۱۹ سال از حمله آمریکاییها به نجف اشرف و حرم مطهر امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) میگذرد. روزی که حرم مطهر در محاصره هتاکان آمریکایی بود و از همه طرف موشک و بمب و خمپاره بر سر مردم و مدافعان میریختند. در این حمله داوود اسماعیلی و احمد کریمی شهید شدند و روحالله اسدی مفقود شد.
«هاشم اسدی» یکی از جانبازان مدافع حرم امیرالمؤمنین(ع) و شاهد حادثه ۲۳ مردادماه ۱۳۸۳ است. او تجاوز آمریکاییها به شهر نجف اشرف و شهادت داوود اسماعیلی را اینگونه روایت میکند:
شهیدی که بدون سلاح جلوی آمریکاییها ایستاد
«آسمان نجف و فراز حرم امیرالمؤمنین(ع) شده بود جولانگاه بالگردهای آپاچی و هواپیماهای جنگنده آمریکایی. گنبد حرم مطهر مورد اصابت گلوله متجاوزان قرار گرفته بود و علمای معظم شیعه اعلام عزای عمومی کرده بودند. بازار نجف در آتش میسوخت و به غیر از نیروهای مدافع و تعدای از فقرای بیسر پناه، کسی را در کوچه و خیابانهای اطراف حرم نمیدیدیم. محل استقرار ایرانیها زیرزمین یکی از مدارس علمیه در شارع الطوسی بود و موضع دفاعی آنها ورودی شهر از سمت وادی السلام بود. سلاح تحویل گرفتیم و به جمع مدافعان ملحق شدیم.
شهید اسماعیلی تا لحظه شهادتش سلاحی نداشت. چون سلاح کم بود به او که جوانتر بود سلاح نرسید، اما داوود در تمام صحنهها حاضر بود و در آوردن مهمات و تجهیزات به بچهها کمک میکرد. شب قبل از شهادتش با هم در حرم مولی امیرالمؤمنین(ع) نشسته بودیم؛ ازش پرسیدم دوست داری چه جوری شهید بشی؟ گفت منظورت چیه؟! گفتم: یک تیر وسط پیشانی، یا اول زخمی بشی و مثل اباعبدالله شهید بشی؟ در حالی که هر دو به شدت منقلب بودیم، گفت: دوست دارم مثل اباعبدالله(ع) بیسر بشم و مثل حضرت زهرا غریبانه دفن بشم.
صبح روز ۲۳ مرداد ۸۳ بلندگوهای حرم اعلام کردند که تانکهای آمریکایی از سمت وادی السلام در حال پیشروی هستند. با دوستان ایرانی حرکت کردیم به سمت وادی السلام؛ به داوود گفتم: تو که سلاح نداری، برای چی میآیی جلو؟! جواب داد: اگر سلاح از دست شما افتاد، من برمیدارم.
با جمع دوستان ایرانی، خود را به وادی السلام رساندیم؛ ولی قبل از هر اقدامی، مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفتیم و من در دم بیهوش شدم و زمانی که داشتند زخمهای من را پانسمان میکردند، در حرم امیرالمؤمنین(ع) به هوش آمدم؛ ابوالقاسم بالای سرم آمد؛ پرسیدم چی شد ابوالقاسم؟ گفت: داوود شهید شده و از سرش هیچی پیدا نکردیم! گفتم این چیزی بود که خودش میخواست.»
جوانی که با آرپیجی جلوی تانکهای آمریکایی ایستاد
به گفته جواد تاجیک از راویان دفاع مقدس و مدافعان حرم، «روحالله اسدی» یکی دیگر از مدافعان حرم ایرانی در نجف اشرف بود که ۲۵ ساله بیشتر نداشت و اهل چمستان نور مازندران بود. وقتی نیروهای دیگر از حمله آمریکاییها شوکه میشدند، این جوان مدافع حرم جلوی تانکهای آمریکاییها میایستاد و با آرپیجی شلیک میکرد. اما بعد از اینکه آمریکاییها برای تصرف نجف اشرف شکست خوردند و کار به پلیس عراق تحت امر آمریکایی واگذار شد، روحالله توسط پیش آن موقع عراق دستگیر شد و تحویل آمریکاییها شد. از سال ۸۳ تا الان از روحالله خبری نیست.