به گزارش خیمه مگ،کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. سیصد و بیست و چهارمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «مردم فوجفوج به دین خدا درمیآیند» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿۱﴾
وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲﴾
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾( نصر)
(ای رسول ما) آن هنگام که نصرت الهی و فتح و پیروزی بر تو عطا شد(۱) و به چشم خویش دیدی که مردمان فوجفوج به دین خدا وارد میشوند(۲) پس به حمد و تسبیح پروردگارت بپرداز و از او طلب آمرزش کن. همانا که خدا بسیار توبه پذیر است(۳).
اینجا بار دیگر مژده رسیدن فتح و نصرت الهی و بخشیدن گناه پیامبر که در سوره فتح آمده تکرار شده و تفسیر ماهیت آن فتح و آن گناه در آنجا به اختصار آمده است.
این سوره به اتفاق محققان آخرین سورهای است که بر پیامبر اکرم نازل شده، هر چند که در آخر قرآن نیامده است. این سوره نوزده کلمه است که با تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم، اولین آیه قرآن، برابر است و همچنین با تعداد نخستین کلمات وحی در پنج آیه آغاز سوره علق و نیز با تعداد آیات آن سوره مساوی است.
مضمون آیه حقیقتی است از زمان و مکان پیامبر اکرم(ص) که میتواند در نقطهای از زندگی زبان حال بسیاری از مردمان باشد که از نصرت الهی نومید میشوند اما به سبب پایداری در تکالیف انسانی خود نهایتا به پیروزی میرسند و دستور الهی این است که در این حال باید به حمد و تسبیح الهی در به ثمر رسانیدن کوششهایشان پردازند و از تردیدها و نگرانیهای پیشین از خدای توبهپذیر طلب آمرزش کنند و بر ایمان خود برای رویارویی با حوادث آینده بیفزایند.
کار شگفت پیامبر اکرم(ص) این است که طی بیست و سه سال با دست خالی و بیهیچ یار و یاور بجز وحی و نصرت الهی توانست قومی بیابانگرد را که قبایل گوناگون بودند، با فرهنگی مبتنی بر خودخواهی و زورمداری و بیرحمی در کشتن و به اسارت گرفتن یکدیگر و زنده در خاک کردن دختران و بتپرستی، با ادبیاتی از میخوارگی و عشرتطلبیهای حیوانی، وحدت بخشید و همه را دوست و برادر کرد و به ایشان دین و اخلاق و انسانیت آموخت و آداب و سنتها میان ایشان نهاد تا پاکیزه شدند از آلودگیهای جسمانی و روحانی، و ایشان را کتاب و حکمت متعالی آورد که اینک پس از چهارده قرن به همان صورت اولیه میان بیش از یک میلیارد مسلمان در مناطق وسعی از جهان وجود دارد. این توفیقات شگفت شخصیتی به محمد(ص) بخشیده است که مورخان صاحبنظر و پاک از غرض او را موفقترین فرد تاریخ در سراسر جهان خواندهاند. از جمله میکائیل هارت؛ در کتابی با عنوان یکصد فرد از موفقترین مردان تاریخ آن حضرت را فرد نخست این صد نفر قرار داده و گفته است اگر معیار را «بزرگی آرمان و قلّت امکانات و وسعت توفیقات» بدانیم هیچ فردی حتی جرات نخواهد کرد خود را با محمد(ص) مقایسه کند.
در ابیات زیر خداوند با رسولش سخن میگوید و وعده «اذا جاء نصر الله» میدهد، نه تنها در زمان ممات پیامبر بلکه فتوحات سیاسی و فرهنگی او را در طول تاریخ با زبان مولانا پیشگویی میکند.
مصطفی را وعده کرد الطاف حق
گر بمیری تو نمیرد این سبق
من کتاب و معجزت را حافظم
بیش و کم کن را ز قرآن رافضم
منبر و محراب سازم بهر تو
در محبت قهر من شد قهر تو
از هراس و ترس کفّار لعین
دینت پنهان میشود زیر زمین
من مناره پُر کنم آفاق را
کور گردانم دو چشم عاق را
چاکرانت شهرها گیرند و جاه
دین تو گیرد ز ماهی تا به ماه
تا قیامت باقیش داریم ما
تو مترس از نسخ دین ای مصطفی