پرداختن به زندگی و سیرهٔ حضرت فاطمه(س) با توجه به منابع علمی و تحقیقات محدود و معدود موجود یکی از چالشهای مهم برای افرادی است که می خواهند در حوزهٔ تعریف و تبیین سبک زندگی و یا مسئلهٔ مهم الگوسازی و الگوپذیری جامعه اقدام کنند. اینکه چهاندازه دربارهٔ شخصیت حضرت فاطمه(س) و سیرهٔ آن حضرت اطلاعاتی در دست داریم و تحلیل و تفسیر روش زندگی آن حضرت تا چهاندازه با واقعیت زندگی و حقیقت وجودی زهرای مرضیه(س) همسو است، مسئلهٔ مهمی است که در حوزهٔ برنامهریزی تربیتی و فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرد. برای دستیابی به شناخت جامعتری از حضرت زهرا(س) باید دید در مقام عمل در چه جایگاهی قرار داریم. آنچه تاکنون انجام شده چه تأثیری در فاطمیشدن زندگی مردم گذاشته است؟ جز شعار و تعارفهای معمول برای ادای حق صدیقهٔ کبری(س) چه کردهایم. آیا زیرساختهای لازم برای تبیین اندیشههای امابیها را آماده کردهایم؟ پاسخ به این سئوالات میتواند راه را برای پویندگان حقیقت روشن کند. در متن پیشرو سراغ دو نفر از اساتید حوزهٔ علمیهٔ خواهران رفتهایم و از ضرورت شناخت سیرهٔ فاطمی برای جامعهٔ امروز و چالشهای پیشرو پرسیدهایم. بانوی مجتهده، زهره صفاتی از بنیانگذاران هستهٔ اولیهٔ حوزهٔ علمیهٔ خواهران در قم است. خانم صفاتی اجازهٔ روایت و اجتهاد خود را از افرادی چون آیات عظام، مرحوم صافی گلپایگانی، مرحوم محمد فاضل لنکرانی و محمدحسن احمدیفقیه دریافت کرد. او اکنون علاوهبر پژوهشهای فقهی در سطح خارج فقه به تدریس می پردازد. دکتر مریم معینالاسلام، دانشآموختهٔ سطح خارج حوزهٔ علمیهٔ قم و ادبیات فارسی دانشگاه است. او که امروز در قامت استاد در حوزه و دانشگاه حضور دارد، کتابها و پژوهشهای بسیاری در حوزهٔ زنان و معارف اسلامی به سرانجام رسانده است.
از بزرگان شنیدهایم که شناخت زهرای مرضیه(س) مهم است. چرا معرفت سیرهٔ فاطمی اهمیت دارد؟
صفاتی: به نظر من ابتدا باید به این سئوال پاسخ بدهیم که چرا حضرت زهرا(س) بهترین افراد در ولایت عظمی است. برای پاسخدادن، قطعاً باید عقبگردی داشته باشیم و دربارهٔ افضلبودن حضرت در مقام انسانیت و جایگا ه معنوی والای بانو سخن بگوییم. حضرت فاطمه(س) برتر در میان همهٔ عالمیان هستند؛ باید به این باور برسیم. هرزمان به این بارو رسیدیم که صدیقهٔ طاهره(س) افضل است، میتوانیم از شخصیت آن حضرت برای آغاز حرکت های نو در زندگی الگوبرداری کنیم. این برداشت نهتنها برای زن و مرد مسلمان که برای همهٔ جامعهٔ بشری قابلتعمیم است. اینکه میگویم جامعهٔ بشری دلیل دارم؛ بشر امروز گرفتار صنعت و تکنولوژی شده و خسته از زندگی بهدنبال گمشدهٔ خود است. بشر امروز بهدنبال افقهای روشن برای یافتن اصل خود است، بیان سیرهٔ فاطمی مانند بیان قرآن است که ظاهر و باطن آن عمیق و پرمحتواست و هرکس بهاندازهٔ فهم و درک خود از آن برداشت میکند. بنابراین زندگی ائمه، صراط مستقیمِ شناخت دیانت است. البته ما از این جامعهٔ جهانی امروزی مستثنی نیستیم و باید برای زیست بهتر به فردی چون فاطمه پناه ببریم. در روایتی که بهصورت متواتر از شیعه و اهلسنت نقل شده، آمده است که پیامبر اکرم(ص) در مورد امابیها فرمودند: «فاطمه سیدهٔ زنان اهل بهشت از اول تا آخر دنیاست.» و یا در روایت دیگر پیامبر در بیان مقام حضرت زهرا(س) فرمودند که مقام او از همهٔ زنان بزرگ بالاتر است. همچنین ابنعباس از پیامبر نقل میکند که اگر همهٔ خوبیها را در یک انسان جمع کنیم، آن «فاطمه» است، بلکه بالاتر است. فاطمه دختر من و برترین شخص بر روی زمین است.
