به گزارش خیمه مگ،حجت الاسلام جواد قراباغی از اساتید حوزه در مقاله ای به بررسی و نقد شبهات فاطمیه با عنوان «الگوی ۱۴۰۰ ساله» پرداخت که متن آن بدین شرح است:دفاع از آموزههای دینی و پاسخ به شبهات از مهمترین شئون مرجعیت دینی است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب در شرایط کنونی، جامعه ما نیازمند علما و بزرگانی است که بتوانند با بیان خود و نوشتن کتابها، جزوهها و رسالهها و نیز انتشار مجلات گوناگون، شبهات روشنفکران و جوانان اهل فکر و اندیشه را در ابواب مختلف، برطرف کنند و به نیازهای دینی مردم پاسخ دهند و حوزههای علمیه در این زمینه وظیفه بسیار مهمی را بر دوش دارند. [۱]از مهمترین موضوعاتی که نسبت به آن سؤالات و شبهاتی مطرح شده، مقام و جایگاه اهلبیت (علیهم السلام) در دین است. از این رو در این نوشتار به بررسی برخی از شبهات مطرح نسبت به مقام حضرت زهرا (سلام الله علیها) و پاسخ آنها پرداخته شده است.
پرسش ۱: آیا حضرت زهرا (سلام الله علیها) پس از پیامبر و امام علی (سلام الله علیها) از همه انسانها، حتّی پیامبران برتر است؟ دلائل این گزاره چیست؟
پاسخ:
از نظر اسلام ارزش انسانها در پیشگاه خداوند متعال به تقوا است؛ چنانکه خداوند در قرآن کریم میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم؛ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین است!» [۲]با توجه به آیه شریفه هرچه درجه تقوی بالاتر باشد، فرد باتقوا نزد خداوند گرامیتر است. درجات تقوا نه تنها در میان انسانهای عادی وجود دارد بلکه در میان انبیاء و معصومین (سلام الله علیها) نیز وجود دارد؛ از این رو همه پیامبران از نظر درجه قرب در یک سطح نیستند [۳]، بلکه در مرتبه انبیاء، ملاکات و معیارهای بسیار دقیقی وجود دارد که خداوند متعال بر اساس آنها، بر درجات و مقام انبیاء میافزاید.
جایگاه حضرت فاطمه
در منزلت و مقام حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) روایات بسیاری وجود دارد به همراه تعابیری که درباره هیچ یک از حضرات معصومین (سلام الله علیها) نیامده است و این بر بزرگی مقام ایشان در نزد خداوند دلالت میکند. [۴]درباره اینکه مقام حضرت زهرا (سلام الله علیها) از همه، حتی از پیامبران و انبیاء، غیر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بالاتر است، روایات زیادی در کتابها و جوامع حدیثی دیده میشود، [۵]که بر مقام و فضایل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دلالت دارد. مطلبی که در پرسش آمده به عنوان یکی از مسلمات اعتقادات شیعیان است و عالمان شیعی از ابتدا بر چنین نظری پا فشاری کرده اند. [۶]مقام والای آن حضرت در نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد اتفاق همه مسلمانان حتی اهل سنت بوده [۷]و ائمه اطهار (سلام الله علیها) نیز به مقام والا و رفیع حضرت فاطمه (سلام الله علیها) اعتقاد داشته و در احادیث زیادی به مقام آن حضرت تصریح کردهاند. [۸]در ادامه به برخی از روایاتی که بر جایگاه والای حضرت زهرا (سلام الله علیها) دلالت دارد، اشاره میکنیم:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «إنَّ اللَّهَ جَعَلَ عَلیّاً وَ زَوجَتَهُ وَ أَبنَائَهُ حُجَجٌ عَلَی خَلقِهِ؛ خداوند متعال علی، همسر و فرزندانش (علیهم السلام) را حجت خود بر مردم قرار داده است!» [۹]از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمود: «إنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَغضِبُ لِغَضَبِ فَاطِمَه، وَ یَرضَی لِرِضَاهَا؛ خداوند خشم میگیرد برای خشم فاطمه، و به خرسندی او خرسند میشود!.» [۱۰]حضرت امام باقر (علیه السلام) در عظمت و جلالت مادرش فاطمه (سلام الله علیها) میفرماید: «لَقَد کَانَت (سلام الله علیها) مَفرُوضَةَ الطَّاعَة عَلَی جَمیعِ مَن خَلَقَاللَّهُ مِنَ الجِنِّ وَ الإِنسِ وَ الطَّیرِ وَ الوُحوُشِ وَ الأَنبِیَا وَ المَلَائِکَة؛ اطاعت فاطمه (سلام الله علیها) بر تمام بندگان الهی حتی جن و انس، پرندگان و حیوانات، پیامبران و ملائکه واجب است!» [۱۱].
