۳۰ دی ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۶
پای نظرات حجت‌الاسلام مشفقی‌پور دربارهٔ موسیقی و...

نمی‌شود برای جذب جوان وسایل کاباره بیاوریم!

نمی‌شود برای جذب جوان وسایل کاباره بیاوریم!
قرار بود این نشست به‌صورت میزگرد برگزار شود اما متأسفانه آقای حسین صیامی به‌رغم همهٔ هماهنگی‌های صورت‌گرفته به کافه زیتون نیامدند و گفتگو را با حجت الاسلام مشفقی‌پور، پژوهشگر و نویسنده پی‌گرفتیم. موضوع مهم موسیقی و استفاده از آن در مجالس مذهبی و «سرودمداحی»ها که از شمارهٔ قبل در مجلهٔ خیمه آغاز شده به همین یکی، دو گفتگو محدود نمی‌شود و همچنان منتظر انعکاس نظرات گوناگون در این زمینه هستیم. . علیرضا رضایی
کد خبر: ۳۴۷۴

طبق یادداشت‌هایی که در فضایی مجازی منتشر کردید، نقدهایی را به شیوهٔ برگزاری مراسم‌های مذهبی دارید. بحث را با گذری بر همین انتقادها شروع کنیم...

در ابتدای مطالبی که می‌خواهم عرض کنم، مایلم به چهار نهاد اجتماعی مهم و مؤثر در فرهنگ جامعهٔ شیعی اشاره کنم. این چهار نهاد عبارتند از: ۱.خانواده، 2. مسجد، 3. مدرسه، 4. هیئت. به نظر می‌رسد از میان این چهار نهاد، خانواده و مسجد دارای اصالت هستند و دو نهاد اخیر، یعنی مدرسه و هیئت، منشعب از مساجد و در واقع از شؤون آن هستند. هدف این چهار نهاد در جامعهٔ شیعی، گسترش فرهنگ اسلام ناب و سبک زندگی اسلامی و احیای امر اهل‌بیت(ع) است.

در مورد خانواده و اهمیت آن در اسلام همین نکته را عرض‌کنم که در قرآن‌کریم بیش از 55 آیه در مورد خانواده وجود دارد. اگر خانواده دچار خلل شود جامعه و سه نهاد دیگر هم دچار مشکل می‌شوند. جایگاه، اهمیت و کارکردهای مختلف مسجد هم در جامعه جای بحث ندارد و مشخص است. کارکردهای عبادی، اجتماعی، نظامی، قضایی، آموزشی، فرهنگی و... گرچه متأسفانه امروز این کارکردها کم‌رنگ شده است. این نهادها به‌منزلهٔ سنگرهای ما هستند. عوامل بیرونی و در مواردی خود ما دست‌به‌دست هم داده‌ایم تا این سنگرها‌ تضعیف شوند. نهاد بعدی که اشاره کردم، مدرسه است که از مسجد منشعب شده است. در گذشته آموزش‌ها در مساجد صورت می‌گرفت. طی مرور زمان در اثر چند اتفاق مدرسه از مسجد مستقل شد. این شکل جدید مدارس ما، متأثر از سیستم آموزشی غرب است ولی به‌هرحال اصل وجود یک نهاد که متکفل موضوع تعلیم باشد، قابل‌انکار نیست. اما نهاد موضوع بحث ما، هیئت است. ظاهرا هیئت با این اسم به زمان ممنوعیت عزاداری در دورهٔ رضاخان برمی‌گردد. اما اصل عزاداری برای اهل‌بیت(ع) به دوران خود ائمه برمی‌گردد. روایت داریم که امام باقر(ع) پول وقف کرده بودند، که برای‌شان در ایام منا به مدت ده سال عزاداری کنند. (کافی، ج5، ص117.) در آن شلوغی که منا دارد.‌ یا آن روایت امام صادق(ع) به یکی از یاران خود که گفتند آن مجلسی که می‌نشینید و صحبت ما را می‌کنید، دوست دارم، امر ما را احیا کنید.(قرب الاسناد، ص36.)، به هر ترتیب ما امروز نهادی به نام هیئت داریم که در احیای امر اهل‌بیت مؤثر است.

هیئت چند ویژگی دارد. مهم‌ترین ویژگی هیئت همان هدف آن یعنی احیای امر اهل‌بیت است. هیئتی واقعاً هیئت اهل‌بیت(ع) است که در آن احیای امر اهل‌بیت صورت بگیرد. در کنار شعور که همان احیای امر اهل‌بیت است شور و عاطفه و احساس هم در هیئت وجود دارد. ویژگی دیگر هیئت که نباید از آن غافل بشویم قالب دینی داشتن هیئت است. قالب برگزاری هیئت باید مناسب شئون اسلامی و در راستای همان احیای امر اهل‌بیت باشد. به‌صورت کنسرت برگزارکردن هیئت اصلاً شایسته نیست. هر جاده‌ای ما را به مسیر نمی‌رساند. با معصیت نمی‌توانیم احیای امر اهل‌بیت را انجام دهیم. باید در برگزاری هیئت به معصیت نیفتیم. این جمله که بعضی‌ها می‌گویند: خود امام حسین مدیر است و او همه‌کار را ردیف می‌کند؛ اصلاً درست نیست. اگر فردی شرابخوار باشد و هیئت بیاید مشکلی ندارد و باید احترام هم بشود، اما اگر فردی با حالت مستی بیاید باید از ورود او جلوگیری شود زیرا مستی معصیت است. با حالت گناه که نمی‌شود کسی را در هیئت راه داد.

بحث بنده در این گفتگو پیرامون کنسرت‌سازی مجالس مذهبی و مداحی و هیئات است. بنابراین ابتدا باید توضیحاتی در مورد کنسرت بدهم. ظاهراً اولین کنسرت در ایران به 115 سال پیش برمی‌گردد درحالی‌که اولین کنسرت در غرب برای 350 سال قبل است. اساساً کنسرت در غرب یعنی یک نهاد اجتماعی برای اجرای عمومی موسیقی خارج از فضا و زمینه‌های دینی و دراماتیک. حالا در مورد دراماتیک و نمایشی‌بودن الآن خودشان هم اختلاف دارند و اسم‌های مختلفی هم برای کنسرت استفاده می‌کنند که ممکن است تفاوت‌هایی هم داشته باشند اما مهم این است که در همهٔ آن‌ها، تمرکز روی موسیقی است. اینکه بنده می‌گویم کنسرت‌سازی مجالس مداحی، از جهات متعددی قابل بحث و بررسی است. کنسرت‌سازی یعنی مراسم‌ها و مجالس مذهبی و دینی ما در یک یا چند ویژگی در حال شبیه‌شدن به کنسرت‌ها هستند که طبیعتاً مهمترین ویژگی، بحث موسیقی (اعم از موسیقی‌سازی و آوازی) است. استفاده از این عنوان برای تقریب ذهن و برای نشان‌دادن پایان و عاقبت مسیر است.

