۲۰ دی ۱۴۰۲ - ۰۴:۰۰

معیارهای آرامش از نگاه قرآن کریم چیست؟

معیارهای آرامش از نگاه قرآن کریم چیست؟
محمد حسن اعتصام‌نیا در مقاله ای به بررسی «معیارهای آرامش از نگاه قرآن کریم» پرداخته است.
کد خبر: ۳۱۳۵

به گزارش خیمه مگ، محمد حسن اعتصام‌نیا در مقاله ای به «معیارهای آرامش از نگاه قرآن کریم» پرداخته که متن آن بدین شرح است:


در جامعه امروزی یکی از دغدغه هایی که برای ما بسیار اهمیت دار علت دین گریزی در بین مردم است. این دین گریزی ها اصولا به سبب عدم فهم هدف از دینداری و سلوک الهی است. یک دانش اموز هنگامی که نداند برای چه چیزی درس میخواند و هدف ان برای فرا گرفتن علم را تشخیص نمی دهد طبیعی است که شوق رفتن به مدرسه را ندارد.

اصولا انسان به دلیل قوه منطق و فکری که در ان وجود دارد نسبت به هر اقدامی که در زندگی انجام می دهد نیاز به یک سری لازمه هایی دارد که با توجه به این لازمه ها، شوق و انگیزه ان برای رسیدن به مقصود اصلی افزایش مییابد. یکی از لازمه ها فایده و ارزش ان هدف و مقصود است. فایده هایی که می تواند یک هدف برای ما داشته باشد، برای یک شخص بسیار مهم و قابل اهمیت است چرا که انسان به دنبال این است که یک مقصودی را که انتخاب می کند و نسبت به ان اقدام می کند می تواند چه ثمراتی در زندگی فردی و اجتماعی برای او داشته باشد.

در دینداری هم تمام انسان ها در پی بدست اوردن فوایدی هستند که می تواند در زندگی آنها تاثیرات به سزایی داشته باشد این تاثیرات ممکن است تاثیر مستقیم روی روح یا جسم هر انسانی به ارمغان بی اورد و یا موجب تاثیر غیر مستقیم شود. اگر انسان ها بدانند که اصولا امر دین یک مقوله کاملا لذت بخش و دارای فواید غیر قابل شمارش است هیچ گاه از او دست نمی کشند و بلکه بیشتر به ان نزدیک می شوند.

علت اینکه انسان ها عموما از دینداری و انجام دادن دستورات و واجبات الهی امتناع دارند در این است که این احکام را یک احکام بدون سود و پیامد میدانند درحالی که دین یک مقوله کاملا آغشته با ثمراتی دنیایی است که می تواند در تمام زندگی ما تاثیرات خود را بگذارد. در دین مسیحیت یا یهودیت افراد پیروان از این دین اعتقاد دارند و به این باور رسیده اند که وجود و امیختگی ما با دین می توانند در روح ما تاثیر بگذارد و باعث تسکین خاطر و رهایی از تنش های مختلف در زندگی شود. در دین اسلام هم چه بسا چندین برابر به این امر اشاره شده است ولی ما متاسفانه نسبت به این مسئله کم لطف هستیم درحالی که در تک تک احکام دینی اسلام به اهداف دنیوی و سودمندی اشاره شده که ما نسبت به ان اهداف فهم دقیقی نداریم.

اطلاع نداشتن از این اهداف نه تنها باعث از بین رفتن رغبت برای دینداری می شود بلکه باعث کج فهمی های متعدد در دین می شود که این کج فهمی ها دین گریزی های مکرر به همراه دارد.

یکی از این کج فهمی هایی که ما در زندگی تجربه می کنیم این است که احکام الهی را بخاطر رضای خدا و یا ترس از عذاب علیم بجا می اوریم این تفکر غلط باعث شده که راه اصلی احکام الهی را گم کنیم و به سوی کژی حرکت کنیم؛ درحالی که تمام احکام الهی در مرحله اول بخاطر نیاز و در مرحله بعد بخاطر بندگی و رضای خدا توصیه شده است چرا که ما اصولا از سر نیاز به نماز و روضه و واجبات دیگر سوق پیدا می کنیم وگرنه خداوند هیچ نیازی در مقابل انجام دادن یا ندادن ما ندارد.

فکر میکنید چطور بزرگان و علمای دین ما در انجام احکام خداوند پایبند بودند و به آن توصیه متعدد می کردند و برای چه چیز انقدر نسبت به این امور حساسیت داشتند؟

علما به دلیل اینکه به ثمرات و فواید نماز و روزه و واجبات دینی نیاز داشتند و ان ثمرات را درک کرده و بعد به ان اقدام میکردنند به عمق و سطح نیازمندی این افعال عبادی پی برده بودند. شخصی مثل حضرت ایت الله العظمی بهجت چرا انقدر روی انجام نماز اول وقت توصیه کامل داشت؟ به دلیل اینکه ایشان اثر این نماز اول وقت را در زندگی میدانست وگرنه ایشان نه پسر پیامبر بودند و نه مادر ان جزو زنان اهل بیت محسوب می شدند بلکه ان هدف و ثمره اصلی را فهمیدند و نسبت به ان احساس نیاز کردند. اگر عبادت و احکام دینداری را مانند همین غذا و هر نیازی که یک انسان برای ادامه بقاء دارد بدانیم، هیچ گاه نه نسبت به ان خسته می شویم و نه ناامیدی پیدا می کنیم. در نتیجه باید بدانیم که دین اسلام سرشار از اهداف تاثیر گذار برای زندگی بهتر است نه اینکه با اوردن بعضی از احکام، زندگی ما باعث مشقت و سختی شود بلکه همین احکام تاثیرات مهمی در روند زندگی بهتر دارد که البته غیر شمارش است.

عدم فهم نادرست و نا بجا در دین مقدس اسلام باعث شده که تبلیغ دین چه برای خودمان و چه برای دیگران سخت شود چرا که در مرحله اول درک درست از دینداری نداریم در نتیجه نخواهیم توانست ان را هم به خودمان و در مرحله بعد به دیگران معرفی کنیم، اگر از ما درباره چرایی خواندن نماز و گرفتن روزه و پرداخت خمس و دیگر واجبات بپرسند تنها چیزی که شاید در پاسخ به این سوال مطرح کنیم از کلمات پر تکرار مانند رضای خدا، عمل به دستور، و اطاعت از امر خدا و یا از کلماتی مانند ترس از عذاب الهی، انجام دادن به تکلیف الهی، و ترس از عاقبتی که در صورت انجام ندادن دستورات الهی می تواند به دنبال داشته باشد استفاده می کنیم؛ درحالی که تمام احکام بر پآیه ادله محکم و زیبایی هایی است که تنها در صورت دانستن آنها هر فرد می تواند به ان ها ترغیب شود.