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که درباره حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: «لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لِفَاطِمَةَ مَا کَانَ لَهَا کُفْوٌ عَلَی ظَهْرِ الْأَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ؛ اگر نبود اینکه خداوند علی را برای فاطمه آفرید، از زمان آدم تا روز قیامت بر روی زمین هیچ همتایی برای او پیدا نمیشد!» [۱۲]روایتی به امام حسن عسکری (علیه السلام) منسوب است که میفرماید: «نَحنُ حَجَّةُ اللَّهِ و فَاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَینَا؛ ما حجت خدا و فاطمه (سلام الله علیها) حجت ما اهل بیت است!» [۱۳]گفتنی است که حجت بودن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بر امامان معصوم (سلام الله علیها) این است که بر فضل و برتری و کمال و شرف او اعتراف دارند و سخنان او بر آنان حجت، و اطاعتش بر آنان به استثنای حضرت علی (علیه السلام) واجب است! [۱۴]حضرت بقیة الله الأعظم (عج) نیز در توقیع مبارکشان میفرمایند: «وَ فِی إِبنةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) لِی أُسوَةٌ حَسَنَةٌ»: و در (شخصیت و زندگی) دخت گرامی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای من الگوی خوبی است!». [۱۵]بر مقام والای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ادلّه و شواهد قرآنی زیادی دلالت دارد؛ مانند آیه تطهیر [۱۶]که رجس (هرپلیدی) را از خاندان نبوت دور دانسته است. مفسران معتقدند حضرت زهرا (سلام الله علیها) یکی از مصادیق این آیه است. [۱۷]سوره کوثر و آیات فراوان دیگری، چون آیه مباهله، سوره انسان و ... در شأن و مقام اهل بیت و حضرت زهرا (علیهم السلام) نازل شده است. [۱۸]پرسش ۲: آیا تعریف و تمجید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از خود و امام علی و حضرت زهرا (سلام الله علیها) دلیلی بر روحیه برتری جویی نیست؟
پاسخ:
۱. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) معصوم بوده و در کلمات ایشان هیچگونه خودخواهی، خطا و اشتباهی راه ندارد: «و مَا یَنْطِقُ عَنِ الهَوی اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ یُوحی؛ و او (در ابلاغ قرآن و پیامهای خدا) هرگز از هوای نفس سخن نمیگوید، آنچه میگوید جز وحیی که (از مبدأ اعلی) به او القاء میشود نیست.» [۱۹]جلال الدین سیوطی مینویسد: روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داد تمام درهای خانههایی که به داخل مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گشوده میشد، جز در خانة امام علی (علیه السلام) بسته شود؛ این امر بر برخی از مسلمانان گران آمد تا آنجا که «حمزه» عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از این کار گلایه کرد که چگونه در خانة عمویت و عباس عموی دیگرت و ابوبکر و عمر را بستی، امّا درِ خانة پسرعمویت علی (علیه السلام) را باز گذاردی و او را بر دیگران ترجیح دادی؟! هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متوجّه شد که این امر بر آنها گران آمده است مردم را به مسجد دعوت فرمود و خطبة بینظیری در تمجید و توحید خداوند ایراد کرد؛ سپس افزودای مردم! من از سوی خود درها را نبستم و نگشودم و شما را از مسجد بیرون نکردم و علی (علیه السلام) را ساکن ننمودم! آنچه بود وحی الهی و فرمان خدا بود! سپس این آیات را تلاوت فرمود: «ومَا یَنْطِقُ عَنِ الهَوی اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ یُوحی» [۲۰]یکی از ویژگیهایی پیامبران نداشتن ویژگیهای زشتی است که موجب تنفّر شود. خودخواهی یکی از خصلتهای زشتی است که همه پیامبران از آن به دور بودهاند.
