به گزارش خیممه مگ،هشتم ربیع الاول سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ،امامی از سلاله پاکان و وارثی از آل ابراهیم است.
آن حضرت طبق مشهور، روز هشتم ربيع الثّانى ، سال 232 هجرى قمرى در شهر مدينه منوّره متولد شدند، و پس از شهادت پدر بزرگوار خود امام هادی علیه السلام به امر خدا و همچون پيشوايان گذشته به امامت رسيدند دوران امامت ایشان مصادف با خلافت سه خلیفه عباسی المعتزّ بالله (معتز عباسی) (۲۵۲- ۲۵۵) المهتدی بالله (مهتدی عباسی) (۲۵۵- ۲۵۶) المعتمد بالله (معتمد عباسی) (۲۵۶- ۲۷۹) بود. و در هفت سال امامت خود به واسطه سختگيرى بيرون از اندازه خلفا ، با تقيّه بسيار شديد رفتار مى كردند.
در واقع خلفای عباسی از هرگونه اعمال فشار و محدودیت نسبت به ائمه شیعه دریغ نمی کردند و این فشارها در عصر امام جواد و امام هادی و امام عسکری بویژه در سامراء به اوج خود رسید. شدت این فشارها به قدری بود که این ائمه بزرگ ، با عمر کوتاهی جام شهادت نوشیدند: امام جواد در سن 25 سالگی، امام هادی در سن 41 سالگی و امام عسکری در سن 28 سالگی .
امام حسن عسکری در شرایطی به امامت رسیدند عصر خفقان در دوران امام هادی علیه السلام به اوج خود رسیده بود. حاکمان مستبد عباسی اموال دولتى را به خود اختصاص مىدادند. و شمار اموال خواص آنان به ميليونها مىرسيد. خليفه اموال گزافى را به سران سپاه، نزديكان و بستگان و شعراى چاپلوس خود بذلوبخشش مىكردند.
به خاطر همين وضع اجتماعى فلاكت بار، آتش انقلابهاى اجتماعىشعله ور گرديد. يكى از بارزترين اين انقلابها - در دوران امامعسكرىعليه السلام - انقلاب يحيى بن عمر طالبى بود كه در كوفه به وقوعپيوست. يحيى كوفه را تصرف کرد و زندانيان را از بند رها كرد. امّا سرانجام توسط سپاه عبّاسى سركوب شد و رهبر آن نيز به قتل رسيد. روز قتل يحيى در تاريخ جنبش مكتبى، روزى بزرگ است زيرا اين حادثه يكى ديگر از حلقههاى زنجير مصيبت هايى است كه بر خاندانپيامبرصلى الله عليه وآله وارد آمد.
* علل خفقان عصر امام حسن عسکری (ع)
سبب فشار های گسترده سیاسی و اقتصادی و اجتماعی به شیعیان به ویژه به امام حسن عسکری علیه السلام اين بود كه:
اولا: در آن دوران جميعت شيعه كثرت و قدرتشان به حد قابل توجهى رسيده بود و امامان شيعه نيز شناخته مى شدند و از اين خلفا بيش از پيش ائمه ع را تحت مراقبت درآورده و از هر راه بود با نقشه هايى مرموز در محو و نابود كردن ايشان مى كوشيدند.
ثانیا : حاکمان جور پى برده بودند كه خواص شيعه معتقدند، امام يازدهم، فرزندى دارند و طبق رواياتى كه از خود امام يازدهم ، همچنين از پدرانش نقل مى كنند فرزند او را همان مهدى موعود مى شناسند كه به موجب اخبار متواتره از طرق عامه و خاصه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله خبر داده بود، و او را امام دوازدهم مى دانند. بحارالانوار تاليف علامه مجلسى : ج 51 و 52.
بدين سبب امام يازدهم بيشتر از ساير ائمه عليهم السلام تحت مراقبت حاکمان در آمده بود و خليفه وقت تصميم قطعى گرفته بود كه به هر طريق باشد به داستان امامت شيعه خاتمه بخشد و در اين خانه را براى هميشه ببندد(!!!).
از اين رو، همين كه بيمارى امام عسكرى عليه السلام را به معتمد خليفه وقت گزارش دادند، طبيب نزد آن حضرت فرستاد و چند تن از معتمدان خود و چند نفر از قضات را به منزلش گماشت كه پيوسته ملازم وى و مراقب اوضاع داخلى منزل باشند و پس از شهادت امام نيز خانه را تفتيش و توسط قابله ها كنيزان آن حضرت را معاينه كردند و تا دو سال ماءمورين آگاهى خليفه در خط پيدا كردن جانشين آن حضرت مشغول فعاليت بودند تا به كلى نوميد شدند. اصول كافى : ج 1، ص 505،
هنگامى كه امام حسن عسكرى عليه السلام به شهادت رسيد، آن حضرت را در خانه خودش در شهر سامرّا كنار قبر پدر بزرگوارش به خاك سپردند.
