به گزارش خیمه مگ، حضرت آیت الله مظاهری در ادامه درس اخلاق خود که با حضور طلاب و دانش پژوهان این شهر برگزار شد طی سخنانی با تاکید براینکه صبر و استقامت، مانع سقوط انسان است اظهارداشتند: اگر ملکۀ صبر و استقامت در وجودافراد باشد میتواند در پرتگاههای سقوط،انسان را حفظ کند.
معظم له با تاکید براینکه صبردارای ابعاد و اقسام مختلف است افزودند: کسی که میخواهد درخت رذالت را از دل خود ریشهکن کند، کاری بس مشکل و در سرحد محال در پیش رو دارد، ولی با صبر و استقامت میتواند به این خواسته نائل شود
ایشان در خصوص صبر در نمازهم تصریح کردند: رسيدن به چنين مقام و جايگاهي بسيار مشکل است، امّا با صبر در اطاعت و استقامت در عبادت، امکانپذير است.
مشروح سخنان این مرجع تقلید در ادامه تقدیم خوانندگان،طلاب و دانش پژوهان می گردد.
* صبر مانع سقوط انسان
صبر و استقامت، مانع سقوط انسان است. به اين معنا که اگر کسی در وجود خود، ملکۀ صبر و استقامت داشته باشد، میتواند در پرتگاههای سقوط، خود را حفظ کند. با التزام به صبر، خداوند متعال، در بنبستها به فریاد انسان میرسد و همین التزام دائمی، باعث عاقبت به خیری انسان میشود.
* رابطۀ صبر و تهذيب نفس
علمای علم اخلاق از صبر، به عنوان «أم الفضائل» یاد کردهاند. هرکسی میتواند با استعانت از این فضیلت، به هر خواستهای برسد. کسب همۀ فضیلتها، در گرو صبر و استقامت است و بدون آن، انسان در هیچ زمینهای پیشرفت نمیکند. کسی که میخواهد درخت رذالت را از دل خود ریشهکن کند، کاری بس مشکل و در سرحد محال در پیش رو دارد، ولی با صبر و استقامت میتواند به این خواسته نائل شود و درخت فضیلت را به جای درخت رذیلت، در دل بنشاند. در اثر استمرار صبر و استقامت، درخت فضیلت در قلب انسان به بار مینشیند و ريشهدار ميشود و خود او و ديگران از ميوۀ آن بهرهمند ميگردند.
خلاصه آنکه: صبر و استقامت، میتواند انسان را مهذّب کند.
* اقسام صبر
در یک تقسیم بندی، صبر به سه قسم صبر فردی، صبر خانوادگی و صبر اجتماعی منقسم میشود. صبر فردی نیز به اقسامي منقسم ميشود و در اين جلسه قدري راجع به قسم اوّل آن يعني صبر در اداي واجبات و مستحبات صحبت ميکنيم.
* صبر در عبادات
اهمیت به انجام واجبات و نيز کوشا بودن در اداي مستحبّات، که تقيّد به ظواهر شرع نام دارد، محتاج صبر است. مسلمان حقیقی باید راجع به واجبات و مستحبات، صبر و استقامت داشته باشد تا کم کم آن صبر، به او تقیّد دهد و به مرور، آن تقیّد، برای او ملکه شود. وقتی اهمیّت به واجبات و ظواهر شرع برای کسی ملکه شود، بالاترین لذّات را از عبادت خواهد برد. لذّت آدمي منحصر در خوراک و پوشاک و مادیات نیست، بلکه لذّات معنوی که از تقيّد به ظواهر شرع حاصل ميشود، بسیار بالاتر است. لذّت عبادت و تقيّد به ظواهر شرع، به اندازهای با اهمیّت است که پیامبر اکرم «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند:
«ألَرَکْعَتَانِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا»[1]
لذت دو رکعت نماز شب نزد پیامبر اکرم «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» از دنیا و آنچه در دنیاست، بالاتر است. تقیّد به ظواهر شرع، نزد همۀ اولیای الهی بسیار لذّتبخش است.
