۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۰

پنج روش امام صادق علیه السلام در مقابله با انحرافات اعتقادی

پنج روش امام صادق علیه السلام در مقابله با انحرافات اعتقادی
آشفتگی فرهنگی در زمان امام صادق علیه السلام باعث شده بود تا امامت در جایگاه حقیقی خود در جامعه قرار نگیرد، و در مردم جامعه از منبع اصیل و سرچشمه عرفان حقیقی محروم شدند و در این شرایط فرقه ها و جنبش های فرهنگی بسیاری در جامعه شکل گرفت و پیروانی پیدا کرد.
کد خبر: ۶۴۶۵

به گزارش خیمه مگ، همزمان با میلاد پربرکت امام صادق(ع) در گفتگو با نویسنده و پژوهشگر حوزوی، مدیر و بنیانگذار موسسه بهداشت معنوی حجت الاسلام حمید رضا مظاهری سیف استراتژی امام صادق علیه السلام در روشنگری و مبارزه با عرفان های ساختگی را موردبررسی قرارداد.

 *اوضاع فرهنگی عصر امام صادق علیه السلام؟

زمان امام صادق نوعی آشفتگی فرهنگی وجود داشت زیرا از یک سو نظام سیاسی بنی امیه رو به زوال بود و از سوی دیگر قلمرو جغرافیایی جهان اسلام گسترش یافته و فرهنگ ها و افکار مختلفی با افکار اسلامی آمیخته شده بود. در این شرایط امامت در جایگاه حقیقی خود در جامعه قرار نداشت مردم از سرچشکخ زلال معارف اصیل محروم بودند. مجموع این عوامل شرایطی را به وجود آورده بود که فرقه ها و جنبش های فرهنگی بسیاری در جامعه شکل می گرفت و پیروانی پیدا می کرد.

 *زمینه های شکل گیری صوفی گری؛ عرفان های ساختگی در عصر حضرت چه بود؟

«تصوف فرقه ای» با وجود کسانی مثل حسن بصری و سفیان ثوری در همین دوره ها به تدریج پایه گذاری شد. مرجئه نیز نوعی نگاه شبه عرفانی به مسائل داشتند و می گفتند هر کس دلش پاک باشد و ایمان به خدا در دلش باشد، دیگر مهم نیست که عملش چگونه است و رستگار خواهد شد.

این گونه جریان ها به علت محدودیت اهل بیت(ع) و نرسیدن معارف حقیقی به دست مردم پدید می آمد. مشکل اصلی در توسعه جغرافیایی سرزمین های اسلامی و مواجهه مسلمانان با غیر مسلمانان نبود. این رویارویی ها می توانست به بارور شدن اندیشه دینی منتهی شود، در صورتی که تدبیر جامعه اسلامی به دست امامان بود و از این فرصت هایی که برای اندیشیدن و تضارب آرا پیش می آمد، استفاده های تربیتی و آموزشی مناسب صورت می گرفت. بنابراین مهمترین علت پیدایش این جریان ها جابجایی قدرت از امامت به امارت بود. بنی امیه و بنی عباس مانع از تأثیر گذاری مناسب و گسترده ی دانش امامت در جامعه شدند و در این خلاء فرقه ها رشد کردند و زمینه های انحراف را پدید آوردند.

 *آیا این نحله‌ های فکری مورد استقبال حکومت و مردم بودند؟

بله برخی از این فرقه ها با منافع و اهداف حکومت سازگار بودند. حاکمان عیاش و بی مبالات از افکاری مثل مرجئه خیلی خوششان می آمد و برای ترویج آن هزینه و فرصت سازی می کردند. یک حاکم عیاش به راحتی می توانست ادعای ایمان کند و بعد هر کاری که می خواهد انجام دهد و بعد با تکیه به پندارهای مرجئه خود را رستگار بداند. همچنین نگرش های جبر گرایانه که رگه هایی از آن در مرجئه و گاهی صوفیان دیده می شد، برای سیاست مداران جالب بود و قدرت و مشروعیت آنها را توجیه می کرد. با این عقاید نادرست آنها مردم را متقاعد می کردند که قدرت و حکومت ما خواست خداست و شما باید مطیع حکومت باشید. این ارائه الهی است که ما حاکم هستیم و شما محکوم و بهتر است که همه تسلیم خدا باشیم. این نگرش های به ظاهر معنوی، اسبابی برای توجیه سلطه ی قدرت های نامشروع بود و به طور طبیعی آنها از این افکار حمایت می کردند.

