به گزارش خیمه مگ،دو نمونه از اقدامات امام عسکری (ع) برای تثبیت امامت فرزندش حجت بن الحسن(ع) منتشر می کند
الف) تعليمات و بيانات:
امام عسكري ـ عليه السلام ـ در مواقع مختلف و با بيان هاي مختلف در صدد رفع ابهام از امامت فرزند كودكشان بر آمدند، خصوصاً اين كه امامت آن حضرت ـ عليه السلام ـ در اختفا و غيبت بود:
1. موسي بن جعفر بن وهب بغدادي مي گويد: از امام عسكري ـ عليه السلام ـ شنيدم كه فرمود: گويا شما را مي بينم كه در حق جانشين بعد از من اختلاف خواهيد كرد. آگاه باشيد! هر كس به امامان بعد از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ اقرار كند ولي منكر فرزندم باشد همانند آن است كه به جميع انبيا اقرار كرده ولي نبوت پيامبر اسلام رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ را انكار كرده باشد... [1]
2. احمد بن اسحاق مي گويد: از امام عسكري ـ عليه السلام ـ شنيدم كه فرمود: «ستايش خداوندي را سزاست كه مرا از دنيا نبرد تا اين كه جانشين بعد از خود را نشانم داد...»[2]
3. در روز سوم از ولادت امام مهدي ـ عليه السلام ـ پدرش امام عسكري ـ عليه السلام ـ او را بر اصحاب خود عرضه كرد و فرمود: «اين فرزند صاحب و امام شما بعد از من، و خليفة من بر شماست. او قائمي است كه مردم در انتظار او به سر خواهند برد. هرگاه كه زمين پر از ستم و ظلم شود خروج كرده و آن را پر از داد و عدل خواهد نمود»[3]
ب) نشان دادن به خواص:
1. احمد بن اسحاق بن سعد اشعري مي گويد: خدمت امام عسكري ـ عليه السلام ـ رسيدم تا از جانشين آن حضرت ـ عليه السلام ـ سؤال كنم. حضرت ـ عليه السلام ـ در ابتدا فرمود: اي احمد بن اسحاق! خداوند تبارك و تعالي هرگز زمين را از زمان خلقت حضرت آدم ـ عليه السلام ـ تا روز قيامت از حجت بر خلق خالي نگذاشته و نخواهد گذاشت. به توسط حجت است كه بلا را از اهل زمين دفع مي كند، و به واسطة او است كه باران نازل كرده و بركات زمين را بيرون مي آورد.
آن گاه عرض كردم: اي فرزند رسول خدا! امام و خليفة بعد از شما كيست؟
حضرت ـ عليه السلام ـ فوراً از جا بلند شده داخل اطاق شد و در حالي كه كودكي به مانند پارة ماه با حدود سه سال بر شانة خود داشت بر من وارد شد، و فرمود: اي احمد بن اسحاق! اگر كرامت تو نزد خداوند عز وجلّ و نزد حجت هاي خداوند نبود، اين فرزند را بر تو عرضه نمي كردم، او هم نام رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ و هم كنية اوست، او كسي است كه زمين را پر از قسط و عدل خواهد كرد، آن گونه كه پر از جور و ظلم شده باشد...»[4]
2. شيخ صدوق از ابي غانم خادم نقل مي كند: خداوند به امام عسكري ـ عليه السلام ـ فرزندي عنايت فرمود و نام او را محمد گذاشت. در روز سوم از ولادتش او را به اصحابش عرضه داشت و فرمود: اين صاحب و امام و خليفة شما بعد از من است... [5]
3. معاويه بن حكيم و محمد بن ايوب بن نوح و محمد بن عثمان عمري ـ رضوان الله تعالي عليه ـ مي گويند: ما با چهل نفر در منزل امام عسكري ـ عليه السلام ـ بوديم كه آن حضرت ـ عليه السلام ـ فرزند خود را بر ما عرضه كرده و فرمود: اين امام و خليفة شما بعد از من است، او را اطاعت كرده و بعد از من در اديان خود متفرق نشويد كه هلاك خواهيد شد، بدانيد كه بعد از اين روز هرگز او را مشاهده نخواهيد كرد... [6]
4. يعقوب بن منقوش مي گويد: خدمت امام عسكري ـ عليه السلام ـ رسيدم در حالي كه كنار اتاقي كه بر درب آن پرده اي آويزان بود نشسته بودند. عرض كردم: اي آقاي من! صاحب امر امامت ـ بعد از شما ـ كيست؟ فرمود: پرده را كنار بزن. كنار زدم، ناگهان كودكي با شمايلي خاص بر ما وارد شد و بر دامان امام عسكري ـ عليه السلام ـ نشست. حضرت ـ عليه السلام ـ فرمود: اين فرزند صاحب و امام شما بعد از من است. آن گاه كودك بلند شد و حضرت ـ عليه السلام ـ به او فرمود: اي فرزندم داخل شو تا وقت معلوم. من به او نگاه مي كردم تا آن كه وارد اتاق شد.[7]