* نماز، کبریت احمر است
صبر در مقابل نماز، بيشترين سفارش و تأکيد آموزههای دین مبین اسلام را به خود اختصاص داده است. به تعبیر بزرگان، نماز، کبریت احمر است. در واقع، نماز، معراج مؤمن است و میتواند انسان را به مرتبهای برساند که نماز او، مکالمه و معاشقه با خدای سبحان باشد. البته این مکالمه مجازی نیست، بلکه حقیقی و واقعی است. وقتی که حمد و سوره میخواند، ميتواند توجه داشته باشد و بیابد که خداوند متعال با زبان او، با وی حرف میزند. چه لذتی بالاتر از این مکالمه و معاشقه براي نمازگزار وجود دارد؟ البته کسی میفهمد و میيابد حمد و سورۀ او کلام خداست که با توجّه نماز بخواند و اهل نماز باشد.
توجّه به حضور در مقابل خداوند متعال، که در مقابل آن غفلت قرار دارد، بسیار مورد تأکید علما و بزرگان است. ولی آنچه در معاشقه و مکالمۀ نماز مطرح میشود، فقط توجّه نیست، بلکه یابیدن است. نظیر کسی که در ماه مبارک رمضان در نزدیک مغرب تشنه است و پس از افطار که آب میخورد، سیراب شدن و تشنگی را مییابد. فهم تشنگی و سیراب شدن، دانستنی نیست، بلکه یافتني است.
آنان که اهل نماز حقیقی هستند، در نماز خود مییابند که پروردگار عالم با آنان سخن میگوید. این افراد در رکوع و سجود خود، عظمت و بزرگی خدای سبحان را درک میکنند و با تمام وجود، بر ضعف خود در مقابل خداوند متعال، اذعان میکنند. وقتی فردی اینگونه نماز بخواند، خدای سبحان، نه تنها نماز او را میپذیرد، بلکه به او آفرین نیز میگوید.
نماز و سایر عبادات، معمولاً سه مرتبه دارند. مرتبۀ اول، نماز صحیح است. نماز صحیح نمازی است که مقدّمات و مقارنات آن مطابق دستور اسلام انجام شود؛ اگر کسی مطابق فتواي مراجع تقلید نماز بخواند، نماز او صحیح است و قضا ندارد و در روز قیامت تارک نماز محسوب نميشود. در مقابل این نماز، نماز باطل قرار دارد.
مرتبۀ دوّم نماز که اهمیّت بيشتري دارد، نماز همراه با خضوع و خشوع است. نمازگزار، در اين مرتبه از نماز، علاوه بر خضوع و رعایت آداب ظاهری و ادای صحیح کلمات و حرکات، خشوع دارد و دل او نیز به یاد خدا خاشع است. به عبارت ديگر، دل انسان هم همراه زبان او نماز میخواند. افراد متّقی چنين نماز ميخوانند و خداوند هم نماز آنها را قبول میکند. چنان که در قرآن کریم میفرماید:
«إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین»[2]
خداوند فقط از متّقین میپذیرد.
مرتبه سوّم از نماز، «نماز مبرور» است. نماز مبرور بدین معناست که علاوه بر اینکه نماز صحیح است و خداوند متعال آن را قبول ميکند، پروردگار عالم به اقامه کنندۀ آن تبریک و آفرین ميگوید.
همه باید تلاش کنند نماز مقبول و نماز مبرور داشته باشند. کسي تصور نکند که اقامۀ چنين نمازي غير ممکن يا سخت است؛ زيرا اساساً وضع نماز براي رسيدن انسان به چنين جايگاه ارزشمندي است. جايگاهي که در آن، بنده با خداي خويش معاشقه و مکالمه ميکند و بالاترینِ لذّتها را ميبرد. جايگاهي که اگر تمام دنيا را يک طرف و دو رکعت نماز را طرف ديگر قرار دهند، آن بنده به تمام دنيا و آنچه در آن است، پشت پا ميزند تا توفيق درک آن دو رکعت نماز را بيابد.
«ألَرَکْعَتَانِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا»[3]
* *راهکار دستيابي به عاليترين مرتبۀ نماز
حال سؤال مهم آن است که چه کنیم به این مقام برسیم!؟ رسيدن به چنين مقام و جايگاهي بسيار مشکل است، امّا با صبر در اطاعت و استقامت در عبادت، امکانپذير است.