 *روش های تبلیغی این تفکر چگونه بود؟

این جریان ها معمولا به صورت سینه به سینه و تشکیل محافل خصوصی توسعه پیدا می کنند. در گذشته بود چنین بود و امروز هم شبه جنبش های معنوی نوظهور بیش از همه از این روش ها استفاده می کنند. و سایر روش ها مثل انتشار کتاب و مجله و یا فعالیت در فضای مجازی برای کمک به همین روش سینه به سینه و روش محفلی است.

 *امام صادق علیه السلام چگونه با این جریان‌ها مقابله کردند؟

امام صادق پنج روش کلی را در مقابله با این جریان ها پایه گذاری و اجرا کردند. نخست آموزش عمومی که بر اساس ترویج معارف اسلامی استوار بود. دوم تربیت و آموزش نخبگان، در این مرحله ایشان به طرح شبهات جریان های انحرافی و روش پاسخ گویی به آنها می پرداختند و کسانی مثل هشام بن حکم محصول این راهکار امام هستند. سومین روش، بازداری تربیتی است. امام به مردم توصیه می کردند که فرزندانشان را از همشینی با مرجئه و غلات و سایر جریان ها و افکار انحرافی دور نگه دارند. چهارمین روش گفتگو و مناظره در مواجهه با کسانی که خارج از قلمرو اندیشه اسلامی فعالیت می کردند، کسانی که مادی گرا بودند یا پیروان ادیان و اندیشه های دیگر. پنجمین روش امام برخورد قاطع و سرسخت با کسانی که در متن تفکر اسلام و حتی شیعی دست به انحراف و کژاندیشی زده بودند مثل غلات. امام بدون هیچ بحث و مناظره ای آنها را کافر و کشتن آنها را لازم می دانستند.

 *درس هایی که ما می توانیم از سیره علمی و عملی امام در مقابله با عرفان های نو ظهور در عصر کنونی بگیریم چیست؟

روش های امام یک مجموعه است که باید هماهنگ اجرا شود اگر از اول برویم سراغ روش پنجم کار درستی نکرده ایم و نتیجه عکس می گیریم. باید این روش ها با هم و هماهنگ اجرا شود. آموزش عمومی بر اساس معارف دین، آموزش نخبگان برای توانمند سازی آنها جهت مقابله با شبهات و پاسخ گویی به سوالات. کاهش ارتباط جریان های انحرافی با بدنه ی جوان جامعه و برگزاری جلسات مناظره و گفتگوی آزاد با سران جریان های انحرافی و در نهایت برخورد قاطع با مغرضان این مجموعه یک برنامه کامل مقابله با انحرافات فرهنگی و فکری است.

 *وضعیت کنونی ایران در رابطه با ظهور این نوع عرفان ها و انحرافات اعتقادی چگونه می باشد؟

در حال حاضر جریان های زیادی در کشور فعالیت می کنند و متأسفانه دیده نمی شوند. زیرا توانسته اند خود را در پس چهره ای مقبول پنهان کنند و تحت عناوین دیگر فعالیت های خود را توسعه دهند. با اسم آموزش، کار فرهنگی و غیره عرفان های کاذب و معنویت های نوظهور ترویج می شود و گاهی موفق می شوند از سرمایه های عمومی و رسانه ملی نیز برای تبلیغ استفاده کنند.

یک تفاوت زمانی با زمان امام صادق علیه السلام پیدا کرده و آن اینکه در دوره امام، حکومت مخالف امام و دین بود ولی الان این رویارویی وجود ندارد. لذا در کنار آموزش نخبگان علمی باید آموزش نخبگان سیاسی و کسانی که دستی در قدرت و حکومت دارند، در دستور کار قرار گیرد. آنها باید جریان های انحرافی را بشناسند تا نه به سوی آن گرایش پیدا کنند و نه از روی بی خبری و نادانی اسباب ترویج آنها را فراهم سازند. این یک کار ضروری و زمین مانده در وضعیت کنونی ماست.

 *حوزه در این مسیر چگونه عمل کرد؟

حوزه برنامه های عادی خود را دارد و برای این شرایط اضطراری برنامه ریزی خاصی نداشته است. البته کمی آموزش کارشناس و نخبگان علمی مورد توجه بوده ولی آنچه باید بشود هنوز اتفاق نیفتاده و برنامه ای هم وجود ندارد که لازم است مورد اهتمام جدی قرار بگیرد.