۰۲ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۰

عملی که عمر انسان را زیاد، مال او را فراوان و مریضی اش را شفا می دهد چیست؟

عملی که عمر انسان را زیاد، مال او را فراوان و مریضی اش را شفا می دهد چیست؟
شخصي بنام ثعلبة انصاري خدمت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ شرفياب شد، عرضه داشت: از خدا بخواه بمن ثروت زيادي مرحمت كند! حضرت فرمود: صلاح نيست، منحرف خواهي شد، سوگند به آنكه جانم در قبضة قدرت اوست، اگر اراده نمايم كه تمام كوه هاي دنيا طلا و نقره شود، خواهد شد. ثعلبه رفت و بار ديگر آمد، قسم خورد و گفت: اگر خدا روزيم كند ...
کد خبر: ۵۲۲۴

به گزارش خیمه مگ، تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.

* صدقه

چيزي مانند زكات كه انسان از مال خود در راه خدا مي دهد را صدقه گويند؛ ولي در واقع، صدقه هم شامل واجب مي شود و هم مستحب.

علامه بزرگوار ابن فهد براي صدقه پنج قسم بيان كرده است: صدقه در مال، در جاه، در عقل، در زبان، ‌در علم.[1]

صدقه در مال، معلوم است و اما در جاه: تصورش به اين است كه براي ديگري در راه خدا شفاعت كند، و در عقل: در مشورت كمك نمايد، و در زبان:‌در ميان مردم به اصطلاح برخيزد، و در علم: روشنگر افكار مردم شود.

و بايد متوجه بود كه صدقه در مال، تنها پنج ريال يا يك تومان دادن به فقير و مسكين نيست، بلكه جامعه از اين مال يا به نحو وجوب و يا بطور استحباب، حقي دارد؛ بنابراين از اين اموال، شخص مسلمان بايد جامعه را بهره مند سازد، كتابهاي ديني چاپ كرده، در دسترس قرار دهد، كتابخانه، بيمارستان، زايشگاه، پل، جاده، و حمام بسازد و صدها امر ديگر كه در خدمت بندگان خدا قرار مي گيرد، انجام دهد.

معناي فقير و مسكين:

فقير: كسي است كه محتاج است، ولي سؤال (درخواست) نمي كند، اما مسكين؛ كسي است كه سؤال مي نمايد و بر اين معني از امام باقر ـ عليه السلام ـ روايتي نقل شده است.[2]

و آيه مباركة: « لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً»[3] روشنگر اين مدعاست.

اقسام صدقه

همانطوري كه گذشت، صدقه داراي معني عامي است كه هم شامل واجبات مانند زكات خواهد شد و هم صدقات مستحبي را مي گيرد، بنابراين بي تناسب نيست كه بطور اختصار دربارة قسم اول هم بطور خلاصه بحثي شود.

زكات(صدقه واجب):

زكات يكي از فروع دين و از ضروريات اسلام است و منكر آن كافر و نجس است و در اكثر آيات قرآن هر كجا نامي از نماز برده شده، از زكات هم نامي برده شده و فقهاي اسلام، در كتب فقهيّه خود، يك فصل مخصوص زكات و بعضي يك جلد دربارة آن نوشته اند.

شخصي بنام ثعلبة انصاري خدمت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ شرفياب شد، عرضه داشت: از خدا بخواه بمن ثروت زيادي مرحمت كند! حضرت فرمود: صلاح نيست، منحرف خواهي شد، سوگند به آنكه جانم در قبضة قدرت اوست، اگر اراده نمايم كه تمام كوه هاي دنيا طلا و نقره شود، خواهد شد.

ثعلبه رفت و بار ديگر آمد، قسم خورد و گفت: اگر خدا روزيم كند، تمام حقوق الهي و حقوق همسايگان و مستمندان را مي پردازم، حضرت دعا كرده و آنقدر گوسفندان او زياد گرديد كه در شهر نتوانست نگهداري كند.

زماني كه تهيدست بود، پيوسته در جماعتها حاضر بود، ولي وقتي ثروت او رو به افزايش يافت، كم كم حضور او در جماعت ها كم شد، تا بجايي رسيد كه بطور كلي قطع كرد.

خدمت حضرت شرح حال او را گفتند، فرمود: واي بحال ثعلبه! طولي نكشيد كه آية زكات آمد، سرور كائنات براي گرفتن ماليات اسلامي (زكات) به سوي او مأمور فرستاد، در پاسخ مأمور گفت:‌اين يا جزيه است يا شبيه به آن، از ديگران بگيريد تا نوبت من شود.

بعد از آنكه از ديگران ماليات گرفتند، نزد او آمدند. حرف خود را تكرار كرد، آنگاه گفت: برويد تا من دربارة آن فكري كنم مأمورين حضور پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ رسيدند و جريان را بعرض آن حضرت رسانيدند، فرمود:‌واي بحال ثعلبه! چيزي نگذشت كه آيه نازل شد كه: بعضي از مردم با خدا عهد كردند كه اگر خدا از فضل خود ثروتي به ما عنايت كند، زكاتش را مي دهيم و از نيكوكاران خواهيم بود و چون خدا از فضلش به آنها عطا كرد، به آن بخل ورزيده و پشت نمودند و حال آنكه آنان روگردانند.[4]

چون ثعلبه از موضوع مطلع گرديد، نزد حضرت رفت، او را نپذيرفت. بعد از رحلت آن سرور نزد خلفاء ثلاثه رفت، آنها هم راهش نداند و در حال كفر و نفاق از دنيا رفت.[5]

