به گزارش خیمه مگ، ماه مبارک رمضان، بهار قرآن است و در این ماه برای انس و الفت قلب ها با این هدیه الهی، به بررسی شبهات قرآنی در شماره های گوناگون خواهیم پرداخت.
* تناقض در منطق آیات قرآن و پدیده تولد عیسی(ع)!
پرسش :
قرآن هنگامی که می خواهد امکان فرزند دارشدن را از ساحت وجود خدا نفی کند، در آیه ۱۰۱ سوره انعام می گوید: «چگونه ممکن است [خدا] فرزندی داشته باشد، حال آنکه همسری نداشته است»؟! همچنین از زبان حضرت مریم در آیه ۲۰ سوره مریم می گوید: «چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که تا کنون انسانی با من تماس نداشته»؟! اگر منطق قرآن در نفی فرزند دار شدن خدا و حضرت مریم(س) این است، تولد حضرت عیسی(ع) بدون پدر چگونه پذیرفتنی است؟!
پاسخ اجمالی:
اولا: سخن خداوند در آیه ۲۰ سوره انعام سخنی جدلی و در پاسخ عقیده باطل مشرکین بوده و منطبق با منطق آنها بوده، نه اینکه سبب فرزند نداشتن خداوند منحصر در همسر نداشتن او باشد! چرا که همسر گزیدن برای خدای تعالی معقول نیست، زیرا همسرگزینی از عوارض موجودات جسمانی و مادی است و او از چنین عوارضی پاک و منزه است.
ثانیا: کلام حضرت مریم(س) کلامی ناظر به شیوه های طبیعی تولد فرزندان انسان است و منافاتی با اراده الهی ندارد. حضرت مریم(س) در این حال تنها به اسباب عادی می اندیشید، در حالی که نظام عالم طبیعت مخلوق خدا و محکوم فرمان او است و هر گاه بخواهد می تواند این نظام را دگرگون سازد و به وسیله اسباب و عوامل غیر عادی موجوداتی را بیافریند.
ثالثا: هدف از تولد حضرت عیسی(ع) از مادری بدون همسر این بوده که خداوند بشری به وجود آورد که مظهر قدرت او باشد و از این طریق حجّت را بر ملّت لجوج بنی اسرائیل که زیر بار دعوت دیگر پیامبران پس از حضرت موسی(ع) نمی رفتند، تمام کند و از آنجا که حکمت خاصی دارد، نمی توان داستان آن را به عنوان نقض دیگر آیات قرآن در چگونگی تولد فرزندان انسان در نظر گرفت.
پاسخ تفصیلی:
نگاه سطحی و دقت نکردن در جمع بندی برخی از آیات قرآن، ممکن است برای برخی، شبهه متناقض بودن برخی آیات قرآن با همدیگر را پدید آورد. برای مثال ممکن است کسی با خواندن آیات ۱۰۱ سوره انعام یعنی «بَدیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّی یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ»؛ (او پدید آورنده آسمان ها و زمین است چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد حال آنکه همسری نداشته و همه چیز را آفریده و او به همه چیز داناست) و ۲۱ سوره مریم یعنی «قالَتْ أَنَّی یَکُونُ لی غُلامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنی بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیا»؛ (گفت: چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد؟! در حالی که تا کنون انسانی با من تماس نداشته و زن آلوده ای هم نبوده ام!)، به این نتیجه برسد که این آیات در صدد منتفی دانستن فرزند دار شدن کسی بدون وجود یک زوج تشکیل یافته از دو جنس متفاوت اند. سپس با این جمع بندی، این سؤال را مطرح کند که اگر منطق قرآن در نفی فرزند دار شدن این است، تولد حضرت عیسی(ع) بدون پدر چگونه پذیرفتنی است؟!
این در حالی است که نه این آیات می خواهند چنین منطقی را برای قرآن تعریف کنند و نه تولد حضرت عیسی(علیه السلام) امری محال و خارج از قواعد جریان قدرت الهی است. در ادامه می کوشیم در مروری اجمالی ابتدا معنا و تفسیر صحیح آیات مورد اشاره را بررسی نماییم و در پایان، توضیحاتی درباره موضوع ولادت آن پیامبر اولوالعزم الهی اراده دهیم.