بايد دانست كه ائمه اهل بيت عليهم السلام در دوره زندگي شان گروه انبوهى از علما و محدثين را پرورش دادند كه شماره ايشان به صدها تن مى رسد.
در تمامی شرایط سخت، امام حسن عسکری ع در کمترین فرصت و به شیو های مختلف به تبیین مبانی اصیل دینی و معرفی چهره واقعی دین که از سوی دشمنان، مخدوش شده بود می پرداختند . اعجاز ،عبادت ،تبلیغ مخفیانه ،تالیف و... از جمله دیگر زوایای فعالیت های اصیل آن امام همام در دفاع از حریم ولایت بود.
دعاهاى مأثور از خاندان وحى عليهم السلام همواره به عنوان استراتژى مبارزه بر ضدّ تمام انواع فسادهاى فرهنگى، اجتماعى، سياسى و... بوده است. كلمات دعا در نزد اهل بيت، كه آن را از رسول خداصلى الله عليه وآله به ميراثبردهاند، چونان پر مايهترين گنج و قيمتى ترين غنيمت است. دعا در نزدآنان دايرة المعارفى است الهى. در آنها آيات حكمت و شيوههاى تربيتوآگاهيهاى سياسى و ديدگاههاى فرهنگى را مىتوان پيدا كرد.
* شاگردان امام حسن عسكرى (ع)
شيخ طوسى رحمة الله شاگردان امام حسن عسكرى عليه السلام را بالغ بر صد نفر ذكر نموده است .
علامه قزوينى رحمة الله 263 نفر از اصحاب و شاگردان امام حسن عسكرى عليه السلام را با شرح كوتاهى از هر كدام ذكر نموده است كه در اين جا به ذكر نام چند نفر از شاگردان برجسته آن بزرگوار مى پردازيم :
احمد بن اسحاق قمى ، ابوهاشم ، داوود بن قاسم جعفرى (از نواده هاى جعفر طيار)، ابوعمر و عثمان بن سعيد عمرى سمان ، على بن جعفر، محمد ابن حسن صفّار، حسين بن روح نوبختى ، اسحاق بن ربيع كوفى ، عبدالله بن جعفر حميرى ، داوود بن ابى يزيد نيشابورى ، اسحاق بن اسماعيل نيشابورى ، فضل بن شاذان و...
* تاليفات امام حسن عسكرى (ع)
امام حسن عسكرى عليه السلام در كنار كارهاى علمى، مجموعه هايى از تفسير، روايات ، معارف اسلامى و عقايد را تاءليف نمود. بعضى از اين مجموعه ها به صورت نامه هاى طولانى بود كه براى اشخاص مى فرستاد.
به علاوه روايات بسيار در ابواب فقه و ساير علوم اسلامى توسط افراد مختلف ، از آن حضرت نقل شده است .
علامه سيد محسن امين پنج مجموعه را تحت عنوان تاءليفات امام حسن عسكرى عليه السلام ذكر نموده كه عبارتند از:
1 - تفسير معروف ، منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام .
2 - نامه آن حضرت به اسحاق بن اسماعيل نيشابورى ، مذكور در كتاب ((تحف العقول )).
3 - مواعظ قصار، که در ((تحف العقول ))ذکر شده است .
4 - رسالة المنقبة ، مشتمل بر اكثر احكام حلال و حرام .
* حکایاتی شنیدنی از امام حسن عسکری (ع)
* عبادت امام
امام حسن عسكرى عليه السلام همانند پدران گرامى خود، در توجه به عبادت خدا نمونه بود. هنگام نماز از هر كارى دست مى كشيد و چيزى را بر نماز مقدم نمى داشت .
ابوهاشم مى گويد: خدمت امام حسن عسكرى عليه السلام شرفياب شدم ، امام مشغول نوشتن چيزى بود، وقت نماز فرارسيد، امام نوشته را كنار گذاشت و به نماز ايستاد...
كيفيت و چگونگى عبادت امام ديگران را به ياد خدا مى انداخت و گاه افراد گمراهى را اساسا عوض مى كرد و به راه مى آورد. وقتى كه امام در زندان صالح بن وصيف ، بود برخى از عباسيان از زندانبان خواستند كه بر امام سخت بگيرد. او دو نفر از بدترين ماءموران خود را بر امام گماشت ، اما آن دو در اثر معاشرت با امام دگرگون شدند و در عبادت و نماز به مرحله اى عظيم رسيدند.
* چرا از ديدار ما غافلى ؟
محمد بن على بن ابراهيم بن موسى بن جعفر گويد:
پريشانى ما به نهايت رسيد. به پدرم گفتم : كرم و سخاوت ابى محمد امام حسن عسكرى عليه السلام مشهور است . خوب است ما هم به سراغ او برويم اميد است به ما نيز اكرام و انعام نمايد.
رهسپار منزل حضرت شديم ، در راه پدرم گفت : سخت محتاجم و اگر حضرت پانصد درهم به من بدهد و دويست درهم آن را هزينه پوشاك و دويست درهم آن را صرف خوراك و صد درهم را هم جهت مايحتاج اهل و عيالم قرار دهم خوب است .
من هم از خاطرم گذشت كه اگر حضرت سيصد درهم به من بدهد تا مرکبی بخرم و اسباب معيشت فراهم آورم و بقيه را صرف دامادى كنم خوب است .
به در خانه حضرت رسيديم ، غلامى بيرون آمد و گفت : على بن ابراهيم و پسرش وارد شوند.
سلام و احوالپرسى كرديم . حضرت به پدرم فرمود: چرا از ديدن ما غافلى ؟
پدرم عرض كرد: هم تنبلى و هم مشغوليت مانع شده است .
ساعتى نشستيم و چون خواستيم بيرون بياييم ، به دهليز خانه كه رسيديم غلامى آمد و كيسه اى به دست پدرم داد و گفت : پانصد درهم است ، دويست درهم براى هزينه پوشاك و دويست درهم براى خوراك و صد درهم براى مايحتاج زندگى .
و كيسه اى هم به من داد و گفت : سيصد درهم است ، و همان گونه كه نيت كرده بوديم ، يكى يكى را بيان فرمود.
اما من قصد كرده بودم به جبل بروم و از آنجا همسر انتخاب كنم ، فرمود: به جبل مرو، بلكه به سورا برو كه تو را در آنجا گشايش كار است .
من به فرموده حضرت عمل كردم و به سورا رفتم و نفع هاى بسيارى در آنجا نصیب من شد و امروز از بركت آن ، صاحب دوهزار دينارم و همواره در ترقّى هستم . حديقة الشيعة : ص 698.
* بر ملا شدن نقشه راهبان
در ((خرائج راوندى )) آمده است که على بن حسن بن شاپور نقل می کند : در سامرّا قحطى شديدى رخ داد و متوكّل امر نمود كه همه مردم آن سامان براى استسقاء و طلب باران بيرون بروند. مسلمانان سه روز به صحرا رفتند و دعا كردند و اثرى نيافتند.
روز چهارم جاثليق با جماعتى از نصارى و رهبانان رفتند و در ميان آنها راهبى بود، همين كه آن راهب دست به سوى آسمان برداشت باران شروع به باريدن كرد.
از اين رو مسلمانانى كه ايمانشان ضعيف بود به دين خود مشكوك شدند و به كيش نصرانيت متمايل شدند.
سپس متوكّل امر نمود حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام را از زندان بيرون آوردند(!!) و به او عرض كرد: يابن رسول الله ! امت جدت را درياب كه هلاك شدند و از دين خارج شدند.
حضرت فرمود: فردا به صحرا مى رويم و شك و شبهه را برطرف مى كنم .
آنگاه كه جاثليق با رهبانان در روز سوم نيز براى استسقاء به صحرا رفتند و حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام هم با چند نفر از اصحاب و ياران خود تشريف بردند و همين كه راهب دستش را براى دعا بلند كرد، حضرت عسكرى عليه السلام به يكى از غلامان خود فرمود: برو دست راهب را بگير و هرچه بين انگشتانش يافتى بياور تا مطلب بر همه آشكار شود و اشكال برطرف گردد.
آن غلام رفت و بين انگشتان راهب استخوانى يافت . آن را خدمت حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام آورد.
حضرت فرمود: اى راهب ! اكنون دعا كن .
آسمان ابرى بود، ابر بشكافت و خورشيد نمايان شد و ديگر دعاى نصارى به جايى نرسيد و سودى نبخشيد و متوكّل گفت : يابن رسول الله ! اين استخوان كه بين انگشتان راهب بود، چه بود؟
فرمود: اين راهب به قبر پيامبرى از پيامبران خدا گذشت و اين استخوان را به دست آورد و اثر استخوان پيامبر اين است كه چون مكشوف شود آسمان مى بارد.
بنابر نقل ديگرى : خود آن حضرت با آداب و شرايط دعا فرمود و باران باريد و رفع قحطى و گرانى گرديد و شبهه و شك مردم هم برطرف شد.
* اعجازی که باعث شيعه شدن ناصبى گردید
از محمد بن عباس نقل شده كه گفت :
ما چند نفر كنار هم در مورد مقامات علمى و گزارش هاى غيبى امام حسن عسكرى عليه السلام صحبت مى كرديم ، يكى از ناصبى ها كه از دشمنان سرسخت خاندان رسالت بود، گفتار ما را به مسخره گرفت و گفت : من بدون مركّب و رنگ مداد نوشته اى را براى آن حضرت مى نويسم ، اگر او پاسخ مسائل من در آن نوشته را داد، حقانيت او را مى پذيرم وگرنه بر عقيده خود باقى مى مانم .
او مسائل خود را روى برگه اى نوشت ، ما نيز مسائل خود را در نامه هايى نوشتيم و به محضر آن حضرت روانه كرديم .
امام حسن عسكرى عليه السلام پاسخ مسائل همه ما را در جواب نامه اش داد و در برگه مربوط به ناصبى ، علاوه بر پاسخ به مسائل او، نام او و نام پدر او را نوشته بود.
وقتى كه آن فرد ناصبى ، جواب نامه اش را ديد، از تعجب حيرت زده شد، به طورى كه از هوش رفت و پس از به هوش آمدن ، حقانيت مقام امامت و علم و كمال عالى آن حضرت را تصديق نمود و جزو شيعيان او گرديد. مناقب آل ابى طالب : ج 4، ص 440.
* فرستاده مردم قم
احمد بن اسحاق اشعرى. وى نماينده و فرستاده مردم قم و از يارانخاصّ امام عسكرى بوده است.
او همچنين كتابهايى از ائمهعليهم السلام روايت كرده است. شيخ طوسى درباره او گويد: او از جمله كسانى است كه صاحب الزمان را ديده است.
* از عبدالعظیم حسنی بپرس
سيد عبد العظيم حسنى. نژاد او به امام مجتبىعليه السلام منتهى مىشود.او عالم، فقيه، پارسا و پرهيز گار و دشمن حكومتهاى ستمگر بود.ائمهعليهم السلام شيعيان خود را مىگفتند كه بدو مراجعه كنند. ابو حماد رازىروايتى نقل كرده است:
در سامراء بر امام هادىعليه السلام وارد شدم و از آن حضرت از برخى ازچيزهاى حلال و حرام پرسيدم. امام پاسخ سئوالهاى مرا داد و همين كه بااو خدا حافظى كردم، فرمود:
"حماد! اگر در ناحيه خويش در باره مسألهاى دينى اشكالى برايتپيش آمد، آن را از عبد العظيم بن عبد اللَّه حسنى بپرس و سلام مرا به اوبرسان."(
* پرکارترین شیعه
فضل بن شاذان. او يكى از پركارترين شيعيان است. گفتهاندبرخى از مؤلفات وى از رضايت و خشنودى امام عسكرى بهرهمند گشتهوآن حضرت در باره احاديث او نوشته: اين حديث صحيح و سزاوار استبدان عمل شود. همچنين گفتهاند امام در يكى از مؤلفات فضل نگريستوفرمود:
"اهل خراسان به جايگاه فضل بن شاذان وبودن او در ميانشان بايدغبطه بخورند.
عثمان بن سعيد عمرى. وى يكى از ستونهاى نظام مرجعيّت دردوران امام حسن عسكرى است و ائمه به جايگاه او اشاره كردهاند. او درنزد شيعيان مقامى والا داشت و امام هادى پيروان خود را بدو ارجاعمىداد چنانكه اين نكته در روايت احمد بن اسحاق قمى ذكر شده است.وى گويد:
يكى از روزها بر امام هادىعليه السلام وارد شدم و پرسيدم: سرورم! هميشهاين امكان براى من نيست كه خدمت شما مشرّف شوم. پس سخن چهكسى را بپذيرم و فرمان چه كسى را اطاعت كنم؟ آن حضرت به منفرمود:
"اين ابو عمرو مردى است مورد اعتماد و امين. آنچه به شما گفت ازجانب من مىگويد و آنچه به شما رساند از جانب من رسانده است."
چون ابوالحسنعليه السلام وفات يافت خدمت فرزندش حسن عسكرىعليه السلامرسيدم و همان سؤالى كه از پدرش كردم از او نيز پرسيدم. آن حضرت بهمن گفت:
"اين ابو عمرو مردى است ثقه و امين و در زندگى و مرگ مورد اعتمادمن است. آنچه به شما گفت از جانب من مىگويد و آنچه به شما رساند ازجانب من رسانده است."
پس از امام عسكرى، عثمان بن سعيد نيابت مولا و سرور ما امام مهدىرا عهده دار شد و ميان شيعيان و امام غايب به منزله پلى ارتباطى بود.