به گزارش خیمه مگ،درباره فرزندان امام کاظم علیه السلام تحقیق چندانی انجام نگرفته و نقاط مبهم در زندگانی آنها فراوان است. برای نمونه، درباره شمار فرزندان آن امام همام، اختلاف فراوانی در منابع دیده می شود. همچنین درباره مدفن آنها اختلاف بسیاری وجود دارد.
با وجود این، فرزندان پیشوای هفتم شیعیان که بیشتر آنها از نظر پرهیزکاری و فضایل انسانی، از برگزیدگان زمان خود شمرده می شوند، هر یک در جهتی از ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و علمی، سرآمد روزگار خویش و تجسم برجسته ای از ایمان به خدا و گذشت در راه حق و تلاش برای خدمت به مردم و مبارزه با ستم بوده اند، چنان که برخی فرزندان امام برای رهایی مردم از چنگال ستم قیام کردند. برخی در راه گسترش علوم اسلامی و احادیث اهل بیت علیهم السلام از جان خویش گذشتند و گروهی در عبادت خداوند متعال، گوی سبقت را از دیگران ربودند و با خلق و خوی نیکویشان، مردم را مجذوب و شیفته مکتب تشیع می کردند. (زاهدی، ۱۳۹۰: ۴۷ ـ ۴۸)
عزیمت علویان و امام زادگان به ایران
یکی از دلایل گسترش تشیع در ایران، هجرت سادات علوی و امام زادگان به این کشور است. در این میان، محبوبیت اهل بیت علیهم السلام میان مسلمانان و ایرانیان نقش مهمی در هجرت فرزندان اهل بیت علیهم السلام به ایران داشت. علل این مهاجرت دارای دو رویکرد اساسی بود:
۱. ایران در زمان امویان و عباسیان، از مرکز خلافت دور بود و به همین دلیل، از فشار کارگزاران دولت مرکزی به طور نسبی در امان بود، در حالی که سیاست امویان و عباسیان بر کشتن یا زندان کردن سادات علوی استوار بود.
۲. سادات علوی که نزد ایرانیان، فرزندان پیامبر شناخته می شوند، نسبت به دیگر شهرهای اسلامی، همواره از محبوبیت ویژه ای برخوردار بوده اند. ایرانیان برای فرزندان پیامبر احترام خاصی قائل بودند و به طور طبیعی، این رویکرد موجب گرایش آنان به عزیمت به سوی ایران می شد. این واقعیت پس از عزیمت امام رضا علیه السلام به ایران، یکی از علل مهاجرت سادات علوی بود.
سادات علوی پس از ورود به ایران اقدام به تجدید قوا می کردند. (شیرخانی، ۱۳۸۲: ص ۴۸ ـ ۵۰) علویان و ذریه پیامبر در برابر حکومت های جور، روحیه مبارزه طلبی داشتند. وقتی مبارزه آنان در مقر خلافت یا مکان هایی که وفاداران به خلیفه وقت سیطره داشتند، با مقاومت و مانع روبه رو می شد یا به دلیل کمی نیرو به شکست می انجامید، در صورت زندانی نشدن، جز پناه بردن به مناطق امن چاره ای نداشتند. در آن زمان، ایران به دلایل مختلف از جمله داشتن سلسله های ایرانی و دوستدار اهل بیت علیهم السلام از مناطق امن به شمار می رفت. (همان: ۵۱)
با وجود این، حضور امام رضا علیه السلام به عنوان بزرگ ترین و مهم ترین شخصیت علوی در زمان خود و با دعوت رسمی مأمون، خلیفه عباسی، آغازگر حضور بیشتر علویان و گسترش تشیع در ایران بود که در ادامه به اختصار بررسی می شود.
۱. امام علی بن موسی الرضا علیه السلام
پس از پیروزی مأمون بر برادرش و به دست آوردن قدرت و دعوت مأمون از امام رضا علیه السلام برای پذیرش خلافت و تحمیل ولایت عهدی به آن حضرت، قرار شد امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو، محل حکومت مأمون عباسی برود. روشن است که حضور امام در خراسان بزرگ، موجب گسترش تشیع در ایران شد. هرچند پیش از آن غیرشیعیان با باوری راسخ و در ایران حضور داشتند و به دلیل حضور شیعیان، مأمون به مأمور آوردن امام از مدینه به مرو دستور داد، حضرت را از راه کوفه و قم به مرو نیاورد؛ زیرا شیعیان در این نواحی بسیارند. او می ترسید در این راه، شیعیان گرد حضرت اجتماع و بر ضد حکومت شورش کنند.
ورود امام به ایران تحول عظیمی ایجاد کرد و حضور کوتاه مدت ایشان در شهرهای گوناگون، زمینه بازگشت مسلمانان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام به آن حضرت را فراهم آورد.
