به گزارش خیمه مگ،حجتالاسلام والمسلمین حسین بستان؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه شامگاه اول آذرماه در نشست علمی «تقابل فطرت خانوادهگرایی با فطرت استقلال در اندیشه علامه طباطبایی» که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد با بیان اینکه در باب منشا زندگی اجتماعی انسانها، دیدگاههای مختلفی وجود دارد، گفت: یک دیدگاه، نظریه مدنی بالطبع بودن انسان است؛ منظور این است که انسان در طبیعت و فطرت خودش، ویژگیهایی دارد که او را به سمت زندگی اجتماعی سوق میدهد و دیدگاه دیگر میگوید اگر انسان خودش و خودش باشد دنبال زندگی اجتماعی نمیرود و از روی اضطرار به زندگی اجتماعی رو میآورد و دیدگاه دیگر میگوید انسان از روی اختیار زندگی اجتماعی دارد.
بستان با بیان اینکه علامه طباطبایی قائل به اضطرار است، افزود: علامه جوادی آملی هم با مقداری توضیح این دیدگاه را تقویت کرده است ولی شهید مطهری انسان را مدنی بالطبع میداند؛ دسته سوم هم میگویند تجربه به انسان نشان داده است که در زندگی اجتماعی سود بیشتری عاید او میشود و راحتتر زندگی میکند لذا از روی اختیار و با فکر سراغ این مدل از زندگی رفته است.
بستان اضافه کرد: مبنای علامه طباطبایی، غریزه حب ذات به عنوان یک میل غریزی است و این غریزه منشا شکلگیری قاعده استخدام است که در بحث اعتباریات ماقبل اجتماع قابل تحلیل است؛ به تعبیر دیگر درک انسان از ابتدا این بود که باید هر چیزی را به استخدام خودش بگیرد یعنی آب و سنگ و چوب و ... را باید به خدمت بگیرد و با آن وسیله برای زندگی خود فراهم کند همچنین از حیوانات و از شیر و پوست و گوشت آنان استفاده کند؛ این غریزه تعمیم به استخدام افراد انسانی دیگر داده میشود.
نقطه شروع اجتماع در نظریه علامه طباطبایی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد:، چون همه انسانها ویژگی به استخدام درآوردن دیگران را دارند، لذا قدرت محاسبهگری و عقل انسان او را به این نتیجه میرساند که باید بین افراد نوعی توافق و قرارداد انجام شود که به استخدام متقابل درآیند و یک جاده یکطرفه نباشد. اینجا از منظر علامه، نقطه شروع اجتماع است.
بستان با بیان اینکه شهید مطهری برعکس این نظریه معتقد است که انسان واجد یکسری قابلیتها و استعدادها است که جز با زندگی اجتماعی محقق و شکوفا نمیشود، تصریح کرد: خیلی از تمایلات و گرایشات فطری و کمالخواهی انسان، نوعدوستی و مهرورزی و عواطف ویژگیهایی است که فقط در عرصه اجتماع امکان فعلیت دارد لذا انسان مدنی بالطبع است. البته این استعدادها علت تامه نیستند و ممکن است باشند و به فعلیت نرسند ولی اقتضاء زندگی اجتماعی دارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه شهید مطهری این دیدگاه را با آیات مختلف از جمله آیه ۱۳ حجرات «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» تایید کرده است، گفت: تعارفی که در این آیه بیان شده در پرتو قبایل و شعوب رخ میدهد؛ یا آیه ۳۲ زخرف که فرمود: أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ ۚ نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا؛ ما انسانها را درجات مختلفی دادیم و برخی را متمکن و برخی را فقیر و برخی را در رتبه بالاتر و برخی پایینتر خلق کردیم تا قابلیت آنها شکوفا شود و بتوانند خدمات متقابلی ارائه دهند. آیه جعل بینکم موده و رحمه هم مؤید این مسئله است.
علامه نظریه استخدام در تشکیل خانواده را قبول ندارد
بستان تصریح کرد: علامه بر اساس مسئله استخدام دیدگاه مدنی بالاضطرار را مطرح کرده است ولی وقتی به بحث خانواده میرسد رویکرد متفاوتی اتخاذ میکند گویی به این نتیجه میرسد که نظریه استخدام نمیتواند خانواده و تشکیل آن را توجیه کند لذا قائل به فطرت دیگری در برابر فطرت استخدام میشود که البته آن را هم فطری دانسته است. ظاهر آیات قرآن هم نشان میدهد که تشکیل خانواده هم موضوعی فطری است وگرنه اگر طبق اصل استخدام توجیه کنیم یعنی مرد با همان نگاه زن را به استخدام گرفته است و زن هم برای تامین منافع خودش خود را به استخدام مرد در میآورد.
وی با بیان اینکه اگر تشکیل خانواده بر مبنای استخدام باشد در این صورت باید در طول تاریخ خانوادههای زیادی متشکل از دو همجنس تشکیل میشد ولی نشده است فارغ از اینکه قوم لوطی بودند که این کار را میکردند و برخی در قرن جدید دنبال احیای رویه قوم لوط هستند، اضافه کرد: اگر هدف استخدام بود شاید این نوع واحدهای خانوادگی بهتر هم میتوانست منافع طرفین را تامین کند؛ علامه طباطبایی به این مسئله استدلال کرده لذا به صرف استخدام بسنده نکرده است و به فطری بودن تشکیل خانواده اشاره میکند.
بستان با بیان اینکه شهید مطهری از ابتدا این تفکیک را قائل نشده است، گفت: او از ابتدا زندگی خانوادگی را موضوعی فطری و طبیعی میداند و این مسئله را مسلم گرفته لذا ناسازگاری که در نظریه استخدام علامه بود در نظریه شهید مطهری یعنی مدنی بالطبع وجود ندارد؛ آیتالله جوادی آملی هم تقریبا همین دیدگاه علامه را دارد البته با مقداری توضیح یعنی میگوید ما باید مدنی بالطبع را تعریف کنیم که به چه معنایی است؛ اگر به معنای زندگی جمعی باشد قائل به اضطرار میشود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به طرح این سؤال در برابر دیدگاه علامه طباطبایی پرداخت و بیان کرد: سؤال این است که وقتی شما فطرت خانواده گرایی را مطرح میکنید ولی در زندگی اجتماعی قائل به استخدام هستید آیا میتوان بین زندگی خانوادگی و اجتماعی کاملا تفکیک کرد؟ اگر اینها دو ساحت کاملا متمایز بودند تحلیل ایشان ایرادی نداشت ولی با فرض کنونی دچار این مشکل است. از ظواهر آیات قرآن بر میاید که خانواده و زندگی اجتماعی در امتداد یکدیگر هستند. قرآن کریم فرموده است: یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا.
تضاد در نظریه علامه
بستان بیان کرد: وقتی بپذیریم که زندگی خانوادگی بر مبنای طبیعی و فطری شکل گرفت (نظر علامه) به تدریج فرزندان زیاد شدند و قبیله و بعد قبایل تبدیل شدند و قبایل هم به تدریج به جوامع بزرگ بدل شدند یعنی اجتماع هم از خانوادهها ایجاد شد بنابراین نمیتوان برای خانواده نظریه فطری را بپذیریم ولی وقتی به جامعه میرسیم قائل به نظریه استخدام و مدنی بالاضطرار شویم. البته این به معنای نفی کامل اصل استخدام نیست، زیرا در خانواده هم استخدام تا حدی وجود دارد ولی اصل نیست.