برهنگی، همواره در تاریخ بشری (بهجز در برخی جوامع معاصر) ناهنجاری و خلاف طبع آدمی محسوب شده است. حجاب از نظر لغوی مصدر «حجب، یحجب» است و در کتابهای لغت، پوشانیدن، در پرده کردن و نگه داشتن، معنا شده است.
در زبان فارسی نیز برای کلمه «حجاب» معانی متفاوتی نقل شده است که از آن جمله میتوان به پرده، ستر، نقابی که زنان چهرة خود را با آن میپوشانند، روبند، برقع، چادری که زنان سراپای خودرا بدان بپوشانند، اشاره کرد.
به نظر میرسد این تعریفها، تنها در حیطۀ رفتار شخصی معنا پیدا کرده وتنها چارچوب رفتار فردی را تعیین میکند؛ اما ممکن است تصور شود حجابی که بهمعنای حایل و حد فاصل بودن است با ارتباطات اجتماعی امروزی که در سطح وسیعی صورت میگیرد، تعارض دارد و بهسختی جمع میشود؛ بنابراین، حجاب مفهوم گستردهتری پیدا میکند.
استاد شهید، مرتضی مطهری دربارۀ مفهوم حجاب، بیان کردهاند: «استعمال کلمۀ حجاب دربارۀ پوشش زن، اصطلاح نسبتاً جدیدی است. در قدیم کلمۀ ستر که بهمعنای پوشش است به کار برده میشد.
معنای شایع واژۀ حجاب، پرده است و اگر در معنای پوشش به کار برده میشود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده عدۀ زیادی گمان کنند اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود، در حالی که پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به خودنمایی نپردازد. آیات مربوط نیز همین معنا را ذکر میکنند».
زمانی که از رابطه پاک و سالم مرد و زن سخن میگوییم، به ابزاری احتیاج داریم که همان «حجاب» است. در واقع، حجاب ابزار مناسبی برای حضور سالم زن در اجتماع است. بهطور کلی، یکی از لوازم توسعۀ اجتماعی، مشارکت زنان در عرصههای مختلف اجتماع است. در دیدگاه اسلامی این حضور و مشارکت باید عفیفانه باشد و این عفت بهجز با بالا بردن سطح فکری زنان از یک سو و ایجاد ساختارهای اجتماعی مناسب از دیگر سو محقق نمیشود.
اگر زن، موقعیت خود را در نظام آفرینش بهخوبی دریافت و حقیقت اجتماعی خود را در سطح مؤثر بودن در توسعۀ نظام الهی دید و شرایط محیطی مناسبی نیز برای او فراهم شد، از پوشش دینی بهعنوان یک نیاز جدی بهره میگیرد و هرگز جامعه را صحنۀ عرض اندام خود قرار نمیدهد.
بههرحال واژۀ عفت در اغلب منابع به پاکدامنی و خویشتنداری معنا شده است. اگر عفت را در سطح وسیع در نظر بگیریم، میتوانیم آن را «قانونمند شدن ارتباط زن و مرد» تعریف کنیم. در واقع، حجاب، زمینهساز عفت است و ثمرة عفت و قانونمندی روابط مرد و زن در جامعه، بالا رفتن قدرت بهرهوری آنها و پیشگیری از ایجاد چالشهای اخلاقی– اجتماعی است. علاوهبر این، رعایت حجاب، فرصت رشد شخصیت در ارتباطات اجتماعی را بیشتر فراهم میکند.
انسانی که بهطور پیوسته در جهت نمایش تن خود میکوشد و زندگیاش تحت فرمان و ارادهاش نیست، در فرآیند هویتیابی خود شکست میخورد. چنین کسی نمیتواند هویتش را به کمال برساند؛ زیرا چنان زندگی میکند که دیگران میپسندند نه آنگونه که خود میپسندد. بیحجاب در اندیشۀ نشان دادن زیبایی خود به دیگران است. این امر که عقدة حقارت انسان را مینمایاند، زمینۀ رشد و تعالی او را نابود میکند.
در حالی که زن مانند مرد، یک انسان است و باید از نظر انسانی رشد یابد و تکامل پیدا کند. کسی که با نمایش زیبایی خود و انتخاب پوششی ویژه در اندیشۀ جلب نظر دیگران به سر میبرد، در حقیقت میخواهد با تکیه بر جذابیتهای ظاهری و نه اصالت و ارزشهای متعالی، جایی در جامعه بیابد. در واقع او از این طریق اعلام میکند آنچه برایش اصل است و اهمیت دارد، جنسیت اوست نه انسانیت و اندیشه و لیاقت و کارآییاش. چنین فردی اسیر خویش است و فرصت پرداختن به آرزوهای بزرگتر را نمییابد. درحالی که در نگاه اسلام، زن باید تکاملگرا باشد.
تکاملگرایی زنان بهمعنای حضور آنها در تغییر موازنۀ قدرت به نفع اسلام است و این خود یکی از مؤلفههای مهم در تکاملگرایی جامعه قلمداد میشود. این به این معناست که شایسته است افق حساسیت و اندیشۀ زنان از سطح مسائل خرد و پیشپاافتاده به داشتن آرمانهای بزرگ تغییر یابد.
وحیده علیمیرزائی/ پژوهشگر و دانشجوی دکتری مطالعات زنان