قدم اوّل براي رسيدن به اين مرتبه، آن است که بنده مقدمات نماز را به خوبي و با آداب آن، فراهم کند و قدم دوّم، اهميّت جدّي به خود نماز به عنوان ذی المقدمه يا اصل کار ميباشد. امّا بايد دانست که مهمترين عامل، در همۀ زمينههاي معنوي و از جمله در اين موضوع، توفيق الهي است. بنابراين انسان بايد توفيق دستيابي به اين مقام بينظير را از خداوند متعال بخواهد؛ اگر کسي حال معنوی پیدا کرد، لازم است به صورت جدي گریه و زاری کند و دعا کند که به چنين جايگاهي دست يابد.
البته کسب توفيق الهي، محتاج زمینه سازي توسط خود بنده است. صبر و استقامت در برابر نماز، مؤثرترين زمينه را براي دستيابي به نماز مقبول و نماز مبرور فراهم ميکند و انسان را به جايي ميرساند که هنگام اذان، حالت عجیبی پیدا ميکند و خود بخود و با اشتياق کامل به سمت نماز ميشتابد.
* جايگاه نماز در سيرۀ معصومين«ع»
همسران پیامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» نقل میکنند که وقتي مؤذّن اذان میگفت، آن حضرت به اندازهاي تلاطم درونی پیدا میکردند و تغییر حالت میدادند که گويي ما ایشان را نميشناختيم و آن حضرت نیز ما را نمیدیدند.[4]
امام حسن مجتبی«سلاماللهعليه» وقتي قصد رفتن به مسجد داشتند، غسل میکردند، بهترین لباسها را میپوشیدند و نظیر دامادی که به حجله میرود، آهسته آهسته به سمت مسجد حرکت ميکردند. هنگام ورود به مسجد، با بدن لرزان، پای راست را داخل مسجد میگذاشتند و میفرمودند: «إِلَهِي ضَيْفُكَ بِبَابِكَ، يَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاكَ الْمُسِيءُ فَتَجَاوَزْ عَنْ قَبِيحِ مَا عِنْدِي بِجَمِيلِ مَا عِنْدَكَ يَا كَرِيم»[5] سپس وارد مسجد میشدند.
بالاترين لذّت براي امام دوّم، همين حالت است. اين حالات، در اثر صبر و استقامت هنگام عمل به واجبات خصوصاً نماز، پيدا ميشود. همۀ معصومين«سلاماللهعليهم» چنين حالاتي داشتهاند که اکنون مجال بازگويي آن نيست.
نماز يکي از ارکان مهم اسلام است[6] و در روز قيامت، مسلمان از غيرمسلمان به وسيلۀ آن شناخته ميشود. وقتي جهنميان را به جهنم ميبرند، نگهبانان جهنم به آنها میگویند:
«ما سَلَكَكُمْ في سَقَرَ»[7]
چه چيز شما را به جهنم آورد؟
در اين آيۀ شريفه، «ما»، استفهامیه است؛ یعنی با تعجّب اين سؤل را ميپرسند. خزنۀ جهنّم تعجب میکنند که مگر ميشود شيعيان و مسلمانان به جهنّم بيايند؟! ولي جهنّميان پاسخ ميدهند:
«قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ»[8]
ميگويند ما از نمازگزاران نبوديم.
معنا ندارد کسی نماز نخواند و به بهشت برود! اگر کسي صد مرتبه به کربلا و مکه برود، روضه بگیرد و همۀ واجبات را به جا بیاورد، ولي نماز نخواند، حتماً به جهنّم میرود.
* نکوهش استخفاف نماز
امام صادق«سلاماللهعليه» در آخرين لحظات حيات، همۀ خویشان خود را جمع کردند؛ بهطوري كه همه تصوّر كردند امام«سلاماللهعليه» وصيّت جديدي دارند. پس از آنكه خويشان و بستگان امام ششم«سلاماللهعليه» به بالين ايشان حاضر شدند، حضرت فرمودند:
«انَّ شَفاعَتَنَا لاتَنَالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلَوةِ»[9]
كسي كه نماز را سبك بشمارد، به شفاعت ما اهلبيت نميرسد.
