به گزارش خیمه مگ،شاید بتوان عصر امام سجاد (ع) را سیاهترین عصر تاریخ به ویژه در دوره اسلام بر شمرد، چرا که به واسطه ظلم و استبداد بنیامیه، کسی را یارای بیان حقایق نبود، و هر فریادی در گلو خفه میشد و هر سری که می جنبید، قطع میگشت در چنین شرایطی امام زینالعابدین(ع) به بهترین شیوه تربیتی، ضمن حفظ مرزهای فکری و عقیدتی اسلام، به تربیت نسلی همت گماشتند که خود سرآغاز تحولی در عرصه آموزش و تربیت بشر بود.
به مناسبت چهارم شعبان، میلاد امام سجاد (ع) در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین رضا برنجکار استاد حوزه و دانشگاه، خدمات علمی و فرهنگی امام سجاد (ع) را به بحث نشسته است.
امام سجاد علیه السلام چهارمین امام شیعه هستند که در سال 38 قمری متولد شدند و در سال 95 به شهادت رسیدند در قیام عاشورا 23 ساله بودند و 34 سال نیز امامت را بر عهده داشتند دوران امامت ایشان سخت ترین دوران امامت ائمه(ع) بود زمانی که هرج و مرج جهان اسلام را فرا گرفته است و شیعیان در وضعیت سختی زندگی می کردند جنگ ها و قیام های مختلف اتفاق افتاده بود. ایشان با شش خلیفه هم عصر بودند،یزید بن معاویه، معاویة بن یزید؛ مروان بن حکم ؛ عبد الملک بن مروان ،ولید بن عبد الملک .
وقایع عصر امام سجاد علیه السلام :
قیام توابین ، کشتار مردم مدینه توسط یزید در واقعه حره ، حمله به مکه ، ویران کردن کعبه ؛ قیام مختار ، قیام توابین ، کشتار مردم عراق توسط حجاج بن یوسف ثقفی در طول بیست سال حکومتش.
به طور کلی این دوران آمیخته به استبداد و فساد و فحشا و دوران پیدایش انحرافات ، جهل و نادانی و نابودی ارزش هاست و از این جهت امام دوران سختی داشتند، خصوصا بعد از واقعه کربلا ، در این شرایط امام سجاد علیه السلام مردم را به سوی اسلام دعوت می کنند و معارف دین را احیا می کنند.
جایگاه امام سجاد علیه السلام در کلمات بزرگان اهل سنت
شافعی: «إن علي بن الحسين أفقه أهل المدينة» شافعی میگوید که علی بن حسین عالمترین و فقیه ترین مردم مدینه است. رسائل الجاحظ( ص 106)
عمر بن عبد العزیز :
راغب اصفهانى و ابن جوزى نيز در مناقب خود از عمر بن عبد العزيز نقل ميكنند، كه روزى حضرت زين العابدين با گروهی از جمله عمر بن عبد العزيز بودند و آن حضرت از جاى حركت نموده خارج شد.
عمر بن عبد العزيز روى به حاضرين نمود و گفت: گرامىترين مردم كيست؟
حاضرين گفتند شما. عمر بن عبد العزيز گفت هرگز، گرامىترين مردم همين شخص بود كه اكنون از مجلس ما خارج شد و كسى است كه مردم دوست دارند از آن خانواده محسوب شوند، ولى آنها دوست ندارند كه جزو هيچ خانوادهاى باشند. المناقب، ابن شهرآشوب ،ج4،ص:167
«و أما علي بن الحسين فلم أر الخارجي في أمره إلا كالشيعي، و لم أر الشيعي إلا كالمعتزلي، و لم ار المعتزلي إلا كالعامي و لم أر العامي إلا كالخاصي، و لم أجد أحدا يتمارى في تفضيله، و يشك في تقديمه ...؛.» درباره شخصیت علی بن الحسین، شیعی، معتزلی، عامه و خاصه، همه یکسان می اندیشند و هیچ کس شک در برتری او نسبت به دیگران ندارد. عمدة الطالب( ص 193- 194)
*ابن ابی الحدید :
ابن ابی الحدید او را نهایت عبادت می داند ، «كان على بن الحسين غاية فى العبادة» شخصیت امام سجاد مشخص و غیر قابل انکار است این شخصیت با این عظمت در زمانی که جامعه در اوج انحطاط است نقش بسزایی در احیا معارف و حفظ آن داشتند . (تهذيب التهذيب، ج 1، ص 27)
اصولا امامان شیعه یک سلسله به هم پیوسته اند، برای انجام یک هدف واحد، یک ماموریت واحد از طرف خدا دارند و نور واحدند، منتهی این سلسله مقدس در شرایط مختلف، اشکال مختلف یافتهاند چرا که شرایط خاص هر زمان موضع گیری خاصی می طلبد، نقش ائمه(ع) تببین اسلام و زدودن انحرافات از دین می باشد تا حجت خدا بر مردم تمام شود و اگر ممکن بود توسط حاکمیت سیاسی، قوانین اسلام را اجرا کنند، اما اگر ممکن نبود حفظ اسلام وظیفه حداقلی است .