آري، ترك واجب گاهي از كفر و ارتداد سر در مي آورد، بايد كوشيد دستورات الهي را موبمو عمل كرد و هيچ تنبلي و سستي نشان نداده و محبت مال را بايد از دل بيرون كرد، نكند بگونه اي باشد كه نماز بخواند، حج برود، يا احياناً روزه بگيرد، اما به زكات كه مي رسد، ترك كند كه امكان دارد به سرنوشت ثعلبه ها دچار گردد و در شدت و سختي آن، همين بس كه پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ آن را كفر به خدا به حساب آورده است.[6]

و از علي بن ابيطالب ـ عليه السلام ـ روايت شده كه فرمود: بر شما باد به زكات؛ زيرا از پيامبر شما شنيدم كه مي فرمود: زكات پل اسلام است پس هر كه آن را بپردازد، از پل گذشته و هر كه نپردازد،‌در زير آن محبوس خواهد شد. زكات خشم خدا را خاموش مي نمايد.[7]

زكات چنانكه در رساله هاي عمليّه ذكر شده، بر نه چيز واجب مي شود: گندم،‌ جو،‌كشمش، خرما، طلا، نقره،‌شتر، گاو و گوسفند.

صدقات مستحبي:

براي اهميت و عظمت صدقات مستحبي خوبست نخست به حالات انبياء و ائمه ـ عليهم السّلام ـ بلكه به حالات ساير مؤمنين و افراد خيّر و محسن، نظر افكند كه چگونه از مال خود، در راه خدا بهره مند شده؟ و بوسيلة آن چه خدمتهايي به جهان اسلام و مسلمين نموده اند.

روايات در فضيلت صدقه بسيارند كه براي نمونه به بعضي از آنها مي پردازيم: علي ـ عليه السلام ـ فرمود: هر كه به عوض و بدل يقين كند، خوب بخشش نمايد.[8]

و نيز فرموده: خوشا به حال كسي كه زيادي مالش را انفاق كند و از زيادي گفتارش جلوگيري نمايد.[9]

امام باقر از علي بن ابيطالب ـ عليهما السّلام ـ نقل مي فرمايد كه: آن حضرت فرمود: روزي يك دينار انفاق كردم، رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به من فرمود: آيا نمي داني كه صدقة مؤمن از دستش بيرون نمي رود، تا آنكه از دهان هفتاد شيطان آزاد گردد (همه گويند: نده!) و در دست سائل قرار نگيرد، تا نخست در دست خداي بزرگ قرار گيرد، آيا خداوند چنين آيه اي نفرموده: آيا ندانسته اند كه خدا اوست كه توبه را از بندگانش مي پذيرد و صدقات را مي گيرد.[10]

زمانيكه امام باقر ـ عليه السلام ـ پدر بزرگوارش را غسل مي داد، افراد متوجه پينه هاي دست و پا و پيشاني امام زين العابدين ـ عليه السلام ـ بودند كه در اثر سجدة بسيار پينه بسته بود، ولي در پشت شانه نيز اثر پينه اي ديدند، از امام باقر ـ عليه السلام ـ پرسيدند: اين اثر چيست؟ حضرت فرمود: اگر بعد از حيات پدرم نبود، نمي گفتم.

روزي بر او نمي گذشت مگر آنكه يكي يا بيشتر از بينوايان را سير مي كرد شب كه مي شد، انبان خود را پر مي كرد و وقتي ديده ها بخواب مي رفت، به در خانة‌ تنگدستان آبرومند رفته، ميان آنان تقسيم مي فرمود، و آنان نمي دانستند كه آورندة طعام كيست؟[11] صدقات پيمبر و آل او ـ عليهم السّلام ـ آن قدر زياد است كه خود نيازمند به كتاب مستقلي است و علامه بزرگوار، مجلسي ـ رضوان الله عليه ـ‌ در بحار، يك باب مخصوص براي آن باز نموده است.

فوائد صدقه:

براي صدقة واجب يا مستحب، فوائد بسياري است كه از خلال روايات و آيات استفاده مي شود:

1 . پاداش زياد اخروي، چنانكه از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل شده: آگاه باشيد هر كه انفاق نمايد به صدقه اي، براي اوست به وزن هر درهم، مانند كوه اُحد از نعمت هاي بهشت.[12]

2 . صدقه در دست پروردگار قرار گيرد، چنانكه از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده كه فرمود: هيچ چيزي نيست مگر آنكه فرشته اي بر آن موكل است، جز صدقه، چه آنكه آن در دست خدا واقع مي شود.[13]

3 . با صدقه مال كم نخواهد شد، همانطور كه از موسي بن جعفر ـ عليهما السّلام ـ از پدران بزرگوارش از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل شده كه فرمود: هيچگاه مال انسان با صدقه كم نخواهد شد، پس بدهيد و نترسيد.[14]

4 . كمر شيطان را مي شكند.[15]

5 . مرگ بد را دفع مي كند.[16]

6 . عمر را زياد مي نمايد.[17]

7 . روزي را زياد و فقر را برطرف سازد.[18]

8 . شفا و دواي مريض است.[19]

9 . از خطر خرابي محفوظ ماند.[20]

10 . خانه و شهر را آباد سازد.[21]

11 . قضاء حتمي آسماني را برطرف كند.[22]

12 . از اذيت درنده نگهداري نمايد، چنانكه از حضرت رضا ـ عليه السلام ـ نقل شده: در زمان بني اسرائيل قحطي شديدي ساليان پي در پي پديد آمد در نزد زني لقمه ناني بود، آن را در دهان گذاشت، سائلي او را صدا زد، زن گفت: در چنين وقتي ببخشم؟ آن را از دهان بيرون آورد و به سائل داد كه ناگهان بچة كوچك او، در بيابان مورد حملة گرگ قرار گرفت، او را در دهان گرفت و فرار كرد. مادر بدنبال آن مي دويد و فرياد مي زد، پروردگار جبرئيل را فرستاد، بچه را از دهان گرگ گرفت و به مادر تحويل داد، فرمود: «يا أمة الله»آيا خوشنود شدي؟ اين لقمه بجاي آن لقمه است.[23]

13 . مالِ‌ انسان را از تصرف اشرار حفظ مي كند، چنانكه از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ روايت شده، هر كه در حالت اختيار مال خود را از خوبان دريغ دارد، خداوند در حالت اضطرار، مال او را نصيب اشرار كند.[24]

14 . هفتاد در از شر و بدي را مي بندد.[25]

15 . تجارت سودمندي است، چه در دنيا و چه در آخرت، چنانكه از علي ـ عليه السلام ـ روايت شده: هر گاه گرسنه شديد، با خدا بوسيلة صدقه سودا كنيد.[26]

16 . ناراحتي فكري وسوسه و ترس را برطرف سازد.[27][1] . عدة الداعي، ص 44.