۲. هدف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از تحسین و بازگویی فضائل امیر مؤمنان (علیه السلام) مأموریتی بود که از طرف خداوند به پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) محوّل شده بود. علاوه بر جایگاه و مقام بالای معنوی امام علی (علیه السلام) و خدمات ایشان، مسئلة مهم و سرنوشتساز جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامت امّت اسلامی در میان بود. احادیث زیادی که از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در فضائل و مناقب حضرت علی (علیه السلام) در کتابهای شیعه و اهل سنّت نقل شده، برای معرّفی مقام امامت و شایستگی آن حضرت بوده است؛ زیرا جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نمایندة او در تحکیم و گسترش احکام و حفظ شریعت و از بین برنده هرگونه فتنه و فساد و برپا دارندة حدود الهی است و هرکسی برای چنین مقام عظیمی صلاحیت ندارد؛ جز آنکه در ارزشهای والای اسلامی مانند: تقوا، جهاد، علم، هجرت، زهد، سابقة نیک، سیاست و کیاست، عدالت، شجاعت، سعة صدر و بلندنظری، اخلاق نیک و. بر همه برتری داشته باشد. به گواهی تاریخ و روایات شیعه و سنّی، کسی جز علی بن ابیطالب (علیه السلام) از این ویژگیها برخوردار نبود.
همچنین روایات بسیاری در کتابهای اهل سنّت و شیعه در فضیلت اهل بیت (علیهم السلام) از زبان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که ریشة قرآنی دارد. آیة «مودّت» درباره اهل بیت (علیهم السلام) نازل شده است: «قُل لا اَسْئَلُکُم علیه اَجراً اِلاّ المَوَدّةَ فی القُربی؛ [۲۱]ای پیامبر! بگو من هیچ پاداشی از شما برای رسالتم درخواست نمیکنم؛ جز اینکه اهل بیت مرا دوست داشته باشید! [۲۲]مفسّران اهل سنّت در ذیل این آیه شریفه حدیث طولانی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیرامون محبّت و مودّت اهل بیت (علیهم السلام) نقل کردهاند. از جملة فخر رازی در کتاب تفسیرش مینویسد: آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) کسانی هستند که بازگشت امرشان به سوی او است؛ کسانی که ارتباطشان محکمتر و کاملتر باشد «آل» محسوب میشوند و شکّی نیست که فاطمه (سلام الله علیها) و علی و حسن و حسین (علیهم السلام) محکمترین پیوند را با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) داشتند، و این از مسلّمات و مستفاد از احادیث متواتر است. [۲۳]بنابراین آنچه از پیامبر گرامی اسلام در رابطه با امام علی (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و اولاد آن حضرت (علیهم السلام) ذکر میشود، نه تنها دلیل بر خودخواهی و برتری جویی نیست؛ بلکه به تصریح آیات قرآن اخلاق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خیلی عظیم و بزرگ بوده و سخنان او دستور خدا در معرفی خاندانش بوده است.