حضرت نفرمودند کسی که نماز نمیخواند، جايگاه چنين فردي مسلّماً جهنّم است، بلکه استخفاف نماز باعث ميشود انسان از شفاعت اهل بيت«سلاماللهعليهم» محروم شود.
مصداق سبك شمردن نماز اين است كه انسان نماز را اوّل وقت و به جماعت بهجا نياورد و نماز را فداي خواستههاي خود كند. استخفاف نماز آن است که کار دنیا را به کار آخرت و بر نماز مقدم بدارد. نماز را در حاشيۀ زندگي خود قرار دهد و زماني كه به گمان خود به كار مهمّي اشتغال دارد، نماز را از اوّل وقت به تأخير اندازد. مثلاً هنگام نماز، مشغول عذا خوردن يا کسب و کار باشد. کسي که ادّعاي شيعهگري دارد، نميتواند اهل نماز اوّل وقت و نماز جماعت نباشد. قرآن کريم در مذّمت بياهميّتي به نماز ميفرمايد:
«فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ، الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»[10]
خداوند متعال در آیات سورۀ مبارکۀ ماعون، غافلان از نماز را بیدین معرفی مینماید و ميفرماید: واي بر اين نامسلمانها که اهمیّت به نماز نمیدهند و در وقت نماز، از آن غافلاند.
* جايگاه نماز جماعت در تعاليم ديني
نماز جماعت از جايگاه والايي در تعاليم اسلامي برخوردار است. پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» تأکيد فراواني بر برقراري نماز جماعت در مدينه داشتند. کسي سراغ ندارد که پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» نماز فرادا خوانده باشند و مسلمانان نيز، در آن زمان، به جز در ضرورت و موارد خاص، نماز فرادا نميخواندند؛ لذا در روايت آمده است که فردي نابينا خدمت آن حضرت رسيد و گفت: یا رسول الله! نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را در مسجد و با جماعت میخوانم، امّا برای نماز صبح کسی نیست که مرا بیاورد، اجازه دهید که نماز صبح را فرادا و در خانه بخوانم. پیامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» فرمودند: نه! ريسماني از خانه تا مسجد به دیوارها بکش و هنگام نماز صبح، با کمک آن به مسجد بیا![11]
این ميزان از تأکيد و اصرار بر نماز جماعت، نشان از اهميّت نماز جماعت در تعاليم ديني دارد. ولي متأسّفانه در زمان حاضر اهميّت کمتري به آن داده ميشود. شيطان نيز در اين بين، با وسوسه و القاء توجيهات نادرست، شيعيان را از اين مسير منحرف ميسازد.
عدّهاي با اين توجيه که «همه غرق گناهیم و یک حسین داریم» بي اهميّتي خود به نمازجماعت و ساير واجبات را توجيه ميکنند. یکی از وعاظ قم که خیلی او را دوست داشتم و در منبرهاي خود، بسيار عالي و البته با مزاح سخن ميگفت، نقل ميکرد: من يک دهه محرّم براي روضهخواني به شهري رفته بودم. حسينيۀ بسيار آباد و پر رفت و آمدي داشتند. روزي یک جوان نزد من آمد و میخواست خود را معرّفي کند؛ لذا پای خود را دراز کرد و گفت: سه روز است که به خاطر امام حسین و حضرت ابوالفضل، کفشهایم را درنیاورده و شبانه روز برای روضه کار کردهام. به جوان گفتم: پس چگونه وضو گرفتي؟ چگونه نماز خواندي؟ جوان عصبانی شد و گفت: آن حضرت ابوالفضلي که نتواند جواب نماز مرا بدهد، من اصلاً او را قبول ندارم!
راست ميگفت زيرا حضرت ابالفضل هم او را با اين حالت قبول ندارد.
بنابر اين بايد به نماز، خصوصاً نماز جماعت، توجّه ويژه داشت و به هيچ وجه از آن غافل نبود.