تاریخ نگاران بر این باورند که بهترین و باشکوه ترین استقبال، در نیشابور شکل گرفت. علما و فقهای اهل سنت آن شهر از حضرت تقاضای حدیث کردند. حضرت نیز حدیث معروف به سلسلة الذهب را بیان فرمود که ادامه حدیث مبنی بر مشروط بودن ایمنی از عذاب الهی به التزام به ولایت و امامت آن حضرت و در مجموع التزام به ولایت ائمه به عنوان اساس تفکر اعتقادی شیعه اثنی عشری را مطرح کرد.
به این ترتیب، امام بهترین راه را برای توسعه تشیع اصیل و اعتقادی برگزید و در کنار تأیید تشیع اعتقادی، از برخی فرقه های تشیع سیاسی مثل زیدیه و اسماعیلیه حمایت نکرد. حضور امام در خراسان سبب شد حضرت در مقام امام شیعیان بیشتر شناخته شود و پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام افزایش یابد.
بحث و مناظره حضرت با مخالفان، شخصیت علمی ایشان را بیشتر نمایان می کرد، به گونه ای که شاید بتوان این مناظرات را مهم ترین عامل توسعه مذهب تشیع اعتقادی دانست. در این جلسات، علاوه بر علمای مذاهب، اقشار گوناگون مردم نیز شرکت می کردند و جذب دانش غیبی امام می شدند. البته این مسئله برای مأمون خطرآفرین بود. ازاین رو، به دستور وی مردم از حضور در جلسات محروم شدند. همچنین مناظرات امام موجب پذیرش ایشان به وسیله مردم، حتی غیرشیعیان شد و حضرت نیز از هر فرصتی برای بیان باورهای اصیل شیعه استفاده می کرد.
امام رضا علیه السلام نیز نامه هایی برای تبیین شیعه اصیل به افراد گوناگون می فرستاد و به نوبه خود در گسترش تشیع اثرگذار بود. (شیرخانی، ۱۳۸۲: ۴۴ ـ ۴۸) امام هشتم علاوه بر شرکت در مناظرات عمومی و مجالس درباری، در خانه شان پذیرای شیعیان و پیروان خویش بود که از شهرها و روستاهای دور و نزدیک و از طبقات گوناگون مردم برای زیارت آن حضرت و گرفتن راهنمایی و کسب معارف و حل مسائل می آمدند و هر روز بر شمارشان نیز افزوده می شد. تعلیم و تربیت شیعیان و شناساندن آنها به شیعیان، برای رجوع و دریافت معارف از آنان، فعالیت دیگر امام به شمار می آمد و آنها چه در زمان حضرت و چه پس از آن، برای تبیین و ترویج افکار و اندیشه های ایشان بسیار کوشیدند.
این مطلب، رشد روزافزون شیعه و توسعه فرهنگ اهل بیت علیهم السلام را نشان می دهد و طبیعی است انتظار داشته باشیم پس از حضور امام، تشیع گسترش یابد و شیعیان خراسان و اطراف آن از انسجام و قدرت روزافزون برخوردار شوند. (ناصری داوودی، ۱۳۷۸: ۶۲ ـ ۶۷؛ جعفریان، ۱۳۷۷: ۱۵۲ ـ ۱۵۸)
امام رضا علیه السلام از آغاز حرکت از مدینه تا رسیدن به مرو درصدد بود به محبت مردم نسبت به علویان جهت بدهد و تشیع ناشی از دوستی اهل بیت علیهم السلام را به تشیع اعتقادی تبدیل کند. بعد از آن، وجود امام در خراسان سبب شد تا شخصیت آن حضرت به عنوان امام شیعه برای بیشتر مردم شناخته شود. ازاین رو، هواداران شیعه افزایش یافتند.
هیئت علمی امام، مهم ترین عامل در توسعه مذهب شیعه به شمار می آمد. به ویژه آنکه مبانی فکری شیعه نیز در آن شرایط مشخص شده بود و مرجعیت علمی امام، توسعه فکر شیعی را دربرداشت. (جعفریان، ۱۳۷۵: ۲۲۰ ـ ۲۲۲)
حضور امام از آن زمان، خراسان را به قطب تشیع بدل ساخت و در دهه ها و سده های پس از آن تاکنون، بارگاه ملکوتی آن امام همام، کانون تشیع اصیل و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بوده است.
۲. حضرت فاطمه معصومه علیها السلام
حضرت فاطمه معصومه علیها السلام، دختر گران قدر امام موسی کاظم علیه السلام در شرایطی که امام رضا علیه السلام در مرو حضور داشت، به شوق دیدار برادر و ترویج و نشر مکتب شیعی و شاید به امر مبارک امام رضا علیه السلام، در سال ۲۰۱ه. ق همراه با کاروانی از برادران و خویشان، از مدینه به سوی مرو رفت. هنگامی که به ساوه رسید، عده ای از مخالفان اهل بیت علیهم السلام همگام با مأموران حکومتی به کاروان حضرت حمله کردند که در این حادثه، ۲۳ برادران، برادرزاده و دیگر همراهان حضرت به شهادت رسیدند و شمار دیگری زخمی شدند. حضرت فاطمه معصومه علیها السلام از این حادثه غمبار به شدت ناراحت شد و سرانجام بیمار گشت. گفته شده است که در غذای آن بانوی بزرگوار زهر ریختند و او را مسموم کردند.