شاید شما با واژهٔ کنسرت‌سازی مخالف باشید، قبول، هرچه شما می‌خواهید نامش را بگذارید. عنوان مهم نیست. مهم ویژگی‌ها است. آنچه که اتفاق افتاده این است که مجالس مذهبی و مداحی ما در حال حرکت به‌سمت آن ویژگی‌ها است. ویژگی‌هایی مثل ساز و آواز(موسیقی)، اختلاط زن و مرد، رفتار و نوع اجرای مجری مراسم مثل مداح، قاری، روضه‌خوان، حتی سخنران و...، سیستم‌های صوتی، نورپردازی، کارهای خالی از محتوای دینی، رقص و پایکوبی و... به نظر می‌رسد که هیئات و مجالس مذهبی ما در حال حرکت به‌سمت این ویژگی‌هاست. حالا اسم و عنوانش را کنسرت‌سازی بگذاریم یا نگذاریم، مهم نیست. به‌هرحال کنسرت‌ها معمولاً چنین ویژگی‌هایی دارند. آنچه که من بر آن تأکید می‌کنم انحراف هیئات ما به‌سمت ذائقهٔ‌ متأثر از فرهنگ غرب در مخاطب است. دنباله‌روی از این ذائقه‌ها باعث می‌شود که دیگر هیئت ذائقه‌ساز نشود.

ای کاش به همین‌جا ختم شود. با نگاه دقیق‌تر باید بگویم ما می‌آییم ذائقهٔ متدینین و کودکان را با ذائقهٔ غربی و ذائقهٔ مخاطب غیرمذهبی یا کمترمذهبی خراب می‌کنیم. خطر همین‌جا است که متأسفانه در هیئات و مجالس مذهبی ما این اتفاق دارد می‌افتد. در صداوسیما هم این اتفاق افتاده است. در کودکی‌مان صدای پیام بازرگانی که می‌آمد، بزرگتر‌ها می‌گفتند: صدای تلویزیون را قطع کنید، موسیقی دارد. اما وضعیت امروز را ببینید، شبکهٔ پویای ما صبح تا شب موسیقی‌های مرقص پخش می‌کند. ما به‌جای حفظ داشته‌های خودمان آن‌ها را از دست می‌دهیم. ما با ذائقه‌سازی باید کاری می‌کردیم یا بکنیم که کنسرت‌ها را تصحیح بکنیم و اگر چنین توانی نداریم حداقل باید از داشته‌های خودمان محافظت بکنیم نه اینکه مجالس مذهبی و مداحی خودمان را کنسرت بکنیم و ویژگی‌های کنسرت‌ها را که رسانه‌های قدرتمند غربی در چشم و گوش برخی جوانان ما کرده است و برای آن‌ها ذائقه‌سازی کرده است را در مجالس مذهبی خود راه بدهیم. با این وضعیت که پیش می‌رویم بعید نیست چندوقت دیگر فرزند من به من بگوید: بابا به من پول بده می‌خواهم بروم ترکیه در فلان کنسرت شرکت کنم!...

بعضی دوستانی که این کارها را در دستگاه‌ها و نهادهای فرهنگی انجام می‌دهند توجیه جذب مخاطب را دارند. اشتباه می‌کنند، با کار حرام که نمی‌شود مخاطب را جذب اسلام کرد. بنده از منظر رهبری ثابت خواهم کرد که این حرف‌ها و این کارها غلط‌اندرغلط است. من در این گفتگو سعی می‌کنم بیشتر از کلام رهبری، نمونه بیاورم زیرا دوستان، نظرات ایشان را قبول دارند. بعضی شب‌ها من از این اتفاقات خوابم نمی‌بَرد. آن‌روزی که برنامهٔ‌ روز دختر در ورزشگاه حیدریان قم (30 اردیبهشت1402) برگزار و از صداوسیما پخش شد من سوریه بودم. آن شب تا صبح در حرم راه می‌رفتم و خوابم نمی‌بُرد.

 

نقدی که شما به هیئآت دارید به کل هیئت‌هاست یا اینکه جلسهٔ خاصی منظورتان است؟

من نقدم به حرکت عمومی هیئت‌هاست. من قبل از طلبگی در تهران به جلسات آقایان هلالی، سیب‌سرخی و مقدم می‌رفتم. وقتی که طلبه شدم در قم به جلسهٔ آقای سلحشور می‌رفتم. حدود ده سالی هم به دلیل اینکه مُبلغ بودم نمی‌توانستم به این شکل، هیئت بروم. امسال بعد از ده سال به یکی از جلسات قم رفتم و دیدم فضای هیئت کاملاً عوض شده و چند نفر همزمان مداحی می‌کنند. یک نفر زیرصدا سکسکه می‌زند. سیستم‌های صوتی که استفاده می‌شود مناسب جلسهٔ روضه نیست.

 

این همخوانی چندنفر باهم و یا سکسکه‌زدن با موازین شرعی ما مخالف است؟

مخالف نیست؛ ولیکن لغو است. با این شیوه عزاداری احیای امر اهل‌بیت و شعور حسینی اتفاق نمی‌افتد. با بالا پایین پریدن در عزاداری چه اتفاق مثبتی می‌افتد؟! مداح دارد برای حضرت زهرا می‌خواند،‌ زیرصدا حسین‌حسین می‌گوید. اگر حضرات آل‌الله در جلسه حاضر باشند آیا شما حاضر می‌شوید اینگونه بالا و پایین بپرید و با سکسکه حسین‌حسین بگویید. آیا هیئت مختلط، هیئتی که زن و مرد با هم در آن زنجیر می‌زنند مورد رضایت حضرت زهراست؟!

 

برگزارکنندگان اینگونه مراسم‌ها معتقد هستند که این شیوهٔ عزاداری‌کردن نوعی نوآوری است و تأکید دارند که باید باشد. از طرفی شما هم آن را لغو می‌دانید. از منظر شما تکلیف نوآوری چه می‌شود؟

اگر نوآوری منطبق با موازین اسلامی باشد، ما مشکلی با آن نداریم.

 

با موازین منطبق‌بودن، یعنی چه؟

به‌عنوان نمونه ما یک میزان اساسی در اسلام داریم، آن‌هم اختلاط زن و مرد است. در هر نوآوری که قرار است صورت بگیرد تاجایی‌که ممکن است باید مراقب این میزان مهم اسلامی باشیم. با برنامه‌ریزی می‌توان این قضیه را حل کنیم. سخت است ولی می‌شود.

 

الان مگر در جلسات ما زن و مرد مختلط می‌نشینند؟

در بعضی از جلساتی که در خیابان‌ها برگزار می‌شود این اتفاق افتاده است. یا به‌عنوان مثال در بعضی از هیئت‌ها ورودی و خروجی زن و مرد یکی است.

 

در حرم امام رضا(ع) هم زن و مرد در صحن‌ها کنار هم هستند، آنجا هم اختلاط زن و مرد رعایت نمی‌شود؟

در حرم امام رضا حس غلبه پیدا نمی‌کند و کسی برهنه نمی‌شود تا سینه بزند. البته اگر در حرم امام رضا هم شرایط به‌گونه‌ای شود که زن و مرد برخورد کنند، باید رعایت شود.

