به گزارش خیمه مگ،کتاب «معاد استدلالی» اثری از مرکز تحقیقات اسلامی است که در 15 بخش به موضوع معاد پرداخته که در شماره های گوناگون تقدیم حضور شما علاقمندان می گردد.
* دوزخ
دورنمايى از جهنم
جـهنّم (دوزخ) كمينگاه بزرگى است كه عذاب آن سخت و پردوام است و بدجايگاه و بـد مـحـل اقـامـتـى اسـت؛ دوزخـيـان بـر صـورتهايشان بسوى جهنّم ، جمع مى شـونـد. دوزخ ، بـا صـدايـى پر لهيب ، وحشتناك و خشم آلود رو با آتـشـى شـعـله ور و سـوزان ، فـراهـم و آمـاده اسـت؛ آتـش آن ، زبـانـه مـى كـشـد و هـر زمـان آتـش آن فـرو نـشـيـنـد، شـعـله تـازه اى بـر آن افـزوده مـى شـود. بر تمامى كافران احاطه دارد و آنان با شياطين ، در حالى كه به زانو در آمده اند گرداگرد جهنّم حاضرند. از چشمه بسيار داغ و سوزان ، بـه آنـان مـى نـوشانند، بسترى از آتش جهنّم در زير و پوششى از آتش دوزخ ، بـر روى سـتمكاران است، آتش آن ، بر دلها غلبه دارد و دوزخيان در آنـجـا آه و نـاله مى كشند و هر گاه پوستهاى تنشان بريان گردد، پوست هاى ديـگـرى جـاى آن قـرار داده مـى شـود تـا (خـوب) عـذاب بـچـشـند. مردم گنهكار و سـتـمـگـر، مـشركان و معبود آنان و سنگها، هيزم جهنّمند. خوراك دوزخيان ، چيزى جز خـار خـشـكِ تـلخ و بـدبـو نـيـسـت ؛ غـذايـى كه نه آنها را فربه مى كند و نه از گرسنگى مى رهاند. نه چيز خنكى مى چشند و نه نوشيدنى گوارايى جز آبى سـوزان و مـايـعـى از چـرك و خـون در مـيـان بـادهـاى كـشـنـده و آب سـوزان قـرار دارنـد؛ در سـايـه دودهـاى مـتـراكـم و آتـش زا كه نه خنك است و نه آرامـبخش؛ و زندان سختى براى كافران است؛ دوزخيان ، بهشتيان را صـدا مـى زنـنـد كـه مـقـدارى آب يـا از آنـچـه خـدا بـه شما روزى داده به ما ببخشيد! آنها مى گـويـنـد: خـداونـد ايـنـهـا را بـر كـافـران حـرام كـرده است. از طرف ديگر، به نـگـهـبـانـان جـهـنـّم مـى گـويـنـد: از پـروردگـارتـان بـخـواهـيـد يـك روز عـذاب را از مـا بردارد. همچنين فرياد مى كشند ((اى مالك دوزخ ، پروردگارت ما را بميراند (تا آسوده شويم). مالك مى گويد شما در اينجا ماندنى هستيد و در آنجا نه مى ميرند و نـه زنـدگـى مـى كـنـنـد و هرگز فرمان مرگ آنان داده نمى شود تا بميرند و چـيـزى از عذاب آنان ، تخفيف داده نمى شود. اينها همه در حالى است كه رانده شده (درگـاه خـدا) و مـورد نـكـوهـش و مـلامـت قـرار دارنـد و جـاودانـه در جـهـنـّم خـواهـنـد ماند.
برخى از خصوصيات جهنّم
دوزخ ، با آنكه آنقدر بزرگ است كه هرگاه گفته شود آيا پر شدى؟ گويد: آيا باز هم كسى هست؟! در عين حال ، دوزخيان در جاى بسيار تنگ و مشقت بار قرار دارند بگونه اى كـه صـداى فـريـاد و واويـلاى آنـان بـلنـد اسـت. مأمـوران دوزخ بـسيار خشن و سختگيرند و بطور كامل مطيع اوامر الهى هستند:
((عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لايَعْصُونَ اللّهَ ما اَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ))
مـاءمـوران بـسـيـار خـشـن و سـخـتـگـيـر بر آن آتش موكّلند، از فرمان خدا سرپيچى نمى كنند و ماءموريت خود را انجام مى دهند.