معینالاسلام: برای معرفی حضرت زهرا(س) باید یک نکتهٔ مهم را در ابتدا بگویم؛ اینکه حضرت فاطمه(س) انسان کامل است. انسان کاملی که برای زن و مرد الگو هستند. دلیل این ادعا فرمایش حضرت ولیعصر(عح) است که فرمودند: «إنَّ لِي في إبنَةِ رَسولِ اللّه اُسوَةٌ حَسَنةٌ» وقتی حجت خدا دربارهٔ دختر رسولالله(ص) اینگونه میفرمایند و آن حضرت را بهعنوان الگوی خود معرفی میکنند، این پیام را به ما منتقل میکند که دخت نبیمکرم اسلام برای همهٔ ما و در همهٔ زمانها الگوی تمامعیار هستند. فرقی نمیکند چه عصر و زمانی باشد و مردم چه سرزمینی باشیم. این سخن پاسخی محکم و اتمام حجت است به شبههٔ کسانی که میگویند حضرت فاطمه(س) متعلق به ۱۴۰۰ سال قبل است؛ انسانی است که مربوط به بازهٔ زمانی خود است و در حال حاضر نمیتواند الگوی معاصر برای ما باشد. امام زمان با بیان این سخن میخواهند بگویند حضرت فاطمه(س) برای من که امام عصر شما هستم بهترین الگو است. بنابراین برای شما هم در این عصر، بهترین الگو حضرت فاطمه(س) میتواند باشد. نکتهٔ دیگر، گزارش تاریخی است که حضرت رسول(ص) میفرمایند: روزی جبرائیل بر من وارد شدند و به من فرمودند: خداوند تبارکوتعالی فرمودهاند به فاطمه سلام برسان و از فاطمه بخواه که از ما درخواستی داشته باشد. وقتی پیامبر پیام جبرائیل را به حضرت فاطمهٔ زهرا(س) رساندند، حضرت فرمودند: سلام من را ابلاغ بفرمایید و بگویید من هیچ درخواستی از خداوند تبارکوتعالی ندارم، جزاینکه نگران امت پدرم رسول خدا(ص) هستم. ببینید آنچه برای حضرت زهرا(س) مهم است وضعیت امت رسولالله(ص) و عاقبتبخیری آنهاست. وقتی پیام فاطمه(س) به جبرئیل رسید، مجدداً پیام آورد: به فاطمه بگویید هرکسی که به تو اعتصام داشته باشد و پناه بیاورد، اهل نجات است. اینکه نگرانی و دغدغهٔ حضرت زهرا(س) سرنوشت امت است، چون نجات آنها برای خانم مهم بوده است. برای ما که گرفتار خطر آخرالزمان هستیم چه ریسمانی محکمتر از توسل و پناهبردن به فاطمهٔ زهرا(س). در توضیح این کلام عرض کنم که در قرآن آمده است: «واعتصموا بحبلالله جمیعاً» همهٔ شما به این ریسمان الهی چنگ بزنید. آیتالله جوادیآملی در این رابطه میفرمایند: خداوند میفرماید که به این ریسمان که یک طرف آن به سمت خدا و سمت دیگر سمت زمین است، چنگ بزنید. اگر به این ریسمان چنگ بزنید به دستور خدا عمل کردهاید. طبق روایتی که در بالا نقل کردم آن ریسمان حضرت فاطمه(س) است که اگر ما به آن چنگ بزنیم قطعاً اهل نجات خواهیم بود. راه برونرفت از همهٔ بحرانهایی که در جاهلیت مدرن مخصوصاً برای خانمها با گسترش فرهنگ غرب ایجاد شده است و در ظلمت و تاریکیهای این عالم مخصوصاً زن را به آن فرو میبرد، اعتصام فکری و عملی به حضرت فاطمه(س) است.