 

ما در تهران هیئاتی داریم که در اثر کثرت جمعیت فضای داخل جلسه پر می‌شود و در خیابان‌های اطراف مردم به‌صورت خانوادگی عزاداری می‌کنند، این اتفاق از نظر شما اشکال دارد؟

فرد مسئول هیئت باید بپذیرد تاجایی‌که امکان دارد فضای جداگانه برای خانم‌ها و آقایان فراهم کند. ما باید عدم‌اختلاط زن و مرد را در برگزاری هیئت یک اصل بدانیم. کنارهم‌نشستن یک خانواده در هیئت را من اختلاط نمی‌دانم. من اختلاط را جلسهٔ روز دختر قم می‌دانم. مجری جلسه مرد است، مداح جلسه مرد است. فیلمبردار و صدابردار مرد هستند. برخی عوامل اجرایی مرد هستند. درجایی‌که این همه مرد حضور دارد، جایگاه زن‌ها و دختران را وسط سالن مقابل این‌همه مرد‌ قرار می‌دهند. مجری و پخش موسیقی‌ها و در انتها مداح هم به‌نحوی می‌خواند که دختران شور می‌گیرند و بالا و پایین می‌پرند.

دیگر میزانی که در نوآوری باید رعایت شود، موسیقی است. محتوای شعر هم در نوآوری باید مورد توجه قرار بگیرد. لحن و آهنگ کلام هم در نوآوری بسیارمهم است. لحن کلام نباید به‌گونه‌ای باشد که از غربی‌ها تقلید شده باشد. اگر این موارد رعایت شود نوآوری هیچ مشکلی ندارد.

 

نسخهٔ شما سلبی است. برای «جذب» نسخه‌ای ندارید؟

بنده معتقدم که اول سلبی‌ها را جا بیاندازیم و در این مورد به نقطه مشترک برسیم بعد بیاییم بر این اساس و با همفکری، ایجابی‌ها را بسازیم. اگر اصول را نشناسیم همه‌چیز دلبخواهی می‌شود. چه‌بسا به نام امام حسین، گناه هم انجام می‌دهیم. یکی از ایراداتی که به بعضی از مادحین می‌توان گرفت این است که سواد دینی کمی دارند و اصول را خوب نمی‌شناسند چون از بچگی صدای خوبی داشته، مداح شده‌است. متأسفانه این مداحان با روحانیون با‌سواد هم مأنوس نیستند.

به‌عنوان نمونه در جذب کودکان یکی از راه‌ها همان شیوهٔ گذشته است. نقش و مسؤولیت‌دادن به کودکان و نوجوانان در هیئات. عقیدهٔ من این است که ما خودمان الان در حال ذائقه‌سازی غلط برای کودکان هستیم.

حالا من در مورد جذب می‌خواهم سخنی از رهبر انقلاب نقل کنم. ایشان در درس خارج خود می‌گویند: «[می‌خواهند] بگویند برای اینکه مردم ما جذب عوامل تهاجم فرهنگی نشوند، ما یک مدتی - ده سال، پنج سال مثلاً - از موسیقی حرام استفاده کنیم. برای اینکه آن‌ها را از جذب به فرهنگ بیگانه منصرف بکنیم!... این تشخیص، تشخیص غلطی است. اینکه ما تصور کنیم که یک حرامی را پنج سال، ده سال در جامعهٔ خودمان باب کنیم، به خیال اینکه بعد از این پنج سال، تمام می‌شود و این حرام را جمع می‌کنیم، آن تهاجم فرهنگی هم انجام نمی‌گیرد، از آن خطاهای فاحش است که انسان متأسفانه می‌بیند بعضی از افرادی که مسائل فرهنگی را مباشرت می‌کنند، این قِلّت تدبر را دارند.» (درسنامهٔ غنا و موسیقی، ص507.)

یا در جایی دیگر آقا مثال سیدقطب را می‌زنند و از او نقل می‌کنند که می‌گوید: (نقل به مضمون) من از کلیسایی رد شدم، دیدم که نوشته‌اند شب برنامه داریم. سیدقطب برایش جذاب می‌شود. می‌رود و در برنامه شرکت می‌کند. در کلیسا برای حضار موسیقی پخش می‌کردند و نوشیدنی هم پخش می‌کردند. آخرشب که شد، کشیش آمد و چراغ‌ها را خاموش کرد. سیدقطب می‌گوید من دیگر در آنجا نماندم که ببینم چه کثافت‌کاری انجام شد. فردای آن شب رفتم پیش کشیش کلیسا، به او گفتم: چرا این کار را کردید؟ ناسلامتی اینجا کلیسا است. کشیش گفت: من برای اینکه جوانان را به کلیسا جذب کنم مجبورم این کار را انجام بدهم. حضرت‌آقا بعد از زدن این مثال می‌گویند این چه نوع جذب‌کردنی است؟! جذب‌کردن معیار دارد. اینگونه نمی‌شود که ما برای آوردن جوانان به مسجد، وسایل کاباره را بیاوریم. جوان با این شیوه جذب کنسرت می‌شود، جذب مسجد و هیئت نمی‌شود. به‌همین‌دلیل است که من می‌گویم بچهٔ من چند سال دیگر به من می‌گوید پول بده من بروم کنسرت، چون همان کاری که در کنسرت انجام می‌شود در هیئت هم انجام می‌شود چه‌بسا در کنسرت منظم‌تر و بهتر هم انجام می‌شود. یا می‌گوید من در محرم و صفر می‌روم این کنسرت‌ها،‌ بقیهٔ ایام سال کنسرت‌های غیرمذهبی می‌روم.

رهبری در مورد ذائقه‌سازی یا تبعیت از ذائقه‌ها هم نکتهٔ جالبی دارند. می‌فرمایند: «اگر به فکر این باشید که مخاطب جبههٔ مقابل را تصرف کنید، ممکن است همین فکر، شما را وسوسه کند که به تقلید کار جبههٔ مقابل بپردازید. بعضی از عناصر جبههٔ خودی که مثلاً داستان می‌نویسند یا فیلم می‌سازند، با این خیال که مخاطبین جبههٔ مقابل را جذب کنند، به مسائلی می‌پردازند که نویسنده یا فیلمساز جبههٔ مقابل به آن‌ها پرداخته است، مثلاً آن‌ها برای جاذبهٔ فیلم از عامل زن یعنی عامل جنسی استفاده می‌کنند. این‌ها هم همین کار را می‌کنند. این کار به‌هیچ‌وجه صحیح نیست. بنده این را قبول ندارم. نه‌فقط قبول ندارم بلکه تصور می‌کنم این فکر غلط و این کار، اشتباه است. ما باید مخاطب خودمان را خلق کنیم. اگر دشمن ما با تکرار یک حرف، گوش‌ها را با آن آشنا می‌کند، ما نباید مجبور بشویم حرفی را که او می‌خواهد، تکرار کنیم. خودمان باید ذائقهٔ دیگری خلق کنیم. یعنی همانی که مطابق فکر و ایمان و عقیدهٔ ماست. خلاصه اینکه اگر دشمن خصوصیاتی را در کار خودش برجسته می‌کند، ما تقلید نکنیم.» (بیانات رهبری در دیدار هنرمندان و مسؤولان فرهنگی کشور، 23/4/1373)

 

چه دلیلی باعث شده جلسات مذهبی ما تبدیل به آن چیزی شده که می‌گویید؟

کم‌دقتی، عالمانه عمل‌نکردن، فاصله‌گرفتن از فقه. من صحبتم درون‌دینی است. مخاطبم متدینین و مذهبی‌ها هستند. دین اسلام برای تمام امور دستور و برنامه دارد. ما به‌جای اینکه بیاییم برنامه و راه را از منشأ بگیریم، برعکس عمل می‌کنیم. می‌بینیم که مردم چه کاری انجام می‌دهند بر اساس آن برنامه‌ریزی می‌کنیم. از طرفی رسانه هم نداریم و در رسانه از غربی‌ها عقب‌تریم، بدین ترتیب دشمن برای ما ذائقه‌سازی می‌کند و ما هم طبق همان ذائقه برنامه‌ریزی می‌کنیم و مقابل دشمن عقب می‌کشیم. مطالبی که من در مورد موسیقی می‌خواهم بیان کنم فحش‌خور است. من گلایه دارم از مسئولین که در درس خارج غنا و موسیقی رهبری شرکت می‌کردند و امروز ساکت نشسته‌اند! ما مقابل ذائقه‌سازی غرب هیچ کاری انجام ندادیم. وقتی شما موسیقی را ترویج می‌کنید نتیجه‌اش وضعیت امروز مدارس ما می‌شود.