شـخـص دوزخـى از آب بـدبـوى مـتـعـفـّن ، جـرعـه جـرعـه سـرمـى كـشـد و حـاضـر نـيـسـت بـه مـيـل خـود بـيـاشـامـد. عـذابـهـاى مـرگ آور از هـر جا به سراغ او مى آيد ولى از مرگ خبرى نيست . در بخشى ديگر از قرآن ، پرده از برخى وقايع جهنّم برداشته شده است :
((فـَالَّذيـنَ كـَفـَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَميم يُصْهَرُ بِهِ ما فى بـُطـُونـِهـِمْ وَ الْجُلُودُ وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَديدٍ كُلَّما اَرادُوا اَنْ يَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ اُعيدُوا فيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَريقِ))
پـس كـسـانـى كـه كـافـرنـد، بـراى ايـشـان جامه هايى از آتش ، بريده شده است و از بالا بر سـرهـايشان آب جوشان مى ريزند كه درونشان را با پوستها مى گدازند و برايشان گرزهاى آهـنـيـن اسـت . هـر وقـت بخواهند از شدّت محنت بگريزند بدان بازگردانده شوند (و به آنها مى گويند) عذاب سوزان را بچشيد!
يارى خواستن دوزخيان
انسانهاى خلافكار، از شدّت ناچارى به شكلهاى مختلف به التماس و استمداد مى افتند:
1 ـ طلب يارى از خداوند:
((رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْها فَاِنْ عُدْنا فَاِنّا ظالِمُونَ))
پـروردگـارا ! ما را از اين (دوزخ ) بيرون آر، اگر بار ديگر تكرار كرديم قطعاً ستمگريم (و مستحق عذاب )!
ليكن در پاسخ از اين درخواست چنين مى شنوند:
((گـروهـى از بـندگان من مى گفتند: پروردگارا! ما ايمان آورديم پس ما را ببخش و بر ما رحم كن و تو بهترين رحم كنندگانى ، سپس شما كافران ، آنان را مسخره مى كرديد، تا اين كه مرا به كلّى فراموش كرده و به آنان مى خنديديد.))
2 ـ استمداد از فرشتگان
((قالَ الَّذينَ فِى النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنّا يَوْماً مِنَ الْعَذابِ))
و آنـهـا كه در آتشند به ماءموران دوزخ مى گويند: از پروردگارتان بخواهيد يك روز عذاب را از ما بردارد.
امـّا فـرشـتـگـان نـيـز مـتـذكـر مـى شـونـد كـه چـون در دنـيـا بـه دلايل روشن پيامبر توجه نكرديد، اكنون درخواستتان براى شما سودى ندارد.
3 ـ يارى خواستن از مؤ منان
((وَ نـادى اَصـْحـابُ النّارِ اَصْحابَ الْجَنَّةِ اَنْ اَفيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ اَوْ مِمّا رَزَقَكُمُ اللهُ قالُوا اِنَّ اللهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرينَ))
اهـل جـهـنـّم ، اهـل بهشت را ندا زنند كه از آن آب يا از آن چيزهايى كه خداوند روزى شما كرده ما را بهره مند كنيد؛ گويند: خدا آنها را بر كافران حرام كرده است .
گريز گناهكاران از گناه
گناهكاران ، هرچه از نيكان كمك مى طلبند، كسى به ياريشان نمى شتابد و آنان سعى مى كنند گناه خويش را به دوش اين و آن بيفكنند و به كسانى رو مى كنند و مى گويند:
((لَوْ لا اَنْتُمْ لَكُنّا مُؤْمِنينَ))
اگر شما در دنيا نبوديد، ما راه حق را پيش مى گرفتيم ، (شما مانع شديد).
پاسخ مى شنوند:
((أَنَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى ))
آيا ما راه هدايت را بر شما سد كرديم !؟
گناهكاران مى گويند: خداوندا! ما تقصيرى نداريم ؛ ما دنباله رو بزرگان و رهبرانمان بوديم ! آنـها ما را گمراه كردند! پروردگارا! ايشان ما را گمراه كردند پس به ايشان عذاب دو برابر از آتش بده . خداوندمى فرمايد: بر هر كدام دو برابر است. نه تـنـهـا عـذاب رهـبـران فـاسـد دو بـرابـر اسـت ؛ چـون هم كج رفتند و هم ديگران را به كجروى خـوانـدنـد، بـلكه عذاب شما نيز دو برابر است ، چون دو گناه انجام داديد. خود كج رفتيد و با پيروى خود از رهبران فاسد، آن ستمگران را نيز، تاءييد و تشويق كرديد.
گناهكاران به رهبران فاسد مى گويند: ما كه عمرى پاى پرچم شما بوده ، تسليم بى چون و چـراى شـمـا در دنـيـا بـوديـم ، (امـروز) آيـا شـمـا مـا را از چـيـزى از عـذاب خـدا بـى نـيـاز مـى كنيد؟! و آنها در جواب گويند:
((اِنّا كُلُّ فيها))
همگى ما در آتشيم !
گناهكاران آن روز با ناله و نفرين ، گناه خود را به گردن شيطان مى اندازند، ليكن شيطان ، انحراف آنان را معلول اراده خودشان مى داند و به مجرمان گويد:
((مـن برشماتسلّطى نداشتم ، جزاين كه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنابراين ، مـرا سـرزنـش نـكـنـيـد؛ خـود را سرزنش كنيد! نه من فريادرس شما هستم و نه شما فريادرس من !))