در این حال، حضرت معصومه علیها السلام با آگاهی از تشیع اهل قم، از همراهانش خواست تا او را به قم ببرند. از سوی دیگر، هنگامی که خبر این حادثه و حضور فاطمه معصومه علیها السلام در ساوه به بزرگان شیعه قم رسید، تصمیم گرفتند از ایشان در قم پذیرایی کنند.
با وجود آنکه نام شهر قم در پایان قرن اول و نیمه نخست قرن دوم هجری قمری در فرهنگ نامه شیعی جای گرفت و در زمان امام صادق علیه السلام، دانشورانی از این سرزمین به مقام صحابی آن حضرت رسیدند، ولی درخشنده ترین جلوه ولایت بر بام این شهر، از زمان حضور فاطمه معصومه علیها السلام تجلی یافت.
هجرت حضرت معصومه علیها السلام و اجلال نزول ایشان به قم، نقطه عطفی در سیر تکاملی تاریخ مذهبی ـ فرهنگی این شهر است. طلوع آفتاب وجود او در افق قم، خاک این سرزمین را نورباران ساخت. از قدم های مبارکش، چشمه های خیر و برکت جوشید و رودی از نور بر این گستره روان ساخت. هجرت آن حضرت به قم، روایاتی را که درباره جایگاه این سرزمین و مردمش از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم السلام ادر شده بود، تفسیر کرد. (عباسی، ۱۳۸۴: ۷۷ ـ ۸۴)
برای مردم شهر شیعه مذهب قم، بسیار جالب بود که کسی از علویان به آن شهر بیاید و در آن شهر زندگی کند. آنان به علویان بسیار علاقه مند بودند. از ابتدا بارگاه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام، زیارت گاه بوده است و اهل قم به زیارت آن حضرت می شتافتند. (جعفریان: ۱۳۷۵: ۱۹۹)
نگین فروزان فاطمه معصومه علیها السلام، سرزمین قم را نورانی کرد و به گسترش تشیع سرعت بخشید. در دهه های بعد، عالمان و محدثان فراوانی در قم حضور داشتند، به گونه ای که برخی قم آن زمان را شهر جمع عالمان شیعه نامیدند. وجود خاندان های علمی برجسته در قم، حکایت از وجود مراکز علمی در این شهر دارد. وجود این عالمان و ایجاد محفل های درسی موجب شد قم به یکی از مراجع حل و فصل مسائل علمی تبدیل شود. ادامه این روند، در سده های بعد به راه اندازی حوزه علمیه قم در میانه قرن چهاردهم هجری قمری انجامید که بر اثر آن، هزاران عالم، فقیه، مفسر، محدث، متکلم، فیلسوف و حکیم پرورش یافتند و آفتاب عالم تاب اسلام را به دیگر شهرها شناساند. (شیرخانی، ۱۳۸۲: ۷۹ ـ ۸۰؛ جعفریان، ۱۳۷۵: ۲۱۵ ـ ۲۱۸)
۳. احمد بن موسی معروف به شاه چراغ علیه السلام
پس از ورود امام رضا علیه السلام، مهاجرت علویان به ایران گسترش یافت و زمینه خوبی برای جذب شیعیان و نشر تشیع فراهم آورد. گفته شده است که پس از استقرار امام رضا علیه السلام در ایران و پذیرش ولایت عهدی از سوی حضرت، ایشان نامه ای به بستگان خود در مدینه و حجاز نوشت و آنها را به ایران دعوت کرد. این نامه باعث شد در مجموع، بیش از دوازده هزار تن از سادات علوی و بستگان امام رضا علیه السلام در چندین مرحله به صورت کاروانی، مدینه و حجاز را به مقصد خراسان بزرگ ترک کنند.
علاوه بر کاروان حضرت معصومه علیها السلام، کاروان مشهور دیگری نیز وجود دارد که با همین نیت از حجاز به سمت خراسان به حرکت درآمد که مربوط به حضرت احمد بن موسی، معروف به شاه چراغ است. وی برادر حضرت امام رضا علیه السلام بود و کاروانش شامل هفت صد تن از سادات می شد.
ورود آنان به ایران با آغاز ناآرامی ها در قلمرو حکومت مأمون عباسی همزمان شد و مأموران دولتی از ترس اینکه مبادا ایشان پایه های حکومت مأمون را متزلزل سازند، در منطقه فارس با آنان درگیر شدند و شاه چراغ را همراه شماری از یارانش در شیراز به شهادت رساندند. (شیرخانی، ۱۳۸۲: ۴۹ ـ ۵۱) در سده بعد، بارگاه مطهر این امام زاده شریف النسب، محل تجمع دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام شد و محبان خاندان امامت و ولایت را به دور خود گرد آورد.