اگر میخواهید به طور مثال نماز اول وقت را به خانواده و شاگردانتان متذکر شوید باید بجای وارد کردن ترس و عقوبت ان به هشدار از زیبایی ها و برکت های این نماز اشاره کنید به طور مثال از لحاظ پزشکی حالت ایستادن در نماز باعث تقویت حالت تعادلی بدن و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات ارادی است می‌شود، ثابت و خیره شدن چشم‌ها در نماز به یک نقطه باعث بهبود و رفع نواقصی همچون نزدیک بینی می‌شود و با تمرکز در نماز، جریان فکر آرام و متعادل می‌شود.

یک فردی که دارای اضافه وزن است و شما سعی دارید تا ان را ترغیب به لاغری کنید، اگر در مراحله اول شما بیایید ان را بترسانید تا به واسته ان ترس ترغیب شود و به رژیم لاغری بپردازد شاید تا مدتی به این کار ادامه دهد ولی پس از مدتی از این کار دست برمیدارد درحالی که اگر همین رژیم که یک امر پرفایده است می توان به نحو دیگر معرفی گردد به طور مثال به چندین فایده ان که به سبب لاغری در فرد پدید می اید و روی روح و ان تاثیر می گذارد اشاره کنید یقین داشته باشید دیگر کسی از برنامه رژیمی خود دست برنمیدارد به طور مثال به اگر درباره زیبایی و تناسب اندام صحبت کنید و یا درمورد افزایش قدرت ایمنی و بهبود عملکرد در ساختار بدنی متذکر شوید خواهید دید که او دیگر از این کار دست برنمیداردو بلکه به ان اصرار می کند. دینداری بخش های بسیار زیبایی دارد که حتی ما یک بار برای معرفی دین از ان استفاده نمی کنیم در صورتی که اگر ذره ای از این زیبایی ها و فایده های دین را برای تبلیغ به دیگران انتقال دهیم یقین کنید که دیگر شما در بین مردم دین ستیزی پیدا نخواهید کرد.

برقراری آرامش هدف جامع دینداری

اساسا یکی از معیار های اصلی و مهمی که نه تنها می تواند اصل دین برقرار کند بلکه این معیار در اصل در دین اسلام بیشتر دیده می شود آرامش است. در ادیان های مختلف اگر پژوهشی در روند دینداری آنها بکنید به روشنی واضح می شود که علت روی اوردن به مسائل عبادی را رهایی از تنش و نا ارامی های دنیوی میدانند که به واسته سلوک و ارتباط مقدار زیادی از این تاثیرات منفی بر زندگی حل خواهد شد، مسیحیان و یهودیان دقیقا زمانی که دارای تنش و نا امیدی می شوند در کلیسا و کنیسه ها حضور پیدا می کنند تا انرژی مثبت را برای ادامه زندگی دریافت بکنند.

از روی دیگر شما اگر به رفتار های آنها دقت بکنید زمان هایی که در سختی و مشقت قرار میگیرند تنها طلب و دعایی که از خداوند دارند برقراری تسکین خاطر است، چرا که آنها فهمیده اند که آرامشی که در هنگام ارتباط با خداوند متعال در دل آنها برقرار می شود را نمی توان از هیچ روانشناس یا مشاوری دریافت کرد در نتیجه نه تنها از ان کناره گیری نمی کنند بلکه نسبت به جذب ان بسیار مشتاق و پیشرو می شوند.

دین مقدس اسلام هم که کامل ترین دین شناخته می شود نه تنها از این امر مستثنی نیست بلکه میزان سفارشان ان و راهکار های ان برای کسب و برقراری آرامش نسبت به ادیان دیگر چندین برابر است، اسلام ناب محمدی در تمام مراحل زندگی یک انسان، سعی دارد که ان را از تنش ها و نا ارامی های دنیوی خارج کرده و به سمت ثبات و آرامش سوق دهد ولی متاسفانه ما انسان ها در مرحله اول آرامش را در جای دیگر جستجو می کنیم و در مرحله بعد دین اسلام را نه تنها یک مقوله آرامش بخش نمیدانیم بلکه گاهی اوقات رنج اور هم قلمداد می کنیم

ما برای ادامه زندگی نیازی به یک عنصر مهم و بسیار تاثیرگذار به نام آرامش داریم این عنصر به قدری مهم است که هدف اصلی ادامه زندگی را، برقراری آرامش تشکیل می دهد، انسان ها در طول روز در تلاش هستند که در تمام مراحل زندگی آرامش و ثبات روحی را برای خود و خانواده خود به ارمغان بیاورند منتهی اشتباه ما در برقراری آرامش در این است که ثبات روحی خود را محدود در اموال، کار، میزان تحصیلات، و..... می کنیم که اینها در حقیقت ابزاری برای برقراری آرامش است نه خود آرامش، دلیل این اشتباه هم در این است که اگر آرامش واقعی را در زندگی تجربه میکردیم محدود در این مسائل جزئی نمیشدیم.

آرامش واقعی و معیار های اصولی و اصلی آرامش را فقط می شود در دین پیدا کرد چرا که احکام دین بر پآیه آرامش است گناهانی که در حکم شرعی حرام شده در اصل بخاط اختلالاتی است که در زندگی ایجاد می کند به طور مثال یکی از علل اصلی حرام شدن قمار یا دزدی استرس بیش از حدی است که این گناهان ایجاد می کند. روانشناسان معتقد هستند بیشتر از نصف تخت های بیمارستانی را بیماران روحی تشکیل داده اند ان هم بخاطر تنش های زندگی و ترس از اینده و نگرانی از گذشته عقاید و اخلاق ما هم بر پآیه برقراری آرامش است به طور مثال معنی کلمه سلام از لحاظ لغوی یعنی من در کنار تو در صلح و سلم و آرامش هستم، در نتیجه گفتن این کلمه در احادیث ما سفارش بسیار شده است.

