به گزارش خیمه مگ، فضائل و مناقب حضرت زهرا سلام الله علیها از منظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی از مراجع عظام تقلید منتشر شد:
از آنجا که ماه جمادی الثّانی بیش از هر ماه دیگر، آمیخته با نام مبارک بزرگ ترین بانوی جهان سیدة نساء العالمین من الاوّلین و الآخرین حضرت فاطمه زهرا علیها السلام می باشد، پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام در روزهای آغازین ماه، بساط غم و اندوه می گسترانند، و در روز بیستم، غرق امواج سرور و شادی هستند و غرض از همه این مراسم آگاهی بیشتر از فضائل و مناقب آن بانو و اقتباس از خلق و خو، و رنگ و بوی معنوی آن حضرت است.[۱]
شرح حال فضایل و مناقب آن حضرت بسیار طولانی است. ما هم به طور فشرده [در وهلۀ نخست فضائل مشترک آن حضرت با دیگر اهلبیت علیهم السلام و سپس فضایل اختصاصی را] در چند نکته یادآور می شویم:[۲]
مصداق آیۀ تطهیر
در سوره مبارکه احزاب آیه ۳۳ می خوانیم: «إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً؛ خداوند اراده کرده است که ناپاکی و پلیدی را از شما (اهل بیت پیامبر) دور کند و شما را از هر نظر پاک سازد».
با توجه به آیه شریفه این سؤال مطرح می شود که منظور از اهل بیت چه کسانی هستند؟[۳]
در مورد این آیه دسترسی به روایات متعددی داریم که علمای بزرگ اسلام اعم از اهل تسنن و شیعه آن را از شخص پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم نقل کرده اند و در معروف ترین منابع فریقین که مورد قبول آنها است این روایات به وفور و کثرت آمده است.
این روایات همگی حاکی از آن است که مخاطب در این آیه، پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام می باشند.[۴]
داستان حدیث کساء در روایات فوق العاده فراوانی با تعبیرات مختلف وارده شده و قدر مشترک همه آنها این است که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم علی علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین علیه السلام را فرا خواند و یا به خدمت او آمدند پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم عبا یا پارچه ای و ... بر آنها افکند و گفت: خداوندا! این ها خاندان منند رجس و آلودگی را از آنها دور کن، و در این هنگام آیه «إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ»[۵] نازل گردید.
قابل توجه اینکه این حدیث را مسلم در صحیح از قول «عایشه» و همچنین حاکم در «مستدرک» و بیهقی در «سنن»، و ابن جریر در «تفسیرش» و سیوطی در «الدّر المنثور» آورده است.[۶]
در بخش دیگری از روایات که آن نیز متعدد و فراوان است می خوانیم که بعد از نزول آیه تطهیر، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم چندین ماه - در بعضی شش ماه، و در بعضی هشت یا نه ماه آمده است - هنگامی که برای نماز صبح از کنار خانه فاطمه علیها السلام می گذشت صدا می زد: «الصَّلاة! یا اهْلَ الْبَیتِ! إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً؛ هنگام نماز است ای اهل بیت! خداوند تنها می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور سازد و شما را پاک کند»!
این حدیث در «شواهد التنزیل» نوشته مفسر معروف «حاکم حسکانی» از «انس بن مالک» نقل شده است.[۷]
ثعلبی از علمای معروف اهل سنت که در اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم می زیسته؛ و تفسیر کبیر او معروف است از عایشه همسر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم چنین نقل می کند: هنگامی که از او درباره جنگ جمل و دخالتش در آن جنگ ویرانگر سؤال کردند [با تأسف] گفت: این یک تقدیر الهی بود! و هنگامی که درباره علی علیه السلام سؤال کردند، چنین گفت:
«تَسْأَلُنی عَنْ احَبِّ النّاسِ کانَ الی رَسُولِ اللَّهِ، وَزَوْجِ احَبِّ النّاسِ کانَ الی رَسُول اللَّهِ، لَقَدْ رَأِیتُ عَلیاً وَ فاطِمَةَ وَ حَسَناًوَ حُسَیناً وَ جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِثَوْبٍ عَلَیهِمْ، ثُمَ قالَ: اللّهُمَ هؤلاءِ اهْلُ بَیتی وَ حامَتی فَاذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْهُمْ تَطْهیراً، قالَتْ فَقْلْتُ یا رَسُول اللَّهِ انَا مِنْ اهْلِک قال تَنَحّی فَانَّک الی خَیرٍ؛ آیا از من درباره کسی سؤال می کنی که محبوب ترین مردم نزد پیامبر (ص) بود، و از کسی می پرسی که همسر محبوب ترین مردم نزد رسول خدا (ص) بود، من با چشم خود دیدم علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) را که پیامبر (ص) آنها را در زیر پارچه ای جمع کرده بود، و فرمود: خداوندا! این ها خاندان من اند و حامیان من؛ رجس و پلیدی را از آنها ببر؛ و از آلودگی ها پاکشان فرما؛ من گفتم ای رسول خدا آیا من نیز از آنها هستم فرمود: دور باش تو بر خیر و نیکی هستی [اما جزء این جمع نمی باشی]».[۸]
مصداق آیه مباهله
خداوند متعال در آیه ۶۱ سوره آل عمران می فرماید: «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ، ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ؛ هرگاه بعد از علم و دانشی که [درباره مسیح] به تو رسیده، [باز] کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».
