به گزارش خیمه مگ،از حوادث مهمی که در تاریخ صدر اسلام رخ داد و علمای شیعه و حتی اهل سنت بر آن تأکید داشتهاند، واقعه مباهله رسول اکرم (ص) و علمای مسیحی نجران میباشد که در نهایت، مسیحیان نجران وقتی مشاهده کردند پیامبر (ص) به همراه داماد، دختر و دو سبط خود به مکان مباهله آمدند؛ از تصمیم خود منصرف شدند و قبول کردند که هر ساله به حکومت اسلامی جزیه بپردازند.
گفتگویی با حجتالاسلاموالمسلمین سیدعباس لاجوردی استاد حوزه، محقق و نیز مدیر مؤسسه لیلةالقدر انجام داده است که تقدیم میگردد.
* لطفاً بفرمایید، مباهله به چه معناست؟
مباهله در لغت به معنای تضرع میباشد که در این معنا، «دعا» نیز نهفته است. در اصطلاح نیز مباهله به معنای «اثبات حقانیت شخص از طریق دعا، نفرین و لعن» به کار برده می شود.
*اصولاً مباهله در چه شرایطی میتواند تحقق پیدا کند و هدف از آن چیست؟
مباهله در مقام اثبات حقانیت، تحقق پیدا میکند؛ وقتی که طرف مقابل حقانیت کسی را نپذیرد و بر عکس، برحقانیت خود اصرار دارد و برهان نیز برای او کفایت نکند، برای اسکات و نشاندادن ادعای دروغ طرف مقابل و حقانیت خود، مباهله تحقق میپذیرد و هدف از مباهله نیز اثبات حقانیت یک طرف میباشد.
*واقعه مباهله در چه زمانی اتفاق افتاد و آیه مربوط به آن « فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»، (سوره آلعمران، آیه 61)؛ چگونه برگزیدهبودن عترت را اثبات میکند؟
در سال دهم هجری، وقتی پرچم و نورانیت اسلام، جزیرة العرب را فرا گرفت؛ علمای «نجران» که منطقهای در اطراف جزیرةالعرب میباشد، جلسهای گرفتند و در مورد ادعای پیامبری حضرت رسول اکرم (ص) به بحث و بررسی پرداختند. نتیجه نشست علمای مسیحی نجران این شد که عالمان برجسته خود را به مدینه بفرستند تا با پیامبر مدعی، دیدار کرده و با او به مناظره بپردازند.
آن گونه که در کتاب شریف بحارالانوار بیان شده است، علمای نجران به شهر مدینه وارد شده و به مسجدالنبی آمدند تا با پیامبر اکرم (ص) به گفتگو بپردازند رسول اکرم (ص) به علمای نجران فرمودند: با چه زبان و بر چه کتابی تمایل دارید که با شما استدلال کنم. علما نجران گفتند: شما ما را به چه چیزی دعوت میکنید؟ پیامبر فرمود: «أن لا اله الاّ الله»، اینکه خدایی جز خدای یگانه نیست و عیسی بنده و برگزیده خدا بود.
لازم به ذکر است که در آیات قرآن کریم از حضرت عیسی (ع) به نیکویی تجلیل شده است و حتی نصارا هم این چنین از حضرت عیسی تجلیل نکردهاند. چهرهای که قرآن کریم از حضرت عیسی و حضرت مریم (ع) ارائه میدهد، بسیار منطقیتر و والاتر از چهرهای است که اهل نصاری از این دو شخصیت معرفی میکنند.
علمای نصاری در ادامه احتجاج خود با حضرت رسول اکرم (ص) عنوان کردند: اگر عیسی، فرزند خدا نیست، فرزند چه کسی است؟ پیامبر فرمود: «إِنَّ مَثَلَ عيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛ مَثَل عيسى در نزد خدا، همچون آدم است؛ كه او را از خاك آفريد، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد. (آل عمران59)؛ (بنا بر اين، ولادت مسيح بدون پدر، هرگز دليل بر الوهيّت او نيست»، آیا حضرت آدم پدر داشت؟ مسلماً خیر، اگر پدر نداشتن، دلیل بر فرزند بودن خدا باشد، حضرت آدم اولی است از این که فرزند خدا باشد.
پیامبر اکرم (ص) با این استدلال علمای نجران را شکست داد و ساکت شدند، اما باز هم تسلیم نشدند. در این لحظه آیه 61 سوره آل عمران نازل شد و دستور داد که اگر باز هم محاجّه کردند.آنها را به مباهله دعوت کن.
*مفهوم محاجه
«محاجه» برهانی است که بر اساس سفسطه و مغلطه میباشد. بعضی اوقات افرادی که محاجه میکنند، بعد از شنیدن یا دیدن برهان طرف مقابل، گرچه نمیپذیرند، اما سکوت کرده و دیگر ادعایی هم نمیکنند. این مسئله اشکالی ندارد؛ چون پذیرش بر اساس اجبار نیست، بلکه بر اساس عشق و انتخاب میباشد.