در قرآن کریم به صراحت چندین مرتبه به معیار های آرامش و راه های کسب آرامش اشاره دارد، این کتاب گران بها در ایات مکرر به راهکار برای برقراری آرامش فردی و اجتماعی اشاره می کند که این راهکار ها با توجه به علم روانشناسی عوامل یقینی و مهم برای برقراری ثبات در زندگی محسوب می شود

در این مقاله به دو شکل راهکار های قرآنی برقراری ثبات را مطرح می کنیم اصولا در اسات مبارکه قرآن در بعضی از موارد صراحتا کلمه آرامش یا (سکن) را به کار برده است و در شکل دیگری خداوند معنی و مفهوم آرامش را متذکر می شود این بدین معناست که اگر شما فلان عمل را انجام دهید خداوند آرامش را در قلب شما نازل می کند از لحاظ مفهومی و معنایی خداوند شما را به عملی ترغیب یا نهی می کند تا شما آرامش بگیرد ولی توجه داشته باشد در شکل دوم صراحتا کلمه آرامش یا (سکن) بیان نشده است.

۱. نفس قرآن، عامل آرامش

اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَی ذِکْرِ اللَّهِ ( زمر ۲۳ )

قرآن کریم معتبر ترین منبع معارف الهی است که از جانب خدای سبحان بر پیامبر خاتم نازل گشت. قرآنی که امروز پیش روی ماست، بدون تردید و بی کم و کاست، همان وحی الهی است که توسط امین وحی بر پیامبر رحمت فرود امد، رسالت این کتاب شریف رهایی انسان از تاریکی های جهل و نادانی و رساندن او به نور معرفت و بندگی خداوند است.

قرآن میباید درمان درد های امروزین و هر روزین دانست، شفای جان و جهان دانست و بر تلاوت و انس فهم و تدبیر و جستجو و کاوش در ایات ملکوتی ان همت گمارد. در این جهان هر روز گره ها افزون می شود و راه های درمان سخت تر و انسان کوه به کوه و برزن به برزن تلاش می کند تا راهی برای عبور ان بیابد و سعی می کند که یک لحظه ارام بگیرد و در آرامش تام قرار گیرد این آرامش را باید در اولین اولویت در محضر خدا دانست و اوست که در دل شما ثبات و دلگرمی قرار می دهد

به همین دلیل ما باید همواره انس خودمان را نسبت به قرآن کریم افزایش دهیم چرا که قرآن کریم تمام دستورات و توصیه هایی که در ان ذکر شده برای هموار سازی آرامش روحی و سلامت جسمانی ماست به همین دلیل در سوره انفال آیه ۲۴ خداوند متعال به همه مومنان امر کرده که درخواست های خدا و رسول خدا را اجابت کنید که در این اجابت و اطاعت برای شما باعث حیات می شود و این یکی از مبانی حیات آرامش روانی است که به حقیقت پدیدار شدن ثبات در دل مآیه حیات و سر زندگی می شود

در ادیان دیگر شاید انسان را یک حیوانی میدانند که روی دو پا می ایستد، کف دست و پیشانی ان مو ندارد، دم اش افتاده و این حیوان توانایی ساخت ابزار دارد در حای که اسلام و قرآن کریم انسان را جور دیگر تعریف می کند تعریفی عجیب که به معنای اصلی یعنی نه خشک نه بی روح و نه بی معنا و بی جهت بلکه دقیقا اگاهانه و مسئولیت پذیر، در نتیجه قرآن کریم برای انسان شان قائل است و آرامش را حق میدانند برای این شان والا و مورد احترام.

در ایات کریم در مبحث لذت و آرامش به مقایسه لذت و آرامش دنیایی و اخرتی می یپردازد و دعوت به سوی اخرت و تشویق انسان به حرکت در مسیر سعادت معنوی می کند و پیوسته این حقیقت را گوشزد می کند که لذت اخرت از لذت دنیا از نظر کیفی بهتر و به لحاظ کمی پایدارتر است این به این معنی است که اگر در این دنیا لذت میبری یا لذت و آرامش نداری باید بدانی که آرامش و لذت ابدی در اخرت در انتظار توست در نتیجه همین نوید پر معنی و امید بخش آرامش زیادی را در دل ایجاد می کند

رهبر انقلاب : تلاوت قرآن یک هنر مرکب است، تلاوت قرآن را با هر لحنی که میخواهید به قصد تاثیرگذاری بخوانید

۲. ازدواج و برگزینی همسر

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ( روم ۲۱)

یکی از معیار های آرامش که در قرآن کریم به ان اشاره شده است امر مبارک و مسعود ازدواج است که در تمام ادیان به خصوص در کتب شیعه به اهمیت ان اشاره شده است، این امر مهم و در حین حال حیاتی باعث برکاتی در زندگی می شود که این برکات گاه در هیچ یک از افعال عبادی یافت نمی شود.

این امر مهم علاوه بر ایجاد برکت، حفظ بقاء و نسل، استقلال در زندگی، شکل گیری یک زندگی جدید و... به یک مسئله مهم و دارای دغدغه به نام آرامش می پردازد در حقیقت اصل ازدواج بر پآیه آرامش نهاده شده و از اهداف مهم نکاح برقراری آرامش در سطح زندگی است. اگر مقداری در زندگی افرادی که به تازگی وارد زندگی مشترک شده اند نگاهی بی اندازید به وضوح خواهید دید که افراد در قبل از ازدواج از لحاظ روح و روان با بعد از ازدواج تغییر اساسی و واضحی می کنند چرا که انسان ها در زمانی که وارد زندگی مشترک می شوند از لحاظ جسم و روح به یک ثبات قابل توجهی میرسند که این ثبات می تواند تاثیرات بسیار مثبتی را بر رفتار و روح ادمی داشته باشد

در آیه فوق شما به وضوح میبینید که خداوند متعال میفرماید ما از جنس خودتان یعنی حیوان ناطق یا به زبان ساده انسان برای شما شخصی افریدیم تا زوج و جفت شما شود که بواسطه این زوج و همراه، به آرامش برسید و همچنین بین شما عشق و مهربانی قرار دادیم که در این کار نشانه ای است. به وضوح از کلام خدای متعال می توان نتیجه گرفت که خداوند اولا از جنس ما شخصی برای ما قرار داده و در درجه بعد هم بین ما مهربانی و مودت و مهربانی قرار داده، این دو عامل را خداوند در ما قرار داد تا آرامش ما را تا حد زیادی ضمینه سازی کند و بستر مناسب را برای وجود ثبات روانی با این دو عامل فراهم ساخته است چرا که این دو عامل باعث می شود که ضمینه اختلاف و نابرابری به حداقل برسد.

