۰۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۸

داستان هایی زیبا از احترام به علمای اسلام بخوانیم

داستان هایی زیبا از احترام به علمای اسلام بخوانیم
مرحوم آيت الله بروجردي در مسجد بالاسر كنار مرقد مطهر حضرت معصومه ـ عليها السّلام ـ تدريس مي‌كردند؛ در يكي از روزها هنگام درس، آقا متوجه شدند كه يكي از ...
کد خبر: ۵۱۹۸

به گزارش خیمه مگ،تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.

* ارزش علم و دانش در قرآن

يكي از ارزش‌هاي اسلامي در قرآن، «علم و دانش» است.

« ... هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ ...» [1] «آيا دانايان و نادانان با هم برابرند؟».

آيا كساني كه در تحصيل فضايل و آگاهي‌هاي مفيد و مؤثر در كمال خويش گام بر مي‌دارند، با گروهي كه از حيات جز خواب و خوراك و... چيزي نمي‌دانند برابرند؟

شكي نيست كه برتري و ارجحيت، همانا از آن كساني است كه در راه تحصيل علم گام بر مي‌دارند، و ساعت‌هايي را به تعليم و تعلم سپري مي‌سازند و از ديار جهالت و لو چند قدم در شبانه روز به سوي عالم علم و نور،‌ هجرت مي‌كنند:

آن را كه فضل و دانش و تقوا مسلّم است // هر جا قدم نهد قدمش خير مقدم است

در پيشگاه علم مقامي عظيم نيست  //  از هر مقام و مرتبه‌اي علم، اعظم است

جاهل اگر چه يافت تقدّم مؤخر است  //  عالم اگر چه زاد مؤخّر مقدّم است

جاهل به روز فتنه ره خانه گم كند  //  عالم چراغ جامعه و چشم عالم است

در دين مقدس اسلام و سيره عملي پيامبر و اهل بيت(ع) همواره بر تكريم علما و دانشمندان دين تأكيد شده است. چنانكه امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ فرمود: «عَظِّمِ الْعالِم لِعِلمِهِ وَدَعْ مُنازَعَتَهُ [2]؛ عالم را به جهت علمش تعظيم و احترام كن و با او منازعه منما.»

امام علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: «مَنْ وَقَّرَ عالِماً فَقَدْ وَقَّرَ رَبَّهُ [3]؛ كسي كه به عالمي احترام نمايد، به خدا احترام نموده است.»

پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «اَكْرِمُوا الْعُلَماءَ فَاِنَّهُمْ وَرَثَةُ الْأَنْبِياءِ فَمَنْ أَكْرَمَهُمْ فَقَدْ اَكْرَمَ اللهَ وَرَسُولَهُ [4]؛ دانشمندان را گرامي داريد كه آنها وارثان پيامبرانند و هر كه آنان را احترام نمايد، خدا و رسولش را احترام نموده است.»

* انگيزه‌ تكريم علما

اين همه تكريم و احترام نسبت به عالمان در فرهنگ دين، بدين جهت است كه آنان انسان‌هاي متعهد، راهنماي مردم، مخالف بدعت‌ها، پاسدار انديشه‌هاي ناب، طرفدار حقوق محرومان، روشن كننده‌ي چراغ اميد در دل آنان و... هستند و گرنه، اين همه تكريم براي كساني كه از تعهد و مسئوليت بهره‌اي نبرده‌اند معنا ندارد. كسي كه اندك آشنايي با تاريخ حوزه‌ها داشته باشد، مي‌داند كه تنها عالمان الهي بوده‌اند كه از ميان مردم برخاسته‌اند و همراه آنان زندگي كرده‌اند و در غم و شادي شريك آنان بوده‌اند و هر جا خطر و دشواري بوده است، ‌خود را سپر بلا نموده و از شرافت و عزت مردم دفاع كرده‌اند. اينها و صدها ويژگي ديگر، زمينه‌ي تجليل و تكريم از علماي صالح و راستين را فراهم نموده است.

* چگونه به علما احترام كنيم؟

1ـ با تكذيب نكردن آنان:

گفته‌ي علما را به مجرد اينكه با فكر و عقيده‌ ي شما جور در نمي‌آيد، تكذيب نكنيد.

امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: در برابر عالم زياد نگوييد كه «قال فُلان و قال فُلان خلافاً لقوله [5]؛ فلان عالم چه فرموده و فلان عالم ديگر چه مطلبي بر خلاف گفته‌ي شما فرموده است.»

2ـ با خدمت كردن به آنان؛

علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: «إذا رَأَيْتَ عالِماً فَكُنْ لَه خادِماً [6]؛‌اگر عالمي را ديدي به او خدمت كن.

3ـ با ديدار و زيارت آنان:

پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «مَنْ زارَ الْعُلَماء فَقَدْ زارَنِي وَ مَن جالَس الْعُلَماء فَقَد جالَسَنِي وَ مَنْ جالَسَنِي فَكَأَنَّما جالس رَبِّي [7]؛ كسي كه به ديدن علما برود، گويا به ديدن من آمده و كسي كه همنشين علما شود، گويا همنشين من شده و كسي كه همنشين من باشد، گويا همنشين خداوند و مأنوس با اوست».

و در روايت ديگر، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: «زيارت كردن علما نزد خدا محبوب‌تر است از هفتاد حج و عمره‌ مقبول و خداوند هفتاد درجه، مقام زائر علما را بالا مي‌برد و رحمتش را بر او نازل مي‌كند.» [8]

4ـ بيشتر شنيدن:

امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: «إذا جَلَسْتَ إلي عالِم فَكُنْ عَلي اَنْ تَسْمَعَ أحْرص مِنْكَ عَلي أن تَقُول [9]؛ هرگاه با دانشمندي همنشين شدي، سعي كن بيشتر از آنكه سخن بگويي، گوش كني.»

* حكايت‌هايي از احترام به علماي اسلام

1ـ از آيت الله وحيد بهبهاني، آن عالم جليل القدر و مرجع عصر، پرسيدند كه چگونه به اين مقام رسيده‌اي؟

فرمود: اگر به جايي رسيده‌ام، مرهون احترامي است كه براي فقها و علماي اسلام گذاشته‌ام. [10]

2ـ مرحوم آيت الله بروجردي در مسجد بالاسر كنار مرقد مطهر حضرت معصومه ـ عليها السّلام ـ تدريس مي‌كردند؛ در يكي از روزها هنگام درس، آقا متوجه شدند كه يكي از شاگردان او به قبر حاج شيخ عبدالكريم حائري تكيه داده است، با تندي به او فرمود: آقا به قبر تكيه نكنيد، اين بزرگان براي اسلام زحمت كشيده‌اند، به آنان احترام بگذاريد.

آيت الله بروجردي براي كتب علمي و ديني، احترام بسياري قايل بودند و مي‌فرمودند: «در تمام عمرم در اتاقي كه كتب حديث، حتي داراي يك حديث باشد نخوابيده‌ام.» [11]

3ـ در يكي از روزها مجلس مباحثه‌اي با حضور مأمون (خليفه‌ي عباسي) و علماي عصر تشكيل شده بود مردي پريشان حال با لباسي كهنه وارد شد و در آخرين صف حضّار نشست. مسأله‌اي در مجلس مطرح گرديد، آن مرد، جوابي بسيار عالي داد، به طوري كه توجه عموم به وي جلب شد و تمام علماي مجلس، تحسينش كردند. خليفه دستور داد او را بالاي مجلس در صف علماي بزرگ نشاندند. مسأله‌ي ديگري طرح شد و همان مرد دوباره بهترين پاسخ را گفت. اين بار به فرمان مأمون او را بالاتر از همه‌ي حضار، نزديك جايگاه خليفه جاي دادند. پس از ساعتي مجلس پايان يافت و علما تدريجاً بازگشتند. مرد ژنده پوش نيز از جاي برخاست تا برود، خليفه امر كرد بماند. طولي نكشيد كه بزم شراب گسترده شد و ساقيان آماده‌ي كار شدند. مرد عالم از مشاهده‌ي آن وضع، سخت نگران گرديد، از جا برخاست و با كسب اجازه آغاز سخن كرد و گفت: «من امروز با پريشاني حال و زشتي صورت و كهنگي لباس در مجمع علما شركت كردم، عقل ناچيزم مرا از آخر مجلس به صف بزرگان رسانيد و سپس مرا به كنار خليفه‌ي مسلمانان رسانيد، سزاوار نيست شراب بنوشم و عقلي كه باعث ترفيع مقامم گرديد از خويشتن جدا سازم، به علاوه من خائفم از اينكه مستي،‌عنان نفسم را از كفم بربايد و مرتكب عمل نامناسبي شوم و در نظر خليفه‌ي مسلمانان خوار گردم. مأمون سخنان مرد عالم را شنيد و او را از شركت در مجلس شراب معاف داشت و دستور داد صد درهم به وي دادند.» [12]

