به گزارش خیمه مگ،محدثه زندی، نویسنده و پژوهشگر حوزوی در یادداشتی آورده است:
هودی کوتاه پوشیده و کلاهش را روی سرش انداختهاست، یک شلوار کتان کوتاه و موهای رنگزده. دختر است اما شبیه پسرهاست. سعیدارد شوخی و رفتارهای پسران را تقلید کند و آزادی پسرانه میخواهد. این شرح حال تعداد زیادی از دختران نوجوان ماست، دخترانی که بیش از آنکه بیحجاب باشند «متلبس به لباس پسران» هستند. اگر گوشیهایشان را بگردی یکی دوجین عکس از آیدلهای کرهای پیدا میکنی با هودی و شلوارهای معمولا گشاد، با آرایشهایی که همیشه آنها را نوجوان نگهمیدارد و با رفتارهایی که «کیوت» خواندهمیشود.
کُره امروز بلای نوجوان و جوان ما شده است؛ گروههای کیپاپ و سریالهایی که افیون است و معتادکننده. البته باید به کُره آفرین گفت که در آستانه سقوط جمعیت و در حالی که از فرهنگش چیزی جز پوسته باقی نمانده و مقلد خوشصورت فرهنگ کثیف غرب است، با این حال توانسته این چنین نیازیابی، ذائقهسازی، و تولید انبوه کند و بازار سرگرمی را درو کند و البته سود اقتصادی از تجارت سرگرمی را هم ببرد.
معروف است که اکثر تولیدات کرهای از سیندرلا، کهنالگوی زن در غرب وام گرفتهاند. سیندرلا دختری زیبا، خوشقد و بالا، مهربان، بهغایت بیعرضه، که هر ظلمی را تحمل میکند و قادر نیست از حقش دفاع کند. زنی بیمغز و بیتدبیر و بیحکمت و خیالاتی، که منتظر است شاهزادهای او را از دست ظلم مادر و خواهرهایش نجات دهد. دختری وابستهبهمرد، که بدون وجود پدر یا همسر معنی ندارد و شایسته لهشدن توسط زورمندان است.
دختری که با جادو، آراسته شده و دل مردی را میبرد و بزرگی از آن مرد گرفته و عاقبتش با او بخیر میشود. آری! زنِ موردِ پسندِ غرب این است. زنی تهی، بیهویت، بیکرامت ،که ارزشش وابسته به مردان است و تنها هنرش زیبایی و خوبرویی و البته گردنکج و مطیع! زنی که تنها دغدغهاش شرکت در مهمانی و ربودن قلب مردان است، تا او را از ذلت و تحقیر نجات دهند. دختری که از کودکی در کارتونها برای دختران معصوم جهان، الگوسازی شده است.
دخترانی که در کودکی (و البته در کنار فقر فرهنگی) با تماشای این کارتونها بزرگ میشوند و در نوجوانی دنبالهاش را با سریالهایی با همین دورنمایه ،مخصوصا کرهای، میگیرند، دچار بیماری حقارت میشوند. آنها تنها راه رهایی از حقارت را در ربودن قلب جنس مخالف میبینند و از آنجا که در فرهنگ ایران این مورد قابل قبول نیست، برخی از آنها به سراغ «تشابه به جنس مذکر» میروند. متاسفانه دختران زیادی هستندکه از زن بودن خود متنفرند و آن را نقص و عیب و مایه ضعف میدانند، هرچند گاهی به سختی به آن اعتراف میکنند. دختران ایرانی در خلاء الگوی اصیل از زنان کریم، رو به الگوهای ریخته در صفحه تلویزیون و موبایل میآورند و با شباهت به آنها سعیمیکنند مرهمی بر حقارت خود بگذارند؛ یا باب دندان مردان باشند یا مردسان باشند.
درمان درد بسیاری از دختران امروز ما بازگرداندن کرامت به آنهاست و یکی از راههای آن باز تولید الگوهای کهن ایرانی_اسلامی است. کهنالگوی زن در ایران اسلامی، مفهوم «شیرزن» است. شیرزن لزوما قوت جسمانی ندارد، لزوما اسلحه به دست نمیگیرد و نمیجنگد، اما زنی است مقتدر، شجاع و باعرضه، که نفوذ کلام و بیان دارد و حتی لازم باشد بر مردان حکم میراند و آنها را به حرکت میانگیزد. زنی که در نبود مردانِ مرد برمیخیزد و «مرد» میسازد.
زنی که «زن» است و با همهی خصوصیات زنانهاش دارای ارزش است. با همان حیا و پوشش زنانه در اجتماع حاضر میشود و «جریانسازی» میکند. حکیم است و درشتی و نرمی را در جای خود به کار میبرد. مدبر و «تربیتکننده» است. نماد محبت، ایثار و عشق روحانی است. از لحاظ معنوی و روحی مستقل است، زنی «وابستهبهمرد» نیست و به دنبال «مردشدن» هم نیست. زنانی که هرگز بازیچه دست مردان نمیشوند.
در تاریخ ایران عزیزمان از این زنان کم نبوده و نیست، همچنان که میتوان نمونه آن در خاله لیلایِ «روزی روزگاری» و «بیبی مریم» دید. قطعا این زنان الگو گرفته از بانوان بزرگ اسلام حضرت زهرا (س) و دوسلاله پاکش حضرت زینب و حضرت معصومه «سلاماللهعلیهما» هستند. حضرت معصومه «سلاماللهعلیها» شیرزنی مجرد بود که در اواخر بیستسالگی به دنبال «ماموریتی از برادر و در ظاهرِ عاطفیِ دلتنگیِ برادر» پا در هجرتی پرمخاطره میگذارد که باطنش یک مبارزهی سیاسی و عقیدتی و اجتماعی است.
ایشان در دنیایی که مردان از ترس زورمندان ظالم جرات خواستگاری از دختران موسی بن جعفر «علیهالسلام» را ندارند، در هر منزلی از سفرش، علیه شبهات و انحرافاتی مثل فرقه واقفیه و اسماعلیه و... سخنرانی کرده و برای مردم تبیین میکند. این بزرگزن، بذرِ جریان مبارکی را میکارد که سالها بعد قم را قلب معرفتی جهان اسلام و ایران را احیا گراسلامی سیاسی میکند.
آری! حضرت معصومه «سلاماللهعلیها» الگوی کرامت است از آنرو که کرامت خویش را از بندگی خدا وام گرفته و در روزگار خوف مردمان، به حمایت از ولی زمانش همت میگمارد و جان نازنینش را در این راه میدهد. اگر این الگوی کرامت به درستی برای زنان جامعه ما تبیین شود و با هنرمندی به تصویر درآید، میتواند حصن حصینی برای آنها در مقابل فرهنگ مهاجم غربی که در پی بیکرامت کردن زن است، باشد.