بنیاسرائیل که در قرآن از آنها با عنوان یهود نیز یاد میشود، در واقع همان گروهی هستند که حضرت موسای نبی آنها را از چنگال ظالمانه فرعون رهانید و خداوند نیز پس از آن، این قوم را با انواع و اقسام نعمتهای زمینی و آسمانی بهرهمند کرد و ارض مقدس را به ارزانیشان در آورد، اما آنها همواره راه لجاجت و بدرفتاری و نیز فساد و تباهی را پیش گرفتند تا جایی که پس از آن همه محبتهایی که از خداوند به واسطه موسای نبی دیده و چشیده بودند و از بند اسارت فرعونیان رها شده بودند، با اولین فتنه، مسیر گوسالهپرستی را پیش گرفتند. همچنین در مواقعی که موسای نبی آنها را به جنگ با دشمن فرا میخواند با انواع بهانهها از امر پیامبرشان رویگردان میشدند و آن زمان که نعمتهای بهشتی خداوند را دیدند، کفران نعمت کردند. به خاطر خصلتهای پستی که داشتند، خداوند بارها آنها را مورد عقوبت و تنبیه قرار میداد و البته هر بار حضرت موسی علیهالسلام واسطه شفاعت قوم خویش میشد. این قوم پس از موسای نبی از حماقت خود دست بر نداشتند و به تصریح قرآن، کتاب مقدس خویش را مورد تحریف قرار دادند و در زمان عیسی علیهالسلام سعی کردند این رسول درگاه خداوند را از سر راه بردارند که البته با مکر خداوند موفق به این کار نشدند و امر برایشان مشتبه شد و دیگری را به صلیب کشیدند؛ همچنان که همین عده بودند که به مریم سلامالله علیها مادر عیسای نبی به دلیل نوزادی که در رحم داشت، تهمت و افترا زدند.
وضعیت آنها نیز در صدر اسلام برای همگان واضح است. همان رفتاری که با پیامبر خویش داشتند، در قبال رسول اکرم صلی الله علیه و آله به کار گرفتند و بارها عهد خود را شکستند و به واسطه همکاری با دشمنان و مشرکان سعی داشتند ریشه اسلام را از بین ببرند، اما هر بار از سوی خاتمالأنبیاء سرکوب و منکوب شدند. در نهایت اینکه خداوند بدترین دشمنان اسلام و مؤمنان را همین گروه معرفی کرده، میفرماید «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا»؛ یقیناً سرسختترین مردم را در کینه و دشمنی نسبت به مؤمنان، یهودیان و مشرکان خواهی یافت.
بنابراین لجاجت، خباثت، فساد و گناهانی همچون افترا و تهمت به انبیاء و اولیاء و همچنین کفران نعمت و بدعهدی و آتشافروزی جزو ذات بنیاسرائیل بوده و هست. البته در بین آنها افراد رشدیافتهای بودند که اکنون در بین یهودیان به عنوان خاندانهایی با اصالت و معنوی شناخته میشوند. خداوند درباره ایشان میفرماید «ذَٰلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ»؛ یعنی «(البته) گروهی از آنان کشیشان دانشمند و عابدان خدا ترساند، و آنان [در پیروی از حق] تکبّر نمیکنند.
اکنون در ادامه، به 4 شاخصه از خصلتهای پست یهودیان صهیونیست منطبق بر قرآن اشاره میکنیم.
1. تقابل با خدا و کفر:
64 مائده: «وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ وَ لَیَزیدَنَّ کَثیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً...»
و یهود گفتند: دست [قدرت] خدا [نسبت به تصرّف در امور آفرینش، تشریع قوانین و عطا کردنِ روزی] بسته است. دست هاشان بسته باد و به کیفر گفتار باطلشان بر آنان لعنت باد. بلکه هر دو دست خدا همواره گشوده و باز است [به هر چیز و به هر کس] هر گونه بخواهد، روزی می دهد. و مسلماً آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده است، بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می افزاید.