اما گاهی، افراد با دیدن برهان و دلیل حقانیت طرف مقابل باز هم بر بطلان او و حقانیت خود اصرار دارند که در این زمان مباهله میتواند به وقوع بپیوندد.
مباهله در این معنا به کار برده میشود: حال که ادعا میکنید بر حق هستید و در نزد خدا اعتبار دارید، پس از خدا بخواهید که هستی طرف مقابل را از بین ببرد.
اتفاق اهل سنت نیز در مباهله این است که «انفس» در آیه شریفه امیرالمومنین (ع)، «نساء» حضرت صدیقه طاهره (س) و «أبناء»، امام حسن و امام حسین (ع) میباشند. در مباهله انسان باید هستی خود را به میدان بیاورد و از این رو حضرت رسول (ص) بهترین هستی خود را به همراه آورده بود.
«ثُمَّ نَبْتَهِلْ» سپس تضرع و مباهله میکنیم. «فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم».
« ابتهال»، به معنای «لعنت» نیست، بلکه نتیجهخواستن آنها لعنت است.
در تاریخ نیز بیان شده است زمان و مکان مباهله از سوی علمای نجران و پیامبر اکرم (ص) در بیرون شهر مدینه آن زمان، معین شد.
*استدلال امیرالمؤمنین به آیه مباهله در سقیفه
امیرالمؤمنین (ع) در سقیفه و یومالشوری، به آیهای استدلال می کنند و همه نیز آن را میپذیرند و احدی نیز در مصداق آن خدشه نمیکند، آیه مباهله است.
حضرت در روز شورا عنوان می کنند، آیا پیامبر (ص) کسی غیر از من را به عنوان انفس، همراه بردند؟ همه اهل شورا تصدیق میکنند که «أنفس» حضرت می باشد این مسئله، «ولایت، قرابت، اولویت و...» را برای حضرت امیرالمومنین (ع) اثبات میکند.
در روز مباهله، رسول اکرم (ص) بعد از نماز صبح به منزل رفتند، چون آیه نیز نازل شده بود، همه منتظر بودند که پیامبر (ص) چه کسانی را با خود به مکان مباهله همراه میکنند و منظور از «أنفس، نساء و أبناء» چه کسانی هستند. آیا منظور از «انفس» أقرباء پیامبر (ص) مثل «ابن عباس، و...» و منظور از نساء «زنان پیامبر (ص)» هستند؟!
همه دیدند رسول اکرم (ص) در حالی از منزل بیرون آمدند که امام حسن و امام حسین (ع) را جلوی او است و دست امیرالمؤمنین (ع) را گرفته و حضرت زهرا (س) را نیز پشت سر خود قرار داده بودند. پیامبر (ص) با چنین حالتی به راه افتادند و مسلمین نیز پشت سر آنها حرکت کردند. وقتی اهل بیت (ع) به مکان مباهله رسیدند، رسول اکرم (ص) به حالت تضرع، دو زانو نشسته و دستان مبارک خود را به طرف آسمان بلند کردند. در همین حال، بزرگ علمای مسیحی نجران، به اطرافیان میگوید: به خدا قسم، اگر دو فرزند آنها آمین بگویند، احدی از شما باقی نخواهد ماند. در این وقت خود را به پیامبر (ص) نزدیک کرده و انصراف خود را از مباهله اعلام میکنند. پیامبر (ص) باز هم اصرار نمیکنند که آنها تسلیم شوند و بپذیرند. میفرمایند: حق انتخاب دارید.
آن چه بعضی افراد به اصطلاح روشنفکر ادعا میکنند که اگر اندیشه و حکومت دینی حاکم باشد، انسانهای دیگر حق اختیار ندارند، یا باید بپذیرند و یا شمشیر نصیب آنها میشود. کلام درستی نیست. دین رسول اکرم (ص) دین شمشیر نیست، بلکه دین برهان و استدلال است. بالاتر از این هم قابل تصور است که اگر برهان و استدلال را قبول نکنند. دین تضرع، حقانیت، معنویت، عرفان و ارتباط با عالم غیب،پیشروی آنهاست.
شمشیر برای مواردی استفاده میشد که کفار به سرزمینهای مسلمانان هجوم میآوردند و مسلمانان نیز از خود دفع خطر میکردند. این تعبیری که مستشرقین از اسلام دارند و میگویند: پیشرفت اسلام با شمشیر بوده است؛ در واقع یک اجحاف ظالمانهای است که مستشرقین و به تبع آنها بعضی از روشنفکران داشتهاند و هنوز نیز ادامه میدهند.
