به گزارش خیمه مگ،مروان بن حکم یکی از سرسختترین دشمنان خاندان پیامبر و به خصوص حضرت علی (ع) بود. پدر او نیز دشمن پیامبر (ص) به شمار میرفت که دشمنی خود را نسبت به آن حضرت آشکار مینمود. مشهور است که حَکَم پشت سر پیامبر (ص) راه میرفت و ایشان را مسخره می نمود...
«آلمروان» یکی از خاندانی است که در زیارت عاشورا مورد نفرین و لعنت اهلبیت پیامبر(ص) قرار گرفته است.
به واسطه اینکه حکم، پیامبر(ص) را مسخره میکرد پیامبر (ص) او را نفرین کردند و او به مرض لاعلاج و خاصی دچار گشت و تا پایان عمر به این بیماری مبتلا بود دشمنی حَکَم با اسلام و مسلمین، آزار و اذیتهای او نسبت به پیامبر (ص) و ... سبب گردید تا پیامر اسلام حَکمَ و جمعی از خانواده او را به طائف تبعید نمایند. مشهور است که پیامبر (ص) در مورد حَکمَ فرمودند: اگر روزی دیدید که حَکَم بر منبر نشسته است، او را بکشید حتی اگر در پناه کعبه باشد.
اما خود مروان کسی است که امام حسین (ع) او را ولد الزنا معرفی میکنند وقتی مروان به دنیا آمد او را نزد پیامبر بردند و پیامبر درباره او فرمودند: او ملعون فرزند ملعون است. مروان از کسانی بود که به دستور پیامبر (ص) و به همراه پدرش به طائف تبعید گردید پس از رحلت پیامبر (ص) عثمان که از بستگان مروان بود، نزد ابوبکر از او شفاعت کرد، ولی ابوبکر شفاعت او را نپذیرفت. عمر، حُکمِ تبعید مروان که توسط پیامبر (ص) صادر گشته بود را لغو نکرد اما وقتی حکومت به دست عثمان افتاد، مروان، حکم و دیگر تبعیدان را به مدینه باز گرداند و فرمان صریح پیامبر را آشکارا زیر پا گذاشت مراون در دستگاه عثمان نفوذ بسیاری داشت عثمان مبالغ زیادی پول به وی داد و مالیات سرزمین آفریقا را نیز به وی واگذار کرد و فدک را هم که ملک شخصی حضرت زهرا (ع) بود، به مروان سپرد. عثمان علاوه بر تمام اینها مروان را مشاور و کاتب خود قرار داد. تبعید ابوذر، صحابی صدیق پیامبر (ص) ، به صحرای ربذه یکی از اقدامات زشت و ناپسند مروان بود. پس از شورش مردم علیه عثمان، مروان نامهای برای فرمانروای مصر نوشت و در آن قید کرد که محمدبن ابوبکرکه از یاران حضرت علی (ع) بود را به شهادت برساند. مروان این نامه را به مهر عثمان ممهور کرد. ولی نامه به دست شورشیان افتاد و آنها که تمام این برنامه ها را زیر سر مروان و عثمان میدیدند، به خانه عثمان حمله کرده و عثمان را به قتل رساندند. مروان بن حکم نیز در این شورش از ناحیه گردن مجروح گردید.
پس از قتل عثمان و به حکومت رسیدن حضرت علی (ع)، مروان با ایشان بعیت کرد، ولی پس از چندی، از آنجا که نتوانست عدالت حضرت علی (ع) را تحمل نماید، به جمع اصحاب جمل پیوست.
مشهور است که مروان وقتی متوجه شد طلحه از جمع اصحاب جمل خارج شده و ممکن است به لشگریان حضرت علی (ع) بپیوندد، تیری به طلحه زد و او را کشت و خود را مشمول لعن و نفرین مجدد پیامبر (ع) قرار داد که فرمودند: خدا قاتل طلحه را لعنت کند. مروان بن حکم در جنگ جمل به اسارت لشگریان حضرت علی (ع) در آمد.
مروان، حسنین (ع) را نزد امیرالمومنین شفیع قرار داد و آن بزرگوار او را آزاد کردند. اصحاب حضرت علی (ع) به ایشان گفتند: لااقل از او بیعت میگرفتیدو حضرت علی (ع) در جواب فرمودند: دست او همچون دست یهودیان است که هیچ اعتمادی به آن نیست پس از آن حضرت علی (ع) فرمودند: مروان مدت کمی به امارت خواهد رسید، به اندازهای که سگی بینی خود را بلیسد و در آن دوران امت اسلام از دست او و فرزندانش در سختی و عذاب باشند.
مروان پس از آزادی به لشگریان معاویه پیوست و تا میتوانست در دشمنی با حضرت علی (ع) کوشید پس از شهادت امیرالمومنین (ع) مروان به فرمانداری مدینه منصوب شد در مدینةالنبی جمعهها بر منبر میش رفت و به امیرالمومنین (ع) ناسزا میگفت. همان طور که حضرت علی (ع) فرموده بودند، مروان چند ماهی به امارت رسید. چهار پسر او نیز که حضرت علی (ع) آنها را اکباش اربعه (چهار قوچ) نامیده بودند، مدت کوتاهی به امارت رسیدند و ظلمهای بسیاری را بر اهلبیت (ع) و شیعیان وارد ساختند. لَعْنَة الله عَلَیْه وَ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینْ!