امر مهدویت و ظهور مهمترین سرفصل برنامۀ خوبان بشر از انبیاء و رسولان بود، به گونهای که تمام پیامبران نسبت به رویداد آخرالزمان انذار و به منجی بشارت دادند. رسول خدا صلی الله علیه و آله بیشترین عزم را نسبت به این مسئله داشت به گونهای که مردم آن دوران به بهانههای مختلف از موضوع مهدویت، آخرالزمان و ظهور پرسش میکردند؛ به این لحاظ بیشتری احادیث موضوعی به موضوع مهدویت اختصاص یافت. سوگوارانه این رویکرد بسیار مهم که آیاتی از قرآن هم به آن اختصاص دارد، حتی در بین مسلمانان، چه شیعه و چه سنی مغفول ماند و زندگانی رسول خدا صلی الله علیه و آله منحصر در آداب و سنن و سیره شد.
برای روشنتر شدن قضیه به سه مقطع مهم زندگانی پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره میکنیم که بعثت و غدیر و هنگام وفات آن حضرت است. در مسئلۀ بعثت، خداوند سرّ آن را در مهدویت معرفی میکند. وقتی خداوند در قرآن قصد دارد از فلسفۀ بعثت و مأموریت رسولالله صلی الله علیه و آله سخن بگوید، اینطور بیان میدارد: «هوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّلِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِکُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون؛ اوست خدایی که رسولش را به هدایت خلق و ابلاغ دین حق فرستاد تا آن را هر چند مشرکان خوش ندارند بر همه ادیان عالم پیروز کند». (آیه9 صف) امام کاظم علیهالسلام دربارۀ این فراز از آیۀ نهم سورۀ صف «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ» فرمود یُظْهِرُهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَدْیَانِ عِنْدَ قِیَامِ الْقَائِمِ.
در اینجا امام بیان میدارند که غلبۀ دینالحق بر تمام ادیان هنگام قیام قائم صورت میگیرد، بعد این جریان را به این فراز از آیۀ قبل ارجاع داده و میفرمایند یَقُولُ اللَّهُ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَایَةِ الْقَائِمِ. یعنی برنامه تام شدن نور خدا با ولایت قائم (عج) حاصل میشود. با این توضیح میتوان گفت امتداد خط رسالت به مسئله مهدویت و ظهور ختم میشود و نیز مهدویت مهمترین سرفصل بعثت نبوی و سیرۀ آن بزرگوار است.
دومین مقطع، ماجرای غدیر است، آنجا که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرازی این خطبه را به صورت مستقیم به معرفی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه و امر ظهور اختصاص میدهند؛ به عنوان نمونه فرمود «بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست؛ آگاه باشید که او غالب بر ادیان است؛ اَلا اِنَّ خاتَمَ الاَئِمَّهِ مِنَّا القائِمُ المَهدِیُّ، اَلا اِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدّینِ». این فراز هم میتوان ذیل همان آیۀ غلبۀ دین اسلام بر تمام ادیان قرار داد و شاهد مثالی دیگر برای ارتباط بعثت و مهدویت معرفی کرد.
سومین مقطع، زمان وفات خاتم الأنبیاست، آن زمان که در بستر مرگ قرار داشتند، از امر مهدویت خبر میدادند و اطرافیان را نسبت به آن بشارت میدادند؛ از جملۀ آنها روایتی است که سلمان فارسی از لحظات آخر وفات رسول اکرم صلی الله علیه و آله گزارش میکند، به این صورت که آن رسول بزرگوار در مقام آرامش دادن به دختر بزرگوار خویش 6 بشارت داد و فرمود خداى تعالى به ما 6 خصلت عطا فرموده که به هیچ کس از اولین و آخرین عطا نکرده است: 1ـ ... پیامبر ما سرور انبیا و مرسلین است و او پدر توست 2ـ و وصىّ ما سرور اوصیاست و او شوهر توست ... 6ـ و قسم به خدایى که جانم در دست اوست مهدى این امّت از ما است، کسى که زمین را پر از عدل و داد کند همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد؛ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ مَهْدِیُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.
بنابراین ابتدای بعثت با مهدویت همراه است، غدیر پیوند با مهدویت دارد و در هنگام وفات نیز بشارت به امر مهدویت است.
اما اینکه مطرح شد مسلمانان در موارد متعددی از رسول خدا صلی الله علیه و آله دربارۀ مهدویت و امر ظهور پرسش میکردند، نص صریح قرآن است و حداقل دو آیه به این ماجرا اختصاص دارد، از جمله آنها آیۀ42 نازعات و 187 سورۀ اعراف است. در سورۀ اعراف میخوانیم «یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتیکُمْ إِلاَّ بَغْتَةً یَسْئَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون»؛ یعنی «همواره دربارۀ الساعة از تو میپرسند که وقوع آن چه وقت است ؟ بگو : علم آن فقط نزد پروردگار من است، غیر او آن را در وقت معینش آشکار نمیکند؛ [تحملِ این حادثه عظیم و هولناک] بر آسمانها و زمین سنگین و دشوار است، جز به طور ناگهانى بر شما نمیآید. آن گونه از تو میپرسند که گویا تو از وقت وقوعش به شدت کنجکاوى کردهاى [ و کاملاً از آن آگاهى ]. بگو: علم آن فقط نزد خداست، اما بیشتر مردم علم ندارند.
متأسفانه در ترجمهها و برخی تفاسیر الساعة را بدون در نظر گرفتن روایات، به قیامت ترجمه کردهاند و هنور کشف نشده این میزان بیاعتنایی به احادیث از کجا ناشی میشود. مفضل بن عمر از امام صادق علیهالسلام دربارۀ ماجرای ظهور میپرسد. امام پاسخ میدهند از خداوند بپرهیزید نسبت به اینکه وقتی برای (ظهور) تعیین کنید یا شیعیان ما وقتی تعیین کنند. گفت چرا؟ امام صراحتاً پاسخ میدهند هُوَ السَّاعَةُ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِیهَا: یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها؛ یعنی این همان ساعتی است که خداوند میفرماید یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها... تا ادامۀ آیه. و بعد ادامه میدهند و احدی جز این قول خداوند نگوید: فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ وَ قَوْلَهُ: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ وَ قَوْلَهُ:وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَرِیباً ... یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِینَ یُمارُونَ فِی السَّاعَةِ لَفِی ضَلالٍ بَعِید. غیر از این حدیث نیز احادیث متعددی از امام رضا علیهالسلام و حتی از خود رسول خدا صلی الله علیه و آله ذیل همین آیه دیده میشود که در منابع روایی شیعی مندرج است.