[2] . الفَقيرُ الّذي لايسأَلُ النّاسُ وَ المسكينُ الّذي يَسأَلُ، تفسير صافي، ص 708.

[3] . براي فقراء: آن كساني كه در راه خدا بازداشت شده اند، قدرت سير در زمين را ندارند،‌نادان آنها را از جهت عفيف بودنشان، ثروتمند مي پندارند،‌تو آنها را به سيما مي شناسي، از مردم در حالت الحاح سؤال نمي كنند سوره بقره، آيه 273.

[4] . وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ، سوره توبه، آيه 75.

[5] . آداب النفس، ج 1، ص 325، منهج الصادقين، در شرح آيه.

[6] . خصال، ج 1، ص 156، خصال ده گانه.

[7] . علَيكم بالزّكوةِ فَانّي سمعتُ نبيّكم يقول: الزكوةُ قَنْطَرَةُ الإسلامِ فَمَن اَداها جازَ القَنطرةَ وَ مَنْ مَنَعَها احتُبِسَ دونَها وَ هي تُطفي غضَبَ الرَّبَّ، بحار،‌ج 96، ص 15.

[8] . مَن ايقَنَ بِالخَلفِ جادَ بالعطيّة، بحار، ج 96، ص 115.

[9] . طوبي لمَن انْفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ و اَمسَكَ الفَضلَ‌ مِن كلامِهِ، بحار، ج 96، ص 117.

[10] . اَما علمت اَنَّ صَدَقةَ المُؤمن لاتخرج من يدهِ حَتي يٌفَكَّ بها عَنْ لُحِي سَبْعينَ شيطاناً و ما يَقَعُ في يَدِ السّائلِ حَتي يقَعَ في يَدِ الرَّبَّ تباركَ و تعالي اَلم يقل هذه الآيةَ: المْ يَعلَمُوا اّنَّ الله هو يَقبلُ عنَ عبادهِ و يأخُذًُ الصّدقاتِ. سوره توبه، آيه 104، بحار، ج 96، ص 127.

[11] . سفينة البحار، لغت صدق.

[12] . بحار، ج 96، ص 115.

[13] . ما من شَيءٍ اِلا وكلَ بهِ ملكٌ إلا الصَّدَقةَ فاِنّها تَقَعُ في يدِ الله، بحار، ج 96، ص 127. روايت گذشته از امام باقر ـ عليه السلام ـ نيز بر آن دلالت دارد.

[14] . و ما نقَصَ مالٌ مِن صدَقةٍ قطّ فاعطوا و لا تَجبنوُا. بحار، ج 96، ص 131.

[15] . و الصّدَقَةًُ تكسِرُ ظَهْرهُ. بحار، ج 96، ص 114.

[16] . الصّدقةُ تمنَعُ ميتةَ السُوءِ، بحار ج 96، ص 124.

[17] . بحار، ج 96، ص 119.

[18] . اِستَنزلوُا الرّزقَ‌ بالصّدقه، بحار، ج 96، ص 118.البر و الصدقه ينفيانِ الفقرَ همان مدرك، ص 119.

[19] . داووا مرَضاكُم بالصّدقةِ، بحار، ج 96، ص 120.

[20] . دفع الله عزّوجلَّ عنه الهَدمَ. بحار، ج 96، ص 124.

[21] . أنّ الصّدقةَ وصلةَ الرّحِم تعمِّرانِ الدّيارَ. بحار، ج 96، ص 130.

[22] . تدفَعُ القَضاءَ المُبرَمَ مِنَ السَّماءِ بحار، ج 96، ص 130.

[23] . لقمةُ بلقمةٍ، بحار، ج 96، ص 124.

[24] . من منعَ مالَهُ من الاَخيار اختياراً صرَفَ اللّهُ مالَهُ اليَ الاشرارِ اضطراراً. بحار، ج 96، ص 131.

[25] . قال النَّبي ـ صلي الله عليه و آله ـ : الصّدَقةُ تسُدُّ سَبعينَ باباً مِنَ الشَّرََ. دعوات راوندي.

[26] . اذا اَملقتُم فتاجِرُوا الله بالصَّدقَةِ. نهج‌البلاغه، ص 258، حكم.

[27] . قال ابو عبدالله ـ عليه السلام ـ : اذا وَقعَ في نفسِكَ شَيءٌ فخذ شَيئاً فتصدَّق بهِ علي اَوّلِ‌ مسكينٍ تلقاهُ فانَّ الله يَدْفعُ عَنكَ، نهج‌البلاغه، ص 129.

@#@

17 . صدقه در شب، خشم خدا را فرو نشاند و گناه بزرگ را نابود ساخته و حساب را آسان گرداند.[1]

18 . يك درهم صدقه بالاتر از ده شب نماز است.[2] بايد توجه داشت كه مراد از ده شب نماز، قسم مستحب آنست نه واجب، وگرنه اگر كوه ابوقبيس طلا گردد و در راه خدا انفاق شود، جاي يك ركعت واجب را نخواهد گرفت.