 

کم‌دقتی را چه کسی انجام داده است؟

شامل یک فرد نمی‌شود. متعدد است. یکی خود ما آخوندها هستیم. یک بخشی به متدینین و مداح‌ها مربوط می‌شود. ما یک ایرادی داریم که وقتی یک نفری در یک حوزه‌ای موفق می‌شود ما تلاش می‌کنیم از او در حوزه‌های دیگر هم استفاده کنیم. اگر یک مداح در مداحی موفق است او را می‌آوریم که تفسیر نهج‌البلاغه بگوید! اگر مطالعه دارد در این خصوص ایرادی ندارد اما اگر ندارد، نباید از او استفاده کنیم. عده‌ای چند سال پیش با کف‌زدن در مجالس مولودی مخالفت می‌کردند. این مخالفت مبنی بر حرام‌بودن کار نبود بلکه معتقد بودند کف‌زدن در مجالس باعث فتح باب کِل کشیدن، بالا پایین پریدن و سوت‌زدن می‌شود. یکی از مادحین در جلسات خود از سنج و دمام استفاده می‌کرد، عده‌ای به این مداح تذکر دادند که این کار را انجام ندهند. ایشان تذکرات را قبول نکرد تا اینکه آقا به ایشان تذکر دادند و دیگر از سنج و دمام استفاده نکردند.

حالا بگذارید من از بحث خودم دور نشوم. از میان این ویژگی‌های مختلفی که در مورد کنسرت‌ها گفتم، آن ویژگی مهمی که امروز می‌خواهم در مورد آن تمرکز کنم، موسیقی است. منظورم عمدتاً صدای برخاسته از آلات موسیقی است. آیا می‌توانیم در مراسم‌های مذهبی (اعم از جشن و عزا)، در هیئات از موسیقی استفاده بکنیم؟ آیا چنین کاری درست است؟ آیا به صلاح است؟ این که راه را باز بگذاریم که هر کسی با سلیقه و ذوق خودش شاید هم واقعاً از سر محبت و ارادت به اهل‌بیت(ع) و دین (یعنی نیت‌ها را نمی‌خواهیم و نمی‌توانیم تخطئه کنیم بلکه حرف سر فعل است نه فاعل و نیت فاعل) هر کار دلش خواست بکند؟ اینجا باید موسیقی را حداقل از نگاه دین بشناسیم. ما نگاهمان درون‌دینی است.

ما از بیان نظرات اسلام در مورد موسیقی ترسیدیم. سازمان فرهنگی هنری شهرداری اصفهان در اردیبهشت 1383 در مورد موسیقی از رهبر انقلاب استفتاء می‌کند. آقا پاسخ می‌دهند: «یادگیری و تدریس موسیقی و ترویج آن و تشکیل کنسرت موسیقی با گروه خاص موسیقی، هرچند موسیقی حلال باشد، با اهداف عالیهٔ نظام مقدس اسلامی سازگار نیست.»‌ آقا از این دست استفتاءها زیاد دارند. سازمان تبلیغات هم ظاهرا استفتاءاتی کرده است. من سؤالم این است آقای سازمان تبلیغات! شما که استفتاء کردی برای چه موسیقی را ترویج می‌کنی؟ همان موسیقی حلال را عرض می‌کنم‌ها.

 

اگر یک نفر هنرش موسیقی بود و دوست داشت با هنرش به امام حسین عرض ارادات کند اینجا تکلیف چه می‌شود؟

اگر موسیقی حلال باشد ایرادی ندارد. آن فرد هنرش موسیقی است، ایرادی ندارد، با زبان خودش به امام حسین عرض ارادت کند. ولیکن این عرض ارادت نباید منجر به ترویج موسیقی شود. مداح اهل‌بیت هم نباید وارد این عرصه شود.

 

اگر من قطعه‌ای که آقای چاوشی خوانده را در صفحهٔ مجازی‌‌ام بازنشر کنم، ترویج موسیقی است؟

در حد محدود نه، ولیکن اگر من آخوند، یا فلان مسئول سازمان تبلیغات بیاید این قطعه را بازنشر کند، ترویج موسیقی است.  حالا بعد از توضیحاتم، جواب این سؤال‌ها روشن می‌شود.

ما هفت آیه در قرآن‌کریم در مورد موسیقی «سازی» و «آوازی» داریم. شاید مردم ما فکر کنند موسیقی یک مسئلهٔ جدید است در‌صورتی‌که ما آیه دربارهٔ موسیقی داریم. موسیقی در زمان حیات اهل‌بیت هم بوده و متأسفانه بعد از شهادت پیامبر ترویج پیدا می‌کند. خلفای بعد از پیامبر متأسفانه موسیقی را در پایتخت‌های کشورهای اسلامی ترویج دادند. به‌عنوان نمونه یک خواننده‌ای به نام حنین‌بن‌بلوع را به مدینه دعوت می‌کنند. این اتفاق زمان امام باقر می‌افتد. این خواننده تاحدی مشهور بود که جمعیت زیادی از او استقبال کردند و تا خارج شهر مدینه برای استقبال رفتند. حیاط و پشت‌بام منزلی که در آن اجرا می‌کرد، پر از جمعیت بود و هنگامی که در حال اجرا بود سقف ساختمان فرو ریخت و همه سالِم ماندند جز خود حنین که زیر آوار مُرد. موسیقی اینگونه رواج پیدا کرده بود. به‌جای اینکه اهالی مدینه به منزل امام باقر بروند، دنبال موسیقی رفته بودند. در هیچ جایی از سیرهٔ ائمه نمی‌بینیم که خودشان یا همسران و فرزندانشان اهل موسیقی بوده باشند و یا جمله‌ای در باب ترویج موسیقی گفته باشند. فقط در مورد جعفر کذاب به‌عنوان مذمت گفته شده است که اهل موسیقی بوده. حدود 280 روایت در مورد موسیقی داریم.

این تعداد روایت عدد کمی نیست و در کتب معتبر هم آمده‌ است. بیاییم نظر رهبری را معیار قرار بدهیم.البته نظر فقهی رهبری مشخص است. از نظر ایشان موسیقی حلال و حرام داریم. از نظر ایشان موسیقی نباید لهوی باشد. موسیقی لهوی که انسان را از یاد خدا غافل کند، حرام است.