۳. خودخواهی و برتریجویی در جایی است که فردی برای اهداف و مقاصد نفسانی و بیارزش دنیایی، ویژگیهای خود را به رخ دیگران بکشد یا با فخرفروشی بر بندگان خدا آنان را تحقیر کند؛ اما برشمردن لیاقتها و فضیلتها با هدف معرفی خود برای برعهده گرفتن مسؤولیتهای معنوی و اجتماعی، که مستلزم دارابودن شایستگیهای خاصی است، هرگز به معنای برتریجویی و خودخواهی نیست، بلکه لازمه عقلانیت، اخلاق و انصاف است.
پرسش ۳: چگونه میتوان زندگی و الگوهای رفتاری حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بر زندگی و مسائل امروزمان تطبیق کرد؛ با آنکه ایشان در بیش از ۱۴ قرن پیش میزیستهاند؟!
پاسخ:
بررسی ابعاد زندگی بانوی بزرگ اسلام، حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (سلام الله علیها) موضوعی نیست که در یک پاسخ بگنجد و یا از عهده یک نفر برآید. حقیقت و ارزش وجودی آن بزرگوار را کسی جز خدای متعالی و اولیاء خاص او (علیهم السلام) نمیدانند. با این وجود مگر غیر این است که خاندان نبوت، هادیان بشرند و زندگی و کلامشان حجت و الگوی انسانها است. پس شناخت و بهره گرفتن از هدایت آنان در حدّ امکان، وظیفهای است که سخت به فهم آن نیازمندیم.
آنچه در درس آموزی از سیرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و دیگر امامان (علیهم السلام) برای امروز ما ضروری و راهگشاست، قالبهای جزئی رفتاری و بازسازی شرایط ۱۴ قرن پیش نیست؛ بلکه آموختن اصول ارزشهای معنوی و اخلاقی و الگوهای کلان رفتاری در مواجهه با مسائل زندگی است. بازسازی شرایط آن دوران و تلاش برای اجرای تک تک رفتارهای آن بزرگواران، نه شدنی است و نه اگر شدنی باشد، سودمند است. پیروان آن انسانهای وارسته و از خود رسته، باید درباره جهان بینی، نظام ارزشی و الگوهای رفتاری آنان به دقت و درایت بیاندیشند و برای مسائل امروزشان درس بگیرند و راه بپیمایند. برای نمونه در ادامه به برخی از ابعاد و اصول زندگی حضرت زهرا اشارات میشود که یقینا برای همه انسانها، خصوصا زنان، درسها و نکتهها در خود دارد.
الف: رفتار با همسر: حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از لحظه آمدن به خانه ساده و گلین، اما پر از هیجان و احساس و صمیمیت علی (علیه السلام) تا آخرین روز زندگی در آن، بر سر پیمان خود با همسر بود. این لحظات از فرازهای برجسته زندگی فاطمه (سلام الله علیها) است. پاسخ صریح و زیبای علی (علیه السلام) به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در فردای روز عروسی، آنگاه که پیامبر از او پرسید: «فاطمه را چگونه زنی یافتی؟» عرض کرد: «نِعمَ العَونُ عَلی طَاعَةِ الله: فاطمه را بهترین یار و مددکار بر طاعت خداوند یافتم!» خود مُؤیّدی بر شخصیت فرهیخته حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. [۲۴]و هم چنین هنگامی که پیامبراعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) همین سؤال را از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) پرسید، پاسخ شنید که: «خَیْرُ بَعْل: بهترین شوهر است!» که حکایت از کمال رضایت و خشنودی زهرا (سلام الله علیها) از علی (علیه السلام) دارد.
