به گزارش خیمه مگ،بررسی شخصیت زینب کبری(س) به عنوان دومین رکن واقعه عاشورا و استمرار آن تاکنون، نه تنها در گفتار و نوشتاری موجز نمیگنجد، بلکه باید با آب دریا تر کنیم انگشت و صفحات فضل ایشان را بشماریم، که آب دریا تمام میشود ولی شمار فضائل او همچنان باقی خواهد ماند.
به مناسبت دهه دوم محرم و ایام حزن و اندوه اهل بیت(ع) در گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین حسن رمضانی خراسانی از اساتید و محققان حوزه به واکاوی شخصیت عظیم حضرت زینب کبری(س) پرداخته است.
* مقام بالای زینب کبری
در تمام عالم چه قبل از اسلام و چه بعد از آن و در جوامع مسلمان و غیر مسلمان از قدیم تا کنون و تا قیامت اول زن نظام هستی سیده النسا العالمین فاطمه زهرا(س) و بعد از او زینب کبری(س) است و این حقیقت، امری مسلم بین علما و اندیشمندان است و نیاز به توضیح و تفصیل ندارد، کسی که به تاریخ عالم و جامعه بشریت و جامعه زنان آشنایی داشته باشد در این مسئله تردیدی نخواهد داشت .
البته ممکن است در اثر عدم اطلاع به تاریخ؛ استبعادی هم صورت بگیرد، اما پس از مراجعه به تاریخ و مطالعه احوال پیشینیان این استبعاد مرتفع میشود .
* در محضر شش انسان کامل
حضرت زینب انسانهای کاملی را درک کردهاند و نه تنها درک کردند، بلکه از نظر نسبی به آن انسانها و به آن خاندان مرتبط هستند، زینب(س) فرزند علی بن ابیطالبی است که دومین شخصیت جهان آفرینش و به تعبیری نفس پیامبر است، گرچه خود علی با توجه به اینکه پیامبر، مقام خاتمیت دارد و علی خلیفه و وارث اوست و به نحوی تقدم و تأخری بین ایشان است فرمود: « َ إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ ص؛ كافي ج: 1 ص: 90» لکن با توجه به آیه مباهله « فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ؛ آل عمران 61 » حضرت نفس پیامبر است و زینب کبری از صلب چنین شخصیتی به ظهور رسید و این شأن کمی برای ایشان نیست، زینب(س) مادری چون فاطمه زهرا(س) دارد و از رحم چنین انسانی به ظهور رسیده و جد بزرگوار ایشان رسول الله(ص) است و برادرانی مانند امام حسن و امام حسین علیهما السلام دارد و این خاندان در جهان آفرینش خاندان ممتازی هستند، پس اصل انتساب به این خاندان برای ایشان شأن بزرگی است و جدای از این انتساب، ایشان محضر انسان کامل را درک کردهاند، آنهم شش انسان کامل یعنی رسول اکرم؛ علی بن ابیطالب، فاطمه زهرا؛ حسنین، زینالعابدین و به قولی امام محمد باقر علیهم السلام و هر یک از ایشان به تنهایی یک دورهای از آفرینش هستند و انسان کامل به تنهایی افضل است از دورهای از دورههای آفرینش است و حضرت زینب(س) درک محضر چنین انسانهایی کرده است و این مطلبی است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت و این انتساب و درک چنین شخصیتهای بزرگی در تکوین شخصیت انسان بسیار موثر است .
* ظهور امور غریبه در دوران کودکی و طفولیت
در دوران طفولیت و کودکی، اموری از این بی بی به ظهور رسید که میتواند شاهد صدقی بر این مدعا باشد؛ نقل شده است « روزى زينب كبرى(س) كه كودك بودند روى زانوى پدر بزرگوارش نشستند حضرت امير(ع) فرمود: دخترم بگو احد. گفت احد. آن حضرت فرمود: بگو اثنين: ساكت شد و به پدر گفت زبانى كه احد گفت چرا دو بگويد؟ حضرت دختر را به سينه چسبانيد و بوسيد؛ «زندگانى فاطمه(س) ، رسولى محلاتى، ص 272» البته این مطلب درباره حضرت عباس نیز نقل شده است، این مطالب بلند چگونه از کودکی صادر میشود و چه توجیهی برای آن میتوان داشت ؟! اینگونه سخن گفتن و درک را تنها در انسان کامل میتوان یافت .
زينب كبرى در حالی که دختر بچه كوچکی بود. گفت: بابا من را دوست دارى؟ گفت: بله! تو را دوست دارم. گفت: خدا را هم دوست دارى؟ امام گفت: بله خدا را هم دوست دارم. زينب گفت: نه نمىشود. در يك دل دو تا دوستى جمع نمىشود. بعد خود حضرت زينب گفت: تو خدا را دوست دارى، منتها چون ما بچه هستيم، به ما محبت دارى و شفقت دارى و دوستى اصلى مال خداست
گویا زینب در حقیقت به پدر بزرگوار خود درس پس میدهد و شنیدن چنین سخنی از طفلی خردسال عجیب است و حکایت از این دارد که او انسانی فوق معمول و برتر از دیگران است
* نگاهی به القاب زینب کبری
در باره این شخصیت بزرگ اسلام و افتخار جامعه زنان القاب و کنیههای فراوانی ذکر شده است، صرف نظر از کنیههای معروف سه کنیه " ام المصائب"؛ "ام الرزیا"؛ "ام النوائب" ایشان قابل توجه میباشد، من میخواهم نسبت به این سه کنیه نگاه دیگری بر خلاف آنچه معروف و مشهور است داشته باشیم، آنچه معروف است این است که چون او از کودکی تا رحلت، مصائب زیادی دیدند لذا به او «ام المصائب» میگویند اما اگر دقت شود قضیه دقیقتر است و شریفتر از اینها است "ام " در لغت به دو معنا است معنای اول، اساس و ریشه و معنای دوم، پناهگاه؛ ملجأ و مأوی است؛ من میخواهم معنی دوم را ترجیح دهم و شاید معنای اول به نحوی درست نباشد که بگوییم اساس و ریشه همه مصائب زینب است، بلکه معنی صحیح معنای دوم است و باید گفت: زینب پناهگاه مصیبتهاست، مصیبت که به تنهایی افراد را از پا در میآورند در مقابل عظمت زینب از پا میافتد و این معنا، معنای دقیقیتری است و باید مورد توجه قرار بگیرد.
در میان القاب ایشان القاب فوقالعاده ای به چشم میخورد، اگر بخواهیم فهرستوار این القاب را ذکر کنیم عبارتند از؛ عالمة غیر معلمة، عقیلة بنیهاشم؛ معصومه صغری؛ ولیة الله؛ امینة الله، نائبة الزهرا ء؛ نائبة الحسین؛ عقیلة النساء؛ شریکة الشهدا ء؛ بلیغه؛ فصیحة؛ عابدة آل علی؛ فاضلة؛ شریکة الحسین؛ الراضی بالقضا و القدر و ...
* ولیة الله
و این القاب در بین نصوص و کتب تاریخ هم از ناحیه ائمه و هم از ناحیه علما رجال و تراجم ذکر شده است و در راس همه اینها لقب " ولیة الله" قرار دارد و هر لقبی که برای ایشان ذکر شده است همه فروعات همین مقام ولایت زینب کبری میباشد "ولایت" از ماده "ولی" است و "ولی" به معنی "شدت قرب" میباشد به نحوی که بین دو شی فاصله و حجابی وجود نداشته باشد از ریشه "ولی" هم "ولایت" به کسر "واو" ساخته میشود و هم "ولایت" به فتح "واو" ساخته میشود .
وزن "فعالة" در زبان عربی دلالت بر شانی از شئونی جمعی و اجتماعی میکند، مثل "سقایة" و "تجارة" و .. "ولایت" به معنی "تدبیر امور" است و اگر نسبت به جامعه انسانها درنظر بگیریم، یعنی تدبیر امور انسانها و اگر به معنی مطلق بگیریم یعنی "تدبیر ما سوی الله" و کل عالم هستی.
اما "ولایت" به "فتح واو" به معنی "محبت و دوستی" است و در هر دوی اینها شدت قرب ملحوظ است در "ولایت" به معنی "تدبیر امور" کسی میتواند ولایت داشته باشد که با اشیاء و موجودات و کثراتی که تدبیر آنها را بعهده دارد یکی شده باشد و با آنها اتحاد برقرار کرده باشد و اگر انسان از «مجموعه تدبیری» خودش دور شود این تدبیر محقق نمی شود و ولایت نیست، لذا در میان نصوص دینی که از "ولی" و "ولی خدا" و "مقام ولایت" صحبت میشود، اینگونه استفاده میشود که "ولی" کسی است که با مردم هست با مجموعه هست و تافته جدا بافته نیست و از آنها و در میان آنها است و «تدبیر» با دربان و حاجب و واسطه خوردن پا نمیگیرد، چون از حقایق و واقعیتها دور میماند و در "ولایت" به معنی محبت نیز اینگونه هست، "محب" باید فانی در محبوبش باشد و نباید بین او و محبوب فاصلهای باشد و "ولی الله" به معنی اول، کسی است که از جانب حق متعال تعیین شده و شان ولایت و شئون جمعی را بعهده دارد و "ولایت" به معنی دوم یعنی عاشق و فانی خدا.