در این آیه باید حواسمان به یک نکته باشد که ازدواجی که موجب آرامش و ثبات نشود بی فایده و تهی است چرا که اصل و هدف پروردگار برای ازدواج و همسرگزینی طبق آیه صریح قرآن آرامش است پس اگر آرامش در کار نباشد هدف پروردگار هم محقق نشده است.

از لحاظ روانشناسی بزرگترین رویداد زندگی انسان ازدواج است که پیامد های مهم و سلامت شناختی دارد همچنین ازدواج باعث مودت، استقلال مالی، افزایش جایگاه اجتماعی، مسئولیت پذیری، امنیت فردی و اجتماعی و جلوگیری از فساد می شود، دین مقدس اسلام با تکیه بر توصیه های مکرر معصومین در تلاش است که همواره زندگی ها مملوء از عشق و محبت بین زوجین باشد به همین خاطر پیامبر مکرم اسلام یکی از توصیه هایی که به امت خویش کرده در این است که به همسر خود ابراز محبت کنید تا هیچ گاه عشق و مهربانی از میانتان برداشته نشود، این صحبت هدفمند و مهم مطلبی است که عده زیادی از روانشناسان به حد زیادی به ان پرداخته اند.

رسول الله صلی الله علیه و آله : قَولُ الرَّجُلِ للمرأةِ : «إنّی اُحِبُّکِ» لا یَذهَبُ مِن قَلبِها أبدا.[الکافی : ۵/۵۶۹/۵۹.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : این سخن مرد به زن که «دوستت دارم» هرگز از دل زن بیرون نرود

در همین باره لورا برک دانشمند رشته روانشناسی می گوید محبت و علاقه خود را ابراز کنید، از جمله اینکه در مواقع مناسب از جملات قدرتمند مانند ( دوست دارم ) استفاده کنید این پیام ها ادراک تعهد را افزایش می دهد و سعی می کند همسر شما درست ترین جواب را به شما بدهد.

در نتیجه می توان فهمید که افزایش محبت در بین زوجین و افزایش تعهد از اهداف مهم اسلام برای تشکیل و حفظ قوای یک زندگی موفق است و زندگی موفق در حقیقت عامل مهم برای بدست اوردن آرامش است

۳. محیط خانه

وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَنًا وَجَعَلَ لَکُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُیُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا یَوْمَ ظَعْنِکُمْ وَیَوْمَ إِقَامَتِکُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَی حِینٍ ( نحل ۸۰ )

هر انسانی همواره خانه را یک محل بدون دغدغه و دارای اسایش میداند، به طور کلی انسان ها هر چقدر هم در جامعه احساسی نا ملایمتی و تنش بکنند اولین جایی که برای آنها آرامش زا است و آنها را در ثبات روحی قرار می دهد خانه است.

خانه هر شخص منبع انرژی فردی ان است و زمانی که فردی در خانه حضور پیدا می کند بخش زیادی از تفکرات و هجمه های منفی از او دور می شود از روی دیگر محیطی که یک انسان در ان پرورش مییابد مهم ترین فضایی است که می توان بهترین ها را بیاموزد و به کار بگیرد. به طور کلی محیط گاهی افراد لایقی را پلید و افراد پلیدی را لایق بار می اورد این به این معنی است که ممکن است فرزندی در خانه و خانواده پاک و با فضیلیت باشد و با مراعات همه ی دستورات تربیتی قدم در محیط اجتماع بگذارد و یا ممکن است یک فرزندی در خانواده نا مطلوبی به دنیا بیاید و بعد با وضعیت نادرست و تربیت نابجا قدم به عرصه اجتماع بگذارد خانه و خانواده می تواند فضیلت را تبدیل به رزیلت کند یا رزیلت را تبدیل به فضیلت

در آیه فوق خداوند متعال به صراحت فرموده که وجود خانواده مآیه آرامش است و ما در اصل خانه را برای شما گرد اوری کردیم تا شما در ان آرامش بگیرید حتی در این آیه روند ساخت خانه و ابزار تشکیل دهنده ان خانه را هم مطرح کرده است این یعنی خداوند متعال توجه خاص بر روی خانه دارد به طور مثال خداوند متعال در این آیه متذکر شده از نقش چهارپایان، پوست و کرک و مو و پشم در تهیه اسباب خانه غافل نشوید

تحقیقات نشان داده که بیش از ۸۰ تا ۹۰ درصد انسان ها حتی دوست دارند در خانه بمیرند، دلیل ان کاملا واضح است چرا که خانه جو صمیمانه ای و با محبت را تامین می کند که بعید است که فرد علاج ناپذیر که به خاطر ضعف جسمانی و یا وابستگی به دیگران ، احساس شرمساری و رها شدن در ان کند

اسلام ناب محدی نه تنها از خانه یک محیط آرامش بخش یاد کرده است بلکه اصولا برای خانه منزلت خاصی قرار داده است به طور که در سوره نور آیه ۲۷ خداوند متعال میفرماید به خانه کسی بدون اجازه اهل ان وارد نشوید همچنین در فقه اسلامی زمانی که فرد به داخل خانه نفوذ کند و یا حتی سرک بکشد اهل خانه حق دارند که از خانه محافظت کنند و فرد خطاکار را مجازات کنند به دلیل اینکه آرامش و امنیت خانه را متزلزل کرده است

نکته : این آیه گفته شد که خانه پدیدار شده است برای برقراری آرامش در انسان پس باید نتیجه کلی گرفت که چنانچه در خانه به هر دلیل آرامش برقرار نشود هدف دین اسلام محقق نشده است در نتیجه چه مرد و چه زن در خانه باید همه سعی و تلاش خود را بکنند که آرامش را برای خود، همسر و فرزندان پدید بیاورند

۴. پذیرش زجر دائمی انسان

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ (بلد ۴)

در روند آرامش همواره معیار هایی که به ما آرامش می دهد انواع و روش های مختلف دارد یکی از این روش ها که باعث ثبات روانی می شود می توان به پذیرش بعضی از موضات اشاره کرد. به طور کلی پذیرش در انسان به دلیل اینکه تکیه بر درک عمیق و فهم سرشار دارد باعث وجود یقیین و اثیات می شود و بوسیله این یقین و اثبات ضمینه بروز آرامش را هموار می کند.

به طور مثال هنگامی که کودک از تاریکی و تنهایی میترسد اگر برای او اثبات شود و یا به زبان ساده بپذیرد که تاریکی ترسی ندارد و جز او فردی در یک اتاق تاریک حضور ندارد به تدریج ترس او کاهش مییابد.