تفسیر آیه ۱۰۱ سوره انعام
برای فهم معنای صحیح این آیه، باید آیه قبلی آن نیز را در نظر داشته باشیم. در آیه ۱۰۰ این سوره می خوانیم: «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنینَ وَ بَناتٍ بِغَیْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یَصِفُون»؛ (آنان برای خدا هم تایانی از جنّ قرار دادند، در حالی که خداوند همه آنها را آفریده است؛ و برای خدا، به دروغ و از روی جهل، پسران و دخترانی ساختند؛ منزّه است خدا، و برتر است از آنچه توصیف می کنند).
در واقع در این آیات به گوشه ای از عقائد نادرست و خرافات مشرکان و صاحبان مذاهب باطله و جواب منطقی آنها اشاره شده است. نخست می گوید که آنها شریک هایی برای خداوند از جن قائل شدند. در پاسخ به این پندار خرافی، خداوند تصریح می کند که خداوند خود خالق جن است. یعنی چگونه ممکن است مخلوق کسی شریک او بوده باشد، زیرا شرکت نشانه سنخیت و هم افق بودن است در حالی که مخلوق هرگز در افق خالق نخواهد بود. خرافه دیگر آنها این بود که آنها برای خدا پسران و دخترانی از روی نادانی قائل شدند. در پاسخ چنین مشرکینی، خداوند با بیانی جدلی جواب شان را با اعتقادات و منطق خودشان می دهد و می گوید: «چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد حال آنکه همسری نداشته»، نه اینکه واقعا نفی فرزند داشتن برای خداوند صرفا به خاطر این است که این وجود مقدس، زنی را به همسری نگرفته است. چرا که همسر گزیدن برای خدای تعالی معقول نیست، زیرا همسرگزینی از عوارض موجودات جسمانی و مادی است و او از چنین عوارضی پاک و منزه است.
علاوه بر این، خدای تعالی خالق و فاطر هر چیزی است و صاحب فرزند نمی تواند خالق فرزند خود باشد چون فرزند جزئی از پدر است که به وسیله عمل لقاح به محیط تربیتی رحم منتقل می شود و معقول نیست که جزء خداوند مخلوق خودش باشد. چون وقتی خداوند – به مضمون همین آیه شریفه – به وجود آورنده همه اجزای آسمان ها و زمین باشد دیگر چه چیزی باقی خواهد ماند که بتواند همسر خداوند بوده باشد و یا پسران و دخترانی همانند خود داشته باشد.(۱)
مراد از آیه ۲۰ سوره مریم
اینکه در قرآن و در آیه ۲۰ سوره مریم از حضرت مریم(سلام الله علیها) این کلام را می خوانیم که: «قالَتْ أَنَّی یَکُونُ لی غُلامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنی بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیا»؛ (گفت: چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد؟! در حالی که تا کنون انسانی با من تماس نداشته و زن آلوده ای هم نبوده ام!)، منافاتی با موضوع تولد حضرت عیسی(علیه السلام) ندارد. زیرا حضرت مریم(س) در این حال تنها به اسباب عادی می اندیشید و فکر می کرد برای اینکه زنی صاحب فرزند شود دو راه بیشتر ندارد. یا ازدواج و انتخاب همسر و یا آلودگی و انحراف. به همین خاطر آن حضرت با خود اندیشید: من که خود را بهتر از هر کس می شناسم نه تا کنون همسری انتخاب کرده ام و نه هرگز زن منحرفی بوده ام، بنابراین امکان تولد یافتن فرزندی از من وجود ندارد. زیرا تا کنون هرگز شنیده نشده است کسی بدون طی کردن یکی از این دو راه صاحب فرزندی شود.(۲)
تولد غیرعادی حضرت عیسی(ع)