دین اسلام، در مواجهه با مکاتب دیگر، «دین بیان، تبیین، لااکراه و در نهایت دین مباهله» است که اگر هم از مباهله انصراف دادند، به پرداخت جزیه ملزم میشوند.
*آیا در کتب روایی اهل سنت درمورد مباهله و آیه شریفه مورد نظر، بیانی وارد شده است؟
علمای اهل سنت در خصوص مسئله مباهله، اتفاق دارند. در اکثر کتب اهل سنت، صحاح سته، جوامع تفسیری داستان مباهله را نقل کرده و نسبت به این قضیه اتفاق دارند. اما در تحلیل این واقعه رویکرد دیگری را اتخاذ کرده اند؛ مثلاً در مساله غدیر خم و کلام حضرت رسول اکرم (ص): «الست اولی بکم من انفسکم» اهل سنّت این مساله را انکار نمی کنند، اماّ می گویند مقصود از اولی به معنای ولایت نیست! این افراد در واقع تصرف و تحریف در قصد میکنند و ادعا می کنند که «اولویت» به معنای محّبت می باشد. یا در مورد «انفس، نساء و ابناء» میگویند، این افراد، فامیل و اقرباء پیامبر (ص) هستند، نه چیز دیگر! اما این که پیامبر (ص) میفرمایند: «هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي» یعنی میخواهد به مسلمانان «کد» بدهد که اهل بیت (ع) مورد نظر آیات قرآن، این افراد خاص هستند.
اگر اهل سنت در مقام محاجه، توجیهات خود را تکرار کنند؛ پس باید خود را برای مباهله با امام زمان (عج) آماده کنند. اما اگر انصافی در میان باشد، فهمیده میشود که رسول اکرم (ص) هستی ذو وجوه خود را در نزد خداوند انتخاب کرده و آورده است و بعد هم فرموده است این افراد، اهل بیت (ع) من هستند و اهل بیت (ع) یک خصلت و ویژگی خاصی در آیات قرآن دارند که آن «دوری از رجس و همراه با طهارت» میباشد.
«إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً؛ خداوند فقط مىخواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد. (احزاب33)»؛ قدر متیقن، اهل بیت (ع) افراد خاص (اصحاب کساء) هستند. چون که به اعتقاد شیعه این افراد دارای عصمت هستند.
درکتب مشهور اهل سنت، قضیه مباهله نقل شده است. فقط تحلیل اهل سنت از افراد همراه پیامبر (ص) در مباهله این است که این افراد فقط اقرباء رسول اکرم (ص) هستند!
*غیر از مباهله حضرت رسول اکرم (ص) آیا مباهله دیگری در طول تاریخ به ویژه در عصر ائمه (ع) اتفاق افتاده است؟
در خاطرات منقول از علماء تحدی (مبارزه طلبیدن) به مباهله اتفاق افتاده است، یعنی کسانی بودند که برای اثبات حقانیت خود، طرف مقابل را به مباهله دعوت کردهاند.
*آیا لزوم نزول عذاب و...، در مباهله برای فرد دروغگو، امر الزامی است و اگر عذاب نازل نشود، چه آثار و پیامدی دارد؟
لزوم عذاب در مباهله، امری الزامی نیست. «فنجعل» مثل دعا میباشد که استجابت آن در دست خداست. به عبارتی دعا و نفرین، علت تامه نیست. ممکن است اقتضاء عذاب داشته باشد یا اقتضاء عذاب نداشته باشد.
*آیا هر کس میتواند در شرایط کنونی طلب مباهله کند؟
بله، هر کس که به حقانیت خود یقین دارد می تواند افراد باطل را به مباهله دعوت کند.
*نکته خاصی اگر در رابطه با مباهله دارید، عنوان کنید؟
آیه مباهله از آیات متقن و مورد استناد ائمه معصومین (ع) حتی در کتب ادعیه، برای اثبات ولایت، شرافت،افضلیت اهل بیت (ع) میباشد. این آیه از جمله آیات محکم در اولویت و افضلیت اهل بیت (ع) در لفظ و معنا بوده و قابل تشکیک نمیباشد.
*آیا حکم جزیه، امروزه در جوامع اسلامی نسبت به غیرمسلمانان قابل تحقق میباشد؟
این یک بحث حکومتی بوده و در فقه سیاسی اسلام باید بررسی شود که در دوران عصر غیبت حضرت حجت (عج) آیا حکم «جزیه» منسوخ است یا اختصاص به حضور امام (ع) دارد و یا این که از شئون فقیه میباشد؟
البته باید گفت که جزیه یک نوع مالیات بوده و برای کسانی است که تحت پوشش حکومت اسلامی قرار میگیرند و امنیت آنها تأمین گردد.
جزیه یک تعهد میباشد و جزء اصول قراردادها است و این مالیات نیز در دست ولیامر میباشد.