به گزارش خیمه مگ، حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا فیاضی امروز در نشست علمی «عدم تناهی واجب تعالی؛ مفهوم مبانی و نتایج» که در سالن اجتماعات مجمع عالی حکمت اسلامی در قم برگزار شد، اظهار داشت: «منزه بودن خداوند از هر نقصی» یکی از صفات باری تعالی می باشد که در کلام فلاسفه ما بر آن تاکید و برهان اقامه شده و مفاد آیات قرآن نیز بر این مسئله تصریح دارند.
وی تصریح کرد: عقل و نقل بر این مسئله تطابق دارند که خداوند وجودی لایتناهی است.
رئیس هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی با اشاره به اینکه «متناهی» موجودی است که حد و نهایت دارد و بالاخره تمام می شود، ابراز داشت: «لایتنهی» وجودی است که تمام شدنی نیست و حدی ندارد.
*هفت گونه غیرمتناهی
حجت الاسلام والمسلمین فیاضی با بیان اینکه براساس استقراء بنده «غیرمتناهی» به هفت گونه ممکن است، اظهار داشت: اولین گونه «غیرمتناهی از نظر تعداد» است یعنی عدد مشخصی نتواند آن را تعیین کند؛ عددی در محدوده وجود غیر متناهی نمی گنجد.
وی با اشاره به اینکه دومین گونه «غیرمتناهی از نظر طول» است، ابراز داشت: خطی غیرمتناهی است که نقطه آغاز و انجام نداشته باشد.
استاد حوزه افزود: سومین گونه غیرمتناهی از نظر «طول و عرض» بررسی می شود و بدین معنا می باشد که طول و عرض وجود غیرمتناهی بی نهایت باشد.
مدیر مرکز آموزش تخصصی فلسفه اسلامی با بیان اینکه چهارمین گونه غیرمتناهی براساس «طول و عرض و ارتفاع» بررسی می شود، گفت: پنجمین گونه غیرمتناهی نیز از منظر «زمان» بررسی می شود.
حجت الاسلام والمسلمین فیاضی با بیان اینکه ششمین گونه «غیرمتناهی دهری» می باشد، ابراز داشت: عمر خدای متعال بی نهایت است و دهری که برای خدا تعریف می شود ابتدا و انتها ندارد.
وی با بیان اینکه هفتمین گونه «غیرمتناهی وجودی» است، گفت: چه کسی قائل به ترتّب علّی و معلولی باشد یا نباشد، سلسله وجود قائل است به اینکه اگر از پایین حساب کنیم از نقص به کمال می رود.
رئیس کمیته فلسفه و کلام مدارج علمی حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه خداوند وجود دارد اما لایتناهی است، ابراز داشت: وجود به «محدود» و «غیرمحدود» تقسیم می شود؛ وجود «نامحدود» بدین معناست که عقل نمی تواند هیچ ظرفی را فرض کند که او نباشد؛ «وجود حق» در هر ظرفی که عقل بتواند یا نتواند تصور کند، وجود دارد.
حجت الاسلام والمسلمین فیاضی در ادامه به تبیین نظریه تداخل وجودی پرداخت و گفت: تداخل یعنی اینکه دو وجود هویت خود را حفظ کرده باشند؛ منظور از «تداخل وجودی» تداخل نور و بلوری است نه تداخل نفس و قوا با تفکر صدرایی.
وی افزود: ابن سینا و شیخ اشراق می خواستند با استدلال عقلی در امر تجربی و طبیعی اثبات کنند که تداخل ممکن نیست.
*تشریح نظریه تداخل وجودی
رئیس هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی در تشریح نظریه تداخل وجودی، گفت: تداخل بدین معناست که دوجسم در یک فضا قرار بگیرند به گونه ای که فضا بیشتر نشود.
حجت الاسلام والمسلمین فیاضی با بیان اینکه امروز براساس نظریات طبیعی نور در خود جرم جسم نیز وارد می شود، ابراز داشت: نور فقط در خلا بلور نیست و در خود جرم بلور نیز می باشد و همه بلور را فرا گرفته و این همان تداخل است که قدما معتقد بودند امری محال است در حالی که امروز می گویند این مسئله شدنی است.