19 . قرض انسان ادا شود و بركت ايجاد كند.[3]

20 . فرزندان انفاق كننده، مورد بخشش الهي قرار گيرند.[4]

21 . نحسي روز و شب را برطرف مي سازد، چنانكه از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت شده كه پدران بزرگوارش از جد والاتبار خود نقل فرموده اند ميان من و مردي زميني بود. آنمرد اراده كرد آن را قسمت كند. چون از اهل نجوم بود، در ساعت خوبي اقدام كرد، وقتي به سوي اين كار بيرون آمد، بدنبال پدرم فرستاد، چون زمين را قسمت كردند، بهترين سهم نصيب پدرم شد، آن مرد تعجب كرد، پدرم به او فرمود: چرا تعجب مي كني؟ جريان ساعت را گفت.

حضرت فرمود: آيا تو را به بهتر از آنچه انجام دادي، دلالت نكنم؟ چون صبح كردي، به صدقه اي تصدق كن كه نحسي آن روز از تو برطرف خواهد شد و چون شب نمايي، صدقه بده كه نحسي آن شب از تو برطرف خواهد گرديد.[5]

موضوع نحسي روز و شب، چنانكه در شرح گفتار رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ (ساعاتُهُ اَفْضلُ السَّاعاتِ) گذشت، هم از آيات قرآني استفاده مي گردد و هم از روايات، بعلاوه با تجربه ثابت شده كه بعضي از روزها، براي انسان نحس گشته و در آن روز مصائب گوناگوني به سوي او رو مي آورد و يا در بعضي از شبها، حوادث رقت بار و قضاياي كوبنده اي بوجود مي آيد كه خود دليل بر صحت و امكان آنست ـ والله اعلم.

آيا صدقه انحصار به بينوايان دارد؟

شكي نيست در اينكه انفاق به بينوايان، از صدقات مشروع بحساب آمده و داراي فوائد مذكور است، اما آيا انفاق به غير فقير نيز صدقه بوده و فوائد گذشته را هم در بر دارد يا نه؟

از روايات استفاده خواهد شد كه انفاق بطور كلي صدقه است و داراي همان فوائد خواهد بود، گرچه در بسياري از آنها ذكر فقراء و مساكين شده، چنانكه در اصل خطبة شعبانيه نيز ذكر گرديده.

از جمله رواياتي كه بر مطلوب ما دلالت دارد، روايتي است كه از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل گرديده كه: هر احساني چه به مالدار و چه به فقير، صدقه است. پس صدقه دهيد، گرچه به نصف خرمايي باشد، و از آتش پرهيز نمائيد، گرچه به نصف خرمايي باشد.

پس بدرستي كه خداوند بزرگ آن نيمه خرما را براي صاحب صدقه تربيت مي كند،‌چنانكه يكي از شما بچه الاغ يا بچه شترش را مي پروراند،‌تا اينكه آن را در قيامت به او رد كند، بزرگتر از كوه بزرگ.[6]

چگونه بايد انفاق كرد؟

اصولاًُ بايد دانست كه در آئين اسلام، در هر موضوعي خداوند حد وسط را ملاحظه كرده و به آن فرمان داده است و لذا نه افراط در آن ديده مي شود و نه تفريط و بهمين جهت، امت هم به امت وسط ناميده شده است.[7]

يكي از موضوعاتي كه مي توان در آن حد وسط را مشاهده كرد، انفاقات و صدقات است؛ خداوند بزرگ چنين دستور فرموده: نه آن اندازه انفاق كن كه به نكوهش و حسرت بنشيني و نه دستهاي خود را به گردن بندي و هيچ انفاق ننمايي، بلكه ميانه روي را پيشه خود ساز.[8]

علت نزول آيه آنطور كه از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل گرديده اين بود كه امكان نداشت كسي شرفياب حضور پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله ـ شود و از او چيزي درخواست نمايد و حضرت او را رد سازد.

روزي زني بچة خود را نزد او فرستاد و گفت: اگر آن حضرت فرمود: چيزي ندارم، بگو پيراهن خود را بده بچه نزد ايشان رفت، حضرت چيزي نداشت، آن كودك پيراهن او را گرفت آيه فرود آمد كه ميانه روي را مراعات كن.[9]

چه صدقه اي قبول خواهد شد؟

شكي نيست در اينكه در دنيا، انفاقات روي اغراض صورت مي گيرد؛ گاهي براي شهرت در ميان مردم، زماني، براي تلافي كردن، و گاه براي زيادي هوادار روزي بجهت كوبيدن حريف، و ممكن است براي انگيزه هاي ديگر انجام گيرد، البته بسيار هم ديده شده كه براي رضاي خدا و بجهت فرمان آفريدگار با عظمت و حكيم و داناست.

و نيز انفاقات گاهي از مال حلال و زماني از حرام و گاه از مال شبهه ناك صورت مي گيرد.

بنابراين بايد كوشيد كه صدقه و انفاقي كه آن اندازه ارزنده است و داراي فوائد بسياري است، با موانعي توأم نگردد كه مردود شناخته شود و مورد قبول حضرت احديت قرار نگيرد، بلكه تا بتواند بايد با تلاش بسيار و دقت زياد، آن را از مال حلال تهيه كرده، خالصانه براي تحصيل خوشنودي خداي بزرگ، در خفا و پنهاني، انفاق نموده تا فوائد مذكور نصيب او گردد.