از مسائلی که باعث وجود آرامش بسیار در انسان می شود پذیرش زجر است از انجا که زندگی خالی از درد و رنج وجود ندارد می توان گفت سعادتمند در این جهان کسی است که لذت های وی از نظر کیفیت یا کمییت بر مشکلات هایش برتری و فزونی دارد بدین ترتیب یک انسان با پذیرش این مسئله دیگر درگیر تنش های متعدد در روز نمی شود چرا که زجر با انسان امیخته شده است و به هیچ وجه قابل حذف و انعطاف نیس در نتیجه ما در قبال ان نمی توانیم هیچ اقدامی انجام دهیم نه می توانیم از ان فرار کنیم و گریز پیدا کنیم نه اینکه ان را تغییر دهیم چرا که این امیختگی انسان با زجر حتمی و وعده خداست

در آیه فوق علامه طبرسی در تفسیر مجمع البیان میفرماید انسن، تعب و سختی و رنج و مصیبت دنیا و سختی های اخرت را متحمل می شویم، درحالی که فرزند ادمی همواره متحمل سختی و ناراحتی می شود تا از دنیا برود حالا این سختی میتو اند در زندگی یا در مرگ

این سختی که در زندگی ماجریان دارد برای رشد و پیشرفت ما است به قول استادان انگیزشی مشکلات سکوی پرتاب موفقین هستند ما باید در مقابل مشکلات بردباری کنید و آنها را به بهترین صورت استفاده کنید در سوره سجده آیه ۲۴ افتخاری که نصیب بنی اسرائیل شده به دلیل ایمان بود در این آیه شرط پیشوایی را دو چیز میدانند اول ایمان به ایات الهی و دوم استقامت و پایداری در برابر مشکلات

سختی که انسان در زندگی با ان امیخته است گاه برای تعیین معیار دینداری و امتحان الهی است ؛ به طور مثال سوره بقره آیه ۱۲۴ در تفسیر، بیان شده که هر عبد صالحی با توجه به درجه ایمانش مورد ازمایش قرار میگیرد، همانجوری هم که در قرآن ذکر شده حضرت ابراهیم مورد ازمایش های متعدد و خاص قرار گرفت مانند ذبح اسماعیل، رها کردن زن و فرزندش، در اتش افکندن حضرت ابراهیم ولی بعد از ان خداوند برای تکریم، نام او را به امام مردم برگزید. زمانی که برای ما ثابت بشود که یک الماس زمانی به الماس شفاف و گران قیمت تبدیل می شود که در فشار های مختلف و گرمای زیاد قرار بگیرد در غیر این صورت الماس شفافی به دست نمی اید..

اگر قرار باشد ما در جامعه فرد ارزشمندی باشیم باید متحمل سختی های مختلف قرار بگیریم و آنها را تحمل کنید و در آنها استقامت کنیم.

در تفسیر سوره تغابن آیه ۱۱ امده است مصائب دو گونه است مصائبی که دست ادمی نیست و مصائبی که انسان به وجود میاورد مصیبت هایی از دست ادمی خارج است باعث ایمان و آرامش انسان می شود

دکتر کارسون هنگامی که خواست لاله و لادن را از هم جدا کند پس از مرگ این دو دختر از ان پرسیدند که میدانستی او میمیرد پس چرا این کار را کردی ایشان جواب داد اگر چه مرگ این دو دختر باعث تاسف شد اما خوشنود هستم که روی دوشم باری بوده که در حین عمل سبک کردم حتی اگر به مصیبت ختم شد.

ما گاهی بخاطر سختی و مشکلات بعضی از کار ها را بخاطر ترس از عدم موفقیت انجام نمیدهیم درحالی که گاندی می گوید ان کسی که تلاش می کند به کارهای پر خطر باید نوع دید ان را به شکست ببینید.

۵. پذیرش مرگ

قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَی عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ( جمعه ۸)

به طور کلی یکی از ترس های بزرگ انسان این است که مدام به مرگ و ترس از رفتن ار دنیا فکر می کند به قول اروین دیالوم وحشت مرگ چنان عظمتی دارد که بخش قابل ملاحظه ای از انرژی زندگی صرف انکار مرگ می شود و یا بقول فروید انسان از ترس جدایی و انچه در تاریکی شکل میگیرد در گرد هم امده اند. در صورتی وعده خدا مرگ است و مرگ قدرت گریز ناپذیری است که برای هر کس فرا میرسد و زمان مشخص دارد

در آیه فوق در حقیقت بیان شده است که انسان ها هزار تدبیر می اندیشد ولی چه سود که از جبهه جنگ فرار می کنند اما خداوند میفرماید هرگز این فرار جلوی قتل شما را نمیگیرد. باید بدانیم که مرگ یک مقوله زیبایی است و آرامشی که در مرگ وجود دارد در هیچ جا نمی توانید تجربه کنید زمانی که روح از کاربد ما جدا می شود حس سبکی و ازادی در بدن ایجاد می شود

پیامبر اکرم میفرماید : هرکسی که مستحق دوستی خداوند و خوشبختی است مرگ جلوی چشمان اوست و ارزو پشت سرش می رود و هرگاه کسی مستحق دوستی شیطان باشد و ارزو جلوی چشمان است و مرگ پشت سرش میرود

از نگاه روانشناسی چه کسی پیش بینی می کند که فکر مردن ما، موجب اندوه شدید و عدم آرامش شود، پژوهشگران معتقد اند این مسائل به انواع عوامل خاص تقسیم کرده اند از جمله می توان ترس از موجود نداشتن، از دست دادن کنترل، مرگ دردناک، زوال بدن، جدا شدن از عزیزان اشاره کرد

البته باید بدانیم که تجربه کردن مقداری اضطراب درباره مرگ طبیعی و سازگارانه است اما مانند ترس های دیگر اضطراب مرگ خیلی شدید می تواند سازگاری موثر را تضعیف کند. اما باید بدانیم که از لحاظ اسلام یاد کردن مرگ توصیه شده است قالَ رسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : إنّ هذهِ القُلوبَ تَصدَأُ کما یَصدأُ الحَدیدُ إذا أصابَهُ الماءُ. قیلَ : وما جَلاؤها؟ قالَ : کَثرَةُ ذِکرِ المَوتِ، وتِلاوَةِ القرآنِ (کنز العمال)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : همچنان که آهن اگر آب به آن رسد زنگ می زند، این دلها نیز زنگار می بندد عرض شد: صیقل دادن آنها به چیست؟ فرمود: بسیار به یاد مرگ بودن و تلاوت قرآن.