چرا نماز جماعت در بين مسلمانان، بالاخص شيعيان، کم اهميّت جلوه مي کند؟ چرا نمازهاي جماعت، خلوت است؟ چرا بسياري از جماعتهاي صبح، تعطيل شده است؟
آيا کسي سراغ دارد که پیغمبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» یک وقت نماز جماعت نخوانده باشند؟ پیغمبر اکرم در پنج وقت، نماز جماعت میخواندند. البته گاهي بين دو نماز را جمع میکردند و نماز ظهر و عصر را با هم میخواندند که بفهمانند نماز به هر دو صورت صحيح است. به هيمن سبب، ائمّۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» بعد از پیغمبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم»، برای اینکه شیعيان به زحمت نيفتند، فرمودند شيعيان نمازهاي ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم بخوانند. اما مهم آن است که پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» همۀ نمازهاي خود را به جماعت ميخواندند. حتّي نقل شده است که گاهي وقتي ميخواستند نماز ظهر بخوانند به قدري هوا گرم بود که خاک مسجد، داغ شده بود و پيشاني حضرت ميسوخت، لذا خاک را کمی این طرف و آن طرف میکردند تا بتوانند سجده کنند و نماز جماعت برقرار باشد. پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» حدوداً سه ساعت بعد از نماز ظهر، نماز عصر را میخواندند. نماز مغرب را اوّل وقت و نماز عشا را یک ساعت و نیم بعد از آن میخواندند. نماز صبحشان نیز اوّل وقت و با جماعت در مسجد بود. در سيرۀ پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» نميتوان موردي يافت که ايشان نماز فرادا خوانده باشند، بنابر اين نماز جماعت، امري لازم و ضروري است.
* نماز جماعت، تجلّي اتّحاد
نماز جماعت در ايجاد همبستگي و اتّحاد بسيار مؤثّر است. پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» پس از هجرت به مدينه، چند کار مهم و اساسي انجام دادند: اوّل حکومت اسلامي تشکيل دادند. دوّم مسجدي در مدينه ساختند و سوّم آنکه در آن مسجد، نماز جماعت تشکيل دادند. بنابراين، پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» پس از تشکيل حکومت و ساخت مسجد، برقراري نماز جماعت را از اصول حرکت تبليغي خود قرار دادند.
نماز جماعت، دربرگيرندۀ معاني فراواني است. نماز جماعت محور وحدت و عاملي وحدت آفرين است؛ لذا دستور دادند که وقتي امام جماعت تکبيرة الاحرام ميگويد، همه با هم تکبير بگویند؛ وقتي امام جماعت به رکوع ميرود، همۀ نمازگزاران با هم به دنبال او، به رکوع بروند. هنگامي که امام جماعت سلام آخر نماز را ميگويد، همگان سلام دهند.
نماز جماعت، تجلّي متابعت مردم از رهبر و پيشواست و اينکه همه، با اتّحاد و برادري در کنار هم، يک مطلب را بيان کنند.
* ثواب نماز جماعت
با توجّه به اهميّت نماز جماعت، ثواب فراواني نيز براي آن ذکر شده است. پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» فرمودند:
وقتي يک نفر به ديگري اقتدا مي کند و نماز جماعت دو نفري تشکيل ميشود (مانند نماز جماعتي که زن و شوهر باهم ميخوانند)، هر رکعتي ثواب صد و پنجاه رکعت نماز دارد. و اگر دو نفر اقتدا كنند هر ركعتى ثواب ششصد نماز دارد، و هر چه بيشتر شوند ثواب نمازشان بيشتر مىشود تا به ده نفر برسند، و تعداد آنان كه از ده نفر گذشت اگر تمام آسمانها كاغذ و درياها مركب و درختها قلم و جن و انس و ملائكه نويسنده شوند، نمىتوانند ثواب يك ركعت آن را بنويسند.
این روایت به اندازهاي با اهميّت است که در رسالههاي توضيح المسائل نيز آمده است و هرکس مقلّد هر مرجعي باشد، بايد به نماز جماعت اهميّت بدهد.[12]
البته به قول استاد بزرگوار ما، حضرت امام خميني«قدّسسرّه»، این ثوابها تفضلی است، نه ثواب استحقاقی. با اين ثوابها در حقيقت دانه ميريزند تا کبوتر بگيرند.