روایات فراوانی در منابع معروف و دست اول اهل سنت و منابع اهل بیت علیهم السلام آمده است که با صراحت می گوید: آیه مباهله درباره علی علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است از جمله:
در صحیح مسلم در کتاب فضائل الصحابة در باب فضائل علی بن ابیطالب علیه السلام از سعد بن ابی وقاص نقل شده که معاویه به سعد گفت: چرا ابوتراب (علی علیه السلام) را سب و دشنام نمی دهی؟ گفت: من سه سخن از پیامبر اکرم (ص) به یاد دارم که به خاطر آنها نمی توانم علی علیه السلام را دشنام دهم! و اگر یکی از آنها برای من باشد، بهتر از تعداد زیادی اشتران سرخ مو[۹] است. سپس داستان حدیث منزلت [در جنگ تبوک] و داستان پرچم دادن به دست علی علیه السلام در جنگ خیبر را ذکر می کند، و بعد می افزاید: «وَ لَمّا نَزَلَت هذِه الآیةُ قُل تَعالَوا نَدعُ ابنائَنا وَ ابنائَکم دَعا رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلیاً وَ فاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَینا فَقالُ: اللّهُمَّ هؤُلاءِ اهلی؛ هنگامی که آیه مباهله نازل شد؛ رسول خدا (ص) علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را فرا خواند. سپس عرض داشت: خداوندا این ها اهل بیت من هستند» [و مصداق این آیه اند].[۱۰]
در این که منظور از «نسائنا» تنها دختر پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است، ظاهراً هیچ اختلافی بین ما و برادران سنّی وجود ندارد، همان گونه که علماء شیعه و اهل سنّت بالاتّفاق «ابنائنا» را به حسن و حسین علیهما السلام تفسیر کرده اند و در این نکته که امام حسن و امام حسین علیهما السلام، مشمول ابنائنا هستند اختلاف نظری ندارند.[۱۱]
قاضی نور اللَّه شوشتری در جلد سوم از کتاب نفیس «احقاق الحق» طبع جدید صفحه ۴۶ چنین می گوید: «مفسران در این مسئله اتفاق نظر دارند که«ابناءنا» در آیه فوق اشاره به حسن و حسین (ع) و «نساءنا» اشاره به فاطمه (س) و «انفسنا» اشاره به علی علیه السلام است.
نویسنده تفسیر «کشّاف» که از بزرگان اهل تسنن است در ذیل آیه می گوید: «این آیه قوی ترین دلیلی است که فضیلت اهل کساء را ثابت می کند».
مفسران و محدثان و مورخان شیعه نیز عموماً در نزول این آیه درباره اهل بیت علیهم السلام اتفاق نظر دارند، در تفسیر«نور الثقلین» روایات فراوانی در این زمینه نقل شده است.
از جمله به نقل از کتاب «عیون اخبار الرضا» درباره مجلس بحثی که مأمون در دربار خود تشکیل داده بود، این چنین می نویسد: امام علی بن موسی الرضا علیه لسلام فرمود: «خداوند پاکان بندگان خود را در آیه مباهله مشخص ساخته است و به پیامبرش چنین دستور داده: «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا ...». به دنبال نزول این آیه، پیامبر، «علی» و «فاطمه» و «حسن» و «حسین» علیهم السلام را با خود به مباهله برد ... این مزیتی است که هیچ کس در آن بر اهل بیت علیهم السلام پیشی نگرفته، و فضیلتی است که هیچ انسانی به آن نرسیده، و شرفی است که قبل از آن هیچ کس از آن برخوردار نبوده است».[۱۲]
آیه مودت و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
در شرح و تفسیر این آیه شریفه «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»[۱۳] روایات مختلفی از شیعه و سنّی وجود دارد، که به ذکر چند نمونه آن قناعت می کنیم:
۱. «احمد»، از بزرگان اهل سنّت، در کتابش «فضائل الصّحابة» از سعید بن جبیر، و او از عامر، روایت زیر را نقل کرده است: «لَمَّا نَزَلَتْ "قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی" قالُوا: یا رَسُولَ اللَّهِ! مَنْ قَرابَتُک؟ مَنْ هؤُلاءُ الَّذینَ وَجَبَتْ عَلَینا مَوَدَّتُهُمْ؟ قالَ: عَلِیٌّ وَ فاطِمَةُ وَ ابْناهُما، و قالَها ثَلاثاً؛[۱۴] هنگامی که آیه مودّت بر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم نازل شد، مردم از آن حضرت پرسیدند: منظور از اقوام و نزدیکان شما، که در این آیه آمده و مودّت آنها بر ما واجب شده، چه کسانی هستند؟ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: منظور علی و فاطمه و حسن و حسین هستند. و این جمله را سه بار تکرار کرد».[۱۵]
