به گزارش خیمه مگ،در این راستا سلسله گفتوگوهایی با حجت الاسلام والمسلمین علی حاجی صادقی استاد حوزه و دانشگاه انجام داده که بخش سوم آن تحت عنوان «نعمتهایی که خدا به بنی اسرائیل داده بود و کفران نعت از سوی یهود» تقدیم میکند.
* نعمتهای ویژه
به شهادت آيات قرآن و روايات و تاريخ بني اسرائيل يگانه امتي هستند كه بخاطر لبيك به نبي خدا موسي علیهالسلام از نعمتهای مادي و معنوي ويژه و اختصاصي برخوردار بودند كه ساير امم از آن برخوردار نبودند و اين نعمتها مي توانست زمينه هدايت بيشتر آنها را فراهم كند؛ ولي مي بينيم كه قدر ناشناسي و روحيه عناد و كفران نعمت قوم بني اسرائيل سبب شد كه اين نعمتها به نقمت تبديل شود و قوم يهود مستوجب غضب الهي شود و اين جريان يك سنت الهي است و هر جامعهای كه قدر شناس نعمتهای الهي بود و حق نعمتها را ادا كرد خدا آن نعمتها را افزون میکند و هر كس ناسپاسي كند خدا آن نعمت را تبديل به نقمت میکند و اتفاقاً خدا این جريان را در داستان بني اسرائيل بيان كرده است « وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ » [1] قرآن اين قانون را پس از چگونگي جريان نجات بني اسرائيل از تعقيب و تهاجم فرعون بيان میکند و در ادامه خداوند بيان میکنند كه انتظار میرفت شما قدر شناس اين نعمت باشيد و اگر شما قدر شناس اين نعمت بوديد خدا نعمتش را اضافه میکرد اما بني اسرائيل این کار را نكرد با توجه به اين مسائل در اين گفتار بعض نعمتهای الهي نسبت به قوم بني اسرائيل را بيان میکنيم
* بني اسرائيل قوم برتر عصر خود
قرآن در آيات زيادي از یهودیان زمان پيامبر(ص) مي خواهد كه از نعمتهای الهي غفلت نكنند و در كنار به یاد آوري آن نعمتهاي ويژه بر اين فضيلت اشاره میکند كه شما را بر ساير امتهای معاصر فضيلت دادم « يا بَني إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمينَ » [2] در ذيل اين آيه اكثر قريب به اتفاق مفسرين اعتقاد دارند « عَلَى الْعالَمينَ » مربوط به عالمين زمان خودش هست نه مربوط به تمام عصرها، آن هم به واسطه هدايتي كه توسط پيامبر الهي بر بقيه امتها پيدا كرده بودند فضيلت يافته و امتياز داده شدند لذا برتري يهود به «نژاد» نيست و هميشه هر امتي كه قدر شناس نعمت الهي باشد خداوند او را فضيلت میدهد و اين يك سنت و قاعده است بني اسرائيل در ابتداي كار چون يگانه قومي بود كه اطراف موسي را گرفتند لذا خدا ايشان را در عصر خود فضيلت داد و شواهدي نيز وجود دارد كه عالمين مربوط به همه زمانها نيست؛ مثلا در آيه 71 سوره انبياء « وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتي بارَكْنا فيها لِلْعالَمينَ » سرزمين شام را مبارك براي عالمين معرفي میکند و اين مباركي مربوط به زمان لوط و ابراهيم بود و ترديدي نيست كه با ظهور اسلام و پيامبر اكرم(ص)، نه حضرت ابراهيم و لوط اشرف هستند و نه سرزمين شام اشرف است و امتيازي دارد، بني اسرائيل تا زماني كه پيرو موسي بودند شرافت داشتند و همين قرآني كه ايشان را قوم برتر معرفي كرد در جاي ديگر میگوید « وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّه» [3] لذا نشان میدهد كه اين برتري و شرافت ذاتي آنها نيست و به آنجا رسيدند كه مُهر ذلت و نياز بر ايشان زده شد و به خشم خدا گرفتار شدند.