لقب "ولیة الله" در باره بی بی زینب(س) کبری آمده است و هر دو معنی درباره شخصیت عظیم زینب کبری(س) صدق میکند و این یعنی زینب(س) کسی است که میتواند سرپرستی کند و در حوادث و مشکلات و مصائب خویشتن دار باشد و تسلط بر نفس داشته باشد و اداره امور را بدست گیرد و همچنین "ولی" به معنی فانی در حق نیز بر این بانوی مجلله صادق است، شما تصور کنید، اگر کودکی در خانواده مریض شود این امر چقدر آرامش روانی خانواده را مختل میکند، چه رسد به اینکه او از دنیا برود در حادثه بزرگ کربلا که اباعبدالله و یارانش با آن وضع فجیع به شهادت رسیدند و در رنگینترین صحنه تاریخ نوشته شد و به تعبیر امام صادق علیه السلام « لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ؛ بحارالأنوار ج: 45 ص: 218 » آن کسی که در صحنه حاضر شد حسین(ع) است، اما کسی که صحنه گردان جریان کربلا زینب است، زینب کارگردان حماسه عاشورا بود .
این امور خارج از طاقت بشری است که از ایشان دیده میشود، اگر ولایت نیست پس چیست ؟ زینب از همان کودکی فانی فی الله بود، چه برسد به تطورات و تکاملاتی که برای او فراهم شد ] و بقول استاد شهید مرتضی مطهری(ره): زينب با آن عظمتى كه از اول داشته است- و آن عظمت را در دامن زهرا عليها السلام و از تربيت على عليه السلام به دست آورده بود- در عين حال زينبِ بعد از كربلا با زينب قبل از كربلا متفاوت است، يعنى زينب بعد از كربلا يك شخصيت و عظمت بيشترى دارد.(مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج17، ص: 60) [
اگر این لقب " امینة الله " بودن را اساس قرار بدهیم قضیه " عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ " بودن حضرت نیز روشن میشد زینب چون "ولی الله" است " عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة؛بحارالأنوار ج: 45 ص: 164" است .گاهی علم انسان کسبی و رسمی است و گاهی علم او از ناحیه الهی است « وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً؛ کهف، 65 » افاضه شده است و به قول خواجه حافظ شیرازی
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت *** به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
بی بی زینب کبری سلام الله علیها به «غمزه» آن علوم ومعارف را بدست آورد.
* عقیلة بنیهاشم:
"عقیله بنیهاشم" از دیگر القاب آن حضرت است " عقیلة" بر وزن "اصیله"، "الاصیل من کل شی" در میان بنیهاشم کسی که از همه با اصل و نسبتر بود و نسخه مطابق با اصل بود بی بی زینب است .
معصومه صغری:
"معصومه صغری "در مقابل "معصومه کبری" است از دیگر القاب آن حضرت لقب " معصومه صغری " میباشد در بین امت اسلامی 14 معصوم داریم، اما این کلام به معنای این نیست که معصومی در درجات پایینتر نداشته باشیم، به تعبیر دیگر بدون شک ما 14 معصوم داریم، اما افراد دیگری هم داریم که با توجه به علم و معرفت و مقام ولایت ایشان، خود را به عصمت نزدیک کردهاند، اگر پذیرفتیم ریشه عصمت در ولایت است و همه حقایق بر ولی الله آشکار است ثمره این ولایت و معرفت عصمت است، لذا میتوان برای زینب کبری سلام الله علیها مقام عصمت قائل شد بدون اینکه عدد 14 معصوم نیز بهم بخورد .
* امینة الله:
از دیگر القاب ایشان لقب "امینة الله" است ایشان شخصیتی است که حق تعالی او را امین سرّ خود قرار داده و اسرار الهی را در این شخصیت به ودیعه نهاده است .
* نائبة الزهرا:
نیابت حکم خاصی دارد، زینب نائبة الزهرا(س) است و همان علو درجهای که برای اوست برای زینب(س) هم هست .برای مثال گاهی از طرف شخصیتی بزرگ نائب میشویم و مطالبی را به نیابت ازایشان به جمعی میرسانیم، نحوه برخورد ایشان با ما تفاوت خواهد داشت و احترام خاصی قائل میشدند لذا میبینیم خودنیابت حکم خاصی دارد .