۲. مرحوم طبرسی در مجمع البیان از حاکم حسکانی در شواهد التّنزیل به نقل از أبو أمامه باهلی روایت زیر را، که ریشه های دعای ندبه در آن دیده می شود، از پیامبر اسلام (ص) نقل می کند: «إِنَّ اللَّهَ تَعالی خَلَقَ الانْبیاءَ مِنْ أَشْجارٍ شَتّی وَ خَلَقَ أَنَا وَ عَلِیا مِنْ شَجَرَةٍ واحِدَةٍ فَانَا أَصْلُها وَ عَلِی فَرْعُها وَ فاطِمَةُ لِقاحُها وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ ثِمَارُها وَ أَشْیاعُنا أَوْراقُها، فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ أَغْصانِها نَجا وَ مَنْ زاغ عَنها هَوی وَ لَوْ أَنَّ عبداً عَبَدَ اللَّهَ بَینَ الصَّفا وَ الْمَرْوَةِ الْفَ عامٍ ثُمَّ الْفَ عامٍ ثُمَّ الْفَ عامٍ حَتَّی یصیرَ کالشَّنِ الْبالی ثُمَّ لَمْ یدْرِک مَحَبَّتَنا کبَّهُ اللَّهُ عَلی مِنْخَرَیهِ فِی النّارِ ثُمَّ تَلا: «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»؛ خداوند ریشه های پیامبران را از هم جدا آفرید، ولی من (پیامبر اسلام) و علی از یک ریشه و یک درخت هستیم، من ریشه این درخت و علی به منزله شاخه های آن است، و فاطمه جنبه تلقیح و نطفه بندی آن را دارد و حسن و حسین میوه های این درخت پربرکت، و شیعیان ما هم به منزله برگ های این درخت می باشند. اگر بنده ای از بندگان ما در بین صفا و مروه هزار سال عبادت کند، و دوباره هزار سال دیگر عبادت کند و در مرحله سوم نیز هزار سال عبادت کند [یعنی در مجموع سه هزار سال عبادت کند] به گونه ای که همچون مشک کهنه خشکیده ای شود، ولی محبّت و مودّت ما را درک نکند [این عبادت ها هیچ سودی برای او ندارد، بلکه] خداوند او را به رو در آتش جهنّم می اندازد! سپس پیامبر آیه مودّت را تلاوت فرمودند».[۱۶]
۳. احمد حنبل در فضائل الصحابه از سعید بن جبیر از عامر نقل می کند: هنگامی که آیه «قُلْ لا اسئَلُکم عَلَیهِ اجراً الّا المَوَدَّهَ فی القُربی» نازل شد، مردم سؤال کردند ای رسول خدا! ذوالقربای تو که مودّت و محبّت آنها بر ما واجب است، چه کسانی هستند؟ فرمود: «علیّ و فاطمةُ وَ ابناهما وَ قالَها ثَلاثاً؛ علی و فاطمه و دو پسر آنها، این سخن را سه بار تکرار کرد»![۱۷]
از مجموع آنچه در تفسیر آیۀ مودت وارده شده، این نکته روشن می شود که آل محمّد صلّی الله علیه وآله وسلّم و اهل بیت، مخصوصاً علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام مقام بسیار والای دارند. زیرا: کسانی هستند که موّدت آنها اجر و پاداش رسالت است؛ و نماز بدون درود و صلوات بر آنها باطل است، موقعیت آنها به عنوان صراط مستقیم شناخته شده است.
و بالاخره موّدت آنها حسنه ای است که هر فرد با ایمانی را از ترس و وحشت قیامت رهایی می بخشد.
آری کسانی که دارای این اوصاف فوق العاده ممتاز هستند و عظمت مقام آنان در روایات معروف اهل سنّت و منابع مشهور اهل بیت علیهم السلام آمده است، هرگز با دیگران برابری ندارند. در نتیجه با وجود آنها نمی توان به سراغ دیگران رفت، و به یقین این محبّت و موّدت مقدمه است برای مسأله ولایت و رهبری که تداوم خط رهبری پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم است.[۱۸]
فاطمه، کلمة الله
در آیۀ ۳۷ سوره بقره می خوانیم: «فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِماتٍ فَتابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ؛ سپس [حضرت] آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت؛ [و با آنها توبه کرد] و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چراکه خداوند توبه پذیر و مهربان است».