خداوند حالات فُسّاق را كه بيان مي كند چنين مي فرمايد: بگو (اي پيغمبر) شما با ميل يا اكره انفاق كنيد، هرگز از شما پذيرفته نخواهد شد؛ زيرا شما ملت فاسقي هستيد.[10]

و يا دربارة رياكاران چنين مي فرمايد: و كساني كه اموال خود را به جهت خودنمايي و ديدن مردم انفاق مي كنند، و به خدا و روز قيامت ايمان ندارند (آنان مستكبر و خودستا بوده) و هر كه شيطان دوست او باشد (مسلّم از او عمل پذيرفته نخواهد شد) پس شيطان بد همنشيني است.[11]

و در خصوص منت گذارندگان چنين مي فرمايد: اي كساني كه ايمان داريد! صدقات خود را با منت و آزار باطل مسازيد، مانند آنكه مال خود را بجهت ديدن مردم انفاق كند.[12]

و در موضوع شرائط ديگر چنين مي فرمايد: اي گروندگان! از پاكيزه هاي آنچه كسب كرده ايد انفاق نماييد و از آنچه ما از براي شما از زمين مي رويانيم و از پليد آن ارادة انفاق نكنيد، در صورتي كه خودتان گيرندة آن نيستيد،‌ مگر آنكه از آن چشم پوشي كنيد، و بدانيد كه خدا بي نياز پسنديده است.[13]

روش هاي نيكو در صدقه از ديدگاه روايات :

نظر به اينكه روايات متمم آيات قرآني و مبين آنهاست، در هر باب و در هر موضوع كه قرآن وارد شده، روايات هم تذكراتي دارد و بهمين جهت در موضوع صدقات، روشهاي پسنديده اي را بيان داشته اند كه بسيار مناسب است ملت مسلمان در انفاقاتشان آنها را مراعات كرده و بكار برند:

1 . از حلال باشد چنانكه گذشت:

يكي از اصحاب امام صادق ـ عليه السلام ـ گويد: به آن حضرت عرض كردم: من دو آيه از قرآن را امتحان كردم به نتيجه نرسيده ام، حضرت فرمود:‌ كدامند؟ گفتم: اين آيه كه خدا فرموده:‌مرا بخوانيد من دعاي شما را اجابت مي كنم.[14] ما او را مي خوانيم اجابت را نمي بينيم! فرمود: آيا چنين مي بيني كه خدا خلف وعده مي كند؟ گفتم: نه. فرمود: پس چگونه است؟ گفتم: نمي دانم، فرمود: من تو را از آن خبر مي دهم:

هر كه خدا را در آنچه به آن فرمان داده فرمان برد، آنگاه او را از جهت و ناحيه دعا بخواند، اجابت خواهد كرد. گفتم: جهت و ناحية دعا چيست؟ حضرت فرمود: ابتداء مي كني بنام خدا، سپس او را ثنا مي گويي و به بزرگي ياد مي كني و نعمت هاي او را كه بر تو ارزاني داشته ياد مي نمايي، سپس او را شكر مي كني، آنگاه بر پيامبر و آل او درود مي فرستي، بعد گناهان خود را متذكر مي شوي، پس اقرار به آن مي نمايي.

سپس پرسيد: آية ديگر كدام است؟ گفتم: گفتار خدا: آنچه انفاق مي كنيد از چيزي پس خدا آن را عوض مي دهد[15] و من انفاق مي كنم و بدل آن را نمي بينم!

حضرت فرمود: آيا خلف وعده را در او مي بيني؟ گفتم: نه فرمود: پس چگونه است؟ گفتم: نمي دانم. حضرت فرمود:

اگر يكي از شما مال حلالي را كسب كند و در راه خدا انفاق نمايد، هيچ درهمي را انفاق نمي كند، مگر آنكه خدا عوض آن را خواهد داد.[16]

2 . چنانكه گذشت در انفاق خود از منت نهادن بپرهيزد: از علي ـ عليه السلام ـ روايت شده: بهشت بر سه طائفه حرام باشد:‌ منّان (منت گذار) قتّات (سخن چين)، مدمن الخمر ( كسي كه از خوردن شراب باكي ندارد يا آنكه دائم مي خورد).[17]

3 . پنهاني صدقه دادن:

شكي نيست در اينكه انفاق در پنهاني براي انسان، سالم تر است تا آشكارا؛ زيرا آدمي بايد خود ساخته باشد كه بتواند خود را از ريا حفظ كند و از طرفي گرفتن صدقه براي طرف نيز آسان تر مي باشد، زيرا در انفاق آشكار، ممكن است شخص بينوا خجالت بكشد.

و شايد بهمين جهت باشد كه از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل شده: چهار چيز از گنجهاي نيكي است: كتمان حاجت، كتمان صدقه، كتمان مرض و كتمان مصيبت.[18]

و از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده:‌آنچه را كه خدا بر تو واجب كرده، آشكار كردن آن بهتر از پنهان نمودن آنست و آنچه مستحبي است پنهان كردن آن از علني كردن بهتر است و اگر انساني زكات مالش را بر گردنش حمل كند و آشكارا تقسيم نمايد، اين عمل بسيار نيكوست.[19]

4 . انفاق به بستگان:

انفاق نسبت به بستگان و فاميل، هم صدقه است و هم پيوند خويشي، چنانكه از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ روايت شده: صدقه بر مسكين صدقه است و بر خويشاوند صدقه وصله است.[20]

از حسين بن علي ـ عليهما السلام ـ روايت شده كه: از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ شنيدم كه فرمود: به كسي كه متكفل امور آنها هستي،‌ابتداء كن؛ مادرت، پدرت، خواهرت و برادرت، سپس پائين تر بعد پائين تر و فرموده: صدقه اي نيست در صورتي كه فاميل محتاج باشد.[21]

از موسي بن جعفر ـ عليهما السلام ـ روايت شده كه: در بني اسرائيل مرد صالحي بود و زن صالحه اي داشت.[1] . إنَّ صَدقةَ اللّيلِ تُطُفي غضبَ الرَّبَّ و تَمْحُوا ذَنبَ‌ العظيمِ و تُهوّن الحِسابَ‌. بحار، ج 96، ص 128.