روش و منش حضرت امام خميني«قدّسسرّه» نيز در نماز جماعت، اينگونه بود که بسيار براي آن اهميّت قائل بودند. ايشان هر موقع براي نماز به مدرسۀ فيضيه ميآمدند، چون همه جاي آن فرش نداشت، عبای خود را پهن میکردند و نماز جماعت میخواندند.
همۀ بزرگان و کساني که به مراتب بالاي معنوي دست يافتهاند، بسيار به نماز جماعت مقيّد بودند. کسي که اهل نماز جماعت نباشد، نميتواند ادّعاي مسلماني کند چه برسد به آنکه بخواهد به مراتب والاي معنوي دست يابد. ولي متأسّفانه امروزه، نماز جماعت برای اکثر افراد، کاري سخت و دشوار محسوب ميشود! براي غلبه بر اين سختي، بايد صبر و استقامت به خرج داد.
* نماز شب و اثرات سازندۀ آن
نماز شب نيز مانند نماز جماعت، به مهجوريت خاصّي دچار شده است. مرحوم آيت الله العظمى مرعشى نجفى«رحمة اللهعليه» ميفرمودند: «روزى در راه زيارت گم شدم و بالأخره تا نزديك مرگ بىتاب گشتم. با توسّلى به امام زمان «ارواحنافداه»، حضرت به سراغ من آمدند و مرا نجات دادند و فرمودند كه «ننگ است براى شيعيان ما كه نماز شب نداشته باشند.»
در قرآن کريم، چندين آیه راجع به نماز شب وجود دارد. از جمله آياتي که در ابتداي بعثت از جانب خداوند متعال بر پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» نازل شد، آيات ابتدايي سورۀ مبارکۀ مزمّل است. اين آيات، مشتمل بر دستور العملي است که پيامبر را موظّف ميکند به آنها عمل کنند.[13] يکي از آن دستورات، شب بيداري، تهجّد و نماز شب است:
«يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ، قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَليلاً ، نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَليلاً ، أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتيلاً»[14]
خداوند متعال در اين آيات ميفرمايد: یا رسول الله! به هر اندازه که ميتواني، شب بیداری و تهجّد داشته باش.
در روايت آمده است که شیطان مواظب است تا شیعیان نماز شب نخوانند. آنها را سرگرم ميکند تا از نماز شب غافل شوند و اينگونه بر گوش و چشم آنها مسلّط ميشود و صبحگاه، کسل و افسرده از خواب برميخيزند.[15]
مسلمان حقيقي، بايد با استعانت از نيروي صبر و استقامت، راجع به اقامۀ نماز جماعت و نماز شب کوشا باشد. در صدر اسلام، مسلمانان همۀ نوافل را ميخواندند و اصلاً يکي از علامتهاي مؤمن، خواندن پنجاه و يک رکعت نماز در طول شبانهروز ، بيان شده است.[16]
*نماز جماعت بدون ولايت ناقص است
کسي تصوّر نکند آنها کار خاصّي نداشتهاند و از روي بيکاري به نماز ميپرداختند، بلکه نگاهي به تاريخ سراسر تلاش و کوشش صدر اسلام، نشان ميدهد که با وجود همۀ مشکلات و سختيها، آنها خود را ملزم به اقامۀ نماز جماعت و نماز شب ميدانستند. در زندگي آنان، نماز جماعت، مقدّم بر هر کار ديگري بود و اهتمام به اين اصل، تنها در سايۀ صبر و استقامت صورت ميگرفت.
بسيار جاي تأثّر دارد که چرا شيعيان، نماز شب و نماز جماعت ندارند؟ بسياري از اهل سنّت، اهتمام خاصّي به نماز جاعت دارند، ولي متأسّفانه آنها نيز، ولايت ندارند. هر دو عملکرد، نماز جماعت بدون ولايت و ولايت بدون نماز جماعت، ناقص و مايۀ ناراحتي است.