشناسی نیاز به کلام و فلسفه و برهان و حوزه و دانشگاه و استدلالات پیچیده فلسفی و غیر آن ندارد و خدا فرموده است اگر شما یک ذره به دور و بر خودتان نگاه کنید و در حد همین ظواهر باید به خدا و قیامت و حقایق عالم باور کنید و چیزی نیست که به آموزش نیاز داشته باشد. به همین دلیل قرآن خودش را مذکر و ذکر و یادآوریکننده میداند.
وی افزود: شما یک دانه را میکارید و تبدیل به گیاه میشود و آن گیاه ثمر و میوه میدهد، ولی بدانید که شما این دانه را کاشتید ولی بدایند خداست که دانه داخل خاک را رشد میدهد و به میوه و ثمر میرساند. هزاران عامل جمع شده تا این دانه رشد کرده است؛ خورشیدی که میتابد، قابلیت رشد در دانه و اینکه ریشه از زمین آب و غذا میگیرد و هزاران عامل دیگر در این مسئله دخیل است. کتاب خلقت و آفرینش و تکوین هم برای پیبردن به قدرت خدا کافی است تا انسان بفهمد که عالم بدون قدرت و حکمت و علم نمیچرخد، بلکه خالقی وجود دارد که هر لحظه فیضش عالم را اداره میکند.
استاد حوزه گفت: در آیه ۵۷ فرمود: «نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ»؛ ما شما را خلق کردیم آیا تصدیق نمیکنید؟ در آیه ۶۲ هم فرمود شما زندگی دنیا را میشناسید و آیا باعث یادآوری برای شما نیست که وقتی ما قادر به خلق دنیا هستیم آیا آخرت را نمیتوانیم خلق کنیم؟ هدف خداوند گیاه و آب و آتششناسی نیست که در این آیات به آن اشاره شده است بلکه هدف رسیدن به قیامت و حقیقت و خلقت دوباره است؛ فرموده است آیا آنچه زراعت کردهاید دیدهاید؟ آیا شما آن را بارور میکنید یا ما؟ ما اگر بخواهیم قادریم همین چیزهایی که کاشتهاید تبدیل به کاه و مواد بی ارزش بکنیم و آن وقت شما گرفتار ندامت خواهید شد (فظلتم تفکهون). به تعبیر شیخ طوسی، قتاده و ابن عباس و مجاهد این تعبیر را تعجب کردن و برخی دیگر از مفسران آن را پشیمانی معنا کردهاند.
هادوی تهرانی بیان کرد: شیخ طوسی فرموده است: «فظلتم تفکهون»؛ یعنی شما به سمت پشیمانی میروید. وی معتقد است اصل تفکه به معنای میوه خوردن است و فکاهی از این واژه گرفته شده است؛ شیخ معتقد است این تعبیر، استعاره برای این است که شما چگونه میخواهید با فکاهی غم و غصه خود را از بین ببرید؟ در آیه بعد هم ادامه داده است که إِنَّا لَمُغْرَمُونَ؛ [و مى گوييد] واقعا ما زيان زدهايم. بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ؛ بلكه ما محروم شدگانيم. خداوند در این آیات درصدد بیان این است که بگوید بذری که شما میکارید و رشد میکند و ثمر و میوه میدهد محصول قدرت شما نیست و اگر بخواهیم آن را تبدیل به هیزم و چوب خشک میکنیم و شما آن وقت دائماً در پشیمانی خواهید بود و خواهید گفت ما در ضرر و زیان هستیم.
استاد حوزه بیان کرد: شاید خداوند میخواهد بگوید اگر اعمال شما در زندگی محصول واقعی نداشته باشد و حطام باشد در آخرت قرار است از چه چیزی بهرهبرداری کنید. دنیا مزرعه آخرت است و اگر انسان کاری بکند که در آخرت ثمر و فایده ندارد به چه سرنوشتی گرفتار خواهد شد؟ در برخی تعابیر آمده که شاید یکی از بزرگترین عذابهای جهنم، ندامت و پشیمانی است، پشیمانی که قابل جبران نیست و انسان فقط در آن وقت خواهد گفت ای کاش، ای کاش و ناخن به دهان خواهد گزید، ولی این پشیمانی سودی ندارد.
وی تأکید کرد: ما فرصت زیادی در دنیا داریم که آن را به بطالت میگذرانیم و کار خیر انجام نمیدهیم، در حالی که حداقل میتوانیم ذکر بگوییم و صلوات بفرستیم. مرحوم آیتالله بهجت حتی یک لحظه را برای ذکر و صلوات و یاد خدا از دست نمیداد ولی ما نه اهل ذکر و نه اهل ذُکر هستیم و در حسرت روز قیامت دنبال این خواهیم بود که همسر و برادر و خواهر و والدین یا فرزندان یاد ما بیفتند و حمد و صلواتی بفرستند. آیتالله قاضی زیاد به قبرستان میرفت زیرا واقعا مکان و آموزشگاه عرفان است و انسان باید ببیند وقتی مرد و از دنیا رفت آیا با دست پر خواهد رفت یا دستان خالی؟ بنابراین فقط حسرت خواهیم خورد که آن هم سودی ندارد.