موضوع تولد حضرت عیسی(علیه السلام) از مادری بدون همسر، معجزه ای بوده که حکمت های خود را داشته است. اما باید توجه داشت که وقتی از «غیرعادی» بودن چنین تولدی سخن به میان می آید، منظورمان این نیست که خداوند متعال مرتکب امر محالی شده باشد یا از نظام علّی و معلومی و اسباب و مسبباتی که خود آن را بر جهان حاکم کرده(۳)، تخلفی نموده باشد. در بحث های مربوط به خداشناسی و صفات خدا گفته می شود که اراده خداوند فقط به کارهایی که ذاتا محال باشند یا مستلزم امر محالی باشند تعلق نمی گیرد، اما ممکن است اموری نیز یافت شوند که ذاتا و از لحاظ عقلی مستلزم پدید آمدن هیچ امر محالی نگردند، اما به خاطر اینکه تصور پدید آمدن شان برای ما خیلی سخت باشد، ما انسان ها با محاسبه ها و مقیاس های محدود خود آنها را محال بپنداریم. چنین اموری در صورتی که مصلحتی به پدید آمدن آنها تعلق بگیرد، اراده الهی بر ایجادشان جاری می شود و خداوند آنها را خلق می کند.(۴)
یکی از اموری که پدید آمدنش برای ما دور از تصور است، موضوع «بکرزایی» یا تولد موجودی فقط از یک جنسیت است. این در حالی است که تحقیقات علمی ثابت کرده است که بکرزایی و تولید مثل بدون لقاح یک سلول نر با یک سلول ماده امر ممکنی است.(۵)
بر این اساس می گوییم امکان باردار شدن حضرت مریم(سلام الله علیها) بدون تماس و انجام گرفتن عمل لقاح، از لحاظ علمی امر غیرممکنی نیست. هیچ بعید نیست که عوامل ناشناخته ای روی سلول جنسی حضرت مریم(س) اثر گذاشته که بسان محرک های دیگر در تمام بکرزایی ها، موجب نمو و رشد سلول جنسی او شده باشد. این از آن روست که نظام عالم طبیعت مخلوق خدا و محکوم فرمان او است و هر گاه بخواهد می تواند این نظام را دگرگون سازد و به وسیله اسباب و عوامل غیر عادی موجوداتی را بیافریند.(۶)
اما گذشته از این مقدمه باید گفت هدف از تولد آن حضرت از مادری بدون همسر این بوده که خداوند بشری به وجود آورد که مظهر قدرت او باشد و زندگی او از نظر تولد اعجازآمیز گردد و از این طریق حجّت را بر ملّت لجوج بنی اسرائیل که زیر بار دعوت پیامبرانی که پس از موسی(علیه السلام) آمده بودند نمی رفتند، تمام کند و در چنین وضعیتی باید این حقیقت را یادآور شد که خدایی که نخستین مادّه حیات و اوّلین سلّول زنده را به وجود آورده و خدایی که نخستین بشر را بدون تحقّق عمل لقاح آفریده است – وقتی چنین هدف والایی در میان باشد – می تواند بدون عمل لقاح، انسانی کامل و پیامبری بزرگ به وجود آورد که تولّد اعجازآمیزش دلیل روشنی در مقابل مخالفان لجوج او باشد.
به عبارت دیگر پرورش سلّول ماده در رحم مادر، معمولا از طریق لقاح انجام می گیرد نه دائما. این علّت عادی است که ما با آن مأنوس شده ایم ولی هرگز دلیلی بر این نداریم که از طریق دیگر امکان پذیر نباشد. بلکه ممکن است در این راه عللی باشد که بتواند سلّول ماده را پرورش بدهد و آن را به وظایف حیات وادار سازد و اگر این قبیل علتها بر ما که معلومات ناقصی از اسرار زندگی داریم پوشیده باشد برای خدای بزرگ و دانا و توانا پوشیده و پنهان نیست.(۷)
در آیه ۵۹ سوره آل عمران نیز در این رابطه می خوانیم: «إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»؛ (مثل عیسی در نزد خدا همچون آدم است که او را از خاک آفرید سپس به او فرمان داد موجود شو او هم موجود [کاملی] شد).