آیت الله فیاضی افزود: ما در مورد خدای متعال و هستی این مسئله را قائل هستیم که خدای متعال بود و هیچ چیز دیگری نبود؛ آن وجود مطلق نامحدود هیچ جایی که عقل بتواند و نتواند تصور کند، خالی نگذاشته بود؛ وجود لایتناهی حق به دلیل عدم تناهی در همه آنها وجود دارد.
وی افزود: همه مخلوقات در نور نامحسوس حق تعالی موجود هستند اما او وجود خود را دارد و هرموجود مخلوق هم وجود خود را دارد؛ «وجود حق» لایتناهی و واحد است اما وجودهای دیگر محدود هستند.
*حوزه وجود حق، لایتناهی است
رئیس هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی تصریح کرد: شخص وجودهای حق با مخلوق دو وجود است اما حوزه وجود حق، حوزه لایتناهی است؛ حوزه وجود محدود مثل خودش محدود و حوزه وجود نامحدود همچون خودش نامحدود است.
حجت الاسلام والمسلمین فیاضی با اشاره به اینکه تداخل با حفظ تغیّر تشخص ها است، ابراز داشت: وجود حق، وجودی مغایر با وجود خلق است در عین حالی که هیچ مخلوقی در خارج از حوزه وجود حق، موجود نیست و همه در حوزه وجود او، موجود هستند.
وی با بیان اینکه وجود حق پیش از خلق نیز نامحدود بود، اظهار داشت: خداوند بعد از خلق کردن نیز ثابت، دائم، باقی، لایتغیّر و نامحدود است.
*تفاوت تداخل با تخلخل و تکاثف
رئیس هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی با اشاره به اینکه «تداخل» متفاوت از «تخلخل» و «تکاثف» است، ابراز داشت: تخلخل بدین معناست «یک موجود در عین اینکه جرمش زیاد نمی شود، حجمش زیاد می شود»؛ در تکاثف نیز در عین اینکه «جرمش کم نمی شود، حجمش کم شود».
حجت الاسلام والمسلمین فیاضی با بیان اینکه تخلخل و تکاثف ارتباطی با تداخل ندارند، تصریح کرد: تداخل بدین معنا بود «یک جسم در همان فضایی قرار بگیرد که جسم دیگری در همان فضا قرار دارد».
وی در پایان با بیان اینکه چیزی نمی تواند حاکمیت خدا را زیاد کند، گفت: اگر حاکمیت برای خداست هیچ موجودی نمی تواند قدرت و سلطنت خدا را افزایش دهد چرا که همه موجوات مقهور وجود حق هستند.
دیدگاه فلاسفه و عرفا در خصوص رابطه حق و خلق
حجت الاسلام والمسلمین محمدمهدی گرجیان نیز در این نشست علمی، با اشاره به اینکه براساس دیدگاه فلاسفه، حق تعالی وجود بی نهایت است، اظهار داشت: اهل فلسفه معتقدند خداوند و موجودات دارای وجود حقیقی هستند و به نحو عین الربطی، معلول به علت مرتبط است.
وی تصریح کرد: عارفان با ادله مختلفی از جمله «بسیط الحقیقه» و «صرف شی» و «عدم تناهی» به دنبال اثبات «وحدت شخصی» بودند به نحوی که وجود عقلی عالم هستی، حق تعالی است و دیگر موجودات نمودات آن وجود هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) افزود: همچنین عارفان رابطه حق و خلق را نیز با وحدت شخصی دنبال می کردند.
حجت الاسلام والمسلمین گرجیان به دیدگاه فلاسفه در خصوص رابطه حق و خلق اشاره داشت و تصریح کرد: فلاسفه معتقدند رابطه حق و خلق به نحو تشکیکی است؛ یعنی وجود قوی رابطه طولی با وجود ضعیف دارد و بر این اساس مشکل دوئیت حل می شود.
وی افزود: عرفا براساس «وحدت شخصی» می گویند هیچ موجودی نه در عرض و نه در طول حق تعالی قرار ندارد و رابطه حق و خلق به نحو اندکاکی یا اضمحلالی می باشد.