کوبلر راس می گوید انسان اگر مرگ را در زندگی بپذیرد که آرامش میگیرد و اگر مرگ را نپذیرد پنج مرحله طی می کند تا ان را بپذیرد در ابتدا جدی بودن مرگ را انکار می کند در مرحله بعد زمانی که پی میبرد به فرصت کم خشمگین می شود در مرحله سوم چانه میزند برای ان وقت کم و بعد افسردگی صورت میگیرد و در اخر پذیرش.

۶. پذیرش تنهایی

ولَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَی کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ ( انعام۹۴ )

یکی از ترس هایی که انسان ها درطول زندگی بخصوص در جوانی و بزرگسالی دارد و مدام از ان میترسد تنهایی است، در حقیقت تنهایی یک مسئله ای است که همه برای گریز از ان هر کاری می کنند و بعد از مرگ ترسناک ترین اتفاق را برای شخص تنهایی میدانند حتی بعضی از انسان ها دلیل ترس از مرگ را تنهایی میدانند و چون میدانند که در زمان مرگ تنها می شوند و از خانواده، نزدیکان، همسر و جامعه دور می شوند از مرگ تصور هولناک دارند.

خداوند در سوره انعام آیه ۹۴ به صراحت بیان می کند که به همان شکلی که متولد شده اید در هنگام مرگ باز خواهید گشت در نتیجه ما چه در هنگام تولد و چه در طول زندگی و چه در هنگام مرگ تنهاییم حتی اگر در شکم مادر دو قلو متولد شویم باز بند ناف های ما از هم جدا است و در حقیقت فرد و مستقل و تنها هستیم در زمان مرگ هم قبر های ما از نزدیکانمان جداست و تنها در یک خانه ابدی به خواب ابدی میرویم و همین تنهایی همیشگی ما باعث واهمه و ترس انسان است، پذیرش همین مسئله که انسان فطرتا تنهاست در حقیقت آرامش ابدی بر دل ما نازل می کند چرا که چه بخواهیم و چه نخواهیم از ابتدای تولد تا انتهای زندگی ما تنها زندگی می کنیم حتی اگر در زندگی ازدواج بکنیم باز هم از محفظه تنهایی فطری انسان خارج نمی شویم

اروین دیالوم می گوید هیچ رابطه ای قادر به از میان بردن تنهایی نیست. هر یک از ما در هستی تنهاییم ولی می توانیم در تنهایی یکدیگر شریک شویم همان طور که عشق درد تنهایی را جبران می کند. بقول بوبر یک رابطه خوب و صمیمی بر دیوار های سر به فلک کشیده تنهایی رخنه می کند، بر قانون بی چون و چرای ان فائق می شود و بر فراز مغاک تنهایی وحشت انگیز عالم، از وجود خود به وجود دیگری پل میزند

در آیه فوق خداوند متعال میفرمایید امروزه همه به صورت تنها همانگونه که متولد شدید باز خواهید گشت این به این معناست که اگر به انسانی دل بسته اید بدانید که از او جدا میشوید و به سمت ما باز خواهید گشت، همچنین در این دنیا اگر به مال و ثروتی دل بسته اید بدانید که قطعا از او جدا میشوید و اگر در دنیا به بت هایی برای شفاعت +دل بسته اید بدانید که آنها تعیین سرنوشت شما را نمی کنند و ما هستیم که شما را به تنهایی باز خواهیم گرداند. بیان سه موضوع دل بستن به فرد، ثروت، شفاعت بت به این دلیل است که عرب های مشرک نسبت به سه موضوع بسیار حساس هستند قبیله، ثروت، بت، که خداوند با بیان این آیه کاملا برای مشرکان روشن کرد که در هنگام مرگ هیچ کدام به درد شما نمیخورد و برای شما سرنوشت ساز نیستند.

جَآء جَبْرَئِیلُ علیه السلام إلَی‌ النَّبِیِّ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ عِشْ مَا شِئْتَ فَإنَّکَ مَیِّتُ! وَ أَحْبِبْ مَنْ شِئْتِ فَإنَّکَ مُفَارِقُهُ! وَاعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإنَّکَ مَجْزِیُّ بِهِ! ای‌ محمّد هر چه‌ می‌خواهی‌ زندگی‌ کن‌ که‌ بالاخره‌ مرده‌ خواهی‌ بود! و هر که را که‌ خواهی‌ دوست‌ بدار که‌ بالاخره‌ از او جدا خواهی‌ شد! و هر کاری‌ را که‌ بخواهی‌ انجام ده که‌ بالاخره به ان پاداش داده خواهی شد. کنز العمال۴۲۱۱

۷. عزت نفس

یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ ( جمعه ۸ )

خدوند متعال برای انسان یک شان و منزلتی والا و مهمی را قرار داده است و از این شانیت در قرآن کریم بسیار یاد کرده است و مکرر رعایت این شان و منزلت والا را به ادمی هشدار داده است چرا که انسان اصولا موجودی است که خداوند بزرگ در خلقت انسان خود را تحسین نمود و به خود برای خلق این موجود بزرگ و عجیب افتخار کرده است در نتیجه این انسان دارای رتبه عالی در مقایسه ما بقی مخلوقات است

خداوند در بیان رتبه و عزت انسان میفرماید وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ( بقره ۳۰) این آیه بدین معناست که خداوند متعال انسان را در زمین خلیفه و سرور مخلوقات دانسته است و در آیه دیگر خداوند در برابر انسان تمام نعمات را فراهم کرده برای آرامش او در زمین (وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا ( اسری ۷۰ ) در این آیه به وضوح برتری و کرامت ادمی به نسبت موجودات دیگر روشن است.

با تمام توضیحات واضح است که با توجه به منزلت ادمی، انسان باید این رتبه و عزت را حفظ کند چرا که این عزت از طرف خداوند متعال به او اهدا شده است و او باید به نحو حسنه از این رتبه والا استفاده تام کند. انسان اگر در زندگی خود دارای مهارت خود ارزشمندی یا همان عزت نفس باشد قطعا در زندگی روزمره و حیات خود زندگی بهتری دارد.

از نگاه روانشناسی افرادی که دارای عزت نفس بالا هستند موقعیت شغلی بهتری دارند و مدیران مراکز اقتصادی زمانی موفق هستند که برای خود ارزش بسزایی قائل باشند، از روی دیگر افرادی که عزت نفس بالایی دارند احساس شایستگی و ثمر بخشی بیشتری دارند و می توانند در نقطه های مختلف جامعه دارای اثرگذاری بسیاری باشند.

تحقیقات نشان داده است انسان های با عزت نفس بالا اصولا برونگرا تر از بقیه افراد هستند و دارای مهارت های عقلانی، علمی و خلاقیت می باشند و در ورزش ها و مسابقات حضور پر رنگ تری دارند

در کشور امریکا، ایسلند، نوروژ، چین، کاندا، نیوزلند تحقیقی مبنی بر عزت نفس صورت گرفت در این تحقیق واضح شد که کسانی که درای عزت نفس پایین هستند با مشکلات متعددی درگیر هستند از جمله می توان به اضطراب، افسردگی، اعتیاد به سیگار، ترک تجصیل، محکومیت های جناحی، مشکلات مالی، مشکلات در محل کار و حتی مشکلات جسمانی، اشاره کرد. به دلیل اینکه یک انسان بی عزت فشار های روحی متعددی را تجربه می کنند به همین دلیل این فشار های روحی بر روی جسم اثر گذاشته و مشکلات جسمی را به بار می اورد.

با توجه به پژوهش های متعدد در کشور های پیشرفته جهان می توان نتیجه گرفت افرادی که بیشترین وقت خود را در فیس بوک و شبکه های مجازی میگذارند در حقیقت کسانی هستند که عزت نفس پایینی دارند به دلیل اینکه انسان بی عزت برای خود و وقت خود ارزش قائل نیس در نتیجه وقت و عمر را خود را به هدر می دهد.

دین مقدس اسلام تاکید به عزتمندی مومن دارد و دوری می کند از ذلت و بی عزتی مومن، یکی از سفارشات و تاکیدات دین مبنی بر عزتمندی حدیث امام صادق ( ع ) است.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : إنَّ اللّه َ فَوَّضَ إلَی المُؤمِنِ اُمورَهُ کُلَّها، و لَم یُفَوِّضْ إلَیهِ أن یَکونَ ذَلیلاً، أ مَا تَسمَعُ اللّه َ تَعالی یَقولُ : «و للّه ِ العِزَّةُ···»؟ ! فالمُؤمِنُ یَکونُ عَزیزا و لا یَکونُ ذَلیلاً، إنَّ المُؤمِنَ أعَزُّ مِنَ الجَبَلِ ؛ لأِنَّ الجَبَلَ یُستَقَلُّ مِنهُ بِالمَعاوِلِ، و المُؤمِنُ لا یُستَقَلُّ مِن دینِهِ بِشَیءٍ.[تهذیب الأحکام : ۶ / ۱۷۹ / ۳۶۷.]

امام صادق علیه السلام : خداوند اختیار همه کارها را به مؤمن داده اما این اختیار را به او نداده است که ذلیل باشد. مگر نشنیده ای که خداوند متعال می فرماید: «و عزّت از آنِ خداست···»؟ پس، مؤمن عزیز است و ذلیل نیست. مؤمن از کوه نیرومندتر است؛ زیرا از کوه با ضربات تیشه کم می شود، اما با هیچ وسیله ای از دین مؤمن نمی توان کاست.

شهید مطهری در این باره میفرماید : مومن باید بداند عزت در انحصار مومن است. و اوست که باید عزیر باشد. عزت شایسته اوست و او شایسته عزت، این یک نوع توجه دادن به نفس است ( مجموعه آثار شهید مطهری ج۲۲ صفحه ۸۱۷ )

عزت نفس در تمام ابعاد ما تاثیر دارد زمانی که عزت نفس ما بالا باشد روحیه و روان ما در سلامت کامل است و زمانی که یک انسان فاقد این عزتمندی باشد در هیچ یک از ابعاد زندگی آرامش ندارد چرا که افرادی که هنر خود ارزشمندی را ندارند مدام استرس، اضطراب و در نهایت افسردگی را تجربه می کنند و دیگر هیچ ثباتی در زندگی ندارند.

حتی باید بدانید کسانی که عزت نفس پایین در روابط زوجی و زناشویی دچار مشکل هستند و عموما ازدواج موفقی ندارند. سبب این مشکلات در زندگی زناشویی در این است ؛ زمانی که انسان برای خود ارزش خاصی قائل نباشد چطور می تواند به شخص دومی در زندگی ارزش و منزلت بدهند از روی دیگر این نوع افراد هیچ مدیریتی در زندگی شخصی ندارند پس قطعا نمی توانند در زندگی مشترک هم مدیریت خوبی داشته باشند.

۸. عفو و بخشش

وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( نور ۲۲ )

از نکات قابل توجه در دینداری این است که انسان همواره باید برقرای آرامش را در اولویت خود قرار دهد چرا که او ارزشمند است و باید تمام جوانب احساس ثبات را در نظر بگیرد، ولی متاسفانه بعضی از اشخاص لحظه به لحظه بجای ایجاد آرامش در زندگی آرامش را از خود دور می کنند یکی از مسائلی که باعث دور شدن آرامش در زندگی می شود کینه توزی و عدم فراموشی اتفاقات است که روزانه افراد زیادی با این مقوله درگیر هستند. از نگاه روانشناسی حبس کردن خاطرات نا خوشایند و مرور کردن متعدد ان باعث می شود که فشار روانی بسیاری بر فرد تحمیل شود و در نتیجه انواع بیماری های روانی به سوی وی هجوم می آورند.

در آیه فوق مطرح شده که خداوند متعال را معیار و الگو قرار دهید چرا که خداوند بسیار آمرزنده و بخشنده است به همین دلیل شما انسان ها باید مقداری از رایحه بخشندگی خدا را ببویید تا آمرزنده باشید، همه ی افراد درخواست امرزیده شدن از سوی خدا را دارند و در تلاش هستند که خداوند ان ها را مورد عفو خود قرار دهد.

به همین دلیل خداوند این مسئله را بیان کرده است که اگر دوست دارید آمرزنده شوید شما هم از دیگران بگذرید و ببخشید، ما در دعای جوشن کبیر میخوانیم که یا کریم الصفح، از لحاظ لغوی و معنوی کریم دارای دو معنا است معنای اول اسم تفضیل است و معنای ان عزیزتر و کریم تر است و در معنای دوم جواد و بخشنده ذکر شده. البته ناگفته نماند معنای دوم صحیح تر و همان معنای خداوند در قرآن کریم است و اما صفح از لحاظ معنوی به معنای نادیده گرفتن استعمال شده است ولی در اصطلاح به مرحله بالاتر ازعفو میگویند چرا که بعد از مرحله بخشیدن چشم پوشیدن و یا به اصطلاح باز کردن پرونده جدید مطرح است. با تمام این توضیحات می توان نتیجه گرفت که خداوند نه تنها می امرزد بلکه پرونده جدید باز می کند و سوابق خطای ما را پاک می کند در نتیجه ما اگر مقداری از این لطف و عطوفت بهره ببریم دیگر تنش در زندگی نخواهیم داشت.

