به گزارش خیمه مگ،امام رئوف ما که حریم حرمش کعبه دلها و قبه مبارکه اش قبله آمال و آلام ماست.
در سایه سار عنایت و ولایتش، سالها و نسل هاست که تجربه عاشقی در این سرزمین، سامان گرفته است.
شرح کبریای وجود او نه کار حقیر سراپا تقصیری چون من، که کار کسی همچون اوست و خویشتنش که در سلسلة الذهب، رشحه ای و لمحه ای از نور ناب و وجود تابناکش را بر قامت واژه ها سوار کرد و رخش مواج معنا را در هیئت کلمات روانید.
«به شرطها و شروطها و انا من شروطها...»
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را میشناسند
بوی توحيد مشروط بر بودن توست
ای که آيات قرآن تو را میشناسند
گرچه روی از همه خلق پوشيده داری
آی پيدای پنهان تو را میشناسند
اينک ای خوب، فصل غريبی سر آمد
چون تمام غريبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را ديده بودم
کوچههای خراسان تو را میشناسند*
او که عالم آل محمد نام گرفت و همین لقب بر فضل و کرامت و شرفش، شرحی شایسته و بایسته است و زندگی اش سراسر بصیرت و کرامت و مجاهدت، قطب معنوی ایران و ایرانیان گشت و میهمانی بر این سرزمین اهورایی که او را چون گوهری تابناک در صدف وجود خویش دربرگرفتند و ولایت و امامت و کرامت و عنایتش را در تجلی حضور و ظهورش پذیرا شدند.
امام رضا(ع) چه به لحاظ مقام امامت که دارای ویژگی ها و شایستگی ها و ارزشهای الهی و آسمانی این مقام منیع است همچون سایر ائمه اطهار –علیهم السلام- و چه به لحاظ بصیرت و آگاهی و مجاهدت فکری و سیاسی که در زمان خلفای جور همروزگارش نشان داد و منبع و منشأ خیر و برکات فراوان شد و چه به جهت علم و خردورزی اش که او را به مقام عالم آل محمد ملقب کرد و خاصه برای ما ایرانیان به جهت اینکه حضور و مرقد مطهر و منورشان ولی نعمت سرزمین مان شد، جلوه و جلای خاصی دارد و این حس بینظیر و معنوی را همه مردمان این سامان می شناسند و بر آن واقفند و دل در گروش دارند.
امام رضا-علیه السلام- در همه عرصه ها و پهنه های زندگی ما حضوری خاص و جلوه ای ناب دارد و از آن جمله در ادبیات و شعر ما.
هر شاعر ایرانی و هر شیعه اهل کلمه ای در طول حیاتش بهترین و ناب ترین رشحه های الهام بخش و وحیانی شعر و شعورش را در آستان ملک پاسبان امام رئوف صرف می کند و سرمایه معنوی خویش برای روز جزا می سازد.
و این رهیافت شاید اقتدایی باشد بر مجاهدت شاعرانه دعبل خزائی که چوبه دار بر دوش، رهرو راه امام زمان خویش و جانباز عشق رضای غریب بود.
شاعران شیعی از قدما تا متأخرین؛ از پیر تا برنا و از عرب تا عجم در همین جرگه و بر همین نحله اند.