۱۷ دی ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۰

صحنه‌ای از قصه موسی و ساحران بدانیم

صحنه‌ای از قصه موسی و ساحران بدانیم
یک تعبیر از سحر ساحران این است که سحر تبلیغات باطل و فریبنده‌ای است که با شیوه‌های شست و شوی مغزی می‌کوشد مردم را به جانبی در جهت مصالح و منافع گروهی خاص بکشاند.
کد خبر: ۳۰۳۹

به گزارش خیمه مگ،۳۶۵ روز در صحبت قرآن، نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین و منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

 به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. سیصد و یکمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «صحنه‌ای از قصه موسی و ساحران» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.


قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ ﴿۴۳﴾
فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ ﴿۴۴﴾
فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ﴿۴۵﴾
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ﴿۴۶﴾
قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۷﴾
رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۴۸﴾ ( شعرا ۴۸-۴۳)

موسی به ساحران گفت: شما هر آنچه خواهید در میانه میدان افکنید(۴۳) پس ایشان طناب‌ها و چوبدست‌های خود را بیفکندند و گفتند سوگند به مقام و عزت فرعون که ما بی‌گمان پیروز خواهیم بود(۴۴) پس موسی عصای خود را بیفکند و به ناگاه همه آن خیالات باطل و دروغها و مکرها و فروبلعید(۴۵) در این حال، ساحران به سجده افتادند(۴۶) و گفتند ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم(۴۷) که همان پروردگار موسی و هارون است(۴۸).

پرده‌های دیگر از داستان شیرین و عبرت‌آموز موسی و فرعون و ساحران اینجا در نمایش است. بنا بر داستان، چنین موافقت شده است که موسی و ساحران با حضور فرعون و یارانش در صحرای مناسبی روبه‌رو شوند و قدرت خود را بیازمایند. فرعون مدعی است که عصای موسی که اژدها می‌شود از جنس سحر ساحران است. موسی با ساحران می‌گوید چوبدست‌ها و طناب‌ها و ریسمان‌های خود را بیندازید و آنچه در قدرت سحر شماست به نمایش بگذارید. ساحران عصاها و طناب‌ها را به میدان انداختند و گفتند که به عزت و جلال فرعون ما بر تو غلبه خواهیم کرد. سپس موسی عصای خود را بینداخت و به ناگاه اژدهایی عظیم شد و مار و افعی‌ها که ساحران به نظر آورده بودند هم را بلعید و در خود محو کرد. ساحران بی‌درنگ به اعجاز موسوی پی بردند و یقین کردند که او با نیرویی لایزال در پیوند است. پس در پای موسی به سجده افتادند و گفتند ما (از فرعون بریدیم و) به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم، همان خدایی که موسی و هارون از او خبر می‌دهند. فرعون در خشم شد و گفت: چگونه پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به کسی جز من ایمان می‌آورید. بیگمان این مرد مرشد و استاد سحر شماست. پس به زودی خواهید دانست که من دست و پای شما را یکی از راست و دیگری از چپ قطع خواهیم کرد و همگی شما را به صلیب خواهیم کشید. ساحران چنان ایمانی به قدرت لایزال الهی یافته بودند که با اطمینان گفتند ما را در این کار تو هیچ زیانی نخواهد رسید زیرا ما اکنون به سوی پروردگار خویش باز می‌گردیم و نیازی بدین دست و پای خاکی نخواهیم داشت، زیرا بال‌های افلاکی ما گشوده خواهد شد از این رو:

ضربت فرعون ما را نیست ضیر
لطف حق غالب بود بر قهر غیر (مثنوی)

