به گزارش خیمه مگ،امامحسنمجتبی(ع) اولین فرزند امامعلی(ع) و حضرتفاطمهزهرا(س) و نخستین نوه پیامبراعظم(ص) است. نام «حسن» را پیامبراکرم(ص) برای او برگزید. امامحسن(ع) هفت سال از عمر خود را با پیامبراسلام(ص) همراه بود و در بیعت رضوان و ماجرای مباهله با مسیحیان نجران یکی از اصحاب کسا است که آیه تطهیر درباره آنان نازل شد، آیه اطعام، آیه مَوَدَّت و آیه مُباهله نیز درباره حضرت و پدر و مادر و برادرش نازل شده است.
به مناسبت میلاد با سعادت امام حسنمجتبی (ع) با حجتالاسلام محمد اسماعیلی از کارشناسان مذهبی به گفتوگو نشستیم.
امامحسنمجتبی(ع) که بود؟ و چه فضائلی داشت؟
امام حسن(ع) فرزند ارشد خانه امیرالمومنین(ع) و فاطمهزهرا(س) است. نام مبارکش حسن و القاب او، سید، سبط، حجت، برّ، زکیّ و مجتبی و کنیهاش ابو محمد است. (منتهی الآمال، جلد۱، صفحه۴۰۱) نام او را حسن گذاشتند، چرا که نام پسر بزرگ هارون، شَبَّر بوده و معادل این واژه در زبان عربی حسن است. این تشابه اسمی به خاطر آن است که رسول خدا، علی(ع) را نسبت به خود به منزله هارون نسبت به موسی (ع) میدانستند.
در باب فضائل و مناقب حضرت چنین آمده که رسول خدا(ص) درباره ایشان فرموند: که من هیبت و علم خود را به او اختصاص دادم. أمّا الحسن فأنحله الهیبة و العلم. و در روایت دیگری فرموند: اما حسن، پس هیبت و آقایی من از آن اوست. و فی روایة أخری: أمّا الحسن فانّ له هیبتی و سؤددی و أمّا الحسین فانّ له شجاعتی وجودی(سفینة البحار، جلد۲، صفحه۱۹۳)
از دیگر فضائل ایشان آن است که رسول خدا(ص) در بارهی وی فرموند: برای هر چیزی در قلب و جایگاهی است، ولی هیچ کس در قلب من جایگاهی که این دو جوان (اشاره به امام حسن و امام حسن) دارند، هرگز نداشته است. راوی میگوید پرسیدم: یا رسول الله، این فضیلت بزرگی است، این همه فضیلت، حضرت فرموند: آنچه که تو از فضائل آنها نمیدانی، بسیار بیشتر از آن مقداری است که میدانی، فقط همین قدر به تو بگویم که خداوند مرا فرمان داده که آن دو را دوست بدارم، انّ لکلّ شیء موقعا من القلب، و ما وقع موقع هذین الغلامین من قلبی شیء قطّ، فقلت: کلّ هذا یا رسول اللّه! قال: یا عمران و ما خفی علیک أکثر، إن اللّه أمرنی بحبّهما (کامل الزیارات، صفحه۵۰)
مرحوم امینالاسلام طبرسی از محمد بن اسحاق نقل میکند که او گفت: بعد از رسول خدا(ص) هیچکس به شرافت و عظمت امامحسن(ع) نرسید. گاهی بساطی برای آن جناب بر در خانهاش گسترده و پهن میشد. آن حضرت از خانه بیرون آمده و بر روی آن مینشست. پس هر کس از آنجا عبور میکرد همین که آن چهره زیبا را مشاهده می نمود به جهت جلالت آن حضرت آنقدر میایستاد و عبور نمیکرد تا آنکه کوچه از رفت و آمد بسته می شد، حضرت که چنین میدید، به داخل خانه میرفتند تا مردم پراکنده شوند.