آیه فوق، که از یک سو گوشه ای از داستان حضرت آدم علیه السلام را بیان می کند، و از سوی دیگر دلیل مهمّی بر مشروعیت توسّل می باشد، و از سوی سوم سخن از توبه و بازگشت به سوی خدا دارد، از آیات فضایل خمسه طیبه علیهم السلام محسوب می شود.[۱۹]
بعد از ماجرای وسوسه ابلیس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجّه شد که به خویشتن ستم کرده، و بر اثر فریب شیطان از آن محیط آرام و پرنعمت بیرون رانده شده، و در محیط پرزحمت و مشقّت بار زمین قرار خواهد گرفت. آدم در اینجا به فکر جبران خطای خویش افتاد و با تمام وجود متوجّه پروردگار شد، توجّهی آمیخته با کوهی از ندامت و حسرت و پشیمانی! لطف خدا نیز در این موقع به یاری او شتافت و چنانکه قرآن در آیه فوق[۲۰] می گوید: «آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت، سخنانی مؤثّر و دگرگون کننده و با آن توبه کرد و خدا نیز توبه او را پذیرفت».[۲۱]
در مورد اینکه منظور از کلمات، که حضرت آدم به آنها متوسّل شد و به درگاه الهی توبه کرد، چه بوده است؟ نظریات مختلفی مطرح شده از جمله اینکه منظور از کلمات، حضرت محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام است؛ یعنی آدم علیه السلام به خمسه طیبه توسّل جست و آنها را شفیع درگاه خداوند قرار داد و خداوند به برکت آن بزرگواران توبه اش را پذیرفت.[۲۲] احادیث فراوانی، در منابع شیعه و اهل سنّت، وجود دارد که این احتمال را تأیید می کند.[۲۳]
به چند نمونه از روایات مذکور توجّه کنید:
الف. ابن مغازلی از ابن عبّاس چنین نقل می کند: «سُئِلَ النَّبِی )ص( عَنِ الْکلِمَاتِ الَّتِی تَلَقَّاهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ، فَتابَ عَلَیهِ؟ قَالَ: سَأَلَهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِی وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ إِلَّا مَا تُبْتَ عَلَی فَتَابَ عَلَیهِ؛[۲۴] از پیامبر اکرم (ص) سؤال شد: که منظور از کلماتی که آدم آنها را از سوی خداوند دریافت کرد [و به آنها توسّل جست و توبه کرد] چه بوده است؟ حضرت رسول (ص) فرمودند: آدم از خداوند خواست که به حقّ محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین توبه او را بپذیرد و خداوند توبه اش را پذیرفت».
ب. علّامه نطنزی روایت زیر را در «خصائص العلویه» از مجاهد نقل می کند: «انَّ الْکلِماتِ الَّتی تَلَقَّاها آدَمُ مِنْ رَبِّهِ، اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ الّا تُبْتَ عَلَی فَتابَ اللَّهُ عَلَیهِ؛[۲۵] کلماتی که آدم از خداوند دریافت کرد چنین بود: «پروردگارا! به حقّ محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین توبه ام را بپذیر، سپس خداوند توبه اش را پذیرفت».
در الدّر المنثور از دیلمی در مسند الفردوس با سندی که به علی علیه السلام منتهی می شود؛ همین معنی را نقل می کند که علی علیه السلام می فرماید از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم درباره این آیه سؤال کردم تا آنجا که می گوید: «خداوند به آدم علیه السلام تعلیم داد که او را به حقّ محمّد و آل محمّد صلوات الله علیهم اجمعین بخواند تا توبه اش پذیرفته شود».[۲۶] این معنی در منابع اهل بیت علیهم السلام و منابع اهل سنّت از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده و روایات آن متعدّد و طرق آن متنوع است.[۲۷]
این حدیث را نباید فضیلت ساده ای پنداشت و به سادگی از کنار آن گذشت که آدم علیه السلام هنگامی که می خواهد از ترک اولای خود توبه کند - و این نخستین ترک اولایی بود که واقع شده - از سوی خداوند مأمور می شود که خدا را به حقّ محمّد و آل محمّد صلّی الله علیه وآله وسلّم یا به حقّ محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام بخواند، تا توبه او پذیرفته شود.
زیرا این معنی درباره هیچ کس جز آنها وارد نشده است و مقامی است والا مخصوص آنها؛ و این نشان عظمت فوق العاده خمسه طیبه و پیامبر و اهل بیت او و امامان معصوم علیهم السلام است.[۲۸]
مصداق سورۀ «هل أتی»
سوره «هل اتی» یکی دیگر از اسناد مهم فضیلت اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم است.[۲۹] و به گفته گروه کثیری از مفسّران شیعه واهل سنت درباره علی و فاطمه و زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام نازل شده، زیرا صبر و شکیبایی را در حد اعلی نشان دادند، و سه روز پی در پی، روزه خود را با آب افطار نمودند، و غذای خویش را به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» بخشیدند.[۳۰]
هفده آیه آن که از آیه «انَّ الابْرارَ یشْرَبُونَ مِنْ کاسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً؛ به یقین ابرار [و نیکان] از جامی می نوشند که باعطر خوش آمیخته است»[۳۱] آغاز می شود و تا آیه ۲۲ ادامه دارد.
درباره گروهی به عنوان «ابْرار» (نیکان) سخن به میان می آید؛ ولی شأن نزول ها و روایات متعددی که در منابع معروف اسلامی وارد شده، نشان می دهد که مصداق اتم و اکمل ابرار در این آیه، علی علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین علیهما السلام بوده اند.