در این آیه، نمونهاى بیان شده که یهود مىگفتند: دست خدا بسته است ودیگر نمىتواند به ما قدرت وشوکت بدهد، آنگونه که در گذشته قدرت داشتیم. در روایات آمده است که این آیه، عقیدهى یهود را نسبت به قضا و قدر و سرنوشت بیان مىکند. چون یهود مىپنداشتند در آغاز آفرینش دست خدا باز بود، اما پس از آنکه همه چیز را آفرید، دست او بسته شد. امام صادق علیهالسلام در توضیح این آیه فرمود: عقیدهى یهود این بود که خداوند بعد از آفرینش، از تدبیر امور کنارهگیرى کرده است و چیزى را کم یا زیاد نمىکند. «وَ لَکِنَّهُمْ قَالُوا قَدْ فَرَغَ مِنَ الْأَمْرِ فَلَا یَزِیدُ وَ لَا یَنْقُصُ.» (تفسیر نور حجت الاسلام قرائتی، جلد 2 - صفحه 330)
2. کفران آیات و قتل انبیاء:
از بدترین خصلتهای یهود است که بارها موجبات عذاب آنها را در طول تاریخ فراهم آورده است. خداوند میفرماید «وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذی هُوَ أَدْنى بِالَّذی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ»؛ یعنی «و چون گفتید: «اى موسى، هرگز بر یک [نوع] خوراک تاب نیاوریم، از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمین میرویاند، از [قبیل] سبزى و خیار و سیر و عدس و پیاز، براى ما برویاند.» [موسى] گفت: «آیا به جاى چیز بهتر، خواهان چیز پستترید؟ پس به شهر فرود آیید، که آنچه را خواستهاید براى شما [در آنجا مهیا]ست.» و [داغ] خوارى و نادارى بر [پیشانى] آنان زده شد، و به خشم خدا گرفتار آمدند؛ چرا که آنان به آیات خدا کفر ورزیده بودند و پیامبران را به ناحق میکشتند؛ این، از آن روى بود که سرکشى کرده و از حد درگذرانیده بودند.» در این آیه عصیان خدا و پیامبر خدا و نیز تعدی یا تجاوز به احکام تورات پایه تمام اعمال پست آنها شمرده شده است.
3. آتشافروزی:
خداوند در قرآن از قوم یهود به عنوان آتشافروزان یاد میکند؛ یعنی خوی وحشیگری که مدام به دنبال جنگطلبی و جنگافروزی هستند، لذا میفرماید «کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ»؛ یعنی هرگاه خواستند آتشی برای جنگ برافروزند، خداوند آن را خاموش کرد. این ویژگی آنها مخصوصاً در دوران طلایی اسلام نمود زیادی داشت، چرا که آنها ابهت پوشالی خود را شکسته شده دیدند و با ترفندهای مختلف سعی در بازیابی قدرت خویش داشتند تا جایی که چندین نبرد را متحمل پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و مسلمانان کردند.
در عصر حاضر نیز آنها عقده و کینه دیرینه خود را با اشغال فلسطین و کشتار بیامان مردم این سرزمین نمایان کردند و با ادعای واهی خود مبنی بر حق حاکمیت بر «سرزمین مقدس» و با محدوده «نیل تا فرات» خویش وحشیگری، تکبر و جنگافروزی خود را به منصه ظهور گذاشتند.
4. فسادطلبی:
یکی دیگر از خصلتهای پستی که در قرآن از قوم یهود یاد میشود، فسادطلبی است که چند آیهای را به خود اختصاص داده است. خداوند این ویژگی را در همان آیه 64 مائده در کنار آتشافروزی قرار میدهد تا نشان دهد دو بال آنها جهت قدرتنمایی و بروز خصلت تکبرشان، آتشافروزی و فساد است، لذا فرمود «کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدین.» یعنی هر زمان آتشی را برای جنگ [با اهل ایمان] افروختند، خدا آن را خاموش کرد، و همواره در زمین برای فساد میکوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.
در آیه 4 اسراء نیز خداوند دو فساد بزرگ را به بنیاسرائیل نسبت داده، میفرماید «وَ قَضَیْنا إِلى بَنی إِسْرائیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبیراً»؛ یعنی «و بهسوی بنیاسرائیل این حکم را قطعی کردیم که: «قطعاً دو بار در زمین فساد خواهید کرد و قطعاً به سرکشى بسیار بزرگى برخواهید خاست.» در این آیه نیز قوم یهود به عنوان قومی فسادطلب یاد میشود که دنیا را با برنامههای هنجارشکنانه خود به تباهی میکشانند. بر اهل اندیشه مبرهن است که اکنون هر فسادی در گوشه گوشه این عالم خاکی بروز میکند، به پشتوانه انجمنهای یهودی است؛ از فساد در عرصه فرهنگ گرفته تا فساد در غذا و آشامیدنیها و خوردنیها و فساد در عرصه اقتصادی و اجتماعی. خداوند در نهایت آنها را به دو باره سرکوبیِ فساد و در هم شکستن ابهت پوشالی آنها خبر میدهد.