به گزارش خیمه مگ،مطرب عشق عجب ساز و نوایى دارد نقشِ هر پــرده که زد، راه به جـــایى دارد
عالم از نــالــه عشّـــاق مبـــادا خـالــى که خوش آهنگ و فرح بخش صدایى دارد
احسان به تمام آن است!
گویا خواجه در این غزل در مقام اظهار اشتیاق به دوست بوده و مى خواهد بگوید: حال که به عشقت مبتلایم ساختى، از دیدارت محرومم مگردان؛ و لطفت را به من کامل گردان و نفحات و نسیم هاى طرب آورنده و تجلّیاتِ به وجد کشنده دوست، چه زیبا، عشّاق جمالش را از راه هاى گوناگون به وجد آورده و به صفتى و جلوه اى از کمال و جمال خود راهنمایى مى نماید.
شاهد روائی این فراز شعر حافظ
در نتیجه، با این بیان مى خواهد بگوید: «أَسْأَلُکَ أَنْ تُنیلَنى مِنْ رَوْحِ رِضْوانِکَ، وَتُدیمَ عَلَىَّ نِعَمَ امْتِنانِکَ. وَها! أَنَا بِبابِ کَرَمِکَ واقِفٌ وَلِنَفَحاتِ بِرِّکَ مُتَعَرِّضٌ، وَبِحَبْلِکَ الشَّدیدِ مُعْتَصِمٌ، وَبِعُرْوَتِکَ الوُثْقى مُتَمَسِّکٌ.» (۱) (از تو درخواست مى کنم که مرا به آسایش مقام رضایت نایل ساخته، و نعمت هایى را که به من منّت نهادى پاینده دارى و هان! اینک من به درگاه کرمت ایستاده و در معرض نسیم هاى لطفت در آمدهام، و به ریسمان محکم تو چنگ زده، و به دستگیره مطمئنّت در آویخته ام.).
شرح بیت دوم غزل حافظ
و درادامه میخواهد بگوید: عشق دوست در عالم غوغایى بپا کرده، به هر چیز و صدا و حرکت و سکونى که توجّه مى کنم، دانسته و ندانسته از عشق ورزى به او دم مى زنند؛ لذا مى گوید:
عالَم از ناله عشّاق مبادا خالى که خوش آهنگ و، فرح بخشْ صدایى دارد
معنی پر بودن عالم از آه و عشق الهی
الهى! که عالَم از ناله عاشقان و فریفتگانِ جمال محبوب، خالى و بىصدا مباد؛ و همواره فریاد ناله عشقشان در جهان طنین انداز باشد؛ که آهنگ و صدایى دلپذیر دارند، زیرا اگر اهل محبّت و ناله و گفتارشان نبود، بلکه اگر عشق به محبوب حقیقى (حقّ سبحانه) در ذرّات هستى نبود، کجا تسبیح و سجده و خشوع در پیشگاهش داشتند؛ که: «یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» (۲): (همه آنچه در آسمانها و زمین هستند، به تسبیح پروردگار مشغولند. - نیز: «أَنْتَ الَّذى سَجَدَ لَکَ سَوادُ اللَّیْلِ وَنُورُ النَّهارِ وَ ضَوْءُ القَمَرِ وَشُعاعُ الشَّمْسِ وَدَوِىُّ الْماءِ وَحَفیفُ الشَّجَرِ، یا أَللَّهُ! لاشَریکَ لَکَ.» (۳): (تویى آنکه تاریکى شب و نور روز و روشنایى ماه و شعاع خورشید و زمزمه آب و صداى درخت [در هنگام وزیدن باد]براى تو سجده مى کند. اى خدا! شریکى براى تو نیست.) و همچنین: «کُلُّ شَىْءٍ خاشِعٌ للَّهِ.» (۴): هر چیزى در برابر خدا خاشع و فرو تن است. - کجا عالم را جلوه اى بود؟ و چگونه ممکن بود موجودى، بالاخصّ انسان، و بخصوص انسان کامل، در آن قرار و آرامش داشته باشد؟!