قابل توجّه اینکه در این آیات هفده گانه از انواع نعمت های بهشتی، و برترین و بالاترین آنها اعم از معنوی و مادی بحث شده است. باغ های بهشتی، چشمه های شراب طهور بهشتی، لباس ها، زینت ها، غذاها، تخت ها و سریر ها، خدمت کاران، بالاخره نعمت های بزرگ و ملک عظیم سخن می گوید؛ تنها نعمتی که در لابه لای این همه نعمت به آن اشاره نشده همان همسران و حوریان بهشتی است که بعضی از آگاهان به رموز قرآن می گویند این امر به احترام بانوی اسلام فاطمه زهرا علیها السلام بوده است.[۳۲]
نخستین بار که این آیات نازل شد پس از انجام آن عبادت و اطاعت و ایثار ویژه از سوی این خانواده بود؛ و این خود فضیتلی بزرگ و موهبتی عظیم است که بعد از انجام آن عمل، این آیات نازل گردد. و به تعبیر دیگر علی علیه السلام و خاندانش مصداق عالی این آیات، بلکه کامل ترین نمونه آن محسوب می شوند؛ چراکه سبب نزول این آیات، عمل پاک آنها بود، و اگر کسی بخواهد این فضیلت بزرگ را انکار کند؛ خویشتن را فریب داده است.[۳۳]
اگر فضیلتی را با این شهرت نادیده بگیریم بقیه فضائل نیز به تدریج به چنین سرنوشتی دچار می شود، و روزی فرا خواهد رسید که افضلیت علی علیه السلام و بانوی اسلام و امام حسن و امام حسین علیهم السلام نیز زیر سؤال خواهد رفت.
به راستی چرا این روایت مشهور را که بزرگان محدثان و مفسران نقل کرده اند و روایت معارض قابل ملاحظه ای ندارد نادیده بگیریم و راه های معرفت و شناخت آن بزرگواران به روی خود ببندیم؟!
سیوطی دانشمند معروف اهل سنت نیز در تفسیر «الدر المنثور»، از ابن مردویه از ابن عباس نقل می کند که آیه «وَ یطعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِهِ ...» درباره علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیها السلام نازل گردیده است.
شبلنجنی در «نورالابصار» داستان شأن نزل را به طور کامل آورده است[۳۴] و همچنین گروه دیگری از بزرگان مفسران و محدثان.[۳۵]
در حدیثی از امام مجتبی علیه السلام می خوانیم: «کلُّ مَا فِی کتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَوْلُهُ: "إِنَّ اَلْأَبْرارَ" فَوَ اَللَّهِ مَا أَرَادَ بِهِ إِلاَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ فَاطِمَةَ وَ أَنَا وَ اَلْحُسَینَ؛ هر جا در قرآن مجید "ان الأبرار" آمده به خدا سوگند منظور پروردگار از آن علی بن ابی طالب و فاطمه و من و حسین است».[۳۶] بدون شک خمسه طیبه آن پنج نور مقدس از روشن ترین مصداق روشن ابرار و مقربانند، این سوره عمدتاً به امیر مؤمنان علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام اشاره می کند، و هیجده آیه از آن بحث از فضائل آنها است.[۳۷]
عصمت
کلام پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم که فرمود: «فَانَّما هِی فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یرِیبُنِی ما ارابَها وَ یؤْذِینِی ما آذاها
؛[۳۸] فاطمه پاره وجود من است، هر چیز که او را ناراحت می کند مرا ناراحت می کند، و هر چه او را آزار دهد مرا می آزارد»، حاکی از مقام بلند فاطمه زهرا علیها السلام از جمله مقام عصمت اوست.[۳۹]
آیه تطهیر هم دلالت بر عصمت پنج تن آل عبا علیهم السلام دارد. البته عصمت در میان زنان ملازم با امامت نیست؛ ولی در بین مردان ملازم است و لهذا معصومی غیر از پیامبران و ائمّه علیهم السلام در بین مردان جهان سراغ نداریم![۴۰]
مُحَدَّثه
یکی از نام های آن بانوی بهشتی مُحَدَّثه است.[۴۱] مراد از محدثه گفت و گو و سخن گفتن مستقیم فرشتگان با معصومین است. طبق روایت معروفی[۴۲] امام صادق علیه السّلام می فرماید: «إِنَّ فَاطِمَةَ (س) مَکثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ (ص) خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یوْماً وَ کانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَی أَبِیهَا وَ کانَ یأْتِیهَا جَبْرَئِیلُ (ع) فَیحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَی أَبِیهَا وَ یطَیبُ نَفْسَهَا وَ یخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَکانِهِ وَ یخْبِرُهَا بِمَا یکونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیتِهَا وَ کانَ عَلِی (ع) یکتُبُ ذَلِک؛ امام صادق علیه السلام فرمود: فاطمه علیها السلام بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله ۷۵ روز زنده بود و از مرگ پدرش اندوه سختی او را گرفته بود، جبرییل نزدش می آمد و او را در مرگ پدرش نیکو تعزیت می گفت و خوشدلش می ساخت و از حال پدرش و مقام او و آنچه بعد از وی برای ذریه اش پیش می آید گزارش می داد و علی علیه السلام آنها را می نوشت».[۴۳]
ولایت تکوینی
هنگامی که روح انسان قوی شود، و پرتوی از صفات الهی در جان او بیفتد، و به مقام قرب او نائل گردد، اراده اش به فرمان خدا در جهان تکوین اثر می گذارد و آنچه را او می خواهد همان می شود.
