به گزارش خیمه مگ،آيتالله العظمي صافي گلپايگاني درادامه سلسله نوشتارهاي خود درباره ماه مبارك رمضان به بیان يكي از اتّفاقات تاريخي ماه مبارك رمضان یعنی وفات حضرت ابوطالب پرداخته اند، بنا به قول شيخ مفيد قدّس سرّه (1) در هفتم ماه رمضان سال دهم بعثت، سه سال قبل از هجرت، ابوطالب يگانه حامي و كفيل پيامبر صلّي الله عليه و آله وسلّم وفات نمود.
همان بزرگ مرد ارجمندي كه از اجتماع و همدستي قريش و نقشهها و تهديدات و قطع روابط و آزار و اذيّت ايشان بيم نداشت و تا زنده بود، با خلوص نيّت، از پيامبر اسلام صلّي الله عليه و آله وسلّم حمايت كرد و به او گفت: اِذْهَبْ يَابْنَ اَخي فَقُلْ ما اَحْبَبْتَ فَوَ اللهِ لا اُسَلِّمُكَ لِشَئ اَبَداً(2)
*ابوطالب، جامع فضايل اخلاقي
او سيّد بطحا، رئيس مكّه و قبله قبيله بود؛ جميع فضايل اخلاقي را دارا بود و همه به او احترام ميگذاشتند و شخصيّت و مكارم اخلاقش را ميستودند؛ «عَلَيْهِ بَهَاءُ الْمُلُوكِ وَ وَقَارُ الْحُكَمَاءِ؛ در رخساره او ظرافت پادشاهان و وقار حكيمان ديده ميشد.»(3)
كسي كه حكيم معروف عرب «اكتم بن صيفي» وقتي از او پرسيدند: «حكمت و رياست و حُكم و سيادت را از كه آموختي؟» گفت: «از حَليف علم و ادب، سيّد عجم و عرب، ابوطالب بن عبد المطلب»
*خدمات ارزشمند خاندان ابوطالب به اسلام
هيچ خانوادهاي به اندازه خاندان ابوطالب، به اسلام و پيامبر اسلام صلّي الله عليه وآله خدمت نكرده و خدمات هيچ كس به اندازه خدمات آنان براي دين اسلام سودمند و با ارزش نبوده است.
هنگامي كه همگان، پيامبر صلّي الله عليه وآله را تنها گذاشته بودند و دفع خطر از اسلام و جان پيامبر فقط با فداكاري و ايثار جان ميسّر بود، اين خانواده در دشواريها و سختيها، پيامبر گرامي اسلام را چنان ياري دادند كه بهتر از آن براي كسي مقدور نبود.
خانوادهاي كه سالها پيامبر صلّي الله عليه وآله عضو آن بود و محيط آرام و سرشار از صفا و وفا، تقوا و فضيلت، شرافت و صداقت و امانت آن، پيامبر صلّي الله عليه وآله را در بر گرفته بود.
*42 سال خدمت به پيامبر
در تاريخ ياران پيامبر صلّي الله عليه وآله كسي را جز ابوطالب نميشناسيم كه مدّت چهل و دو سال به آن حضرت در خلوت و جلوت (ميان جمع) و داخل منزل و خارج، خدمت كرده باشد و در عين حال، بهترين يار و حامي او باشد؛ به خصوص بعد از بعثت، ابوطالب با ثبات و استقامت بينظير از پيامبر صلّي الله عليه وآله پشتيباني كرد و او را ياري رساند.
اگر ابوطالب از آن حضرت حمايت نميكرد و او را تنها ميگذارد، يا العياذ بالله چون ديگران به مخالفت با آن حضرت برميخاست و رسالتش را تكذيب ميكرد و استهزا و مسخره مينمود، به طور يقين، دين اسلام در آغاز كار اگر با شكست رو به رو نميشد، حداقل تا مدّتي از حركت و پيشروي باز ميماند.
همانطور كه اگر در جنگ خندق، حضرت علي عليه السّلام فرزند ابوطالب به ميدان نمي رفت و با «عمر بن عبدود» آن پهلوان و رزمنده و دلاور مشهور پيكار نمي كرد و او را از سر راه مسلمانان بر نميداشت، پيش بيني آينده اسلام براي ما دشوار بود.