اعتصام فکری و عملی به چه معناست؟
معینالاسلام: اعتصام فکری به این معنا است که فکر و نظام اندیشهای من بر اساس نظام اندیشهای فاطمهٔ زهرا(س) شکل بگیرد؛ یعنی من آنگونه فکر کنم که فاطمه فکر میکند و مؤلفههای فکری و نظام فکری من بر اساس نظام فکری حضرت فاطمه(س) شکل بگیرد. لذا یکی از راههای اعتصام فکری به حضرت فاطمه(س) این است که صحبتها و روایاتی که از ایشان رسیده است و خطبهها مخصوصاً خطبهٔ فدکیه را بخوانم تا نظام فکری او منطبق با نظام فکری حضرت فاطمهٔ زهرا(س) باشد. از نظر عملی هم باید سیرهٔ عملی حضرت فاطمهٔ زهرا(س) مورد مطالعهٔ دقیق قرار گرفته و مبنای زندگی ما قرار گیرد. درست است که عمر حضرت خیلی کوتاه بوده است اما اگر نسبت به زندگی و اندیشهٔ حضرت زهرا(س) مطالعهٔ دقیق داشته باشیم برای ما پرسش بیپاسخ و ابهام در خصوص چگونهزیستن باقی نخواهد ماند.
خانم صفاتی! شما گفتید که حضرت فاطمه(س) افضل است و مقام ولایت عظمی دارند. آیتالله جوادی آملی هم میگوید زهرای مرضیه تنهای زنی است که مقام عصمت کبری دارند، چرا؟
صفاتی: ببینید باید ابتدا نگاهی به مقام معنوی زنان سرآمد ادیان ابراهیمی بیندازیم؛ مقام معنوی آسیه بهدلیل مقاومت برابر فرعون و طاغوت و محافظت از جان حضرت موسی(ع) حاصل شده است. قدیسهبودن حضرت مریم(س) برای تولد و پرورش عیسی(ع) است. حضرت خدیجه(س) بهواسطهٔ همراهی فکری و اقتصادی با نبیالله(ص) به مقام والا دست یافتند. اما زهرای مرضیه(س) دارای مقام عظمای ولایت هستند و حتی خود اهلبیت(ع) هم به ایشان تأسی میکردند. بنا به روایات تاریخی حکومت حضرت مهدی(عح) یک حکومت فاطمی خواهد بود. فاطمه یک نمونهٔ بینظیر و ممتاز در عالم خلقت است، زنی که همسری مانند علی(ع) و فرزندانی چون حسنین(ع) دارد. فاطمه، مادر ائمه و ظرف حجتهای الهی است. حضرت مهدی(عح) که میراث همهٔ ادیان و کعبهٔ آمال همهٔ انبیای الهی است از دامان فاطمه و بیت رسولالله(ص) ظهور میکند. فاطمهٔ زهرا(س) میراثدار اولیاءالله است، لذا حضرت صدیقهٔ کبری افضل همهٔ عالم است به این معنا که از همهٔ زنان عالم از اول خلقت تا دورهٔ حیات خود برتر است و همچنین از هر زنی که بعد از ایشان تا روز قیامت بهدنیا بیاید، برتر است. در عالم، زنی همطراز با حضرت فاطمه(س) نخواهد بود. این مقام عظمی با «انا اعطیناک الکوثر» بهتر روشن میشود. خداوند وقتی میخواهد به بشر منت بگذارد، میفرماید که ما رسولالله را به شما عطا کردیم اما بر پیامبر منت میگذارد که ما فاطمه را به شما عطا کردیم؛ فاطمه، خیر کثیر است. یکی از ویژگیهای حضرت زهرا(س) ماجرای شکلگیری نطفهٔ آن حضرت است که نشان از جایگاه ویژهٔ آن حضرت در عالم امکان دارد. اینکه پیامبر بعد از معراج و تناول میوهٔ درخت طوبی، صاحب خانم زهرا(س) میشوند، نشان میدهد که افق وجودی حضرت زهرا(س) بسیار بلند است. به همین دلیل است که امام صادق(ع) میفرمایند: هرکس بتواند حضرت زهرا(س) را درک کند و او را بشناسد در واقع لیلةالقدر را شناخته است. این مقام انحصاری حضرت زهرا(س)است.