4ـ در دو گوشه‌ي مسجد، دو گروه دور هم حلقه زده و نشسته بودند، رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ وارد شد و به هر كدام نظري افكند و پرسيد: آقايان چه مي‌كنند؟ به عرض رسيد كه يكي از اين دو دسته به ذكر خدا و دعا مشغولند و گروه ديگر مشغول مذاكره‌ي علمي هستند.

رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: «هر دو دسته در راه خير و سعادتند، ولي من به گروهي ملحق مي‌شوم كه مذاكرات علمي دارند؛ زيرا من مبعوث شده‌ام كه مردم را به علم و كمال سوق دهم و سپس به جمع آنها پيوست.» [13].

5ـ امام صادق ـ عليه السّلام ـ در مجلسي كه بزرگان و سالخوردگان اصحابش حضور داشتند، از هشام بن حكم كه جوانتر از همه بود، احترام فراوان به عمل آورد و او را بالاتر از همه نشانيد، به خاطر اينكه جواني عالم و گوينده‌اي توانا بود.  [14]

احترام امام هادي ـ عليه السّلام ـ به عالم

6ـ يكي از فقهاي شيعه بر امام هادي ـ عليه السّلام ـ وارد گرديد، در حالي كه جمعي از علويين و بني هاشم در محضر امام ـ عليه السّلام ـ بودند. حضرت به آن عالم احترام نمود و جاي خود را به او داد. اين كار بر علويين و بني هاشم گران آمد. يكي از آنها نتوانست تحمل كند، به خدمت امام ـ عليه السّلام ـ رفت و عرض كرد: «يابن رسول الله! آيا شما يك عالم را بر بني هاشم مقدّم مي‌داري؟» حضرت فرمود: مگر خداوند در قرآن نفرموده: «... اِذا قيلَ لَكُمْ تَفَسَّحوُا فِي الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللهُ لَكُمْ...[15]؛ اي مؤمنان! هرگاه به شما گفته شد كه جايي را در مجلس بگشاييد، چنين كنيد تا خداوند نيز نسبت به شما در كارهايتان گشايش به وجود آورد.»

و بعد فرمود: «... يَرْفَعِ اللهُ الَّذينَ امَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ اُوتُوا العِلْمَ دَرَجاتٍ...[16]؛ خداوند، مؤمنان و عالمان را بر ديگران به درجاتي برتري داده است.» پس چرا ناراحتيد از اينكه من يك عالم را به خاطر اينكه خداوند او را بالا برده و عظمت داده برتري داده‌ام؟ اين عالم فلان ناصبي را با اقامه‌ي دليل و برهان محكوم كرده است و اين فضيلت بزرگي است.»[17]

حكايت‌هايي از احترام به استاد

1ـ فرزند حضرت آيت الله العظمي حائري ـ رحمه الله ـ بنيانگذار حوزه‌ي علميه قم، از پدرش نقل كرده كه فرمود: توفيقاتي كه در زندگي نصيب من شد و در پرتو آنها توانستم حوزه را تشكيل دهم، همه مرهون خدماتي است كه به استادم؛ مرحوم سيد محمد فشاركي ـ رحمه الله ـ كرده‌ام. زماني ايشان به شدت بيمار شدند و كار بدان جا كشيد كه من مدت شش ماه، براي قضاي حاجت ايشان، طشت مهيّا مي‌كردم و بدين عمل افتخار مي‌كردم.

2ـ بسياري از علماي بزرگ هنگام ياد كردن از استاد خود با جمله‌ي «روحي فداه» علاقه و محبت عميق و سرشار خود را به استاد ابراز مي‌كردند كه در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره مي‌كنيم:

امام خميني ـ قدس سره الشريف ـ نسبت به استاد خود آيت الله شاه آبادي ـ رحمه الله ـ چنين شيوه‌اي داشتند هرگاه به مناسبتي نام او به ميان مي‌آمد، مي‌فرمودند: «شيخ عارف كامل ـ روحي فداه ـ »