* بلیغة:
از دیگر القاب حضرت " بلیغة " میباشد، خطبهای که ایشان در حادثه کربلا در شام و کوفه انشاء نمودند، شانه به شانه خطبههای پدر بزرگوار ایشان علی بن ابیطالب میزند؛ از حذيم بن شريك اسدىّ روايت شده است چون علىّ بن حسين عليهما السّلام را با زنان از كربلا آوردند... زينب دخت علىّ عليهما السّلام به سوى مردم اشاره كرد كه خاموش باشيد.
حذيم میگويد: هرگز بانويى پردهنشين گوياتر از وى نديدم، گوئى بر زبان علىّ عليه السّلام سخن مىراند، و مردم را اشارت به سكوت فرمود، دمها فرو بسته شد و هر زنگى از بانگ بايستاد، آنگاه پس از حمد و ثناى الهى و صلوات بر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله خطبه خود را شروع کرد؛ « احتجاج-ترجمه جعفرى، ج2، ص: 107 » .
* معلمة:
زینب کبری علاوه بر عالمه بودن؛ کرسی تدریس داشتند و مفسر بزرگ قرآن و از روات حدیث هستند، در سلسله سندخطبه ای که از حضرت فاطمه نقل شده است حضرت زینب قرار دارد و همچنین محمد بن عمر، عطا بن سایب، فاطمه بنت الحسین، از ایشان روایت نقل کردهاند .
* عابده آل علی:
عابده آل علی از دیگر القاب حضرت است و عبادت در این خاندن امری بدیهی است، امام زینالعابدین عليه السّلام در روز و شب، هزار ركعت نماز مىگزارد و دفتر عبادات على عليه السّلام را مىنگريست و آن را چون افسردهاى از دست مىافكند كه «ما كجا و عبادت على عليه السّلام كجا؟!؛ «ينابيع المودة، ص 150، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 9» و همین مسئله را نسبت به علی(ع) عرض کردند و حضرت فرمود شما عبادت رسول الله را ندیده اید و تازه خود پیامبر اکرم هم میفرمایند: « مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ؛ «بحارالأنوار ج: 68 ص: 23» لذا این امور دراین خاندان امری بدیهی است و کسی که در چنین خانوادهای بزرگ شده است، طبیعتا به سمت و سوی این امر سوق پیدا میکند، علاوه بر اینکه ولایت و علم و معرفت او در این امر تاثیر دارد، لذا ایشان عابده آل علی است به گونه ای که حضرت در حادثه کربلا و لو نشسته، نماز شبش را ترک نکرد و نمیشود به سادگی از کنار این مطالب گذشت و این حکایت از این امر دارد که او عابده آل علی است، حضرت زينب(س) در عبادت ثانى حضرت زهرا(س) بود، تمام شبها را به عبادت، تهجّد و تلاوت قرآن سپرى مىكرد. حضرت در طول عمر، تهجّد و شب زنده دارىاش ترك نشده است، حتّى در شب يازدهم محرّم امام زینالعابدین مىفرمايد: در شب يازدهم محرم ديدم نشسته نماز مىخواند. نيز آن بزرگوار مىفرمايد: با اين همه مصيبت و اندوهى كه به ما روى آورده، اما در مسيرى كه به شام مىرفتيم نافلههاى شب عمهام اصلًا ترك نشد، امام حسين(ع) در آخرين وداع با خواهرش زينب به او فرمود: « يا اختاه لاتنسينى فى نافلة اللّيل»، خواهرم مرا در نماز شب فراموش نكن. هم چنين از فاطمه دختر امام حسين(ع) چنين نقل شده كه: عمّهام زينب در شب دهم محرم در محراب عبادت مشغول مناجات بود و با خدا راز و نياز مىكرد در حالى كه چشمى از ما به خواب نرفته و ضجّههاىمان آرام نشده بود. نيز از امام سجاد نقل شده: هنگامى كه ما را از كوفه به سوى شام حركت مىدادند عمهام زينب مرتب نمازهاى واجب و مستحب خويش را انجام مىداد و در بعضى از منازل نمازش را نشسته مىخواند، وقتى سبب را پرسيدم؟ گفت: به خاطر گرسنگى و ضعف؛ زيرا سه شبانه روز غذا نخورده بود و سهم غذايش را در ميان كودكان تقسيم كرده بود. «زينب الكبرى، جعفر نقدى، ص 62- 61 »