این همان ولایت تکوینی است که اولیای خدا از آن برخوردار بودند، و همان چیزی است که سرچشمه کرامات مختلف می باشد و معجزات انبیا مرحله عالی آن است، فاطمه زهرا علیها السلام از عنایت الهی سهم وافری داشت و روایت زیر شاهد این مدعاست:
بسیاری از مفسّران اهل سنّت مانند زمخشری و سیوطی در ذیل آیه شریفه: «کلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکرِیا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقاً قَالَ یا مَرْیمُ أَنَّی لَک هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ یرْزُقُ مَنْ یشَاءُ بِغَیرِ حِسَاب؛[۴۴] هر زمان زکریا وارد محراب او می شد غذای مخصوصی در آنجا می دید. از او پرسید: ای مریم! این را از کجا آورده ای؟ گفت: این از سوی خداست، خداوند به هر کس بخواهد بی حساب روزی می دهد».
از جابربن عبدالله نقل کرده اند که: رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم چند روز بود غذایی نخورده بود، و کار بر او مشکل شد، به منزل همسرانش سر زد هیچ کدام غذایی نداشتند، سرانجام به سراغ دخترش فاطمه علیها السلام آمد و فرمود: دخترم! غذایی داری من تناول کنم زیرا گرسنهام؟ عرض کرد: نه بخدا سوگند!
هنگامی که رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم از نزد او خارج شد، زنی از همسایگان دو قرص نان و مقداری گوشت برای فاطمه علیها السلام هدیه آورد، و او آن را گرفت و در ظرفی گذاشت و روی آن را پوشاند و گفت: بخدا سوگند رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم را بر خود و فرزندانم مقدم می دارم!
و این در حالی بود که همه گرسنه بودند.
حسن و حسین را به سراغ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرستاد و از او دعوت کرد به خانه بیاید.
عرض کرد: فدایت شوم، چیزی خداوند برای ما فرستاده، و من آن را برای شما ذخیره کرده ام.
پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: بیاور. و او ظرف غذا را نزد حضرت آورد. هنگامی که پیغمبر سر ظرف را برداشت مملو از نان و گوشت بود، هنگامی که فاطمه آن را دید در تعجب فرو رفت، و فهمید این نعمت و برکتی است از سوی خدا، شکر آن را بجا آورد و بر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم درود فرستاد.
پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: دخترم! این را از کجا آورده ای؟
عرض کرد: «هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ یرْزُقُ مَنْ یشَاءُ بِغَیرِ حِسَاب؛ این از سوی خداست، خداوند به هر کس بخواهد، بیحساب روزی می دهد!».
پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم شکر خدا را بجا آورد و این جمله را فرمود: «الْحَمْدُ للهِ الَّذِی جَعَلَک شَبِیهَةً بِسَیدَةِ نِساءِ بَنِی اسْرائِیلَ؛ شکر می کنم خدایی را که تو را شبیه [مریم] بانوی زنان بنی اسرائیل قرار داد.
هنگامی که روزی خوبی نصیب او می شد از او سؤال می کردند: این از کجاست؟ می گفت: از نزد خداست.
سپس پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به سراغ علی علیه السلام فرستاد، او آمد، و همگی از آن غذا خوردند، و بقیه همسران پیامبر نیز خوردند و همه سیر شدند، و هنوز ظرف غذا پر بود!
فاطمه علیها السلام می گوید: من از آن برای تمام همسایگان فرستادم و خدا در آن برکت و خیر زیادی قرار داد.[۴۵] این نمونه ای از کرامات آن بزرگوار بود.[۴۶]
شفاعت
در حدیثی می خوانیم که: فاطمه علیها السلام از پدرش خواست مهر او را شفاعت گنهکاران امت در قیامت قرار دهد، این درخواست قبول شد و جبرئیل فرمان آن را از آسمان بر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم نازل کرد.[۴۷]
در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم آمده است که فرمود: «انَّما سَمَّاهَا فَاطِمَة لِانَّ اللهَ فَطَمَها وَ مُحِبِّیها عَنِ النّارِ؛[۴۸] او را فاطمه نام نهاده، زیرا خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ باز داشته است».
از این تعبیر استفاده می شود که نامگذاری بانوی اسلام به این نام، از سوی خداوند صورت گرفته، و مفهومش این است که خدا وعده داده است او و کسانی که او را دوست دارند و در خط مکتب او باشند هرگز به دوزخ نروند.[۴۹]
امّ ابیها
در میان عرب معمول است که علاوه بر اسم، کنیه ای نیز برای افراد انتخاب می کنند، اگر مرد باشد با «اب» شروع می شود و اگر زن باشد با «امّ».
در روایات اسلامی در میان کنیه های فاطمه زهرا علیها السلام کنیه عجیبی دیده می شود که چشم انداز دیگری از عظمت فوق العاده آن حضرت را ترسیم می کند، به حدیث زیر گوش فرا دهید:
در «اسد الغابه» آمده است: «کانَتْ فاطِمَةُ تُکنّی امُ ابیها؛[۵۰] کنیه فاطمه امّ ابیها (مادر پدرش!) بود».
این معنا در کتاب «استیعاب» از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است.[۵۱]
این تعبیر عجیب که نظیر آن درباره هیچ یک از زنان اسلام دیده نشده، نشان می دهد که این دختر با وفا آنچنان نسبت به پدرش محبّت می کرد که گویی «یک مادر» برای او بود.