در زمان امام حسین علیه السلام شرایط تبلیغی مهیا نبود و چاره ای جز شهادت و قیام مسلحانه علیه دستگاه ظلم وجود نداشت و شرایط بحرانی بود و اگر امام علیه السلام قیام نمی کرد، خط خلافت اموی باقی مانده بود لذا امام حسین علیه السلام قیام نمودند، بعد ار حادثه کربلا قیام نه ممکن بود و نه مصلحت، چون همه یاران امام و اصحاب خاص به شهادت رسید بودند و با شهادت امام مسیر حق و باطل روشن شده بود و بعد از آن باید این مسیر حق برای مردم تبیین میشد این مسئله ای است که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در اوج آن قرار داشتند، ولی امام سجاد زمینه را آماده نموده بودند.
امام سجاد در طول 34 سال شیعه را در سختترین شرایط هدایت کردند و به بهسازی فکری شیعه پرداختند؛ اگر بخواهیم مهمترین کار هایی که امام(ع) در مسیر احیای دین بخصوص در بعد اعتقادی انجام دادهاند اشاره کنیم می توان در چند بعد به این موضوع پرداخت:
تربیت شاگردان در رشته های مختلف علوم
یکی از مهمترین کارهای امام سجاد (ع) تربیت شاگردان بود، تبلیغ وسیع نیاز به تربیت شاگردان مستعد دارد تا در شهرهای مختلف، مطالب را به دیگران برساند امام سجاد(ع) علی رغم دوران خفقان شدید توانست تعداد زیادی شاگرد تربیت کند، شیخ طوسی تعداد 173 نفر از اصحاب و شاگردان امام را نام می برد « رجال الطوسى، ص 81- 102 »
افرادی مانند : سعيد بن جبير، سعيد بن مسيب، محمد بن جبير بن مطعم، يحيى بن ام الطويل، ابو خالد الكابلى و.... از شاگردان مبرز امام بوده اند . تربیت متخصص قبل از امام باقر و امام صادق علیهما توسط امام سجاد علیه السلام انجام شد و آغاز گر آن امام سجاد بود.
تبلیغ اسلام به صورت عمومی
این کار به صورتهای مختلف انجام می شد الف ) پاسخ به سئوالات فقهی که نوعا امام(ع) این سئوالات را با نقل روایاتی از پیامبر(ص) و با استناد به کتاب علی بن ابیطالب علیه السلام پاسخ می دادند و ایشان سعی می کردند مطالب را از پیامبر (ص) نقل کنند، مثلا در مورد "حی علی خیر العمل" وقتی عده ای اعتراض کردند می فرمودند پیامبر اینگونه اذان می گفت «مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج4، ص: 58 » ب) از دیگر روش های تبلیغی امام، استفاده از ایام حج بود، امام از این فرصت استثنایی استفاده می نمودند و در مسجد الحرام توقف داشتند و به سئوالات مردم پاسخ و به امر تبلیغ و ترویج معارف دین می پرداختند ، غیر از اینکه درهر جمعه در مسجد النبی می نشستد تا مردم سوالتشان را بپرسند.