بنده اینجا بنا ندارم بحث فقهی بکنم و بگویم موسیقی حلال است یا حرام، می‌خواهم بعضی روایات موسیقی را بخوانم تا اجمالاً نظر ائمه را در مورد موسیقی بدانیم. شما در نظر بگیرید که برای دانشگاه‌رفتن نظر پدرتان را می‌پرسید. پدرتان به شما نمی‌گوید بروید یا نروید ولی از مضمون و لحن کلامش، شما اینگونه متوجه می‌شوید که مثلاً پدرتان موافق رفتن شما به دانشگاه هست یا نیست. از روایات می‌فهمیم که ائمهٔ ما که دلسوز بشر هستند می‌گویند، دنبال موسیقی نرویم. لذا مقام رهبری که می‌گویند موسیقی حلال داریم، می‌گویند ترویج موسیقی از مذاق اسلام به دور است.  

من در اینجا چند روایت می‌خوانم که شاید تابه‌حال نشنیده باشید. امیرالمؤمنین(ع) به نقل از پیامبر(ص) می‌فرمایند: ۱۵ فعل است که اگر امت من انجام دهند شامل عذاب می‌شوند. یکی از این ۱۵ عمل، موسیقی و نواختن آلات موسیقی است. (خصال، ص ۵۰۰.)

فردی از امام کاظم(ع) در مورد خوانندگی و آوازه‌خوانی در اعیاد سئوال می‌کند. امام می‌فرماید ایرادی ندارد درصورتی‌که همراه با آلات موسیقی نباشد. (مسائل علی‌بن‌جعفر، ص ۱۵۶.)

امام رضا(ع) یکی از گناهان بزرگ را اشتغال به آلات لهو و لعب معرفی می‌فرماید. اشتغال معنای مبالغه در فعل دارد. لذا ما از این کلام امام می‌توانیم برداشت کنیم که نباید موسیقی را ترویج کنیم. (وسائل‌الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۲۹.)

در روایتی دیگر رسول خدا(ص) می‌فرماید: «انها کم عن الزفن و المزمار و عن الکوبات و الکبرات» شما را از رقص، نی، طبل‌های کوچک (تنبک) و طبل‌های بزرگ (دهل) یعنی آلات موسیقی نهی می‌کنم. (کافی، ج ۶، ص ۴۳۲.)

امام صادق(ع) در روایتی می‌فرمایند: اگر خداوند به شخصی نعمتی بدهد و آن فرد مثلاً در مراسم شادی آن نعمت، مزمار و آلات موسیقی بیاورد، کفران نعمت کرده است. (کافی، ج ۶، ص ۴۳۳.)

روایتی که برای من خیلی‌جالب و البته مهم بود و گشتم سند آن را پیدا کردم و شیعه و اهل‌سنت هم آن را قبول دارند، این روایت است. ما شنیده بودیم که پیامبر(ص) برای مکارم اخلاق مبعوث شده‌اند. اما در جایی پیامبر(ص) می‌فرمایند: « بَعَثَنِي رَحمَةً لِلعَالَمِينَ ولأَمحَقَ المَعَازِفَ والمَزَامِيرَ» (کافی، ج ۶، ص ۳۹۶.) این روایت معتبر است که می‌فرماید خداوند مرا برای رحمت جهانیان و نابودکردن آلات موسیقی و نوازندگی مبعوث کرد. در منابع اهل‌سنت هم متعدد آمده است. این را رسول خدا(ص) می‌گوید، منِ آخوند نمی‌گویم. در کتاب کافی هم آمده است. این مضامین بسیارسنگین است ولو اینکه حرمت موسیقی را نتوانیم استخراج کنیم. ولی می‌فهمیم که نباید دنبال موسیقی برویم و ترویج کنیم. موسیقی که همچنین وضعیتی در شرع ما دارد‌، آیا شایسته است که در مجالس اهل‌بیت(ع) ما استفاده شود. با آن قرآن خوانده شود. بله آقا! موسیقی حلال هم داریم، اما نباید به‌گونه‌ای باشد که دنبال موسیقی باشیم. بعضی وقت‌ها باید با حلال خدا جنگید. شما با ترویج طلاق در جامعه نمی‌جنگید؟ همان نگاهی که به طلاق داریم باید به موسیقی هم داشته باشیم. اگر شخصی بیاید ده‌تا از این ۲۸۰ روایت را بخواند به همان چیزی می‌رسد که من رسیدم. در روایات دیگر داریم که گوش‌دادن موسیقی بی‌غیرتی و بی‌حیایی با خود می‌آورد. بی‌آبرویی می‌آورد. قساوت قلب و نفاق می‌آورد. این‌ها بخشی از آثار موسیقی در روایات ماست. ما اگر دنبال تمدن نوین اسلامی هستیم نباید سراغ موسیقی برویم. موسیقی که اینگونه اسلام در مورد آن صحبت کرده است، چطور بعضی از دوستان به‌دنبال این هستند تا با موسیقی تمدن اسلامی را احیا کنند. در فتنهٔ زن، زندگی‌، آزادی جریان موسیقی ما کجا ایستاده بود؟ دقت کنید جریان موسیقی را می‌گویم نه برخی افراد را. نه‌تنها طرف اسلام و انقلاب نبود بلکه در مقابل اسلام نیز ایستاده بود. من از خودم حرفی نمی‌زنم تمام حرف‌هایی که گفتم بر پایهٔ اسلام و روایات بود. من از دوستانی که با موسیقی به‌دنبال جذب به دستگاه اهل‌بیت(ع) هستند خواهش می‌کنم کمی تأمل کنند، برای آیندهٔ بچه‌هایمان هم که شده دست از این کار بردارند. بعضی‌ها فکر می‌کنند خداوند چک سفیدامضا داده که نسل ما شیعی زندگی کنند. بعد از شهادت رسول خدا‌(ص)، چهارنفر بیشتر در مسیر ایشان نماندند. ما اگر به خودمان نیاییم همه‌چیزمان را ازدست می‌دهیم.

من از روایات دیگر عبور می‌کنم و به سراغ نظرات فقها می‌روم‌. از بین فقها هم نظر امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری را می‌خوانم که دوستان روی آن اتفاق نظر دارند. به‌هرحال در جامعه برای حل‌کردن مسائل، یک‌نظر باید فصل‌الخطاب باشد. طبیعتاً آن نظر فصل‌الخطاب، نظر آقاست. به‌همین‌دلیل نظر ایشان بر سایر فقها ارجحیت دارد.

امام در مرداد سال ۱۳۵۸با گروه اجراکنندهٔ رادیو دریا صحبت می‌کنند و می‌فرمایند: «و از جمله چیزهایی که مغز جوانان ما را تخدیر می‌کند، موسیقی است. موسیقی سبب می‌شود که مغز انسان تبدیل به یک مغز غیرفعال و غیرجدی بشود و انسان را از جدیت بیرون می‌کند. این‌ها همه برای این بود که ملت ما را از مقدرات خودشان غافل کنند و آن‌ها را از مسائل روز منحرف کنند که مبادا مزاحمشان بشوند...

