به گزارش خیمه مگ،زندگی این اندیشمند فرهیخته سرشار از زیرکیهایی است که در مقابل دشمنان اسلام و مخالفان تقریب اسلامی به خرج داده است، به مناسبت سالگرد ارتحال این منادی تقریب حکایتهایی از زندگی پربار آن فقیه پارسا را تقدیم میکند.
از «شین» به«سین»
«المراجعات» کتابی است از مجموعه نامههایی که میان علامه شرفالدین و رییس جامعةالازهر علامه شیخ بشری، رد و بدل شده است در این کتاب، مرحوم شرفالدین با امضای «شین» به نمایندگی از «شیعه» و «سلیمه بشری» با امضای «سین» به نمایندگی از « اهل سنت» سخن گفتهاند.
آیتالله سید محمد تقی حکیم درباره این کتاب میگوید: در این نامهها از سویی، گسترش دامنه شناخت، ژرفای اندیشه و دلانگیزی تعبیرها همه جا به چشم میخورد، و از سوی دیگر، قدرت بحث و مناظره فکری، بحث و مناظرهای به دور از هر گونه تعصب و جانبداری را نشان میدهد.چقدر دلپذیر است وقتی مینگرد که یکی از دو طرف، در برابر دلیل استوار آن دیگری سر تسلیم فرو میآورد، بیآنکه خود را به این در و آن در زند و یا بخواهد با جنجال و ذکر مطالب خطابی، شلوغ کند و موضوع را بیاهمیت جلوه دهد، چنانچه برخی دیگر اقدام میکنند، یعنی کسانی که میخواهند به اصطلاح غرور علمی خود را حفظ کنند، یا اعتباری که نزد پیروان خود دارند را از دست ندهند، من معتقدم که در مباحثات این کتاب، غنیترین آموزشها و تعلیمات درباره آداب مباحثه و مناظره وجود دارد...»
امتناع از تاسیس دفتر افتاء برای حفظ وحدت
هنگامی که استعمارگران فرانسوی بر اوضاع لبنان تسلط یافتند خواستند که از علامه شرفالدین دلجویی کنند، پیشنهاد کردند همانگونه که در لبنان دفتر افتاء سنی وجود دارد و از آن دفتر فتواها، احکام دینی اهلسنت صادر میشود یک مرکز افتاء شیعی نیز پدید آید و رییس آن مرحوم علامه باشد.
علامه شرفالدین دریافته بود که فرانسویها پشت پرده این دلجویی میخواهند به آتش رقابت شیعه و سنی دامن بزنند این پیشنهاد را به کلی نفی کرد و گفت: اینجا برای همه مسلمانها، فقط یک دفتر افتاء وجود دارد و رییس آن هم مفتی اهلسنت است.
مشابه این اتفاق را در جهان اسلام کمتر شاهد هستیم، اما زندگی علامه عبدالحسین شرفالدین از این دست برخوردهای زیرکانه و تقریب گرا پر است.
یکی از جملات تاریخی او خطاب به مسلمانها این است که «فَرَّقتهما السّیاسَة، فَلتَجمَعهما السّیاسَة) او معتقد بود همانگونه که دشمن از اول به خاطر اهداف سیاسی بین مسلمانها تفرقه ایجاد کرد و شیعه و سنی به وجود آوردند، حال نیز به خاطر سیاست (ضرورت حفظ اسلام) باید شیعه و سنی با هم اجتماع داشته باشند.
پیگیری جنبشهای جهان اسلام
مرحوم علامه، جنبشهای جهان اسلام را پیگیری مینمود و درباره آنها تحلیل و موضع داشت از جنبش ملی کردن کانال سوئز در مصر تا جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران، او رهبران این جنبشها را به خوبی میشناخت و آنها را به روشنفکران و نزدیکان خود معرفی مینمود در نتیجه مردم و اطرافیان شرفالدین نیز رهبران جنبشهای آزادیخواه را میشناختند.
وقتی آیتالله کاشانی به لبنان آمد، یک روز عصر بدون اطلاع قبلی به شهر صور رفت، پس از اندک زمانی، منزل شرفالدین پر از مردمی شد که به دیدار ایشان آمده بودند و آیتالله کاشانی که این شور و استقبال را دید متعجب شد.
مشابه همین اتفاق در مورد شهید نواب صفوی هم رخ داد، هنگامی که نواب به کنفرانس اسلامی قدس میرفت، شبانگاه در سر راه به صور آمد با اینکه شب بود و فرصت، چندان مناسب نبود، جمعیت زیادی برای ملاقات با نواب به منزل علامه شرفالدین آمدند نواب آن موقع سیساله بود.
حیات سرشار از برکت « تولد تا رحلت»
سیدعبدالحسین شرفالدین عاملی در سال 1290 قمری در کاظمین دیده به جهان گشود و بسیاری از دروس مقدمات حوزه را نزد پدرش سید یوسف شرفالدین تعلیم دید و در دروس سطح عالی حوزه از محضر عالمان و فقیهان بزرگ حوزه علمیه نجف چون، آخوند خراسانی، میرزا حسین نوری،شیخالشریعه اصفهانی و سید محمد کاظم طباطبایی یزدی کسب فیض نمود.
او با تلاش و پشتکاری که داشت در سنین جوانی به مرتبه بلند فقاهت و اجتهاد دست یافت و در 32 سالگی، اجتهاد مطلق او مورد قبول و تایید مجتهدان بزرگ حوزه علمیه زمان خود قرار گرفت.
علامه شرفالدین پس از اتمام تحصیلاتش در نجف به لبنان بازگشت و تلاش کرد وضعیت ناگوار مسلمین را در جهان اسلام سامان دهد، آن اندیشمند شیعی صاحب دهها تالیف گرانبهاست که تعدادی از آنها در پی صدور فتوای جهاد علیه فرانسویان در آتش سوزی منزلش سوخت! او در اواخر عمر شریفش از «امام موسیصدر» دعوت کرد پس از او رهبری شیعیان لبنان را به دست گیرد.
آثار علمی
« الفصول المهمة، الکلمة الغراء فی تفصیل الزهراء، المراجعات، النص و الاجتهاد، مؤلفوا الشیعة فی صدر الاسلام و ...» از تالیفات این دانشمند فرزانه شیعی است.
سید عبدالحسین پس از 87 سال حیات پر برکت در 8 جمادیالثانی سال 1377 هجری قمری دار فانی را بدرود گفت و پس از تشییع با شکوه در بیروت، پیکر ایشان در نجف سمت جنوبی صحن امام علی(علیهالسلام) به خاک سپرده شد.