يكى از كاستي ها در داد و ستد، كم فروشى است كه در اثر حرص بر ثروت اندوزى و مراعات نكردن حقوق ديگران پديد مى آيد. انسانى كه معتقد به قيامت باشد و كيفر و پاداش آن را باور داشته باشد كم فروشى نخواهد كرد.
عـدالت خـداونـد ايجاب مى كند كه از پس امروز ، فردايى باشد ، تا هر كس نتايج تلخ و شيرين اعمال خود را مشاهده كرده پاداش و كيفر مناسب را ببيند.
راحت مردن كافر، به خاطر تصفيه حسابى است كه خداوند نسبت به كارهاى نيك او انجام مـى دهـد؛ چـون بـعـضـى از كـافـران در زنـدگـى كـارهـاى مـثـبـتـى دارنـد كه آسان مردن پاداش عمل آنهاست
از رخـدادهـاى مـهـم ديـگـرى كـه در لحـظه مرگ براى انسان محتضر پيش مى آيد اين است كه همه افـراد انـسـانـى طـبـق روايـات بـيـشـمـارى كـه از مـعـصـومـيـن (ع) نقل شده است جايگاه خود را در بهشت يا جهنم قبل از مردن مى بينند.
بـدن بـرزخـى يـا قـالب مـثـالى كـه روح پـس از مـرگ در آن قـرار مـى گـيـرد از لحـاظ شـكـل و قـيـافه و صورت شبيه بدن دنيايى است ولى وزن و جرم ندارد. مانند هنگامى كه خواب مـى بـيـنـيـم ؛ هـمـيـن بـدن
در آن روز پـرده هـا كـنـار مـى رود، و حـقـايـق آشـكـار مـى شـود، ديـده هـاى انسان بينا شده و همه اعمال نيك و بد خويش را حاضر و آماده مى بيند. قرآن كريم در آيات بسيارى از ماجراهاى آن روز و تحولات سريع و بنيادين آن حكايت مى كند.
پـيـامـبر (ص) با مردى به نام ((عَدىِّ بن رَبيعَه )) همسايه بود روزى خدمت حـضـرت رسـيـد و گـفـت: اى مـحـمـد! مـرا خـبـر ده از روز قـيـامـت كـه كـجـا و چـگـونه خواهد بود. رسـول خـدا بـراى او تـوضـيـح داد. عـدى گـفـت : اى محمد! اگر قيامت را به چشم هم ببينم باور نـخـواهـم كرد. چگونه ..
هـمـانـا گـروهـى در آتـش سـوزانـده مـى شـونـد تـا هـمـچـون زغـال شـونـد؛ آنـگـاه شفاعت به ايشان مى رسد. پس ايشان را به سوى نهرى كه از ترشّحات بدن اهل بهشت خارج مى شود مى برند و در آن شسته مى شوند. پس از آن گوشت و خون آنها ...
حضرت على (ع) فرمود: بـنـده را نـزد خـداونـد نـگـه مـى دارنـد، خداوند مى فرمايد: نعمت هاى من بر او عملش بسنجيد، پس عـمـل او در بـين نعمتها گم مى شود و قابل مقايسه نمى ماند و ملائكه اين مطلب را اعلام مى كنند. خـداوند مى فرمايد: نعمتهايم رابه او ببخشيد و ...
از على (ع) پرسيدند: خدا چگونه اين همه افراد را حسابرسى مى كند؟ امام فرمود: همان گونه كه مردم را روزى مى دهد، حسابشان را رسيدگى مى كند.
انسان چون بداند كه اولياى خدا، مانند انبيا، امامان ، علما، شهدا، صالحان و قرآن كريم ، در قـيـامت صاحب شفاعت هستند، مى كوشد كه خود را به آنان نزديك كرده ، از پرتو رهنمودهاى آنان بهره گيرد كه اين خود از آثار شفاعت خواهد بود.
در تـفـسـيـر عـيـاشـى از عـلى بـن الحـسـيـن (ع) روايـت شـده كـه فـرمـود: وقـتـى اهـل بهشت وارد بهشت شده و ولىّ [دوستدار و مطيع] خدا به جنّات و قصرهاى خود در آيد و هر مؤمـنـى بـر اريـكه (تخت) خود تكيه زند، خدمتگزارانش به دورش حلقه مى زنند و شاخه هاى پر مـيـوه ، خـود را بـه طـرفـش خم مى كنند ...
دوزخ ، با آنكه آنقدر بزرگ است كه هرگاه گفته شود آيا پر شدى؟ گويد: آيا باز هم كسى هست؟! در عين حال ، دوزخيان در جاى بسيار تنگ و مشقت بار قرار دارند بگونه اى كـه صـداى فـريـاد و واويـلاى آنـان بـلنـد اسـت.