تعاون بر تقوا و نیکی، رکن اصلی زندگی مشترک علی و فاطمه (سلام الله علیها) بود؛ و شاید یکی از بهترین و شکوهمندترین نشانههای آن این است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) در طول زندگی پر فراز و نشیب خود با حضرت علی (علیه السلام) هیچگاه از وی تقاضایی ننمود که اجابت آن برای امیرالمؤمنین (علیه السلام) مشکل و موجب اذیّت وی باشد. لباس، زینت، اثاث خانه، مسکن وسیع و امثال آن خواستههایی است که معمولاً هرزنی به خود اجازه میدهد که از همسر خویش درخواست نماید؛ امّا حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) هرگز همسرش را برای تهیه این نوع خواستهها به زحمت نینداخت! [۲۵]ب: رفتار با فرزند: با کمی دقت در برخوردهای عاطفی و منطقی حضرت زهرا (سلام الله علیها) در مییابیم که آن بانوی بزرگوار، در ساختن روح و شخصیت فرزندان گرامیاش (علیهم السلام) از روشهای ظریف و دقیقی استفاده کرده است، که در عصرحاضر روانشناسان به نتایج مثبت آن روشها باور دارند. توفیق بینظیرحضرت فاطمه (سلام الله علیها) در تربیت کودکانش، از معرفت عمیق و صحیح او به معارف اسلام در مورد انسان برمیخیزد. هرمکتبی به اندازه شناخت درستی که از انسان دارد، در نظام تربیتی خود، به توفیقاتی دست مییابد و، چون دین اسلام کاملترین و واقعبینانهترین شناخت را از انسان معرفی کرده است، بیشترین توفیق را در نقشه تربیتی انسانها به دست داده است. روش تربیتی و اخلاقی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بهترین شیوه، و تجربه برای ساختن نسلی پاک و سعادتمند است. از این رو جا دارد که پیروان و ارادتمندان آن حضرت، با به کار بستن شیوهها و ظرایف تربیتی آن حضرت در رشد و تربیت نسلی پاک، و پیشرو همت کرده، سعادت دنیا و آخرت فرزندان خود را بسازند. روح انسان به محبت و عطوفت نیازمند است و با محبت و عطوفت رشد کرده و بالنده میشود. کودکان محروم از محبت و توجه مثبت، به کمبودها و مشکلات روانی فراوانی، گرفتار میشوند. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که خود از سرچشمه محبت و عطوفت پدر سیراب گشته، قلبش کانون محبت به همسر و فرزندان بود و مادری و همسری را به زیباترین صورت متبلور ساخت.
از جمله مواردی که در شیوه تربیت حضرت زهرا جایگاه ویژه داشت، تحرک و بازی با کودکان بود. این فعالیت و تکاپو مقداری برای سلامتی و رشد مناسب کودک، ضروری است که حتی برای تشویق آنها به تحرک و بازی، بزرگترها نیز باید به بازی و جست و خیز تن دهند. نقل است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) با فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) بازی میکرد و او را بالا و پایین میانداخت و میفرمود:
اشبه أباک یا حسن *** و اخلع عن الحق الوسن
و اعبد إلها ذامنن *** و لا توال ذالإحن
«پسرم حسن! مانند پدرت باش، ریسمان ستم را از حق برکن، خدای صاحب نعمتها را پرستش کن، و هیچگاه با ستمکاران و تجاوزکاران دوستی مکن!» همچنین نقل است که وقتی فرزندش امام حسین (علیه السلام) را به بازی میگرفت، اینگونه میسرود:
أنت شبیه بأبی *** لست شبیهاً بعلی [۲۶]«تو به پدرم (پیامبر) شبیهی و به پدرت علی شباهت نداری!»
و اینگونه با علی هم سر به سر شوخی میکرد و بر لبان علی تبسّم مینشاند!