می دانیم پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در همان کودکی مادر خود را از دست داد، ولی این دختر از همان خردسالی از هیچ گونه محبّت و دلسوزی درباره پدر بزرگوارش فروگذار نکرد؛ هم دختری دلسوز و فداکار و هم مادری مهربان و ایثارگر و هم یاری وفادار محسوب می شد.[۵۲]
پارۀ تن پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم
احترام فوق العاده رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم نسبت به فاطمه زهرا علیها السّلام که نشانه شخصیت فوق العاده فاطمه علیها السّلام بود و فراتر از محبّت پدر و فرزندی دیده می شد تا آنجا که طبق روایات معتبر او را «پاره تن» خواند: «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَینِی وَ ثَمَرَةُ فُؤادِی وَ رُوحِیَ الَّتِی بَینَ جَنْبَی وَ هِیَ الْحَوْراءُ الْانْسِیةُ؛[۵۳] فاطمه پاره تن من است، و نور چشمان من، و میوه دلم، و روح من است و او حوری انسان صفت است».[۵۴]
محبوب ترین نزد پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم
فاطمه علیها السلام محبوب ترین افراد نزد پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم بود؛[۵۵] آن حضرت این جمله پر معنی را به پیشگاه خداوند عرضه می داشت: خداوندا! این دخترم فاطمه و محبوب ترین خلق نزد من است.[۵۶]
حال ببینیم پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم تا چه حد به دخترش فاطمه علیها السلام اظهار علاقه می کرد و او را دوست می داشت:
۱. در حدیثی از زبان عایشه می خوانیم که می گوید: «ما رَایتُ احَداً اشْبَهَ کلاماً وَ حَدِیثاً مِنْ فاطِمَةَ بِرَسُولِ اللهِ (ص) وَ کانَتْ اذا دَخَلَتْ عَلَیهِ رَحَّبَ بِها، وَ قامَ الَیها، فَاخَذَ بِیدِها فَقَبَّلَها، وَ اجْلَسَها فِی مَجْلِسِهِ؛[۵۷] من هیچ کس را در سخن گفتن از فاطمه شبیه تر به رسول خدا (ص) ندیدم، هنگامی که وارد بر پدر می شد به او خوش آمد می گفت، و در برابر دخترش فاطمه بر می خاست، دست او را می گرفت و می بوسید، و او را در جای خود می نشاند».
۲. در حدیث دیگری آمده است که گیسوان او را می بوسید: «کانَ کثِیراً ما یقَبِّلُ عُرْفَ فاطِمَةَ».[۵۸]
۳. در حدیث دیگری می خوانیم که در بسیاری از اوقات دهانش را می بوسید: «کانَ کثِیراً ما یقَبِّلُها فِی فَمِها».[۵۹]
سرور زنان عالم
در حدیث معروف در فضیلت بانوی اسلام حضرت فاطمه سلام اللَّه علیها از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده که می فرماید: «أمّا ابنَتی فاطمةُ فانها سیدةُ نِساءِ العالَمینَ مِن الأوّلِینَ و الآخِرِینَ؛ دخترم فاطمه بانوی زنان جهان از اولین و آخرین است».
در روایتی دیگر پیامبر در حق او چنین فرموده: «یَا فَاطِمَةُ اَلا تَرْضَیْنَ اَنْ تَکُونِی سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمینَ، وَ سَیِّدَةَ نِساءِ هذِهِ الاُمَّةِ، وَ سَیِّدَةَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ؛[۶۰] دخترم فاطمه! آیا به این کرامتی که خدا به تو داده راضی نمی شوی که تو، سرور زنان جهان و سرور زنان این امّت و سرور زنان با ایمان باشی».[۶۱]
اما این که «فاطمه» «سیده نساء» عالمین است این تعبیر با همین لفظ یا لفظی که این معنا را می رساند به طور تواتر از پیامبر رسیده است اما از طریق شیعه که در آن تردیدی نیست، و اما از طرق برادران اهل تسنن فقط در اینجا به قسمتی از مدارک معروف آنها اشاره می کنیم.
۱. «بخاری در «صحیح» خود ج۴، ص۲۴۷ در کتاب «بدأ الخلق» و در ج۸، ص۸۹ کتاب «الاستئذان».
۲. «مسلم» در کتاب «صحیح» ج۸، ص۱۴۲ در کتاب «فضائل الصحابه» «باب فضائل فاطمه بنت النبی» و در ص۱۴۳.
۳. امام احمد حنبل در کتاب «مسند» ج۵، ص۳۹۱ و در ج۶ ص۲۸۲.
۴. ترمذی در کتاب «صحیح» خود ج۳۰۶، «باب مناقب الحسن و الحسین»
۵. «نسائی» در کتاب «الخصائص» ص۳۴.
۶. «حاکم» در کتاب «مستدرک» ج۳، ص۱۵۶.
۷. «ابو نعیم» در کتاب «حلیة الاولیاء» ج۲، ص۴۲.
۸. «ابن ماجه» در صحیح خود در باب «ما جاء فی ذکر مرض النبی».
۹. «ابو داود طیالس» در «مسند» خود ج۶ فی احادیث النساء.
۱۰. «ابن عبد البر» در کتاب «استیعاب جزء ۴، ص۳۶۳.