موسیقی از اموری است که البته هرکس به موجب طبع، خوشش می‌آید لکن انسان را از جدیت بیرون می‌برد و به یک موجود هزل و بیهوده می‌کشاند. جوانی که اکثر اوقاتش را پای موسیقی صرف بکند از مسائل زندگی و از مسائل جدی به‌کلی غافل می‌شود و عادت می‌کند، همان‌طور که به مواد مخدر عادت می‌کند و کسی‌که به مواد مخدر عادت می‌کند دیگر نمی‌تواند یک انسان جدی باشد که بتواند در مسائل سیاسی فکر کند. موسیقی فکر انسان را طوری می‌کند که دیگر نتواند در غیر محیط موسیقی و شهوات و اموری که مربوط به موسیقی است فکر بکند...

نباید دستگاه رادیو و تلویزیون طوری باشد که ده ساعت موسیقی پخش کند و جوان‌های نیرومند را از نیرومندیشان برگرداند. موسیقی با تریاک فرقی ندارد. تریاک یک‌جور بی‌حالی و بی‌حسی می‌آورد و موسیقی هم همین‌طور. اگر شما می‌خواهید مملکت شما مستقل باشد، از این به بعد باید رادیو و تلویزیون را تبدیل کنید به یک رادیو و تلوزیون آموزنده. موسیقی را حذف کنید. از اینکه به شما بگویند کهنه‌پرست شدید، نترسید، باشد ما کهنه‌پرستیم، این‌ها نقشه است برای اینکه شما را از کار جدی عقب بزنند. اینکه می‌گویند اگر موسیقی در رادیو نباشد آن‌ها می‌روند از جای دیگر موسیقی را می‌گیرند، این عذر نیست. آیا حالا اگر از جای دیگر می‌گیرند ما باید به آن‌ها موسیقی بدهیم؟ ما باید خیانت بکنیم؟ موسیقی خیانت است به مملکت، خیانت است به جوان‌های ما. این موسیقی را به‌کلی حذفش کنید و چیزی بگذارید که آموزنده باشد. کم‌کم مردم و جوان‌ها را به مسائل آموزنده عادت بدهید و از آن عادت خبیثی که داشتند برگردانید. اینکه می‌بینید جوان‌ها اگر موسیقی نباشد جای دیگر سراغ آن می‌روند، برای این است که عادت کرده‌اند و این شاهد است برای اینکه جوان‌های ما فاسد شده‌اند. الآن که موظف هستیم این نسلی که فاسد شده به صلاح برگردانیم و نگذاریم بچه‌های کوچک ما فاسد شوند و جلوی آن‌ها را بگیریم.» به‌عنوان مثال من وقتی در ماشین نشستم و به‌سمت شما حرکت می‌کردم می‌توانستم موسیقی گوش بدهم بدون‌اینکه به‌دردم بخورد. از طرفی هم می‌توانستم در ذهنم مطالب نشست امروزمان را دسته‌بندی کنم. امام صداوسیما را از پخش‌کردن دائمی موسیقی نهی می‌کند در صورتی‌که ما امروز شبکه‌ٔ رادیویی داریم که ۲۴ ساعت موسیقی پخش می‌کند یا نمایندهٔ مجلس عمامه‌به‌سری داریم که به‌دنبال راه‌اندازی شبکهٔ مختص موسیقی است.

امام(ره) می‌گوید نگذارید نسل آیندهٔ ما به موسیقی گرایش پیدا کنند. در صورتی‌که عکس آن امروز برای بچه‌های ما توسط دستگاه‌های فرهنگی اتفاق می‌افتد.

رهبری نیز در درس خارج‌شان می‌فرمایند : «غناء بطبیعه از جملهٔ چیزهایی است که ارتباط و اتصال زیادی به اضلال عن سبیل الله دارد. کمترپدیده‌ای در پدیده‌های متعارف زندگی انسان هست که این‌قدر با اضلال عن سبیل الله ارتباط داشته باشد. یعنی این‌قدر احتمال اضلال عن سبیل‌الله در آن زیاد باشد. غناء، طبیعتش این است... این، به‌خاطر همین است که غناء جزو آن مناطقی از زندگی و از حالات و افعال انسان که احتمال لغزش در آن بسیار زیاد است. خیلی‌ها در غناء دچار ضلالت عن سبیل‌الله می‌شوند. چه ضلالت خود، چه ضلالت غیر. غناء مثل امور دیگر نیست که اضلال آن به‌ندرت باشد... غناء از جمله چیزهایی است که زمینهٔ گناه در آن زیاد است. یک مقدار بی‌توجهی بشود در لحن و در آهنگ، انسان را به گناه می‌کشاند. واقعاً موسیقی این خصوصیت را دارد. اگرچه موسیقی حلال هم داریم، اما طبیعت این کار، آن‌چنان طبیعتی است که احتمال لغزش در آن زیاد است.» (درسنامهٔ غنا و موسیقی، ص ۲۵۳.) متأسفانه بعضی‌ها امروز می‌گویند: نه‌تنها موسیقی در کنسرت‌ها باشد بلکه در هیئآت و مجالس مذهبی هم استفاده شود. ای کاش این افراد حداقل از رهبری دم نزنند!

ایشان در جای دیگری در قسمتی از توضیح صدای لهوی محرم می‌گویند: «هر آهنگ و صوتی که فضا را به‌سمت بی‌مبالاتی به دین، به‌سمت گناه، به‌سمت بی‌اعتنائی به واجب و تکلیف شرعی بکشاند، حرام است... به‌همین‌خاطر ما از اول گفتیم هرچند صداهای ساز و این آلات در تلویزیون یا در رادیو هست، اما نباید اَشکال خود این‌ها دیده بشود، این، به این خاطر این است که نفس ملاحظهٔ اشکال این آلات، فضا را یک فضای لهوی می‌کند، در ایجاد فضای لهو تأثیر دارد و به‌همین‌اندازه باید جلویش را گرفت. (درسنامهٔ غنا و موسیقی، ص ۳۴۳.» شما اگر توجه داشته باشید می‌بینید که صداوسیما براساس همین جملات رهبری تصویر آلات موسیقی را در هیچ‌کجا نشان نمی‌دهند. حالا آن آقای نمایندهٔ مجلس می‌گوید چه اشکالی دارد آلات موسیقی در صداوسیما نمایش داده بشود.

در همان مجلس جشن دختران قم، از ابتدای مجلس، موسیقی‌های تند پخش می‌شده‌ و از طرفی هم مجری دائماً خانم‌ها را تحریک به کِل‌کشیدن و جیغ‌زدن کرده بود. بعد از دو ساعت پخش موسیقی و سبکی که آقای حسین طاهری خواند طبیعی بود که آن وضعیت به‌وجود می‌آمد.

من یک نکته‌ای را به شما عرض کنم: به ما می‌گویند مگر آقا‌، سرود سلام فرمانده را تأیید نکرد. باید دقت کنیم که در کلام رهبری ما سه‌عنوان‌، سرود‌، موسیقی و آهنگ داریم و ایشان این‌ها را به‌صورت دقیق به‌کار می‌برند. منظور ایشان از موسیقی صوت برخاسته از سازها است. خود ایشان در مورد سرود می‌گویند: «سرود از مردمی‌ترین مصنوعات ادبی است که با طیف وسیعی از مردم ارتباط برقرار می‌کند.» بعد ویژگی‌های سرود را بیان می‌کنند: «ویژگی‌های سرود را می‌توان در دو حوزهٔ ظاهری و محتوایی بیان کرد. از ویژگی‌های ظاهری سرود، عدم نیاز به آلات موسیقی است. اگرچه همراهی موسیقی در بعضی فرازها موجب زیبایی بیشتر سرود می‌شود، اما ماهیت سرود و حیات آن به موسیقی بستگی ندارد.»