همچنین در راه حج هر که آن حضرت را پیاده میدید، به جهت تعظیم آن حضرت از مرکبش پایین آمده و پیاده میرفت، حتی دیدم که سعد بن ابی وقاص هم یکبار که آن جناب را دید، از مرکبش پیاده گشته و خواست که پیاده و همراه او باشد (إعلام الوری بأعلام الهدی، صفحه۲۱۱)
منزلت و جایگاه امام حسن(ع) نزد چگونه است؟
منزلت و جایگاه امام مجتبی(ع) نزد شیعه و پیروان راستین مکتب اهلبیت(ع) همان است که رسولخدا(ص) درباره آن جناب و برادرش فرمود: حسن و حسین، هر دو امامند، چه در حالی که قیام کردهاند و چه در قعود و صلح. الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدا (علل الشرائع، جلد۱، صفحه۲۱۱) یعنی نباید در هیچ حالی به آنها خرده گرفت که چرا الآن قیام کردی یا چرا الآن سکوت کرده و صلح نمودی؟
این سؤالات را از کسی می توان پرسید که عصمت نداشته باشد و بخواهی او را تحریک کنی بر انجام کار صحیح، اما وقتی کسی امام شد، دیگر خطا در هیچ یک از کارهای او روا نیست، بنابراین جای اعتراضی باقی نخواهد ماند.
مقام و منزلت امام چنین جایگاهی است. البته همه اینها در یک سطح پایینی از شناخت امام است و گرنه در کلاسهای بالاتر از امام شناسی، واقعیت آن است که همانگونه که شناخت حقیقی از قرآن برای احدی میسر نیست، شناخت کامل امام معصوم نیز برای احدی میسر نخواهد بود، چرا که به تعبیر رسول خدا(ص) در حدیث ثقلین، قرآن و عترت دو روی یک سکهاند و حکم هر یک قابل سرایت به دیگری نیز هست. مقام انسان کامل و امام معصوم برای ما انسانها که در انواع و اقسام حجابهای ظلمانی و نورانی هستیم، همچون دیدن نور ستارههاست که گهگاهی برای ما فقط از دور سوسو میزنند.
با وجود بزرگتر بودن امام حسن(ع) چرا امامت به فرزندان امام حسین(ع) رسید؟
جواب این سؤال در توقیعی است که امام حسنعسکری(ع) آن را به دست وکیلش قاسم بن علاء همدانی داده و در آنجا حضرت فرموده است که دلیل امتداد خط امامت در نسل امام حسین (ع) با آنکه برادرش امام مجتبی(ع) از حیث سنّ بزرگتر بوده، آن است که چون ابتلاء و امتحان سیدالشهدا(ع) سنگینتر از برادرش بوده که: الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِه (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، جلد۲، صفحه۸۲۶) و در راه امتحان به صورتی به شهادت رسیده که خود امام مجتبی(ع) نیز در لحظات آخر مبارکش برایش اشک میریخته، که فرمود: لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَزْدَلِفُ إِلَیْکَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُل (امالی صدوق، صفحه۱۱۶) لذا در عوض آن امتحان بی نظیر و سنگین، سلاله امامت از نسل امام حسین (ع) ادامه پیدا کرده است.
البته این نکته نیز قابل توجه است که از امام صادق(ع) به بعد نیز تمام امامان، هم حسنیاند و هم حسینی، چون مادر امام صادق، فاطمه نامی بوده که فرزند امام حسن(ع) بوده است.
چرا امام حسنمجتبی(ع) با معاویه صلح کرد و خلافت را به او واگذار کرد؟
پاسخ به این سؤال را نیز خود حضرت وقتی که برخی از مردم او را به بیعت با معاویه ملامت کردند اینچنین دادند که: وای بر شما، شما نمیدانید که من برای شما چه کار کردهام. به خدا قسم آنچه کردهام برای شیعیان من بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع میکند، شما نمیدانید که من امام واجب الاطاعهی شما و یکی از بهترین جوانان اهل بهشت به نص رسول خدا(ص) هستم؟ گفتند: بله، پس فرمود: آیا نمیدانید که آنچه خضر کرد موجب غضب موسی شد، چون وجه حکمت آن کار بر او مخفی بود. اما آنچه خضر کرده بود، نزد خدای متعال عین حکمت و درستی بود. لَمَّا صَالَحَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ مُعَاوِیَةَ بْنَ أَبِی سُفْیَانَ دَخَلَ عَلَیْهِ النَّاسُ فَلَامَهُ بَعْضُهُمْ عَلَی بَیْعَتِهِ- فَقَالَ ع وَیْحَکُمْ مَا تَدْرُونَ مَا عَمِلْتُ وَ اللَّهِ لَلَّذِی عَمِلْتُ لِشِیعَتِی خَیْرٌ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ أَ لَا تَعْلَمُونَ أَنِّی إِمَامُکُمْ وَ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ عَلَیْکُمْ وَ أَحَدُ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ بِنَصٍ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ عَلَیَّ؟ قَالُوا بَلَی قَالَ أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّ الْخَضِرَ لَمَّا خَرَقَ السَّفِینَةَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ کَانَ ذَلِکَ سَخَطاً لِمُوسَی بْنِ عِمْرَانَ ع إِذْ خَفِیَ عَلَیْهِ وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی ذَلِکَ وَ کَانَ ذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ حِکْمَةً وَ صَوَاباً؟ أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا یَقَعُ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ عج الَّذِی یُصَلِّی خَلْفَهُ رُوحُ اللَّهِ عِیسَی بْنُ مَرْیَمَ ع فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُخْفِی وِلَادَتَهُ وَ یُغَیِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَجَ ذَاکَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخِی الْحُسَیْنِ ابْنُ سَیِّدَةِ الْإِمَاءِ یُطِیلُ اللَّهُ عُمُرَهُ فِی غَیْبَتِهِ ثُمَّ یُظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِی صُورَةِ شَابٍّ دُونَ أَرْبَعِینَ سَنَةً ذَلِکَ لِیُعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (الاحتجاج علی اهل اللجاج، جلد۲، صفحه ۲۸۹و۲۹۰)
امام علیهالسلام میخواست به همه بفهماند کاری که من کردم بهترین کار ممکن بود، ولو اینکه کوته بینها حکمت آن را نفهمند و حقیقت آن است که همین عملکرد دقیق و به موقع امام سبب شد که دست پنهان بی دین بودن بنیامیه برای همه رو شود و طومار آن حکومت منحوس خیلی زود با قیام سیدالشهداء(ع) درهم پیچیده شود.
و البته امام(ع) در جای دیگری فرمود: من چون یار و یاوری نداشتم، مجبور به صلح شدم. چگونه بجنگد کسی که یاوری ندارد؟ أَتَیْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَذْلَلْتَ رِقَابَنَا وَ جَعَلْتَنَا مَعْشَرَ الشِّیعَةِ عَبِیداً مَا بَقِیَ مَعَکَ رَجُلٌ؟ قَالَ وَ مِمَّ ذَاکَ؟ قَالَ قُلْتُ بِتَسْلِیمِکَ الْأَمْرَ لِهَذَا الطَّاغِیَةِ قَالَ وَ اللَّهِ مَا سَلَّمْتُ الْأَمْرَ إِلَیْهِ إِلَّا أَنِّی لَمْ أَجِدْ أَنْصَاراً وَ لَوْ وَجَدْتُ أَنْصَاراً لَقَاتَلْتُهُ لَیْلِی وَ نَهَارِی(الاحتجاج علی اهل اللجاج، جلد۲، صفحه۲۹۱)
چرا بعد از صلح امامحسن(ع) با معاویه، نسبتهای ناروایی به آن حضرت میزدند؟
بصیرت به مقام رفیع امامت که نباشد چنین مصیبتهایی البته دور از انتظار نخواهد بود. با تأسف شدید حتی نقل شده که برخی از نزدیکترین و کسانی که در آن زمان جزء خواص اصحاب امام محسوب میشدند، نیش و کنایههای ناجوانمردانهای را نثار آن حضرت(ع) میکردند. از جمله آن خواص بی بصیرت، حجر بن عدی و قیس بن سعد بن عباده بودند، (نوادر المعجزات فی مناقب الأئمة الهداة، صفحه ۲۲۹؛ الصوارم المُهرقة فی نقد الصواعق المُحرقة، صفحه۱۹۴)
آیا امامت امام حسن(ع) قبل از امام حسین(ع) دلیل بر برتری وجودی است؟
درباره برتری وجودی باید عرض کنم: تمام اهلبیت(ع) یک خلقت ما قبل این عالم دارند که در آنجا همه در یک رتبهاند و در آنجا بالا و پایینی وجود ندارد. اما در این نشئه ظاهری از آن جهت که امام حسنمجتبی(ع)، امام سیدالشهداء(ع) بوده و برادر بزرگتر هم بوده، طبیعتا از این حیث امام حسن(ع) برتری ظاهریای نسبت به برادرش خواهد داشت، کما اینکه خود امام حسین(ع) شب عاشورا به بهتر بودن برادرش نسبت به خود تصریح فرموده، آنجا که به خواهرش فرمود: برادرم از من بهتر بود مع ذلک از دنیا رفت(سلسله مولفات شیخ مفید، جلد۱۱، صفحه ۹۳)