بیان روش های تربیتی جهت دعوت مردم به اسلام
امام علیه السلام، فقط به نقل معارف اکتفا نمی نمودند ، بلکه به بیان روش های تربیتی دینی نیز اشاره داشتند مثلا برای آموزش کودکان از ایشان نقل شده است که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم بخوانید و امام می فرمودند: بچهها سخت شان است و نباید از ابتدا عبادت را بر آنها سخت نشان داد.
گسترش فرهنگ مکتوب
در زمان خلیفه دوم، کتابت حدیث ممنوع شد و با شعار «حسبنا کتاب الله» ، فضائل اهل بیت علیم السلام را مخفی می نمودند و این رویه تا زمان عمر بن عبدالعزیز ادامه یافت در این شرایط، امام با گسترش فرهنگ مکتوب دو هدف را دنبال می کردند: نخست، ترویج اسلام به صورت مکتوب و نیز احیای روش کتابت، صحیفه سجادیه یکی از میراث مکتوب امام سجاد علیه السلام است ، حضرت به دو فرزندش «امام باقر» علیه السلام و «جناب زید» این کتاب را املا کردند و ایشان می نوشتند، کما اینکه رسول الله(ص) به امیر المومنین املا می کرد و حضرت می نوشتند .
مبارزه با انحرافات اعتقادی جبر و تفویض
از دیگر کارهای امام ، مبارزه با انحرافات اعتقادی بود که بنی امیه رواج داده بود از جمله این تحریفات، اشاعه اعتقاد جبر و تفویض در بین جامعه دینی بود و امام با این دو اعتقاد مبارزه می کردند تا جایی که معروف شده بود: «العدل و التوحید، علویان و الجبر و التفویض، امویان»، حکومت بنی امیه با مشروعیت دادن به جنایتش و توجیه حکومت سعی در توسعه این فرهنگ داشتند که با روش بینی و تدبیر امام این اهداف نقش بر آب شد.
«تشبیه» از عقایدی بود که بنی امیه برای نابودی اسلام و از بین بردن اساس توحید به آن دامن زده بودند؛ چرا که توحید، اساس دین اسلام است، امام وقتی اینگونه دید به تبیین صحیح مسائل اعتقادی پرداخته و با این تفکر مبارزه می کردند تا جایی که در کنار قبر پیامبر(ص) فریاد می زند: اعتقاد به تشبیه جزو اسلام نیست .
تبلیغ معارف
مهمترین مباحث معرفتی مسئله توحید ، عدل و امامت است که بیش از همه مورد تاکید ائمه دین می باشد چرا که اساس دین، همین سه مسئله می باشد و بنی امیه همین سه اصل را مورد هجمه قرار داده بود و با تشبیه، توحید را و با جبر، عدل را و با خلافت، امامت را تحریف کردند و حضرت سجاد حساسیت موضوع را درک کرده بودند و با روش های مختلف و لسان ادعیه به روشنگری می پرداختند مثلا در دعای ششم صحیفه می فرمایند: « أَنِّي أَشْهَدُ أَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، قَائِمٌ بِالْقِسْطِ، عَدْلٌ فِي الْحُكْمِ، رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ، مَالِكُ الْمُلْكِ، رَحِيمٌ بِالْخَلْقِ. » و به حقیقت توحید و عدل اشاره می کنند یا در دعای 48 می فرمایند : « اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِكَ فِي الدَّرَجَةِ الرَّفِيعَةِ الَّتِي اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزُّوهَا ..... » این مقام به برگزیدگان تو تعلق دارد، اما از ایشان گرفتند که به امامت اشاره دارد، یا در دعای 42 به مقام و برتری امامان اشاره دارد، این موارد مهمترین مواردی بود که امام راجع به احیاء دین انجام می دادند .
سخن پایانی
بیان احکام و شریعت اسلام ، تبیین علمی و عملی اخلاق اسلامی، مبارزه با فساد، تبلیغ پیام عاشورا و نشان دادن فساد و غیر مشروع بودن حکومت اموی، تبیین علمی و عملی رابطه انسان با خدا و امام، مبارزه با عالمان درباری، دستگیری از فقر و نیز آزادی بردگان از عمده فعالیتهای امام سجاد (ع) در عصر تاریکی و استبداد بود.