۱۱. «ابن اثیر» در کتاب «اسد الغابه» ج۵، ص۵۲۲.
۱۲. «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «الاصابه» ج۴، ص۳۶۷.
۱۳. «محب طبری» در کتاب «ذخائر العقبی» ص۴۳.
۱۴. «متقی هندی» در کتاب «کنز العمال» ج۶، ص۱۵۳ و ج۷ ص۱۱۱.
و بسیاری دیگر نیز همین معنی را نقل کرده اند که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به فاطمه زهرا فرمود تو «سیدة نساء عالمین» هستی.[۶۲]
بتول
اگر به بانوی اسلام، فاطمه زهرا علیها السلام «بتول» گفته می شود، به خاطر آن است که او از زنان عصر خود از نظر اعمال، رفتار و معرفت جدا و برتر، و به حالت انقطاع الی اللَّه رسیده بود.[۶۳]
محور خشم و خشنودی خداوند
فاطمه زهرا علیها السلام به جایی رسیده که خشنودی و غضب او، خشنودی خدا و رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم شده است، و این ارزشی است والا که هیچ چیز با آن برابری نمی کند.[۶۴]
در کتاب های متعدد معروفی از اهل سنّت و در روایات متعدد و فراوانی آمده است که پیغمبر به فاطمه زهرا علیها السلام فرمود: «انَّ اللهَ یغْضِبُ لِغَضَبِک وَ یرْضی لِرِضاک؛[۶۵] خداوند بخاطر خشم تو خشمگین می شود، و به خاطر رضای تو راضی».
در صحیح بخاری که معروف ترین منابع حدیث اهل سنّت است، چنین می خوانیم: پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّی فَمَنْ اغْضَبَها فَقَدْ اغْضَبَنِی؛[۶۶] فاطمه پاره وجود من است، هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده».
بدیهی است علاقه پدر و فرزندی هرگز نمی تواند چنین پدیده ای را توجیه کند، زیرا پیغمبر به عنوان «رسول الله» چیزی را اراده نمی کند جز آنچه خدا اراده کند، و هماهنگی خشنودی و رضای فاطمه با خشنودی و رضای خدا و پیامبر دلیلی جز محو اراده او در اراده و خواست خدا ندارد.[۶۷]
احادیث در این زمینه بسیار است و همگی حاکی از مقام بلند فاطمه زهرا علیها السلام در معرفت پروردگار و مقام عصمت و اخلاص و ایمان اوست.[۶۸]
تنها همتای علی علیه السلام
اگر علیّ بن ابیطالب «صلواتاللَّه علیه» نبود هیچ مردی قابلیت نداشت که در کنار فاطمه علیها السلام قرار بگیرد.[۶۹]
در روایات متعدّدی این معنی را از قول امام صادق علیه السلام یا دیگر معصومین علیهم السلام می خوانیم: «لَوْلا انَّ اللَّهَ خَلَقَ امْیرَالْمُؤْمِنینَ (ع) لِفاطِمَةَ (س) ما کانَ لَها کفْوٌ عَلَی الْأَرْضِ؛[۷۰] اگر خداوند امیرمؤمنان علی علیه السلام را نیافریده بود، فاطمه علیها السلام همتائی برای همسریاش در تمام روی زمین نداشت».
بدیهی است این بیهمتائی نه از نظر ارزش های ظاهری و مادّی است، بلکه صرفاً ناظر به ارزش های معنوی، ایمان و تقوا و قرب به پروردگار و مقامات فوق العاده و والای انسانی است.
همین مطلب نیز از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم نقل شده است که فرمود: جبرئیل بر من نازل شد و گفت ای محمّد! خداوند جلّ جلاله می فرماید: «لَوْ لَمْ اخْلُقْ عَلِیاً لَما کانَ لِفاطِمَةَ ابْنَتِک کفْوٌ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ، آدَمٌ فَمَنْ دُوْنَهُ؛[۷۱]اگر من علی را نمی آفریدم کفو و همتائی برای همسری دخترت فاطمه در تمام روی زمین پیدا نمی شد، از آدم گرفته تا دیگران».[۷۲]
سخن آخر: (مدافع ولایت)
دفاع حضرت زهرا علیها السلام از حریم قدس علوی و حمایتش از امیرمؤمنان علی علیه السلام در دوران پر درد و رنج پس از رحلت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم بر کسی پوشیده نیست.
گرچه حیاتش بعد از پدر همان گونه که خود از خدایش تقاضا کرد طولانی نشد و چندین روز بیشتر نگذشت که به جوار قرب خدا و دیدار پدر شتافت، ولی در همین مدت از بذل هر گونه فداکاری و ایثار در حق امیرمؤمنان علی علیه السلام و دفاع از اسلام فروگذاری نکرد.[۷۳]
او نگران شخص خود نبود، او نگران امت اسلامی بود که چه آینده شوم و دردناکی در پیش داشت.
او همیشه و در واپسین لحظه عمر کوتاه و پر درد و رنجش بالخصوص همچون شمعی می سوخت تا اطراف خود را روشن سازد و گمراهان را نجات دهد و مدافع حق و عدالت باشد.[۷۴]