از این گزارشهای تاریخی استفاده میشود که حضرت زهرا و حضرت علی (سلام الله علیها) با وجود تمام مشکلات و گرفتاریها، در برخورد با کودکان، خود را خوشحال و خندان نشان میدادند. بدون تردید، فرزندانی که محصول تربیت چنین خانوادهای هستند از روانی سالم و از روحیه قوی و نفسی مطمئن برخوردار خواهند بود. بارها در تاریخ خواندهایم که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرزندانش را به قیمت گرسنگی خود، سیر میکرد. عطوفت و مهر مادری در حضرت زهرا (سلام الله علیها) بقدری بود که در لحظات پایانی عمر، سخت نگران حال فرزندانش بود. شاید بیشترین نگرانی آن حضرت برای محرومیت آنها از مادر بود؛ زیرا میدانست که پس از شهادت، هیچکس نمیتواند مهر و محبت مادری را درباره به آنها روادارد. فاطمه برای آنکه فرزندانش از نعمت بزرگ محبت مادرانه محروم نمانند، امام علی (علیه السلام) پیشنهاد کرد پس از او کسی را به همسری انتخاب کند که بتواند از عهده این مهم برآید! [۲۷]تاریخ نمونههای بسیاری از رفتارهای شایسته و آموزنده حضرت زهرا را روایت کرده که جلوههای رفتاری آن میتواند برای همه آموزنده باشد: عبادت در کودکی و جوانی، رابطه صمیمانه با مادر، هم راز و هم سنگر با پدر، عفاف و حجاب، جهیزیه کم و مناسب، ایثار، ساده زیستی، تقسیم کارهای خانه میان خود و خدمتکار خانه (فضه)، اهتمام به همسایگان، ارج نهادن به شخصیت کودکان، برگزاری مسابقه و رقابتهای سازنده میان فرزندان، توجه به حضور و غیاب فرزندان، رعایت عدالت در مورد فرزندان.
ج: رفتار با مردم: نقش آفرینیهای درخشان حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) در بالابردن فرهنگ سیاسی جامعه، رشد فکر و اندیشه مردم و رفع مشکلات و شبهات آنان از فرازهای برجسته شکوهمند زندگی آن بانوی گرامی است. در مسائل ساده (یاری فقیران)، تا پیچیدهترین مشکلات (حضور در پشت جبهه) حضرت را در صحنه میبینیم و این میسّر نبود، مگر با احاطه علمی، قوت فکری و همت بلند او. بانوی بزرگ اسلام، زجر تبلیغ و رنج تعلیم و تربیت را تحمل میکرد و، چون مشعلی فروزان در راه هدایت جامعه، نورافشانی نموده و به دل و جان مردم گرمی میبخشید و پاسداری از ارزشها و مفاخر اصیل اسلامی، مبارزه پیگیر با بدعتها، جهلها، کجرویها و رکود جامعه خط مشی اصلی مجاهدت او بود. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از کودکی با مردم همدم و همدرد بود و با آنان صمیمانه و عالمانه رفتار میکرد. نقل است که زنی به خدمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) رسید و عرض کرد: مادر پیر و ناتوانی دارم که در نماز بسیار اشتباه میکند، مرا فرستاده تا از شما بپرسم که چگونه نماز بخواند؟ فاطمه فرمود: هرچه میخواهی بپرس! زن سؤالات خود را مطرح کرد، تا به ده سؤال رسید و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با روی گشاده پاسخ میداد. زن از زیادی پرسش خود، شرمنده شد و گفت: شما را بیش از این زحمت نمیدهم. حضرت با خنده فرمود: «باز هم بپرس.» آنگاه برای تقویت روحیه او چنین فرمود: «اگر به کسی کاری واگذار کنند، برای مثال از او بخواهند که بار سنگینی را به ارتفاع بلندی حمل کند و در برابر آن صد هزار دینار جایزه دهند، آیا او احساس خستگی میکند؟» زن پاسخ داد: نه! فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: «من در مقابل هرپرسشی که پاسخ میگویم از خدا پاداشی به مراتب بیش از آن دریافت میکنم و هرگز از پاسخ گفتن خسته نمیشوم! از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که روز قیامت دانشمندان اسلام در برابر خدا حاضر میشوند و به اندازه علم و تلاش و کوششی که در راه آموزش و هدایت مردم داشتهاند، از خداوند پاداش میگیرند.» [۲۸]پرسش ۴: چگونه میتوان ائمه (علیهم السلام) را در جامعة کنونی به عنوان الگو قرار داد؟ مثلا در مسئلهای مانند حضور زن در اجتماع، نگرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) این است که «بهترین چیز برای زن آن است که نه او نامحرمی را ببیند و نه نامحرمی او را!» این در حالی است که زن در جامعة کنونی، حضوری فعال و نقش آفرین دارد!
