۳۰ تير ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۷

امامت جمعه؛ الگوی همراهی و انتقاد

امامت جمعه؛ الگوی همراهی و انتقاد
چالش حفظ جایگاه مردمی روحانیت در نظام اسلامی با جمع‌کردن نقش انتقادی و حمایتی ممکن است؟ تجربه موفق امام‌جمعه پلدختر نشان می‌دهد روحانیت می‌تواند با خدمت رسانی و پایبندی به ارزش‌ها، هم محبوب بماند و هم حامی نظام باشد.
کد خبر: ۹۹۸۱

به گزارش خیمه مگ،مسئله‌ی چگونگی حفظ جایگاه مردمی روحانیت در نظام اسلامی، ضمن ایفای نقش حمایتی و سیاسی، چالشی اساسی در جامعه‌شناسی سیاسی ایران بوده است.

این مسئله، حول محور تلاقی دو نقش اساسی شکل می‌گیرد: نقش تاریخی روحانیت منتقد قدرت و مدافع حقوق مردم؛ و نقش جدید آن در جایگاه بخشی از ساختار سیاسی و حامی نظام.

برخی نظریه‌پردازان معتقدند که ورود روحانیت به عرصه سیاست و حمایت از نظام، موجب کاهش اعتبار و پایگاه مردمی آن شده است. استدلال ایشان بر این مبنا است که حمایت از قدرت، الزامات و محدودیت‌هایی را ایجاد می‌کند که با نقش انتقادی و مستقل روحانیت تعارض دارد.

در مقابل، تجربه‌های عینی نشان می‌دهند که این تعارض، همیشگی و مطلق نیست. مشاهدات میدانی، از جمله نمونه‌های موفق حضور عالمان در عرصه‌های مختلف، از امکان جمع این دو نقش حکایت می‌کند.

 

در جریان هجرت تبلیغی ماه محرم امسال، حضوری پرشور و تأثیرگذار مردم را در شهر پلدختر دیدم. امام‌جمعه انقلابی و دین‌شناس این شهر، نقشی بی‌بدیل در بین مردم ایفا می‌کرد. او نه تنها در جایگاه یک عالم دینی به تبیین معارف می‌پرداخت، بلکه با روحیه مردم‌داری، پیگیری مشکلات روزمره شهروندان و تلاش برای گره‌گشایی از امور آنان، توانسته بود جایگاه رفیعی در دل مردم کسب کند.

این حضور، در کنار حمایت از سیاست‌ها و برنامه‌های نظام اسلامی در شهرستان، تصویری روشن از امکان جمع بین این دو نقش را به نمایش می‌گذاشت. امام‌جمعه پلدختر، نه تنها محبوبیت خود را از دست نداده بود؛ بلکه الگویی از یک روحانی کارآمد، مردمی و در عین حال، پایبند به آرمان‌های نظام را نشان می‌داد.

 

این رویکرد، نیازمند بازتعریف مفهوم «سیاست» است. اگر سیاست صرفاً به معنای کسب و حفظ قدرت باشد، ورود روحانیت به این عرصه، می‌تواند با چالش‌های جدی مواجه شود؛ اما اگر سیاست به معنای تدبیر امور جامعه و خدمت به مردم بر اساس ارزش‌های دینی تعریف شود، روحانیت با اتکا به مبانی اخلاقی و فقهی، می‌تواند نقش مؤثری در این عرصه ایفا کند.

 

جمع این دو نقش، مستلزم برخورداری از صلاحیت‌های خاص است. یکم دین‌شناسی عمیق و مبتنی بر فهم صحیح از مقاصد شریعت؛ دوم روحیه مردم‌داری و ارتباط مؤثر با جامعه؛ سوم توانایی گره‌گشایی از مشکلات و پاسخگویی به نیازهای مردم و چهارم پایبندی به ارزش‌های نظام اسلامی، همراه با حفظ استقلال فکری و انتقاد سازنده.

 

با این وصف، تقلیل نقش روحانیت به یکی از این دو قطب (حمایت یا انتقاد) رویکردی ساده‌انگارانه است. روحانیت در نظام اسلامی، می‌تواند و باید هر دو نقش را ایفا کند؛ مشروط بر آنکه با اتکا به صلاحیت‌های ذاتی و با رویکردی متعهدانه و مسئولانه عمل کند.

این جمع‌پذیری، نه تنها ممکن، بلکه برای تحقق اهداف نظام اسلامی ضروری است. نادیده گرفتن این واقعیت، به تقلیل نقش روحانیت و محروم کردن جامعه از ظرفیت‌های عظیم این نهاد می‌انجامد.