معینالاسلام: ما بیشتر دربارهٔ مقام عبودیت حضرت زهرا(س) صحبت کردهایم اما به عقیدهٔ من حضرت دارای رشد همهجانبهای بودهاند. درست است که مقام عصمت اعطایی خداوند به برخی انسانهاست که باید الگوی دیگران باشند و بخش زیادی از آن اکتسابی نیست، اما حضرت این قابلیت را داشتند که در بین معصومین به مقام عصمت کبری دست یابند تا الگویی برای جهانیان باشند و انسانها بدوندغدغه از این شخصیت تأثیرپذیری داشته باشند. بدانند که شخصیتی بوده است که از بدو تولد تا لحظهای که از دنیا رفتهاند هیچ خطایی، نه علمی و نه عملی مرتکب نشدهاند. دانستن این مقام برای کسی که بهدنبال الگوپذیری است، اعتماد و اطمینان میآورد. این مقامی است که خداوند به انبیا و اولیاء خود داده است. امام راحل(ره) میفرمود: اگر فاطمهٔ زهرا(س) زن نبودند، پیغمبر میشدند. یعنی تمام مناقب انبیا و پیامبران را دارند و تنها دلیلی که پیامبر نشدند به دلیل زنبودن ایشان بود. امام توضیح میدهند که پیامبربودن مقام اجرایی است که باید مرکز رجوع مردم باشد، در غیر این صورت حضرت زهرا(س) از تمام ویژگیهای معنوی پیامبری برخوردار بودند.
در صحبتهایی که مطرح شد، سخن از الگو قرار گرفتن شخصیت حضرت زهرا(س) به میان آمد. آیا میتوان در موضوع سبک زندگی امروزی به مبانی سیرهٔ فاطمی تمسک کرد؟
معینالاسلام: سبک زندگی تشکیل شده از اینکه من چگونه بخورم، چه بنوشم، چگونه حرف بزنم و... سبک زندگی براساس این مؤلفهها شکل میگیرد. خداوند در قرآن میفرماید: لقد کان لکم فی رسولالله اسوة حسنه؛ رسولخدا برای شما الگوی نیکو است... و بلافاصله میگوید: لمن کان یرج الله و یوم الاخر؛ برای کسیکه امید برگشت بهسوی خدا دارد و اهل باور نسبت به معاد و خدا است. پیامبر میتواند برای چنین افرادی الگوی حسنه باشد در غیر این صورت اگر کسی اهل این مسائل نباشد، امید به برگشت نداشته و معاد را قبول نداشته باشد، پیامبر نمیتواند برایش الگو باشد. طبق این اصول قرآنی، الگوپذیری از زندگی حضرت زهرا(س) برای افرادی که خداباور باشند و معاد و دین را پذیرفتهاند، رخ میدهد. اما کسیکه باوری به دین و معاد ندارد و شهوت و لذتگرایی اولویت اوست، زندگی فاطمی نمیتواند الگو باشد و به عبارت دیگر معنایی در زندگی مادیگرایانهٔ او نخواهد داشت. اما برای کسیکه میخواهد راه تعالی را پیش بگیرد، موحد باشد، کسیکه میخواهد انسان متعالی باشد باید نسبتبه حضرت فاطمه(س) شناخت پیدا کند. سبک زندگی و مؤلفههای سبک زندگی فاطمی را شناسایی کرده و براساس آن، زندگی خود را بنا کند. بنابراین لازمهٔ الگوپذیری این است که ابتدا سبک زندگی فاطمی را بشناسد، مؤلفههای آن را استخراج کند و سپس زندگی خود را بر مبنای آن شکل بدهد.
