به گزارش خیمه مگ، خانواده نخستین و مهمترین نهاد اجتماعی است که شخصیت فرد در آن شکل میگیرد. رفتارهای والدین و شیوه تربیت آنها نقشی تعیینکننده در آینده فرزندان دارد. این تأثیر در دوران کودکی به شکل حمایتهای مستقیم بروز میکند، اما در مقاطع مختلف زندگی، از جمله پس از ازدواج، نحوه این حمایتها نیازمند تغییر و تحول است. والدینی که در دوران کودکی با محبت و مراقبت افراطی تلاش کردهاند فرزندان خود را از هر آسیب و خطری دور نگه دارند، معمولاً این الگو را پس از ازدواج نیز ادامه میدهند. اما آیا چنین رویکردی برای زندگی مشترک فرزندان مفید است؟
این پرسشی است که بسیاری از کارشناسان خانواده و روانشناسان به آن پاسخ منفی میدهند. آنها معتقدند که اگر حمایتهای والدین در دوران پس از ازدواج به شکل افراطی ادامه یابد، نه تنها کمکی به پیشرفت زندگی مشترک فرزندان نخواهد کرد، بلکه میتواند منجر به وابستگی بیشتر و ایجاد تعارضات جدی میان زوجین شود. این مسأله در جامعه امروز که پیچیدگیهای روابط زناشویی و مسئولیتهای زندگی مشترک افزایش یافته، اهمیتی دوچندان پیدا میکند.
نرجس اسدی، مشاور کلانتری ۱۱ زند شیراز، در این خصوص تأکید دارد که خانوادهها باید به جای نقش محافظتکننده افراطی، رویکردی حمایتی و تشویقی اتخاذ کنند. او معتقد است که تشویق فرزندان به تلاش مستقلانه در حل مشکلات زندگی مشترک و ارائه حمایتهای معنوی در مواقع لازم، بهترین رویکردی است که خانوادهها میتوانند برای حفظ سلامت روانی و پایداری زندگی زوجین اتخاذ کنند.
با توجه به افزایش آمار تعارضات زناشویی و نقش مداخلههای نادرست خانوادهها در این مسائل، بررسی دقیقتر این موضوع ضروری به نظر میرسد. در این گزارش به اهمیت نقش حمایتی خانوادهها، تأثیرات محافظت افراطی بر زندگی مشترک و راهکارهای صحیح برای حفظ تعادل میان حمایت و استقلال فرزندان خواهیم پرداخت.
زندگی مشترک، عرصهای است که زوجین باید در آن مهارتهای لازم برای مدیریت چالشها و مشکلات زندگی را بیاموزند و به کار گیرند. اما در این مسیر، نقش خانوادهها همچنان پررنگ باقی میماند. خانوادهها بهعنوان اولین پایگاه تربیتی فرزندان، نقشی حمایتی دارند که اگر بهدرستی ایفا شود، میتواند به تقویت اعتمادبهنفس و استقلال زوجین کمک کند. با این حال، همانطور که مشاور کلانتری ۱۱ زند شیراز تأکید دارد، حمایتهای افراطی میتواند نتیجهای معکوس داشته باشد.
بسیاری از خانوادهها به دلیل نگرانیهای مداوم از دوران کودکی، نقش محافظتکننده افراطی برای فرزندان خود ایفا میکنند. این رفتارها در دوران پس از ازدواج نیز به همان شیوه ادامه مییابد و در بسیاری از موارد به تعارضات میان زوجین منجر میشود.
پیامدهای حمایت افراطی
به گفته اسدی، حمایتهای افراطی خانوادهها مانعی جدی بر سر راه استقلال زوجین ایجاد میکند. این سبک رفتاری که فرصت تصمیمگیری و تجربه حل مشکلات را از فرزندان سلب میکند، باعث افزایش وابستگی و کاهش اعتمادبهنفس آنها میشود.
بسیاری از اختلافات میان زوجین ناشی از همین مداخلههای بیجا و محافظتهای بیشازحد است.حفظ تعادل میان حمایت و استقلال فرزندان یک هنر تربیتی است که نیاز به آگاهی و هوشیاری خانوادهها دارد. والدینی که این تعادل را رعایت کنند، فرزندانی توانمند و مستقل تربیت خواهند کرد که در زندگی مشترک خود نیز توانایی مدیریت مسائل را دارند. نقش خانوادهها بهعنوان حامیانی دلسوز و نه مداخلهگر، میتواند تضمینی برای موفقیت و پایداری زندگی زوجین باشد.