منظور از آهنگ هم لحن کلام است. سرودی که دختران در جشن تکلیف مقابل رهبری خواندند بدون‌موسیقی بود‌. اما رسانه‌ها این سرود را با موسیقی پخش کردند. همه فکر می‌کردند این سرود با موسیقی مقابل آقا پخش شده است. پسر من وقتی این سرود را از شبکهٔ پویا با موسیقی شنید و بعد هم کلام تشکر رهبری بعد از آنکه می‌گفتند آهنگتان خوب بود، به من گفت: «بابا آقا هم که خودش اهل آهنگ است.» ایشان گفت: دختران من این سرودی که خواندید‌، هم متنش خوب بود و هم آهنگش‌. منظور آقا از آهنگ لحن سرود است نه موسیقی آن.

بعد می‌آیند می‌گویند که آقا از سرود تعریف کرد. چرا حرف‌های دیگر آقا را گوش نمی‌دهند. من اینجا می‌خواهم بخش دیگری از صحبت‌های آقا را بگویم و برداشت خودم از روایات را بیان نمی‌کنم.

حضرت آقا در مورد ترویج موسیقی می‌فرمایند: «هر آن چیزی که پدیدهٔ موسیقی را در جامعه رایج کند و همچنین عادی‌سازی بکند، ترویج است. مسئله عادی‌سازی خیلی‌مهم است. گاهی اوقات یک کنسرت موسیقی‌ای فرض بفرمایید یک‌جایی اتفاق می‌افتد، این خاصیت را ندارد. آن، ترویج نیست. اما ترویج معنایش این است که ما این پدیده را در جامعه عادی‌سازی بکنیم. علت این هم که این را ما جایز نمی‌دانیم و ممنوع می‌دانیم، همین است که عرض کردیم؛ چون در زمان ما همچنان موسیقی لهوی بر موسیقی غیرلهوی غلبه دارد... علی‌أی‌حال، غلبه با استفاده از موسیقی، چه ساز، چه آواز، به‌خصوص ساز، در جهت حرام است. این پدیده‌ای که حرام در آن غلبه دارد، هرچه ترویج نشود، بهتر است. باید از ترویجش جلوگیری کنیم؛ به‌خاطر اینکه گرچه در یک مورد، دو مورد فهمیده نمی‌شود، اما وقتی رواج پیدا کرد، حرام در جامعه گسترش پیدا کرده. (درسنامهٔ غنا و موسیقی، ص ۵۰۸.)» مصداق صحبت آقا همان چیزی است که ما در مدارس می‌بینیم. وقتی ما موسیقی را عادی‌سازی می‌کنیم دختران می‌آیند موسیقی حرام را در مدارس همخوانی می‌کنند.

ایشان در جای دیگر در توضیح یک روایتی می‌گویند: «آن‌طور که بنده احساس می‌کنم و می‌فهمم‌... آن مسئله شیوع این قضایا است، شایع‌شدن این منکرات در جامعهٔ مسلمین است، وقتی‌که استعمال معازف شایع می‌شود، یک امر متعارفی می‌شود، به‌صورت یک فرهنگی درمی‌آید، این مورد توبیخ است... آنچه در این روایت هست، توبیخ و مذمت شیوع و رواج این امور است، نه اصل استفاده و استعمال معازف. (درسنامهٔ غنا و موسیقی، ص۳۹۰.)»

مثلاً آقا در جایی دیگر در مورد نمایشگاه آلات موسیقی فرمودند: «نمایشگاه نوعی ترویج است. این، همان حرفی است که ما در پاسخ به آن، چند سال پیش گفتیم. آنچه مسلم است اینکه چون در زمان ما بسیاری از موارد مصداق‌های حرام آن بر مصداق‌های حلال غلبه دارد، ترویج موسیقی، ترویج غنا در جامعه، ترویج آن در نظام اسلامی کار مطلوبی نیست، کار مورد نظر شارع نیست بلکه عکس آن مورد نظر شارع است. این را انسان می‌تواند یقین پیدا کند... اگر ما هم اصل تعلیم و تعلم را تحریم نکنیم، اما ترویج این کار را جایز نمی‌دانیم. اینکه بنا باشد در هر خیابانی یک آموزشگاه موسیقی درست بشود، جوان‌های بیکار مرتب یاد بگیرند، آدم می‌داند که این سوق‌دادن جوان‌ها به لهو و به حرام و ضلال عن سبیل‌الله است. این را انسان می‌داند... نمی‌شود غناء و موسیقی را ترویج کرد. چیزی که لهوی آن و بخش حرام آن غالباً غلبه دارد. در زمان ما هم هنوز متأسفانه همین‌طور است. صداوسیمای ما هم همین‌طور است. در این شرایط نمی‌شود انسان حکم کند به اینکه این‌ها جایز است... یک سؤال دیگری بعد از این از ما کردند‌... که چرا شما اجازه نمی‌دهید در تلویزیون ابزارهای موسیقی نشان داده بشود؟ علتش همین است. این تهتک است. نفس نشان‌دادن این آلات در سیمای عمومی کشور که همه می‌بینند، خود این، نزدیک‌کردن مردم به فضای رواج و غلبهٔ این اشیاء در جامعه است. این را ما از مذاق شارع به‌کلی دور می‌بینیم. لذاست که آن را اجازه ندادیم.» آقا بعد می‌گویند : «حال اگر یک‌‌روزی به یک‌جایی رسیدیم که مطلقاً موسیقی حرام در جامعه وجود نداشت... آن‌وقت بگوییم: آموزشگاه هم تشکیل بدهند، نمایشگاه هم تشکیل بدهند.» (درسنامهٔ غنا و موسیقی، ص ۴۸۸.) که به نظر من این امر نشدنی است.

حالا شما این بیانات آقا را گوش دادید. ما یک عنوانی در فقهمان به‌عنوان غنای در مراثی داریم. فقها ازجمله رهبر انقلاب غنای لهوی در مراثی را جایز نمی‌دانند. جالب است آقا در درس خارج فرمودند: «غناء لهوی یعنی آن آهنگ‌های ترانه‌گونهٔ آن‌چنانی! آن اصلاً به بکاء کمک نمی‌کند. ممکن است گاهی گریه هم برای انسان بیاورد، اما گریهٔ ناشی از غناء با گریهٔ ناشی از توجه به مصیبت امام حسین(ع) خیلی متفاوت است. برخی از اوقات احساسات بشری و هیجانات نفسانی، انسان را به گریه می‌آورد. مثلاً یک منظرهٔ غم‌انگیز را می‌بیند، متأثر می‌شود، یا شخصی با یک آلت موسیقی یک آهنگی می‌نوازد، اشک انسان جاری می‌شود، بنا می‌کند به گریه‌کردن. این گریه آن گریهٔ نورانی نیست. این‌ها اغلب گریه‌های ظلمانی است، ناشی از آن احساسات و هیجان‌های نفسانی شیطانی است، غالباً این‌طور است. هیچ نورانیتی در آن نیست.»