از حضرت زهرا(س) بهعنوان شخصیتی که تاریخساز و انسانساز چه در زندگی شخصی و چه حیات اجتماعی هستند، یاد شده است. چگونه این مقام در دو موضع قابل جمع است؟
صفاتی: خلقت معنوی و زمینی حضرت زهرا(س) جدای از یکدیگر نیست. اگر مقصود پرسش شما این است که بُعد معنوی وجود صدیقهٔ طاهره(س) برای ما قابلدستیابی نیست، من موافق نیستم. من معتقدم افقهای معنوی در زندگی مُلکی حضرت جاری است، اما در زندگی خانوادگی علوی و فاطمی باید به هر دو رکن زن و مرد توجه کرد. آنچه باید برای ما اهمیت داشته باشد این است که چرا این زندگی ممتاز است؟ علت آن است که رویکرد حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) در زندگی مادی از شخصیت معنوی آنها سرچشمه گرفته است. وقتی رویکردی از عالم معنا ناشی شود همسرداری، بچهداری، تواضع و ایثار و... همه معنایی مضاعف پیدا میکند. امتیاز چشمگیر زندگی حضرت زهرا(س) این است که ایشان توانستند عالم مُلک را به ملکوت متصل کنند. این ویژگی را در نظر بگیرید و ببینید کدام بخش از زندگی فاطمه(س) است که مُلک و ملکوت را بههم وصل نکرده باشد. رویکرد امیرالمؤمنین(ع) به مقام قدسی حضرت زهرا(س) موجب شده بود که نحوهٔ تعامل آن دو برخاسته از معنا باشد. چنین خانوادهای که با تفکر الهی شکل گرفته، محل تربیت فرزندانی چون حسنین(ع) و زینب کبری(س) میشود. در چنین رویکردی فاطمه(س)، فانی در علی و علی فانی در فاطمه است. آنچه بیان شد افق زندگی علوی و فاطمی است. در این افق، فرزندانی تربیت میشوند که انسانساز و تاریخساز هستند. این اتفاق مهم از نگاه اسلام به خانواده بر میخیزد. قرآن خانوادهای را مایهٔ آرامش میداند که چنین انسانهایی را تربیت میکند. انسانهایی که کارگشای بشریت هستند. در چنین محیطی امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: من همهٔ خستگی کارزار و جنگ را با دیدار فاطمه(س) فراموش میکنم. این یعنی در خانهٔ فاطمه آرامش وجود دارد. حال باید پرسید: در دنیای امروز زن و مرد مسلمان چنین برخوردی با هم دارند؟ آیا زن و شوهر تلاش میکنند یکدیگر را بهشتی کنند؟ علاوهبراین در روایات ما آن کسیکه زمینهساز بهشتیشدن خانواده است، مادر است. زن نقش تعیینکنندهای دارد. پیامبر(ص) در وصف مادران فرمودهاند: بهشت زیر پای مادران است، یعنی زیرساختهای تربیتی هر خانواده با مادر است. از این رو زن برای رسیدن به این مقام باید تلاش کند تا خانوادهٔ بهشتی بسازد. در چنین خانوادهای نسل آیندهساز تربیت میشود. بهعنوان مثال قرآنکریم، حضرت مریم(س) را نمونهٔ انسان تربیتشده در دامان یک مادر خوب معرفی میکند. درمقابل، پسر نوح را نمونهٔ یک نسل ناپاک معرفی میکند که در دامان مادری خائن تربیت شده است، تا جاییکه پدرش از خدا میخواهد از او نسلی ناپاک باقی نماند تا موجب فساد سایرین نشوند. بنابراین خانواده و مادر نقش بسیار مهمی در تربیت دارد. خداوند با این مقدمه خانوادهٔ اهلبیت(ع) را بهعنوان معیار معرفی می کند: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهلالبیت و یطهرکم تطهیرا» این خانواده است که میتواند تاریخ را متحول کند و آیندهٔ بشر را بسازد. این خانواده است که در هر نسلی یک انسان معیار دارد. در فضای اجتماعی هم همینطور است. در نظام جمهوری اسلامی هر شخصیتی که منشأ خدمت شده است، از زندگی حضرت زهرا(س) درسیاست، اجتماع، فرهنگ، جهاد، سازندگی، اقتصاد و اخلاق اجتماعی الگو گرفته است. امام خمینی(ره) و شهیدان چمران، مطهری، بهشتی و... افرادی بودند که زندگی خود را بر مدار زندگی فاطمی ساختند.
معینالاسلام: به موضوع سبکزندگی فاطمی و الگوبودن ایشان باید با این نگاه که آن حضرت انسان کامل بودند، نیز نگاه کرد.
از همان منظر که حضرت امام زمان(عح) می فرمایند فاطمه اسوهٔ من هستند؟
معینالاسلام: بله! دقیقاً مقصود همان است. باید ببینیم که زهرای مرضیه(س) دارای چه ویژگیهای معنوی است که الگوی حجت خدا میشود. اگر این شاخصهها روشن شود، مسیر برای پویندگان حقیقت روشن میشود. به نظر من اولین نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که حضرت، رشد همهجانبه داشتند و به این مقام در عالم ملکوت رسیدند. باید مناقب ملکوتی و معنوی حضرت زهرا(س) را جستجو کنیم. بهعنوان مثال خطبهٔ فدکیه بهعنوان یک اثر ماندگار امابیها آنچنان که باید، تفسیر نشده است. به گفتهٔ آیتالله جوادیآملی، حضرت زهرا(س) در خطبهٔ فدکیه بخشی در باب توحید دارند که امیرالمؤمنین(ع) ۲۵سال بعد از حضرت فاطمهٔ زهرا(س) آن مفهوم عمیق توحیدی را مطرح کردند. حضرت فاطمه(س) چه از نظر علمی و چه عبادی رشد بالایی داشتند.