[2] . صدقةُ درهمٍ افضَل من صلوةٍ عشرٍ ليالٍ، بحار، ج 96، ص 133.

[3] . الصدقةُ تَقضِي الدَّينَ‌ و تُخلِفُ البرَكةَ، بحار، ج 96، ص 134.

[4] . قال الصادق ـ عليه السلام ـ ما اَحسَنَ عبدٌ الصّدقةَ في الدُّنيا إلا احسَنَ اللهُ الخلافةَ علي وُلِدِهِ مِن بَعدهِ. بحار، ج 96، ص 135.

[5] . إذا اَصبَحتَ فَتَصدَّق بِصَدَقَةٍ تُذهب عَنكَ نَحَس ذلكَ اليَومِ، وَ إذا اَمسَيتَ فَتَصَدَّق بِصَدقةٍ تذهب عَنكَ نحس تِلكَ اللَّيلة، نوادر، ص 53، كافي، ج 4، ص 6، بحار، ج 96، ص 131. كلُّ معروف صدقَةٌ الي غنيَّ او فقير فتصَدَّقوا ولو بَشِقِّ تَمرَةٍ و اتَّقوا النّار ولو بشِقَّ التَّمرةِ‌ فانَّ الله عزوجلّ يربيها لصاحبِها كما يربّي اَحَدُكم فلوه اَو فصيلَهُ حتّي يوفِّيهُ اِيّاها يَومَ القيمةِ حتّي يكونَ اَعظمَ مِن الجَبَلِ العَظيم، بحار، ج 96، ص 122.

[6] . كلّ معروف صدقة الي غنيّ او فقيرٍ فتصدّقوا ولو بشق تمرةٍ و اتّقُوا النّار ولو بشقّ التَّمرَةِ فانَّ اللهَ‌ عزوجلّ يربيها لصاحبها كما يُربّي احدُكم فَلْوَهُ اَوْ فَصيلهُ حتي يوقّيَهُ ايّاه يوم القيامة حتي يكون اعظم من جبل عظيمِ. بحار. ج 96،ص 122.

[7] . و كذلك جعلناكم امّةَ وَسَطاً لتَكونوُا شُهَداءَ علَي النّاس سوره بقره، آيه 143.

[8] . و لا تجعل يدكَ مغلُولةً الي عُنقِكَ و لا تَبسطها كلَّ البَسطِ فَتَقعُدَ ملوُماً مَحسوراً، سوره بني اسرائيل، آيه 29.

[9] . تفسير صافي، ج 1، ص 967.

[10] . قل انفقوا طوعاً اَوْ كَرهاً لن يُتقَبَّلَ منكم اِنّكُم كُنتُم قوماً فاسقينَ، سوره توبه، آيه 53.

[11] . و الذين ينفقونَ اموالَهُم رئاءَ النّاس و لا يؤمنونَ باللهِ و لا باليومِ الآخرِ‌و مَنْ يكُن الشَّيطانُ لَهُ قريناًُ فساءَ‌ قريناً، سوره نساء، آية 38.

[12] . يا ايّها الّذين آمنوا لاتُبطلوا صدَقاتِكم بالمن و الأذي كَالَّذي يُنفِقُ مالَه رئاء النّاس، سوره بقره، آيه 263.

[13] . يا ايها الذين آمنوا انفقوا من طيبات ما كسبتُم و ممّا اَخرجنا لكم مِنَ الأرضِ و لا تيَمَّمُوا الْخبَيثَ منهُ تُنفقونَ و لستُم بآخذيهِ إلا اَن تُغمضوا فيه و اعلموا انَّ الله غنيٌ حميدٌ، سوره بقره، آيه 267.

[14] . ادعوني اَستَجِب لكم،سورة مؤمن، آيه 62.

[15] . و ما انفقتُم من شيءٍ فهوَ يخلِفهُ. سوره سبأ، آيه 38.

[16] . لو أنّ احدكُمُ اكتسَبَ المالَ من حلّهِ و انفَقَ في حقّهِ لَم يَنفق درهماً إلا اخلف الله عليه. بحار، ج 96، ص 145.

[17] . تحرمُ الجنّة علي ثلاثةٍ، علي المنّانِ، و علي القتّاتِ و علي مدمِنِ الخَمرِ. بحار، ج 96، ص 144

[18] . اربعة من كنوز البرِّ: كتمانُ الحاجة ِ و كتمانُ الصدقهِ و كتمان المرض، و كتمان المصيبةِ. بحار، ج 96، ص 155.

[19] . كلّما فرضَ عليكَ فإعلانهُ افضل من اسراره و ما كان تطوعاً فاسرارهُ افضلُ من اعلانِهِ، و لو انّ رجلاً حمل زكات مالِه علي عاتقيه فقسّمَها علانيةً، كان ذلك حسناً جميلاً، تفسير صافي، ج 1، ص 228.

[20] . الصدقة علي مسكينِ صدقةٌ، و هي علي ذي رحمٍ صدقةٌ وصلة. بحار، ج 96،ص 137.

[21] . سمعتُ رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ يقول: ابدَ بمن تعولُ امّكَ، و اباكَ، و اختَك، و اَخاكَ، ثمَّ اَدناكَ فاَدناكَ و قالَ: لا صدقةَ‌ و ذو رحمٍ محتاجٌ. اختصاص مفيد، ص 219.

@#@ در خواب ديد كه به او گفته شد: خداوند در زندگاني براي تو چنين مقرر فرموده كه نصف عمر در وسعت و نصف ديگر در تنگي و سختي باشي، اينك اختيار با توست، نصف اول عمر را اختيار مي كني يا نصف آخر را؟ من گفتم: من زن صالحه اي دارم كه در معاش با هم شريكيم، بايد با او مشورت كنم.