به شهادت تاريخ، حمايت ابي طالب، راه را براي پيشرفت آيين جديد باز كرد و ميتوان گفت: تأثير حمايت او نه تنها از نصرت دين پيامبر صلّي الله عليه وآله توسّط شهداي بدر و احد و حتّي برادرش حمزه عليهما السّلام كمتر نيست بلكه با دقّت و تأمّل در تاريخ در مييابيم كه حمايت ابوطالب از جانبازي و فداكاري آنان در حفظ دين مؤثّرتر بوده است.
*ابوطالب و خاندانش؛ فدائيان پيامبر
ابوطالب و خاندانش، همه چيز محمّد صلّي الله عليه وآله بودند؛ خودش كه از مؤمنين واقعي و حامي و نگهبان محمّد صلّي الله عليه وآله بود؛ زن و دخترش «امّ هاني» و فرزندان وي علي و جعفر، يار و سرباز و مدافع محمّد صلّي الله عليه وآله وسلّم بودند.
«ابن ابي الحديد» در شرح نهج البلاغه مي گويد: «در امالي ابي جعفر محمّد بن حبيب خواندهام كه: وقتي ابوطالب پيامبر صلّي الله عليه وآله را ميديد، احياناً ميگريست و ميگفت: زماني كه او را ميبينم به ياد برادرم عبدالله ميافتم كه برادر پدري و مادري من بود» و نيز «ابن ابي الحديد» نقل ميكند كه: ابوطالب بسياري اوقات از اينكه خوابگاه پيامبر صلّي الله عليه وآله مشخّص باشد بيمناك بود و شبانگاه آن حضرت را از خوابگاهش بر ميداشت و پسر عزيز خود علي عليه السّلام را در بستر او ميخوابانيد (او را فدايي پيامبر صلّي الله عليه وآله قرار ميداد).
و به طور خلاصه بايد گفت كه علاقه و محبّت ابي طالب به پيامبر صلّي الله عليه وآله بيش از حدّ توصيف بوده، تا آنجا كه او را از فرزندان خود عزيزتر و گراميتر مي داشت؛ و چنانچه «ابن ابي الحديد» در اشعار خود سروده، ميتوان گفت: اگر ابوطالب و فرزندش علي عليه السّلام نبودند، دين برپا نميشد.
ابوطالب در مكّه و علي عليه السّلام در يثرب، پيامبر صلّي الله عليه وآله را ياري رساندند. ابوطالب در آغاز از پيامبر صلّي الله عليه وآله حمايت كرد و كفالت ايشان را بر عهده گرفت و علي عليه السّلام كاري را كه ابوطالب در ياري دين خدا شروع كرد به پايان رساند؛ پس عجب نيست كه پيامبر صلّي الله عليه وآله در مرگ او، آن همه محزون و اندوهناك گرديد.
فقدان وي، جبهه مسلمانان را شكسته و بي پناه كرد و در نهايت يكي از علل لزوم هجرت، همين مرگ او بود، زيرا با مرگ او مسلمانان و شخص پيامبر صلّي الله عليه وآله، يگانه حامي خويش را از دست دادند و دشمنان در برابر آن ها جسور و گستاخ گرديدند.
*ارزش ايمان ابوطالب
همچنين از حضرت باقر عليه السلام روايت شده است كه «اگر ايمان ابي طالب را در يك كفه ترازو و ايمان اين خلق را در كفّه ديگر گذارند، ايمان او سنگين تر خواهد بود»(4)
آري! مقام آن حضرت چنان رفيع بود كه پيامبر صلّي الله عليه وآله در روز رحلت آن حضرت در مصيبتش گريان شد و بسيار اندوهناك گرديد و جبين راست او را چهار مرتبه مسح فرمود و جبين چپش را سه مرتبه مسح كرد؛ سپس فرمود: اي عمّ! در صغيري پرورشم دادي و در يتيمي كفالتم نمودي و در كبيري ياري ام كردي؛ خدا به تو در برابر ياري من پاداش نيكو دهد. پيامبر پيشاپيش جنازه او مي رفت و مي فرمود: صله رحم كردي و جزاي نيكو گرفتي.
به طور قطع، بر همه امّت اسلام لازم و واجب است كه قدر خاندان ابي طالب را بدانند و خدمات و رنج و مصايب آنان را در ياري پيامبر صلّي الله عليه وآله، نصرت دين و اعتلاي كلمه توحيد فراموش ننمايند.