متأسفانه الان باب شده در هیئآت زیرصدای موسیقی می‌گذارند. من خودم در یکی از هیئآت معروف قم رفتم‌، شخصی برای شهدا صحبت می‌کرد زیرصدای او موسیقی محزون گذاشته بودند. گریه‌ای که حضار می‌کردند برای آن حالتی بود که در اثر موسیقی ایجاد شده بود. با توجه به این صحبت‌هایی که ما کردیم‌. فهمیدیم که ترویج موسیقی بد است‌. حالا چطور می‌خواهیم این را در دین و هیئت بیاوریم. آیا این کار درست است. آقا در جای دیگری می‌گویند: «معمول شده که در عزاداری‌ها هم موسیقی پخش می‌کنند، به خیال خودشان موسیقی حلال است یا لا اقل مشکوک است. به نظر ما این چیزی نیست که انسان بتواند بگوید حرام است. اگر عرفاً از این عمل، هتک فهمیده شد، مسلماً حرام است. فرض بفرمایید شب عاشورا مثلاً سازی بزنند، اگرچه به خیال خودشان آهنگ عزاست، اما اگر در فرهنگ عمومی مردم، این کار، هتک‌حرمت تلقی شد، به‌خاطر هتک می‌شود حرام. اما اگر هتک‌حرمت تلقی نشد، فی‌نفسه امر محرمی نیست. اگرچه انسان می‌فهمد که بهتر این است که هرچه ممکن است، این چیزها را از خصوص مراسم دینی دور کنند. من چند سال قبل از این، تصادفاً دیدم که سحر یک دعایی را در رادیو یا تلویزیون همراه با ساز پخش می‌کنند. خیلی برآشفته شدم، دستور دادم: «حق ندارید دیگر این را تکرار کنید.» اگر چنانچه راه این چیزها باز بشود، همین کار را خواهند کرد؛ دعای کمیل می‌خوانند، با ساز! این خیلی چیز بدی است که در جامعه این چیزها به حریم مسائل مقدس بیاید. لذا بهتر مؤکد، این است که در اوقات عزا این چیزها پخش نشود. (درسنامهٔ غنا و موسیقی، ص ۵۰۸.)» در باب غنای در قرآن هم آقا حرمت آن را اشد می‌دانند. (درسنامهٔ غناء و موسیقی، ص ۲۹۹.)

 

نتیجه‌ای که شما از این بیانات رهبری روایات ائمه می‌گیرید چیست؟

عرض بنده این است که موسیقی چیز خوبی نیست که به سمتش برویم‌. کاری به حلال و حرام آن ندارم. خود آقا ولو اینکه معتقد به موسیقی حلال است ولی دیدید که می‌گویند‌، ترویج موسیقی نکنید. چه برسد به ترویج موسیقی در مجالس مذهبی و مداحی. خواهش من از خوانندگان این مطلب این است. شما بروید درس خارج آقا در باب موسیقی را بخوانید. روایات را بخوانید اگر به این نتیجه رسیدید که موسیقی و ترویج آن چیز خوبی نیست ما این را یک آغاز بگذاریم و متفق‌القول بشویم که نباید در مجالس و مداحی‌های از موسیقی استفاده کنیم. این محدودیت را قبول کنیم بعد بیاییم با قید این محدودیت راهکار ارائه بدهیم که چه بکنیم‌، که بچه‌هایمان با قید اصول در مسیر اسلام حفظ شوند.

 

دوستانی که خلاف نظر شما را دارند معتقدند که ما ترویج موسیقی نمی‌کنیم بلکه از موسیقی به‌عنوان یک ابزار برای جذب نوجوان و جوان استفاده می‌کنیم و وقتی جذب صورت گرفت، مفاهیم خودمان را عرضه می‌کنیم. ..

ولی عملاً ترویج موسیقی می‌کنند. ضمن اینکه مگر هدف، وسیله را توجیه می‌کند؟ اگر موسیقی می‌توانست وسیلهٔ خوبی باشد حدود ۳۰۰ حدیث در مذمت آن نداشتیم. بعد هم نکته این است که معیار نباید من یا شخص دیگر باشد. قرار شد معیار را رهبری بدانیم. اینکه من چه فکر می‌کنم مهم نیست. ما همه باید متفق‌القول تابع نظر آقا در این قضیه باشیم. نمی‌شود من آن چیزی را که خودم دوست دارم را به رهبری نسبت بدهم. آقا می‌گوید موسیقی نباید در جامع عادی شود‌. حالا انصافاً بگویید صداوسیمای ما موسیقی را برای فرزندان ما عادی می‌کند یا نه. الان برای فرزندان ما مداحی با موسیقی می‌سازند به اسم اینکه داریم برای کودکان کار می‌کنیم. با این شیوه ما فرزندانمان را جذب هیئت نکردیم بلکه جذب فضای کنسرت‌گونهٔ مراسم مذهبی کردیم‌.

 

شما نسخه‌تان برای جذب کودک و نوجوان چیست؟

من نمی‌توانم نسخه بپیچم. من یک طلبه‌ای هستم که فقط با چهار فرزند خودم سروکار دارم‌. ما بیاییم بپذیریم که موسیقی به دور از اسلام است‌. بعد بیاییم بر این اساس با همفکری نسخه بپیچیم. افراد با تخصص‌های مختلف بیایند با مشورت و همکفری برای آینده برنامه‌ریزی کنند. تمام بحث‌های بنده فعلاً در مرحله و قدم اول است. برای این است که به این نقطه مشترک یعنی عدم‌استفاده از موسیقی‌ برسیم.

 

برای فرزندان خودتان چه الگویی دارید؟

من برای فرزندانم موسیقی را در حد امکان محدود کرده‌ام. در ماشین هم از مداحی هیئتی و استودیویی بدون ساز استفاده می‌کنم. سعی می‌کنیم با بچه‌ها بیشتر بازی کنیم‌. خودشان هم باهم، بازی می‌کنند. قرآن حفظ می‌کنند و می‌خوانند. بدون موسیقی می‌شود بچه‌ها را سرگرم کرد. رادیو معارف ما موسیقی پخش نمی‌کند و کلی برنامهٔ سرگرم‌کننده دارد. حداقل متدینین را به‌سمت موسیقی سوق ندهیم.  

خواندنی ها
مطالب بیشتر
توهین کنندگان به قرآن را با عشق متوجه اشتباهشان کنیم

زارعی در «نشان ارادت»:

توهین کنندگان به قرآن را با عشق متوجه اشتباهشان کنیم

خطبهٔ فدکیه محور وحدت

روایت حجت‌الاسلام قنبری‌راد از کتابی که آیت‌الله سیدعزالدین زنجانی نوشت

خطبهٔ فدکیه محور وحدت

در معرفی و تبلیغ دین کجا اشتباه کرده‌ایم؟

در معرفی و تبلیغ دین کجا اشتباه کرده‌ایم؟

از روایت تک ‌بُعدی سیرهٔ فاطمی بپرهیزیم

در گفتگو با بانو مجتهده زهره صفاتی و دکتر مریم معین‌الاسلام عنوان شد

از روایت تک ‌بُعدی سیرهٔ فاطمی بپرهیزیم

خدا می‌خواست دختران فاطمه باشیم

چند روایت خواندنی از زنان تازه‌مسلمانی که به حضرت‌ زهرا(س) و حجاب فاطمی‌ ارادت دارند

خدا می‌خواست دختران فاطمه باشیم