پاسخ:
مشاهدة سیر تکاملی انسانهای کامل بهترین الگو و منبع انگیزش برای حرکت به سوی کمال مطلوب است. طالبان کمال حقیقی باید روش و سیره تکامل یافتگان را الگوی خویش سازند و تلاشی آگاهانه و هدفدار برای ایجاد هماهنگی و انسجام رفتاری با الگوهای خویش در پیش گیرند. آنچه که مهم است اینکه در این الگوخواهی میبایست به اصول و ظرافتهای کار توجه کرد تا به جای اصل به فرع و به جای مغز در قالب نمانند. [۲۹]در ادامه به برخی از نکتههای مهم در موضوع الگو قراردادن امامان و از جمله حضرت زهرا (سلام الله علیها) اشاره میکنیم:
نکته اول: تفکیک میان قالب و محتوای سیره
الگوگیری از حضرات معصومین (علیهم السلام) به دو صورت میتواند صورت پذیرد: مستقیم و غیرمستقیم. الگوگیری مستقیم آن است که گفتار و رفتار آن بزرگواران را عیناً برنامه و راه و رسم زندگانی خویش قرار دهیم. در بسیاری از موارد گفتاری خاص یا رفتاری مشخص از ایشان با همان شکل و قالب رفتاری میتواند اسوه و الگوی ما قرار گیرد. برای نمونه میشنویم که حضرت زهرا (سلام الله علیها) پس از هرنماز واجب، ذکر مخصوصی داشتند ((سلام الله علیها) ۴ مرتبه الله اکبر، (سلام الله علیها) (سلام الله علیها) مرتبه الحمدلله، (سلام الله علیها) (سلام الله علیها) مرتبه سبحان الله)؛ ذکری که دستور آن را به عنوان هدیهای عظیم از پدر بزرگوارشان دریافت کرده بودند و همواره بر آن مداومت میورزیده و به شیعیان خود نیز توصیه فرمودند. ما نیز به آن حضرت اقتدا مینماییم و همان ذکر را با همان ترتیب بعد از هرنماز واجب به عنوان تعقیبات نماز مداومت میکنیم.
اما الگوگیری غیرمستقیم آن است که روح و حقیقت گفتار یا کردار آن اسوههای الهی را درک کرده و با تحلیل و استنباط از سیره علمی و عملی آن بزرگواران، وظیفة خویش را در همة ابعاد زندگانی (فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ...) دریابیم. بسیاری از شکلها و قالبهای رفتاری اسوهها، ویژة شرائط خاص بوده است؛ از این رو منظور از الگوگیری از آن رفتارها این نیست که همان قالب و شکل رفتاری خاص را اقتباس و تقلید کنیم؛ بلکه مطلوب و مقصود این است که روح و محتوای آن سیره رفتاری را درک کرده و آن را در شکلها و کالبدهای نوین، طبق اقتضای شرایط زمانی و مکانی خود تحقق دهیم.