صفاتی: این سخن که بیان شد درست است، لکن نباید فراموش کرد که در جامعهٔ امروز بانوان بیش از دیگران به تفسیر و برداشت از سبکزندگی فاطمی نیاز دارند.
چرا؟
صفاتی: متأسفانه شکاف بین سبکزندگی بانوان جامعهٔ ما با زندگی فاطمی دیده میشود. بانوان ما باید آشنایی بیشتری با معارف و سبکزندگی فاطمی پیدا کنند. البته این نکته را هم باید بگویم؛ اینکه پیوسته به بانوان و دختران بگوییم مانند حضرت باشید کفایت نمیکند. باید برای معرفی زندگی فاطمی از ابزارهای عقلانی و استنباطی بهره ببریم تا بتوانیم ذهن بانوان را برای پذیرش سبکزندگی فاطمی آماده کنیم. از طرف دیگر بانوان ما باید به نقشهای خود آگاه باشند و به یادگیری سبکزندگی فاطمی بپردازند. نقشهای دختری، همسری و مادری برای بانوان تعیین شده و قرآنکریم نیز در آیات خود به این نقشها اشاراتی داشته است. بیتوجهی به این نقشها جامعه را شکننده میکند.
غفلت از سبکزندگی فاطمی چه آسیبهایی به ما زده است؟
صفاتی: من معتقدم ترویج سبکزندگی فاطمی از نیازهای اساسی جامعه است، سبکزندگی فاطمی باید بهعنوان یک اصل مهم در کشور نهادینه شود. زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) باید الگو و سرمشق زندگی شخصی و اجتماعی ما قرار گیرد و نوع عملکرد ما باید بهسوی فاطمیشدن سوق یابد اما متأسفانه سیره و منش زندگی حضرت زهرا(س) بهطور مطلوب در جامعه تبیین نشده است و علت اصلی مسائل و مشکلات در عرصههای اجتماعی و خانوادگی فقدان توجه کافی به این امر مهم است. برای حل این مشکلات باید با استفاده از ظرفیتهای بخشهای تاثیرگذار برای توسعهٔ سبکزندگی آن حضرت، گامهای اساسی برداشت.
معینالاسلام: متأسفانه بزرگترین ظلمی که به بشریت شد این بود که نتوانستیم این شخصیت بزرگ و متعالی را آنچنان که باید به مردم معرفی کنیم. هر فردی بر اساس سلیقه و دانش خود به معرفی حضرت پرداخت؛ اگر اهل معنویت بود فقط از عبادت حضرت فاطمه گفت. آنکه اهل سیاست بود فقط به بیان بخش سیاسی زندگی حضرت پرداخت. آنکه در علوم تربیتی سررشتهای داشت به زندگی فردی و تربیت فرزندان حضرت اشاره کرد یا مسألهٔ شوهرداری فاطمه را پررنگ کرد. هرکسی آن بخشی را گفت که برای خود خوشایند بود. هیچکس تمام مجموعه شخصیتی آن حضرت را آنچنان که شایسته و حق است بیان نکرده است. این رویکردهای تکبعدی باعث شد که مردم از الگوگیری از این شخصیت بزرگ محروم بمانند. این محرومیت باعث شده که ما امروز گرفتار بحرانهای فرهنگی، سیاسی و مادی شویم. مشاهده کنید وقتی امام خمینی(ره)، ولادت حضرت فاطمه(س) را روز زن معرفی کردند و گفتند به این معنا است که شما فاطمه را الگوی زندگی خود قرار دهید، چقدر دشمن ترسید و تلاش کرد که به خانوادهها القا کند این خانم متعلق به ۱۴۰۰ سال قبل است و مناسب نسل حاضر نیست. دشمن تلاش کرد تا این فکر را القا کند که شخصیت فاطمهٔ زهرا(س) قابلیت بهرهبرداری برای زندگی مدرن امروزی را ندارد. جامعهٔ ما زمانی از حیلههای دشمن در امان خواهد ماند که شخصیت فاطمهٔ زهرا(س) بهخوبی تبیین شود. اگر عمق شخصیت زهرای مرضیه(س) برای ملت شناسانده میشد، اکنون وضعیت فرهنگی و دینی جامعهٔ ما به اینجا نمیرسید.