به گزارش خیمه مگ، این اقدام مظلومانه و در عین حال نویدبخش را می توان از ابعاد مختلفی به سنجش گذاشت و تحلیل نمود.
نفس هجرت و حرکت امام از نجف به پاریس و نحوه و شرایط و چگونگی انتخاب پاریس به عنوان محل اقامت و نیز نحوه برخورد و سیره زندگانی امام در مدت اقامت در پاریس همگی از ابعاد مختلفی قابل توجه و تأمل است.
حرکت امام در هجرت از نجف به پاریس مصداقی عینی از این آیه شریفه است که
«كونوا دعاة للناس بغير السنتكم ليروا منكم الورع و الاجتهاد و الصلوة و الخير فان ذلك داعيه»
در واقع امام امت با این اقدام، گامی عملی در مسیر جهاد و مبارزه برداشتند و الگویی عینی و رفتاری برای ایرانیان مسلمان گشتند و به این آیه شریفه و دستور الهی جامه عمل پوشاندند که با رفتارهای عملی و نه صرفا با زبان و بیان، مردم را به سوی خیر دعوت کنید.
وضعیت امام در نجف هم خود شرح حیرت آور و قصه دلنواز و زیبا و تأمل برانگیزی دارد.
از درس و بحث و جهاد علمی تام و تمام ایشان خاصه با راه اندازی درس ولایت فقیه در نجف آن زمان گرفته -که مرحوم سيد احمد خميني ميگفت: «در درس ولايت فقيه امام، بسياري در نجف كساني را كه به درس ميآمدند تهديد ميكردند و كتابها را نابود ميكردند و بعضي از افراد را كه مسائل را درست درك نميكردند وادار ميكردند كه با امام تماس بگيرند و بگويند كه نجف تحمل اينگونه حرفها را ندارد ولي امام، امام بود و كارش را براي جهان اسلام انجام داد»- تا نظم و سادگی و صلابت و غربتی که ایشان و همراهانشان در نجف متحمل می شدند و البته در جوار بارگاه ملکوتی امیرالمومنین بر همه آن تلخی ها فائق می آمدند و با روحیه ای سرشار از صفا و خلوص و جهاد، به ادامه راه می پرداختند.
دقتی که امام در انتخاب نوع حیات طیبه و توجه و ریزبینی که در سیره مقدسشان در نجف داشتند مثل سایر سالها و ادوار زندگی شان چه پیش از پیروزی انقلاب و چه بعد از آن عمیقا تکان دهنده و کاملا بینظیر است.
امام در نجف همانطور زندگی می کردند که در تهران و قم و یا در نوفل لوشاتو. ریشه های رفتاری و ابعاد عملی و زمینه های فکری و آبشخور اصلی حیات امام در همه این مکانها و زمانها یکی بود و آن هم عبارت از روح ایمانی و ملکه نفسانی قوی و قدرت استیلای ایشان بر همه زخارف دنیوی و شهوات این جهانی بود.
به عنوان نمونه ای از خرمن معارف و واقعیات سیره امام به ذکر خاطره ای از آیت الله محمود قوچانی که از همراهان و یاران امام در سالهای اقامت در نجف بوده می پردازیم که خود، بی هیچ توضیحی گویا و جویای همه چیز هست:
«یادم میآید که روزی حاج علی خلخالی مرا دید و گفت: «فلانی، تو که خدمت امام میروی پیشنهادی از طرف من به ایشان بده شاید حرف تو مقبولتر باشد؛ امام حاضر نیستند به کاظمین و سامرا بروند، من ماشین دارم و مال خودم هم هست، مال بیتالمال نیست و از سهم امام و وجوهات نیست، از امام هم کرایهای نمیخواهم بگیرم، حتی بنزین ماشین را خودم میزنم، اگر ایشان اجازه بفرمایند پیشنهاد میکنم روزی یک یا دو ساعت ایشان را از در منزل سوار کنم و به کنار شط کوفه ببرم تا هوایی بخورند و قبل از ظهر برگردانم. اگر کاری، مطالعهای هم دارند همانجا انجام دهند.»
خدمتتان عرض کنم علیرغم اینکه بین نجف و کوفه بیش از ده کیلومتر فاصله نبود، واقعاً هوای متفاوتی داشت و نوعاً مراجع از جمله آیتالله خویی در کوفه منزل داشتند و دائماً از آن استفاده میکردند.
پس از تقاضای آقای خلخالی خدمت امام رفتم و گفتم: «آقا اگر خاطر مبارکتان باشد آن روز دکتر کویتی سفارش داه بود که شما به کاظمین و سامرا مشرف شوید، اما حضرتعالی امتناع فرمودید و از این اقدام خودداری می فرمایید.»
فرمودند: «بله»
عرض کردم که «خب، آقای حاج علی خلخالی این تقاضا و پیشنهاد را دارد که ماشین هست و مربوط به سهم امام و وجوهات نیست و راننده هم خودش است، اگر اجازه بفرمایید ایشان هر ساعتی قبل از ظهر را که تعیین میفرمایید بیایند و شما را سوار ماشین کنند، دو ساعتی در کنار شط کوفه بروید و برای تغییر آب و هوا استراحتی داشته باشید سپس مراجعه بفرمایید. ... ایشان هم افتخار میکند و این خواهش را دارد.»
فراموش نمیکنم که امام تشکر کردند و فرمودند: «شما از طرف من تشکر کنید.» سپس این جملات را فرمودند که «فلانی، من بروم آنجا خوشگذرانی کنم و جوانان مردم در ایران زیر شکنجه (رژیم شاه) جان بدهند؟»
امام این جمله را با حالتی بیان کردند که در وجود من اثر گذاشت ... به گونهای که نتوانستم در جواب چیزی بگویم. ساکت شدم و پس از سکوتی مختصر، گفتم: «پس آقا با اجازه من میروم و زحمت را کم میکنم.
( سالهای نجف، جلد اول، نشر عروج، صفحات 176 و 177)
و امام امت در حالیکه بسیاری از کشورها از اجازه ورود ایشان خودداری کردند نهایتا پاریس و دهکده کوچک نوفل لوشاتو را برگزیدند و روزها و شبهای هجرت را در میان مردمانی که خود شیفته آن حضرت گشته بودند سپری نموده و با استفاده بهینه و عمیق و به موقع و مدبرانه از امکانات جهان مدرن در اعلام مواضع انقلابی و رساندن پیام مردم ایران به گوش جهانیان، راه را برای پیروزی انقلاب و بازگشت عزتمندانه به ایران هموار کردند.
درود و رحمت خدا بر آن پیر دل آگاه و عارف ربانی و سالک ایمانی، خمینی کبیر(ره).