صبح كه شد، جريان خواب را براي زن بيان كرد زن گفت: نصف اول عمر را برگزين و در عافيت بشتاب، زود است كه خداوند بر ما رحم كرده و نعمت خود را تمام كند.

شب كه شد، دوباره طرف را در خواب ديد، از او پرسيد چه كردي؟ گفت:‌نصف اول را اختيار كردم. گفت: ميل خودت است آنگاه دنيا از هر طرف به او رو آورد، زن او به او گفت: به خويشان و نيازمندان برس، به آنها پيوند كن و نيكي نما و به همسايه ات و برادرت فلاني برس.

چون نصف عمر گذشت، مردي را كه ديده بود، در خواب ديد، به او گفت: بدرستي كه خدا از تو تشكر نموده و براي توست در تمام عمر آنچه گذشته است از وسعت.[1]

5 . انفاق به همسايگان:

خويشاوند و همسايه در آيات و روايات بسياري، اكيداً مورد سفارش قرار گرفته كه اگر دليلي نبود بر اينكه همسايه ارث نمي برد، آدمي خيال مي كرد همسايه از انسان ارث مي برد.

از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل شده: به من ايمان نياورده كسي كه سير بخوابد و همساية مسلمان او گرسنه باشد.[2]

ابوالفتوح رازي، از آن حضرت نقل كرده: مؤمن نيست كسي كه همساية او از شرش ايمن نباشد. گفتند: يا رسول الله! حق همسايه بر همسايه چيست؟ فرمود: پست ترين حق او اينكه اگر قرض بخواهد، به او بدهد و اگر استغاثه كند، به فريادش رسد، اگر چيزي بعاريت بخواهد، به او بدهد اگر به احسان او نيازمند گردد فريادش رسد، اگر چيزي بعاريت بخواهد، به او بدهد اگر به احسان او نيازمند گردد او را احسان كند، هر زمان او را بخواند اجابت نمايد، اگر مريض شود عيادتش كند، اگر بميرد او را تشييع نمايد، اگر خيري به او رسد خوشحال شود، اگر مصيبتي به او وارد گردد بد حال شود، خانة خود را بلندتر از خانة‌ او نكند كه موجب اذيّت او گردد، و اگر چيزي بخانه آورد بخانة او بفرستد.

تا آنكه فرمود: آنچه را كه گفتم بشنويد! ادا نمي كند حق او را مگر اندكي و براستي كه مرا خداوند نسبت به همسايه سفارش فرموه كه من گمان بردم براي او ارث قرار مي دهد.[3]

در ايام و ساعات مخصوص صدقه دهد:

از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت شده: صدقه در روز جمعه، دو چندان خواهد شد.[4]

و نيز فرمود: هر كه در ماه مبارك رمضان صدقه دهد، خداوند از او هفتاد نوع از بلا را برطرف سازد.[5]

ابوحمزة ثمالي گويد: روز جمعه اي با علي بن الحسين ـ عليهما السلام ـ نماز صبح كرده، پس از فراغ از نماز و تسبيح، از مسجد بيرون آمد، من هم با او بودم،‌كنيز خود را بنام «سكينه» طلبيد، فرمود: مبادا سائلي را كه در خانه آيد، رد سازيد، مگر آنكه به او غذا دهيد؛ زيرا امروز روز جمعه است.

به حضرت گفتم: چنين نيست كه هر كه سؤال كند مستحق باشد؟ حضرت فرمود: اي ثابت![6] مي ترسم بعضي از آنها مستحق باشد به او چيزي نخورانيده، ردش كنيم، پس بما اهل بيت آنچه را كه بر يعقوب و آلش نازل شد فرود آيد، آنها را غذا دهيد! آنها را غذا دهيد! بدرستي كه يعقوب هر روز گوسفندي را مي كشت، سپس از آن تصدق داده و خود و عيالش از آن مي خوردند.

شب جمعه اي در وقت افطار سائل عبوري، مؤمن، روزه دار، غريب و مستحقي كه در نزد خدا منزلتي داشت، به در خانه اش آمد، صدا زد: از زيادي غذاي خود به من سائل عبوري غريب گرسنه بدهيد! و مكرر همين خواهش را نموده گفتار او را مي شنيدند ولي چون نمي شناختند، حرف او را تصديق ننمودند.

چون مأيوس شد و شب او را فرا گرفت، گريان برگشت و شكايت گرسنگي خود را به خداي بزرگ نمود شب را به گرسنگي گذرانيد و فردا را هم روزه گرفت، گرسنه و شكيبا و ثناگوي خداي بزرگ، و در آن شب يعقوب و آلش سير خوابيدند و صبح كردند در حالي كه از غذاي آنها زياده آمده بود.

حضرت فرمود: خداوند بزرگ به او وحي فرمود: اي يعقوب! بندة مرا خوار ساختي، بنحوي كه مستحق غضب من گرديدي و مستوجب ادب من و فرود آمدن عقوبت من بر تو و بر فرزندانت.

اي يعقوب! بدرستي كه محبوب ترين پيمبرانم به سوي من و گرامي ترين آنها نزد من كسي است كه بيچارگان بندگانم را رحم كند و آنان را به خود نزديك نموده، غذايشان دهد و پشتيبان و پناهگاه آنها باشد.

اي يعقوب! آيا به «ذميال» بندة من رحم ننمودي؟ با آنكه در عبادت خود كوشا و از ظاهر دنيا به كم قانع است، او هنگام افطار به در خانه ات آمد و شما را ندا كرد،‌به او غذا نداديد، گريان برگشت و به من شكايت كرد و گرسنه خوابيد صبح براي من روزه گرفت و تو با فرزندانت اي يعقوب! سير خوابيده و صبح كرديد در حالي كه زيادي غذاي شب در نزد شما بود؟!

