به گزارش خبرگزاری تسنیم، طی 4 شماره قبل درباره «جایگاه اصحاب و دشمنان امام حسین علیهالسلام در آیینه قرآن» به این نتیجه رسیدیم که آیات قرآن حیّ است و در هر زمانی اگر إعمال یا به تعبیر قرآنی، تأویل شود، اثرات وضعی خود را بر جای خواهد گذاشت. از دیگر سو اهل بیت وحی علیهمالسلام با علم به باطن قرآن دقیقاً منطبق با منطق قرآنی رفتار میکنند؛ از جمله آنکه امام حسین علیهالسلام طی قیام آسمانی خویش، آیات زیادی از قرآن را عملاً برایمان ترسیم کردند تا بتوانیم آیات را منطبق بر الگوی تصویری فهم کنیم. از جمله آیاتی که انطباق زیادی با ماجرای امام حسین علیهالسلام دارد، آیات 24 تا 29 سوره انفال است. در آیه 24 خداوند مؤمنان را دعوت به استجابت خدا و رسول میکند آنگاه که مؤمنان را دعوت به حیات جاودان میکنند، سپس از فتنهای خبر میدهد که صرفاً ظالمان امت را در بر نمیگیرد بلکه عموم شامل آن میشوند و بعد به اهل ایمان هشدار میدهد که نسبت به خدا و رسول و امانات ایشان که اهل بیت وحیاند، خیانت نکنند.
اما آیه بعد که نیاز است مورد بررسی قرار گیرد، آیه28 این سوره است، آنجا که میفرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظیمٌ» یعنی «و بدانید که اموال و فرزندان شما [وسیله] آزمایش [شما] هستند، و خداست که نزد او پاداشى بزرگ است.» این آیه در سیاق کوچک آیه قبل و یا در ادامه آیه قبل است که فرمود«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ یعنی «اى کسانى که ایمان آوردهاید، به خدا و پیامبر او خیانت نکنید و [نیز] در امانتهاى خود خیانت نورزید و خود میدانید [که نباید خیانت کرد].»
نکته اول اینکه توالی این دو آیه نشان میدهد که رابطه مستقیمی بین خیانت به خدا و رسول و خاندان عترت با فتنه مال و اولاد وجود دارد؛ به این صورت که گاهی ممکن است اموال و اولاد به قدری برای انسان ارزش داشته باشد که او را تا پرتگاه آتش جهنم و خود جهنم سوق دهد. به عنوان نمونه از امیر مؤمنان علی علیهالسلام نقل است که فرمود «ما زال الزّبیر رجُلاً منّا أهلَ البیتِ حتّی نشأ ابنه المشئومُ عبدالله»؛ یعنی زبیر همیشه از ما اهل بیت بود تا زمانی که فرزند نا مبارکش، عبدالله بزرگ شد. عبدالله پدرش را به جنگ با امیرالمؤمنین علیهالسلام واداشت ودر راه بی فرجام قدرت طلبی به کشتن داد. او وقتی دید پدرش زبیر بن عوام - تحت تأثیر دیدار و مذاکراتش با امیرالمؤمنین علی علیهالسلام قصد کنارهگیری از جنگ دارد، با انواع حیلهها سعی کرد تا پدرش را منصرف کند. او پدر را سرزنش و به ترس متهم کرد و جواب شنید که تو چه فرزند نامبارکی هستی! سبط ابن الجوزی درکتاب التذکرة آورده است که: علی علیهالسلام وقتی در جمل با زبیر ملاقات کرد به ایشان فرمود: ما شما را در شمار بهترینهای عبد المطلب بر میشمردیم تا اینکه پسر بدت بزرگ شد و میان ما تفرقه انداخت.
اما این لغزش زبیر ریشه در فتنه مال داشت. او در زمان زعمای سه گانه به قدری ثروتاندوزی کرد که ابن سعد میراث وی را 51 یا 52 میلیون سکه میداند. زبیر مالک هزار اسب و هزار غلام و هزار کنیز و نیز قطعاتی زمین و منازلی در بصره و کوفه و مصر و اسکندریه بود. (علی و زمامداران، علی محمد میرجلیلی) زمانی هم که امیر مؤمنان علیهالسلام به حکومت رسید، وقتی ندای عدالت سر داد، طلحه و زبیر را آشفته کرد. از این جهت یکی از بدترین رویدادهای تاریخ اسلام یعنی جنگ جمل با پیشتازی آنها به وقوع پیوست.
این پلکان سقوط امت اسلام به صورت پلکانی بهسوی قعر ارزشهای انسانی همچنان تداوم داشت تا اینکه به زمان امام حسین علیهالسلام رسید. در آن زمان سرانی در رأس کار بودند که به واسطه مالاندوزی بیضابطه، شکمهایشان از حرام پر شده بود و از سوی دیگر امتی که آنچنان در ولایت سردمداران ظالم زمان قرار گرفته بودند که فکر و اعتقادشان استحاله شده بود تا جایی که زمامداری افراد پستی همچون یزید و معاویه را پذیرفته بودند و یا آنچنان مرعوب آنها بودند که جرأت سخن نداشتند؛ لذا امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا در معرفی رفتار دشمنان گفت «وَ کُلُّکُمْ عاص لاَِمْری غَیْرُ مُسْتَمِع لِقَوْلی، قَدِ انْخَزَلَتْ عَطِیّاتُکُمْ مِنَ الْحَرامِ وَ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرامِ، فَطَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِکُمْ، وَیْلُکُمْ أَلا تَنْصِتُونَ أَلا تَسْمَعُونَ»؛ یعنی «شما از دستور من سرپیچى مىکنید و به سخنانم گوش فرا نمىدهید، چرا که هدایاى شما [جوایزى که براى کشتن من گرفتید] تنها از راه حرام بوده و شکم هایتان از حرام پر شده است و خداوند بر دلهاى شما مُهر زده است. واى بر شما! آیا ساکت نمىشوید؟ آیا به سخنانم گوش فرا نمىدهید؟).
شاید به این جهت است که امام حسین علیهالسلام هنگام قیامشان فرمود «مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا»؛ یعنی «هرکه میخواهد جان خود را در راه ما بذل کند و خود را برای ملاقات با خدا آماده کرده است، با ما همراه شود.» در شرایطی که امت اسلام از مال و اولاد خود نمیگذشتند، عدهای عاشقپیشه با امام خویش همراه شدند که حتی حاضر بودند جانشان را در راه خدا، رسول خدا و ولیّ خدا ببخشند. این ویژگی و خصلت در آن دوران فتنهگون برای خداوند آنچنان ارزشمند بود که اصحاب را به بالاترین درجات و ارتفاعات عالم و در معیت امام معصوم رساند.
بنابراین خیل عظیمی از آنان که با امام همراه نشدند، به خاطر حب مال و حب اهل و عیال بود. امثال «زُهیر» این حجاب را شکست، به کاروانیان ملحق شد و به سعادت رسید. البته حب عیال بسیار پسندیده است، منتها در زمانی که انسان را در دو راهی انتخاب حق و باطل قرار میدهد، انسان مؤمن باید جانب حق را بگیرد به ویژه زمانی که امام معصوم ندای همراهی و قیام سر میدهد. نمونه بارز آن را در ماجرای دفاع مقدس و مدافعان حرم مشاهده کردیم. انسانهای سبکبالی که به ندای ولیّ فقیه زمان پاسخ دادند و از مال و عیال خویش گذشتند و در راه خدا مجاهدانه ایستادگی کردند.
انتهایپیام/