به گزارش خیمه مگ،کتاب «بهترين پناهگاه حكايات و داستان هاى نماز» اثری از آقای رحيم كارگر محمديارى است که به بیان داستان های گوناگون از نماز و نمازگزاران پرداخته که منتخبی از این داستان ها در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می گردد.
* نماز با توجه در كنار ديوار چين
همراه زن و بچه براى كارى به چين رفته بودم . يك روز براى ديدن ديوار چين رفتيم . توريست هاى زيادى از كشورها و مليت هاى گوناگون در كنار ديوار چين بودند. همچنانكه گرم ديدن ديوار و عظمت آن بوديم ، متوجه شدم كه وقت نماز ظهر و عصر شده است. وضو گرفتم و يك دستمال كوچك به عنوان سجاده پهن كردم. با قبله نما، قبله را پيدا كردم. قبل از شروع نماز چند نفرى توجه شان به من جلب شده بود و با كنجكاوى نگاهم مى كردند.
نماز اول را كه خواندم، تعداد زيادى اطرافم جمع شده بودند و تماشا مى كردند. خيره بودند و با تعجب نگاه مى كردند.
نماز عصر را هم خواندم ، تعداد زيادى اطرافم جمع شده بودند و تماشا مى كردند. خيره بودند و با تعجب نگاه مى كردند.
نماز عصر را هم خواندم . حالا مردمى كه در اتوبوس ها منتظر حركت بودند به جاى توجه به ديوار چين منظره جالب ترى را براى تماشا و عكس گرفتن پيدا كرده بودند. پس از من، همسرم مشغول نماز شد. همسرم در حال نماز بود كه يك نفر با دوربين آمد و خواست كه از همسر و خانواده ام عكس بگيرد. مخالفت كردم، بعد به فكر افتادم كه شايد همين عكس بهانه اى باشد براى مطرح كردن نام اسلام در كشورهاى كفر زده جهان .