آيا نمي داني كه عذاب و بلاي من به دوستانم سريعتر است تا به دشمنانم؟ و چنين كاري از جهت حسن نظر من به آنها است و استدراج براي دشمنان است آگاه باش! سوگند بعزت خود، هر آينه به تو بلاي خود را فرو فرستم و تو و فرزندانت را نشانة تير مصائب خود قرار دهم و تو را بعقوبت خود مي آزارم. پس آمادة بلا و خشنود به حكم من بوده و به مصيبت ها شكيبا باشيد.[7]

آري، آدمي نمي داند كه در رد سائل چه ضررهايي متوجه انسان شده و چه منافعي از دست او مي رود كه همين داستان و داستانهاي ديگر مانند داستان علويه و نصراني و شيخ بلد و غير آن، روشنگر آنست و بايد چنين قضايايي درس بزرگي باشد براي ديگران و عبرتي براي هر فرد مسلمان.

بدي رد سائل و نكوهش سؤال:

در قرآن حالات بينوايان عفيف[8] و بدي رد سائل آمده و همچنين در روايات مفصل بيان گرديده كه اگر كسي به همة آنها اطلاع حاصل كند، امكان ندارد گدايي كند و يا اگر سائلي به او مراجعه كرد، او را نااميد سازد و براستي كه اگر احتياج، كسي را مجبور به سؤال كرد و حقيقتاً درمانده و محتاج گرديد، وظيفة هر فرد مسلمان است كه حاجت او را برطرف سازد، بلكه تا بتواند او را بر خود مقدم دارد و اين درس را از مكتب علي ـ عليه السلام ـ فرا گيرد:

ابوسعيد خدري نقل كرده: روزي علي ـ عليه السلام ـ از فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ پرسيد: آيا نزد تو از غذا چيزي هست كه ناشتايي كنيم؟ فاطمه عرضه داشت: نه، دو روز است در نزد من چيزي نبوده و تو را بر خود و فرزندانم مقدم داشتم.

علي ـ عليه السلام ـ بيرون رفت در حالي كه به خداي بزرگ توكل كرده و گمان نيك به او داشت. يك دينار قرض گرفت، همينكه اراده كرد براي عيالش چيزي بخرد مقداد بن اسود كندي ـ ره ـ به او رسيد و روز بسيار گرمي بود كه زير تابش آفتاب، آدمي اذيت مي شد. حضرت از او پرسيد: چه شده كه در چنين وقتي از خانه بيرون آمدي؟

عرضه داشت: تقاضامندم مرا واگذار! حضرت فرمود: امكان ندارد. از او ابرام و از حضرت اصرار تا آنكه گفت: صداي گرية عيال را از تنگدستي شنيدم.

چشمان علي ـ عليه السلام ـ پر از آب شد، قضية خود را هم بيان فرمود و گفت: اينك اين يك دينار كه من جهت عيالم قرض كردم بگير! تو را بر خود مقدم داشتم.[9]

از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ روايت شده كه خواهش سائل را قطع نكنيد! اگر نه اين بود كه بيچارگان دروغ مي گفتند، كسي كه آنها را رد كند، رستگار نمي شد.[10]

و نيز فرموده: سائل را به چيز كمي يا با نرمي و رحم دلي رد كنيد؛ زيرا سائلي بسوي شما خواهد آمد كه نه از انس است و نه از جن، تا ببيند رفتار شما را در آنچه خداوند به شما از فضل و كرمش بخشيده ببيند.[11]

سائلين هم بايد متوجه باشند كه بشر فقط بايد بسوي خداي جهان آفرين و روزي دهنده تمام مخلوقات، دريايي، صحرايي، زميني، هوايي، موجودات ريز و ذره بيني و مخلوقات كوه پيكر، دست گدايي دراز كند، و به هيچوجه به مخلوقي كه همچون خودش محتاج و درمانده و ضعيف و ناتوانست رو نزند و اميدوار نگردد زيرا كه اميدش قطع خواهد شد، و بداند كه رسول گرامي اسلام فرمود:

هر كه «از خلق» بي نياز گردد، خداوند او را بي نياز سازد و هر كه طلب خويشتن داري كند، خدا او را خويشتن دار سازد و هر كه «ازخدا» سؤال كند، خدا به او ببخشد، و هر كه بر روي خودش در سؤال را باز نمايد، خداوند بر او هفتاد در از بيچارگي باز كند كه چيزي، كوچكترين در آن را نبندد.[12]

خواندنی ها
مطالب بیشتر
کمبود آخوند داریم!

روایتی موفق از یک حساب ذخیرهٔ ارزی معنوی و تاریخی

کمبود آخوند داریم!

حجت‌الاسلام سیدعباس موسوی‌مطلق
محقق و کارشنان دین و از شاگردان آیت‌الله شوشتری

نگاهی به شخصیت عرفانی و سلوک سیاسی آیت‌الله شیخ‌عبدالقائم شوشتری عارفی مدافع امام و آقا

حجت‌الاسلام سیدعباس موسوی‌مطلق محقق و کارشنان دین و از شاگردان آیت‌الله شوشتری

دفاعی به‌دور از تهاجم و تنش

المراجعات و مدل مناظره دربارهٔ امامت در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام سیدمحمدرضا شرف‌الدین

دفاعی به‌دور از تهاجم و تنش

توهین کنندگان به قرآن را با عشق متوجه اشتباهشان کنیم

زارعی در «نشان ارادت»:

توهین کنندگان به قرآن را با عشق متوجه اشتباهشان کنیم

خطبهٔ فدکیه محور وحدت

روایت حجت‌الاسلام قنبری‌راد از کتابی که آیت‌الله سیدعزالدین زنجانی نوشت

خطبهٔ فدکیه محور وحدت