یک تعبیر از سحر ساحران این است که سحر تبلیغات باطل و فریبنده‌ای است که با شیوه‌های شست و شوی مغزی می‌کوشد مردم را به جانبی در جهت مصالح و منافع گروهی خاص بکشاند و امروز در جهان مردم را به جانبی در جهت مصالح و منافع گروهی خاص بکشاند و امروز در جهان مردم چه بسیار کارها که می‌کنند و کالاها که می‌خرند و رفتارها که با یکدیگر دارند و هیچ یک مستقیم از عقل و درایت ایشان نیست و همگام با مصالح و منافع ایشان نیست و صرفا به دلیل تلقینات و تبلیغات، بدان مایل شده‌اند اما اگر در وسط همین معرکه سحر سوداگران جهان، انسانی پیدا شود و حقیقت حال را بر زبان آورد و مردم را هشیار کند سخن او اژده‌هایی است که می‌تواند همه دروغها را ببلعد. البته سوداگران اجازه اظهار چنین معجزه‌ای را به کسی نمی‌دهند و هزار فتنه و آشوب می‌کنند تا کسی دروغهای آنها را باطل نکند، مگر ناگاه و بی‌خبر با آن روبرو شوند چنانکه در آمریکا به ناگاه والت ویتمان سر از گریبان جامعه برداشت و به قول خود «عربده‌ای بر بام هستی کشید و چه بسیار خیالات و اوهام باطل را به اژدهای شعر خود فرو بلعید» و برتر و بیشتر از آن در قونیه مستی سر برآورد و چنان شور و عربده و رقص و سماعی برانگیخت که تا امروز همچنان در جهان مایه شور و نشاط و بینش و معرفت است.

یک تعبیر دیگر از معجزه، کلام روشن الهی است که می‌تواند هزاران هزار کفر را به یکدم ببلعد و در خود محو کند چنانکه در مثنوی آمده است:

مصطفی را وعده داد الطاف حق
گر بمیری تو نمیرد این سبق
من کتاب و معجزت را حافظم
بیش و کم کن را ز قرآن رافضم
ای رسول ما تو جادو نیستی
صادقی هم خرقه موسیستی
هست قرآن مر تو را همچون عصا
کفر‌ها را بردرد چون اژدها

مولانا در تعبیر بلعیدن عصای موسی مارها و افعی‌ها را گوید:

امید از حق نباید بریدن... مگو که کژی‌ها کردم،
تو راستی پیش گیر، هیچ کژی نماند.
راستی همچون عصای موساست و آن کژی‌ها همچون سحرهاست
چون راستی بیاید همه را بخورد. (فیه ما فیه)

بنگر این تیشه به دست کیست خوش تسلیم شو
چون گر مستیز با تیشه، کن «نحن الغالبون» (دیوان شمس)

نحن الغالبون یعین غلبه ما ماست (از زبان فرعونیان). این عبارت در متن آیه فوق آمده است. و مقصود مولانا این است که فرعون از غرور چون گره از چوب سر برآورده در برابر تیشه باغبان مقاومت می‌کند و نمی‌داند که بالاخره مغلوب خواهد شد و فرو خواهد افتاد.

خواندنی ها
مطالب بیشتر
توهین کنندگان به قرآن را با عشق متوجه اشتباهشان کنیم

زارعی در «نشان ارادت»:

توهین کنندگان به قرآن را با عشق متوجه اشتباهشان کنیم

خطبهٔ فدکیه محور وحدت

روایت حجت‌الاسلام قنبری‌راد از کتابی که آیت‌الله سیدعزالدین زنجانی نوشت

خطبهٔ فدکیه محور وحدت

در معرفی و تبلیغ دین کجا اشتباه کرده‌ایم؟

در معرفی و تبلیغ دین کجا اشتباه کرده‌ایم؟

از روایت تک ‌بُعدی سیرهٔ فاطمی بپرهیزیم

در گفتگو با بانو مجتهده زهره صفاتی و دکتر مریم معین‌الاسلام عنوان شد

از روایت تک ‌بُعدی سیرهٔ فاطمی بپرهیزیم

خدا می‌خواست دختران فاطمه باشیم

چند روایت خواندنی از زنان تازه‌مسلمانی که به حضرت‌ زهرا(س) و حجاب فاطمی‌ ارادت دارند

خدا می‌خواست دختران فاطمه باشیم