در هر دو موردي كه فضيلتی براي بني اسرائيل بيان شده است چه در آيه 122 سوره بقره و چه در آيه 47 سوره بقره بلافاصله امر به تقوي كرده است و خوف از معاد و روز قيامت را متذكر شده است و شايد اين مطلب هم شاهد بر همين مدعاي ما باشد لذا فضيلت همراهان موسي درعصر خودشان به خاطر طي كردن مسير هدايت بوده است .
* پيامبران وهاديان آسماني فراوان
هيچ نعمتي از نعمتهاي الهي به بزرگي نعمت هدايت و ارسال رسل نيست چرا كه انسان بدون راهنمايي انبيا الهي راه به عالم اعلي نمي برد و مصداق « شر الدواب » ميشود اما در پرتوی هدایت انبيا به مقام خليفة اللهی مي رسد، بني اسرائيل نسبت به سایر امم از اين نعمت برخورداري بیشتری داشتند و انبيا زيادي براي هدايت ايشان برانگيخته شدند؛ از جمله آنها حضرت موسي(ع) و آخرين آنها حضرت عيسي میباشد و همچنین رسولان فراواني از اين قوم برانگيخته شدند و برخي تعداد ايشان را نيمي از تمام انبيا برشمرده اند مثلا مرحوم طبرسي در مجمع البيان مي گويد : در برخي اخبار آمده است كه تعداد كل انبيا 8 هزار نفر بود كه از اين تعداد 4 هزار نفر از بني اسرائيل ميباشد [4] و قرآن هم با صيغه جمع از انبيا بني اسرائيل ياد كرد « لَقَدْ أَخَذْنا ميثاقَ بَني إِسْرائيلَ وَ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ رُسُلاً » [5]
* پيروزي بر طاغوت زمان
« وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ في ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظيمٌ * وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ) [6] يكي از نعمتهای آشكار الهي رهايي و نجات بني اسرائيل از دست فرعون و سپاهيان اوست قرآن درباره فرعون تعبيرات مختلفي دارد مانند طغيانگر؛ مفسد؛ گمراه كننده؛ عصيانگر؛ مستكبر؛ مسدود كننده راه حق؛ تكذيب كننده آيات الهي. و خدا بني اسرائيل را از چنگال چنين موجودي به اعجاز خود نجات داد؛ قرآن اين مطلب را در آيات مختلف قرآن بيان میکند؛ مانند سوره بقره آيات 49 و 50؛ اعراف آيه 141؛ انفال آيه 54؛ يونس آيه 90؛ ابراهيم آيه 6؛ طه آيه 80؛ شعرا آيه 65 بني اسرائيل آيات آشكار الهي را مشاهده نمودند و به محض اينكه از درياي نيل عبور كردند و قومي را ديدند كه بتهای زيبايي درست کردهاند سريعا به موسي گفتند « وَ جاوَزْنا بِبَني إِسْرائيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ » [7] اى موسى، همان گونه كه براى آنان خدايانى است، براى ما [نيز] خدايى قرار ده.» گفت: «راستى شما گروهى هستيد كه نادانى مىكنيد.
* نزول تورات / موقتی بودن تورات
بي ترديد بر موسي شريعت و كتابي نازل شده است و قرآن از كتاب موسي با دو تعبير "تورات" و " الواح" ياد كرده است « إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ » [8] ما تورات را كه در آن رهنمود و روشنايى بود نازل كرديم. پيامبرانى كه تسليم [فرمان خدا] بودند، به موجب آن براى يهود داورى مىكردند...
گاهي هم تعبير به الواح میکند « وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْء» [9] الواح جمع لوح به معناي ظاهر شدن و آشكار شدن است و چون با كتابت مطالب بر صفحه آشكار میشوند به صفحه و آنچه بر روي آن نوشته مي شود لوح میگویند، در تعداد و جنس الواح و نويسنده الواح بين مفسرين اختلاف است و ثمرهای هم بر آن مترتب نيست قرآن درباره تورات مي فرمايد : « فيها هُدىً وَ نُورٌ » يعني در آْن هدايت و نوري هست و نگفت همه هدایتها در آن آمده است و درباره الواح هم آمده است: در آن موعظه و تفصيلي از شريعت است لذا معلوم میشود كه تورات همه نیازهای بشر را پوشش نمیداده بلكه متناسب با نياز بني اسرائيل و مقتضيات زمان ايشان برخي از معارف الهي در آن بيان شده است اما درباره قرآن كريم داريم كه « إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ » [10] يا « وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْء » [11] و اين آيات عظمت قرآن را متذكر مي شوند.
