به گزارش خیمه مگ، متن پیام معظمله، بدین شرح است
سخن گفتن درباره شخصیّتهای بزرگ و فرهیخته که علوم و دانشهای اسلامی را در خود جای داده و به فضایل اخلاقی و سجایای انسانی آراسته شدهاند، آن هم در یک فرصت کوتاه بسیار مشکل است، زیرا هر برگی از حیات علمی و اخلاقی آنان برای خود سخنی میطلبد و لذا ما فقط به گوشه خاصی از زندگی ایشان اشاره میکنیم و آن، اسوه و الگو بودن فقید سعید در زندگی علمی و اجتماعی است.
امروز برای هدایت مشتاقان راه کمال و فضیلت راههای فراوانی هست، اما یکی از آن راهها وجود الگوی مجسم در جامعه انسانی است که زندگی آنان میتواند برای همگان سرمشق، و عملا هدایتگر باشد.
قرآن مجید، پیامبر گرامی(ص) را اسوه میخواند و میگوید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» پیامبر(ص) نمونه بارز کمال و جمال حق در جامعه، رفتار او نیز به سان گفتارش، راهنما و هدایت آفرین بود.
عالم ربانی، مفسر گرانسگ، مرحوم آیتالله میرزا جواد آقا تهرانی به حق نمونه کامل اخلاق و فضایل و برجستگی بود. گوینده این سخن که با چند نخ خواسته است در ردیف خریداران یوسف قرار بگیرد، قریب چهار ماه در مجلس خبرگان نخست در سال 58 با ایشان مأنوس بوده و از نزدیک کمالات معنوی و روح بلند او را احساس میکرد.
امیر مؤمنان(ع) در تفسیر آیه «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ» مردانی که در آیه به آنها اشاره شده، چنین میستاید: «ما برحالله، عزت آلاؤه، فی البرهة بعد البرهة و فی ازمان فترات، عباد ناجاهم فی فکرهم و کلهم فی ذات عقولهم، فاستصبحوا بنور یقظة فی الابصار و الاسماع و الافئدة یذکرون بایام الله و یخوفون مقامه بمنزله الادلة فی الفلوات»(نهجالبلاغه خطبه 222).
آیتالله تهرانی در عین بهرهگیری از عالمان معاصر خود چه در نجف اشرف و چه در مشهد مقدس، از عالم بالا نیز فیوضات و یافتههایی داشت و مصداق بارز «عباد ناجاهم فی فکرهم و کلهم فی ذات عقولهم» بود، و لذا این نورانیت در سخنان و نگارشهای او کاملا هویدا است. او در عین حالی که از برون کسب آگاهی کرده ولی از درون نیز حقایقی را درک نموده است، و در سایه پیمودن راه عبودیت و بندگی و مهار نفس، سراپا تسلیم اوامر الهی بود و میکوشید که لحظهای از یاد حق غافل نباشد و در حقیقت نشانههای پرهیزکاران در او جلوهگر بود و مصداق گفتار امیر مؤمنان(ع) به همّام به شمار میآمد که: «غضو ابصارهم عما حرمالله علیهم و وقفوا اسماعهم علی العلم النافع لهم. هم و الجنة کمن قد رآها و هم فیها منعمون و هم و النار کم قد رآها و هم فیها معذبون».
فقید سعید در سخن گفتن با مخالفان، حتی مخالفانی مانند پاپ و بها و کسروی، آن چنان ادب اسلامی را رعایت میکرد که تحمل ادب او ما را به شگفت میآورد و این خود برای همه درسی است آموزنده و اسوهای است که باید از آن پیروی کنیم و در عین اینکه از عقاید خود سر سوزنی کنار نرویم، در عین حال احترام طرف را حفظ کنیم تا سخن ما نافذ باشد.
بیت خاندان او در تهران مرکز علما و دانشمندان و خطیبان ارجمند بود. برادر بزرگ ایشان مرحوم حاج آقا رضا ترخانی مورد احترام قاطبه تهرانیها بوده تا آنجا که من در خاطرم هست، مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی، ایشان را به عنوان امین عام در ساخت مسجد اعظم قرار داده بود و او با وجود تمکن مالی به سان یک کارگر در مسجد حضور مییافت و عملیات ساختمانی را سرپرستی میکرد و گاهی در سلام بر ما پیشی میجست. بردارهزاده ایشان که اخیرا درگذشت، شاخهای از این شجره طیبه بود که در کلیه کارهای خیر شرکت مینمود و مسجد امام قم را احیا کرد، تو گویی این خاندان مصداق بارز این آیه مبارکه است که «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاء تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا».
ما این ضایعه علمی و اخلاقی را به حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) و علما و آیات عظام و حوزه علمیه مشهد و وابستگان دور و نزدیک تسلیت گفته و سخن خود را با این جمله پایان میبخشم که «وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا».