به گزارش خیمه مگ،در سالروز رحلت امام کاظم علیه السلام در گفتگویی کوتاه با حجت الاسلام و المسلمین امیر علی حسن لو به نحوه هدایتگری این امام همام و شیوههای رفتاری ایشان پرداخته است.
*میلاد نور
امام موسى بن جعفر عليه السلام در سال 128 هجرى از مادرى به نام حميده تولد يافت. او به دليل برخوردارى از حلم و شكيبايى در مقابل مخالفان و فرونشاندن خشم در مقابل دشمنان، به «كاظم» ملقب گرديد. امام كاظم از سال 148- 183 مقارن با حكومت چهار خليفه عباسى، منصور، مهدى، هادى و هارونالرشيد، امامت شيعه را بر عهده داشت كه آغاز استبداد و اوج اقتدار آنها بود. ايشان در زمان خود به علم و تقوا و زهد و ديانت و عبادت شهرت داشت؛ تا جايى كه ابن ابىالحديد معتزلى در باره امام كاظم عليه السلام مىنويسد: «فقاهت، ديانت، عبادت و بردبارى و شكيبايى، همه در آن حضرت جمع بود، شرح نهجالبلاغه، ج 15، ص 273.» بزرگوارى و زهد و عبادت امام كاظم عليه السلام به قدرى شهره بود كه هارونالرشيد سرسختترين دشمن امام نيز مىگويد: «اين مرد [موسى بن جعفر] از راهبان بنىهاشم است، عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 31.»
*دوران امامت
دوران امامت امام كاظم عليه السلام همزمان با تثبيت حاكميت عباسى و قيامهاى متعدد علويان عليه عباسيان است، از اينرو با سختگيرى بيشترى نسبت به شيعيان برخورد میشد. از میشد چون قيام مسلحانه و آشكار علويان- همانند واقعه فخ- سبب هراس عباسيان از شكلگيرى يك جريان قوى علوى گرديد، فشار آنان به جريانهاى فكرى مخالف، افزايش بيشترى يافت.
از همين روى، امام كاظم عليه السلام بهشدت سياست تقيه را پيشه كرد و از هر نوع افشاى اسرار و روابط با شيعيان و آشكار نمودن آيين و امور عبادى و مذهبى شيعه، سخت جلوگيرى نمود؛ تا بدانجا كه حتى گاه در احاديث منقول از حضرت، نام ايشان حذف و با عبارت «عن الرجل» نقل شده است تا از انتساب آشكار روايت به امام عليه السلام جلوگيرى شود. امام عليه السلام نيز توصيه مىكرد كه اگراز شيعيان كسى به حدى از رشد عقلانى رسيده كه بتواند با بردبارى اسرار ولايت الهى را نگاه دارد، امامت مرا با او در ميان گذاريد، و گرنه چنين نكنيد. در كنار سياست تقيه و پنهانكارى، امام عليه السلام به گسترش سازمان وكالت پرداخت تا بدينرو ارتباطهاى شيعيان با امام عليه السلام گسسته نشود. دليل روشن بر گستردگى و افزايش فعاليت سازمان وكالت در عصر امام كاظم عليه السلام افزايش وجوهاتى است كه شيعيان پرداخت مىكردند؛ چنان كه گزارشهاى فراوانى از توزيع اموال و وجوه زياد امام عليه السلام بين شيعيان و مستمندان مسلمان حكايت دارد. امام عليه السلام وكيلانى در شهرهاى مختلف عراق، حجاز و ايران داشت. ايشان در مصر نيز وكيلى به نام عثمان بن عيسى داشت كه رابطه و هماهنگكننده شيعيان با او بود. در كنار آن، امام عليه السلام با نفوذ دادن عناصر كليدى از نخبگان شيعى همانند على بن يقطين در حكومت، با كسب آگاهىهاى لازم از تصميمات حكومتى، خطرهايى از شيعيان دفع مىگرديد و از سويى نفوذ چنين افرادى در حد وزارت و مديريتهاى كلان، در امور اجتماعى، اقتصادى، مالى و قضايى نيز از شيعيان جانبدارى مىشد و از برخى فشارهاى حكومت نيز كاسته مىگشت.
*حمایت از قیامهای انقلابی
امام عليه السلام در كنار اين فعاليتها از طريق شبكه ارتباطى، مكتب و مدرسه فقهى و علمى امام صادق عليه السلام را استمرار بخشيد و شاگردان زيادى را پرورد. وى با تأكيد بر نظريه امامت، در مقابل انديشههاى بدعتگذاران و منحرفان و فرقهتراشىها، از انديشههاى اسلام ناب دفاع كرد. اين مسئله علت اصلى دشمنى حاكمان عباسى با امام كاظم عليه السلام بود كه بارها دستگير و زندانى شد و مورد آزار و بازجويىهاى مكرر قرار گرفت.
امام كاظم عليه السلام براى آنكه شعله اعتراض و جهاد عليه حاكمان ستمگر خاموش نشود و اميدها در ميان مسلمانان متعهد و مبارز به يأس بدل نگردد، از قيامهاى افراد پاك (مانند قيام شهيد فخ) حمايت كرد؛ افرادى كه با انگيزههاى الهى و در اعتراض به ظلم و ستم عباسيان- نه به جهت قدرتطلبى و انحرافات فكرى- قيام مىكردند.
امام کاظم علیه السلام در راستای نقش هدایتگری در دوران امامت خویش روش های مختلفی را بکار بست با توجه به اینکه دوران زندگی حضرت با ویژگی های خاصی همراه بوده و مقارن با قدرت گرفتن عباسیان و سخت گیری هایی ایشان نسبت به علویان و اهل بیت بوده است و مراقبت های خاصی نسبت به ائمه اجرا می شد، امام علیه السلام نیز با توجه به این شرایط نقش هدایتگری خود را به گونه خاصی ایفا می نمودند، امام روش های مختلفی را در مدت 35 سال امامت خود عملی کردند.
*روش های هدایتگری امام علیه السلام:
:علم بی نهایت امام:
امام عالم بی مانند زمان بود و بدیل و عدلی نداشت و این خود امتیازی بزرگی بود که از این طریق به هدایتگری جامعه مسلمین می پرداختند و حضرت محل رجوع علماء امت بودند و علم از منبع خروشان امام می جوشید و یکی از اسباب هدایتگری جامعه آن روزگار بود .
2:زهد بی مانند:
زهد واقعی امام نیز نقش هدایتی برای جامعه و مردم دارد ، حضرت با زهد بالا و حقیقی خویش موجب توجه همگان به ایشان شده بود و حضرت محل توجه همگان بودند و حضرت در سایه زهد بالای خویش به ایفاء نقش هدایتگری جامعه می پرداختند ؛ ابن ابی الحدید در معرفی زهد امام می گوید: جمع من الفقه و الدین و النسک و الحلم و الصبر، شرح ابن الحدید، ج 15 ص 273»که اشاره به ابعاد علمی و زهد و پارسایی حضرت دارد ، حضرت در بین مردم به «عبد صالح» معروف بود و بسیاری از دانشمندان اهل سنت نسبت به حضرت تعابیر بالایی دارند.
3:جود و سخاوت :
آن حضرت در بین مردم به کرم و جود مشهور بودند واگر کسی از شیعیان قرضی داشت حضرت اداء می نمودند و به مستمندان فراوان کمک می کردند ؛چرا که نیازمندان در معرض آسیب هستند ، در روایت آمده است :« كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْرا، کافی ج 2 ص 307» از دری که فقر آمد از در دیگر دین می رود لذا ائمه(ع) با حمایت مالی از دین مردم مراقبت می نمودند ، الان با این تورم و گرانی که در سطح جامعه شاهد آن هستیم دین مردم نیز در معرض خطر است چرا که فقر موجب رواج سرقت ، ....نیز می شود لذا باید برای این قشر فکری نمود ، اسرافاتی که می شود باید به سوی این قشر هدایت یابد و ثبات اقتصادی به جامعه برگردد، مسئولین باید با تمسک به شیوه خاندان عصمت(ع) از اقشار کم در آمد و آسیب پذیر حمایت نمایند و ائمه با حمایت مادی از دیانت مردم مراقبت می کردند .
برای ائمه مهم بود که مردم را با حمایت های مالی نیز در راه هدایت نگه دارند ، ذهبی در میزان الاعتدال ج 4 ص 204 به این مطلب اشاره دارد و می گوید « قد کان موسی بن جعفر من اجود الحکما و من العباد و الاتقیاء» امام از بخشندترین حکما و دانشمندان دارای حکمت بود ه اند .لذا بخشش و رسیدگی به نیازمندان یکی از روش های هدایتگری امام بود.
4:برخورد های سیاسی و قاطعیت در مقابله با جبهه نفاق و کفر:
امام هرگز در جهت خوشایندی حکومتهای جور زمان ؛ اهل سازش نبود و جبهه گیری های قاطعی در مقابل جبهه کفر و نفاق داشتند و اگر نبود این قاطعیت ها امروز خبری از شیعه و اسلام راستین نبود ؛ و مبارزه ای ی در مقابل استکبار غربی ها در عصر حاضر شکل نمی گرفت و اگر علمای شیعه در مقابل شرق و غرب ایستادگی می کنند این استقامت حاصل استمرار خط سیاسی امام کاظم و ائمه علیه السلام می باشد .امام با برخوردهای قاطع خود نشان داد که خط خلافت از خط اسلام اصیل جداست.
5:تشکیل سازمان و کالت:
امام در جهت نقش هدایتگری و حفظ مکتب اهل بیت وکلایی داشتند و سازمان و کالت در عصر امام کاظم علیه السلام شکل گرفت و در زمان امام هادی علیه السلام به اوج رسید .
6:نقش بزرگ فرزندان موسی بن جعفر در رشد علمی و هدایتگری جامعه اسلامی :
خدمات فرزندان موسی بن جعفر در رشد علمی و فرهنگی ایران و دیگر بلاد اسلامی قابل شمارش نیست اگر دین اسلام به ایران رو نمود اما اسلام راستین در ایران حاصل تبلیغ فرزندان موسی بن جعفر و مکتب اهل بیت بود،لذا پایداری اسلام راستین در ایران حاصل فعالیت های تبلیغی فرزندان موسی بن جعفر و خط اهل بیت می باشد.درخشش اسلام حاصل تلاش های اهل بیت است ، حضور علی بن موسی الرضا(ع) در ایران ، امام زادگان فراوانی که از نسل موسی بن جعفر در ایران حضور یافتند همه از آثار و برکات هدایتگری امام کاظم علیه السلام است، بسیاری از مراجع نیز از نسل پاک امام کاظم علیه السلام بوده اند . لذا نقش هدایتگری امام تا کنون ادامه یافته است .
اگر قم نیز در عصر کنونی کانون فرهنگ اسلام شده است حاصل حضور دختر موسی بن جعفر در این شهر بود، قمی که موجب برهمزدن محاسبات امپریالیسم و قدرت های استکباری جهان شد همه و همه در سایه نقش هدایتگری مکتب اهل بیت اتفاق افتاد