* عفو عمومي و حيات دوباره
يكي ديگراز آيات و نعمتهاي الهي درباره بني سرائيل عفو عمومي مي باشد كه در سوره بقره « ثُمَّ عَفَوْنا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ » [12] بني اسرائيل با اينكه معجرات بزرگ الهي را ديده بودند باز هم مرتكب گناهي بزرگ شدند و مورد غضب الهي قرار گرفتند و هلاكت ايشان قطعي شد؛ بر اساس تفكر حس گرايي گفتند تا خدا را نبينيم ايمان نمي آوريم و لذا گرفتار صاعقه شدند و همه به هلاكت رسيدند و محكوم شدند كه همديگر را بكشند و طبق بعضی نقلها حدود هفتاد هزار نفر از بني اسرائيل كشته شدند و به درخواست موسي مورد عفو قرار گرفتند و مردگان در ميقات زنده شدند و بقيه افراد هم مورد عفو قرار گرفتند و خدا حيات و فرصت دوباره اي به ايشان داد شايد كه شكر گزار باشند.
* نعمتهاي مادي فراوان
در داستان بني اسرائيل، قرآن نعمتهاي مادي فراواني را نسبت به ايشان بيان مي كند مانند « وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ » زمانی بود که تشنگي بر بنی اسرائیل فشار آورد و خدا به موسي دستور داد تا عصای خود را بر زمين بزند در این هنگام 12 چشمه جوشيد. در ادامه آمده است كه شما احساس گرما كرديد و ما ابر را سايبان شما قرار داديم « وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ » [13] و خدا براي شما غذا از آسمان فرستاد اما آنها قدر شناس اين نعمت الهي نبودند و نسبت به آن هم ناشكري كردند و عدس و خيار و پياز و امثال آن را مطالبه كردند « وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها » [14] يعني زياده طلبي ايشان روحيه شكر را از ايشان گرفت .
* رهايي از بن بستها ي اجتماعي
در مواضع فراواني، خدا بني اسرائيل را با تفضلات خود از بن بستهاي اجتماعي نجات داده است مثلا در جريان گاو بني اسرائيل كه شخصي كشته شد و قاتل مدعي خون مقتول شد اغتشاشي بين قبائل مختلف بني اسرائيل ايجاد شد و خدا به اعجاز خود اين معضل را حل كرد و موسي از جانب خدا دستور گرفت و به ايشان گفت گاوي را بكشيد و قسمتي از بدن اورا به مرده بزنيد تا او زنده شود و شايد علت اينكه دستور به كشتن گاو داده شد بخاطر قداستي بود كه بني اسرائيل براي گاو قائل شده و گوساله پرستي كرده بودند تا با كشتن گاو از اين تقدس خارج شوند « وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلينَ » [15] با اينكه موسي اعلام كرد اين امر و دستور الهي است اما موسي را مسخره كردند و گفتند اين مطلب چه ربطي به حيات دارد و بعد از اينكه قاطعيت موسي را ديدند به بهانه جويي پرداختند و درسه مرحله راجع به گاو توضيح خواستند و درنهايت مجبور به قبول شدند و گاو را ذبح كردند .
* آزادي و استقلال برسرنوشت خود
« وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فيكُمْ أَنْبِياءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً وَ آتاكُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمينَ » [16]بني اسرائيلي كه سالها در تحت سلطه فرعونيان بود با هدايت و رهبر ي موسي به استقلال رسيدند و نخستين حكومت ديني را تجربه كردند و براي نخستين بار حاكميت و نبوت با هم جمع شدند و اگر قدر دان اين نعمت بزرگ بودند مي توانستند به عدالت و تعالي معنوي دست يابند ولي این کار را نكردند .
* بشارت و معرفي پيامبر خاتم
الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيل» [17] تورات آينده را براي ايشان روشن كرد و نشانههايي از پيامبر خاتم را براي ايشان روشن كرد تا ايشان با اميدواري راه هدايت را بپيمايند و نسبت به آينده حالت انتظار مثبت داشته باشند و اين مطالب در انجيل و تورات هم آمده بود.