دبیر نشست علمی «عدم تناهی واجب تعالی؛ مفهوم مبانی و نتایج»، با اشاره به دیدگاه حجت الاسلام والمسلمین فیاضی در خصوص نظریه تداخل نسبت به رابطه خلق و حق، اظهار داشت: وی معتقد است رابطه حق و خلق به صورت «رابطه طولی» و «وحدت شخصی» نیست بلکه به نحو تداخل وجودی می باشد.
حجت الاسلام والمسلمین گرجیان تصریح کرد: براساس نظریه تداخل وجودی، علاوه بر خداوند، مخلوقات نیز دارای وجود حقیقی هستند و واجد کمالات خود می باشند، و «حق تعالی در اشیاء» و «اشیاء در حق تعالی» تداخل دوطرفه دارند به گونه ای که به عدم تناهی خداوند ضرر نخواهد زد و استقلال یکدیگر نیز نفی نمی شود.
وی با بیان اینکه آیت الله فیاضی در مثال نظریه تداخل وجودی به نسبت نور و بلور اشاره داشت، افزود: این بحث تداخل نیست چرا که یک طرفه می باشد و دخول است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم در پایان خاطرنشان کرد: نظریه تداخل، دوئیت را می رساند و با توجه به برهان بی نهایت، جایی برای غیر نیست.
نسبت حق و خلق درهم تنیده و غیرقابل تفکیک است
حجت الاسلام والمسلمین حسن رمضانی نیز در این نشست علمی با اشاره به اینکه خداوند وجودی نامحدود است و نمی توان برای آن، حدی را تعیین کرد، گفت: حد برای حق قابل تصور نیست چرا که محدودیت مستلزم با فقد و فقر و نیاز است در حالی که هیچ یک از این ها در خصوص حق قابل تصور نیست.
وی در تشریح رابطه حق و خلق، ابراز داشت: نسبت خلق و حق به گونه ای «درهم تنیده» و «غیرقابل تفکیک» می باشد که این امر بر انسان مشتبه می شود آنچه که مشاهده می کند حق یا خلق است.
این عضو گروه عرفان مجمع عالی حکمت اسلامی افزود: اهل معرفت معتقد به درهم تنیدگی خلق و حق به نحو ظاهر و مظهر هستند.
حجت الاسلام والمسلمین رمضانی با اشاره به مثال نور و بلوری که در خصوص نظریه تداخل وجودی مطرح شد، گفت: اگرچه تمثیل تداخل اجسام برای تقریب ذهن شاید قابل قبول باشد اما بحث ما اعم از این مسئله است چرا که نور و بلور تداخل نیست.
وی با بیان اینکه نفوذ نور در بلور تداخل نیست، تصریح کرد: این مسئله دخول است چرا که لطافت نور ایجاب می کند که نفوذ کند اما بلور در عین شفاف بودن نسبت به نور، تکاثف محسوب می شود.
این عضو مجمع عالی حکمت اسلامی با بیان اینکه نور نمی تواند در جرمانیت بلور نفوذ کند؛ گفت: شعاعی از نور در بلور تداخل می کند اما نور و بلور رابطه بی نهایت ندارند.
حجت الاسلام والمسلمین رمضانی با اشاره به اینکه فلاسفه تداخل را امر محالی می دانند، ابراز داشت: تداخل نور و بلور فنی نیست و به همین دلیل فلاسفه تخلخل حقیقی و غیرحقیقی را می پذیرند.
وی با بیان اینکه یکی از بحث های اساسی فلسفه و عرفان در زمینه مبحث «ایجاد» است، گفت: عرفا، معنایی که فیلسوفان از «ایجاد» می گویند را قبول ندارند.
این عضو مجمع عالی حکمت اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه حق موجودی است که هیچ چیزی بر ملک او نمی افزاید، ابراز داشت: همه موجودات عالم هیچکدام بر دارایی حق تعالی نیافزوده و نمی افزایند و هیچ موجودی نیز نمی تواند آن را کم کند چون حق تعالی نامحدود است.
حجت الاسلام والمسلمین رمضانی افزود: بود و نبود مخلوق چیزی بر دارایی خالق نمی افزاید و کم نمی کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه خداوند بزرگ تر از آن است که وصف شود، ابراز داشت: هرچیزی که در قیاس و وصف حق آورده شود به معنای محدود ساختن وجود نامتناهی حق است.