برای نمونه در روایات میبینیم که فاطمة زهرا و امیرالمؤمنین (سلام الله علیها) در یک چهار دیواری کوچک و گلین زندگی میکنند. از یک پوست گوسفند، به عنوان رو اندازشان استفاده میکنند. حضرت زهرا (سلام الله علیها) چادری از لیف خرما میبافد و از آن استفاده میکند. [۳۰]قالب و شکل اینگونه رفتارها به هیچ وجه در عصر حاضر قابل تأسی نیست؛ اما آنچه ارزشمند و قابل تأسی است، «حقیقت»، «محتوا» و «روح» این رفتارها میباشد. در این رفتارها روح بی اعتنایی به دنیا و حقیر شمردن مظاهر فریبندة آن، روح پارسایی و رستگی از حبّ دنیا، روح ساده زیستی و پرهیز شدید از تجمّل گرایی موج میزند! [۳۱]نکته دوم: روایت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
در این روایت که حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرموده است «برای زنان بهتر است که مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز ایشان را نبینند!» این روایت معروف با عبارتهای مختلفی در منابع پرشماری از کتابهای حدیثی، اخلاقی و تاریخیِ شیعه و سنّی موجود است. برخی افراد در مجامع علمی با مقاصد خاصّی با استناد قرار دادن این روایت، این پندار بیاساس را در سطح جامعه ترویج میکنند که سیره فاطمة زهرا (سلام الله علیها) برای دختران و زنان روزگار ما نمیتواند اسوه و الگوی مناسبی باشد. درباره این روایت باید چند نکته را مدّ نظر قرار دهیم:
۱. استفاده حضرت فاطمة زهرا (سلام الله علیها) از کلمة بهتر و خیر، خود گویای این حقیقت است که این سیره یک رجحان و مزیّت و ایدهآل است نه ضرورت! امری که رعایت آن رجحان و برتری دارد و مادامی که ضرورتی پیش نیامده است، عمل به آن بهتر و مطلوبتر است.
۲. پیام این روایت این است که اگر زن احتیاجی به فعالیت اقتصادی نداشته باشد و در عرصة تعلیم و تعلّم نیازی به استاد مرد یا شرکت در کلاسهای مختلط در میان نباشد، برای درمان بیماریهای زنان، پزشک زن به قدر کفایت وجود داشته و رجوع به پزشک مرد ضرورتی نداشته باشد و ... بهترین سیره برای بانوان این خواهد بود که در منزل و محل سکونت و آرامش قرار گیرند و به شئون خانوادگی، اعم از مدیریت خانه، تربیت فرزندان، همسرداری، کمک به خود کفایی خانواده و ... بپردازند و در شرایطی که نیازی به ارتباط زنان با مردان نیست، بهتر آن است که زن با هیچ مرد نامحرمی ارتباط نداشته باشد و این هرگز به معنای ممنوعیت هرگونه ارتباط نیست. این روایت جنبه اخلاقی دارد و رعایت آن مستحب است و عدم التزام به آن گناه محسوب نمیشود. اساساً تعریف چارچوب در قالبِ حرام بودنِ برخی ارتباطات، به معنای جایز بودنِ ارتباط، در حالت غیرحرام است؛ مثلا وقتی گفته میشود زن در با چادر در جامعه ظاهر شود و مثلا جز صورت و کفین همه بدن را بپوشاند، یعنی در صورت رعایت این موارد میتواند در جامعه حضور پیدا کند.
(سلام الله علیها). سیره حضرت فاطمة زهرا (سلام الله علیها) و دیگر زنان مورد تأیید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در عرصههای سیاسی (خطبه حضرت فاطمة زهرا در دفاع از ولایت امام علی (علیه السلام))، نظامی (امداد رسانی زنان در جبهة جنگ برای مجروحان، تهیة غذا و پوشاک و رساندن آن به جهادگران) و غیره، نشانگر آن است که اصل فعالیتهای اجتماعی برای زنان، با رعایت شرایط اخلاقی، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه در برخی موقعیتها و عرصهها؛ چون تجمعهای سیاسی – اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر بانوان، آموزش و پرورش بانوان، کسب تخصصهای مورد نیاز بانوان، مشاوره در امور بانوان و ... ستوده و مطلوب است. [۳۲]نتیجه سخن آنکه میبایست با تحلیل عقلی و علمی و در کنارهم نهادن مجموعه سنت و سیرت اهل بیت (علیهم السلام) به مقصد و مقصود سخن آنان راه یافته و در ظاهر سخن توقف نکنیم. بسا سخنی که ظاهرش مقصود نیست و میبایست به باطن و مغزای آن راه پیموده و پیام اصلی آن را کشف کنیم.