در حقیقت کسانی که بسیار اهل کینه هستند و بخشش در سیره آنها نیست زندگی مضطرب و استرس زایی دارند و نمی توانند به کسی به راحتی اعتماد کنند و رفتار خوبی داشته باشند چراکه آنها همه را به یک چشم واحد می بینند و فکر می کنند همه ظالم هستند و خودشان مظلوم، همچنین کسانی که کینه توز هستند نسبت به هر چیز سوء ظن دارند و مدام بدبینی در آنها پدیدار میشد به همین دلیل رفته رفته ارتباط اجتماعی آنها تضعیف می شود.

شاید برایتان سوال باشد که چرا انقدر کینه توزی اسان است؟ در پاسخ به این سوال باید بگویم که فکر کردن و دفن کردم یک اتفاق تلخ در زندگی در ساعت ها انجام می شود ولی بخشش در روز ها، ماه ها و شاید سال ها انجام شود به دلیل اینکه اگر یک اتفاق تلخی برای شما افتاده باشد شما می توانید تنها ساعتی به این ماجرای تلخ فکر کنید، بعد از چند ساعت کاملا متوجه میشوید که نفرت شما نسبت به ان حادثه و فردی که انجام دهنده ان بوده چند برابر شده است به دلیل اینکه مرور یک اتفاق وحشتناک می تواند غضب و خشم شما را به ان واقعه افزایش دهد، در نتیجه هر لحظه ای که امتناع از بخشش کنیم انجام این کار در اینده سخت تر می شود واگر موفق به انجام بخشش نشویم در نهایت هم با ایجاد تلخی و خشم در همه روابط هزینه ان را پرداخت می کنیم.

بیایید نگاهی به آثار بخشش در زندگی بکنیم اولین تاثیری که بخشش در زندگی دارد این است که ارزش نفس بخشش را درک می کنیم و متوجه اهمیت ان در زندگی می شویم ، به واقعیت های آنها اتفاق فکر می کنیم، وقتی کینه ها را دور میریزیم، دیگر زندگیمان را با آسیبی که دیده ایم تعریف نمی کنیم.

یکی از الگوهای بخشش معصومین و اهل بیت (ع) هستند که بخشش آنها قابل ستودنی است به طور مثال در داستانی داریم که امام صادق اجازه نمی داد کسی بالای پشت بام خانه برود یک کنیزی با یکی از فرزندان امام به بالای پشت ببام رفت ناگهان امام وارد خانه شد کنیز به محض اینکه امام را دید از ترس بدنش لرزید و بچه از دست او رها شد و جان داد امام صادق ( ع ) این صحنه را که مشاهده کرد بسیار ناراحت شد نه بخاطر مرگ فرزندش بلکه بخاطر ترسی که به ان کنیز وارد کرده است، سپس امام به دلیل ان ترسی که به کنیز وارد کرده بود کنیز را ازاد کرد و از او گذشت.

۹. عدم سوء ظن

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ (حجرات ۱۲ )

بعضی از گناهان در شرع مقدس اسلام گناهان مرکب است یعنی یک گناه واحد نیس و به دنبال ان گناهان دیگر هم با ان همراه می شود و مشکلات متعددی را به بار می اورد، یکی از این گناهان سوء ظن است در حقیقت سوء ظن یک گناه واحد نیست و به دنبال ان گناهانی مانند تهمت، غیبت، قضاوت نادرست، بدبینی و... را به همراه میاورد به همین دلیل شما با ارتکاب یک گناه در حقیقت چندین گناه را با هم انجام می دهد از روی دیگر یکی از تاثرات گناهان مرکب در این است که وسیله وجود آرامش را از بین برده و نا ارامی را در ذهن فرد تزریق می کند، سوء ظن در حقیقت با مرور زمان بر داخل نفس نفوذ کرده و کم کم قدرت ان در نفس افزایش مییابد و دیگر شخص قادر به حذف ان در نفس نمی شود به دین ترتیب سوء ظن می تواند انواع تنش ها را در زندگی به صورت بلند مدت ایجاد کند به دلیل اینکه زمانی که یک فرد به خصلت رذیله سوء ظن منجرب می شود از بین بردن ان بسیار سخت و مشقت اور است.

در آیه فوق سوء ظن و بدگمانی را به شدت نفی کرده است به دلیل اینکه منظور از این نهی، نهی از ترتیب آثار است یعنی هرگاه گمان بدی نسبت به مسلمانی در ذهن شما پیدا شد، در عمل کوچکترین اعتنایی به ان نکنید، طرز رفتار خود را دگرگون نسازید و مناسبات خود را با طرف تغییر ندهید. و در روایت امده که اعمال برادرت را به نیکو ترین وجه ممکن حمل کن، تا دلیلی بر خلاف ان قائم نشود و هرگز نسبت به سختی که از برادر مسلمانت صادر شده گمان بد مبر.

با تمام توضیحات باید بدانیم که همواره از سوء ظن و بد گمانی چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران پرهیز جدی نماییم چرا که هر چه در این مسئله استمرار داشته باشیم برطرف کردن ان در خلق و رفتار ادمی سخت تر و مشکل تر است از روی دیگر باید بدانیم که پرهیز از سوء ظن به معنای عینی نگری و زود باوری و ساده انگاری نیس چرا که امت اسلامی هرگز نباید به خاطر حسن ظن های نا بجا، دچار غفلت و در دام صیادان قرار بگیرند به دلیل اینکه بعضی به خاطر ترس از تبعات سوء ظن خود را وادار به حسن ظن و زودباوری می کنند به دین ترتیب سست نظر و بدون فکر به نظر میرسند و از هربه های متعدد دشمن غافل میشویند. از نگاه روانشناسی علت تنش و از بین رفتن آرامش در خصلت سوء ظن در این است که اولا سوء ظن موجب شکاکی بی اندازه و بدگمانی بی موقع می شود به طوری که نسبت به همه یک گارد بد بینی اتفاق می افتد این مسئله باعث می شود که حتی به خانواده خودمان هم گمان های نا بجا داشته باشیم که این گمان ها گاه به طلاق، اختلاف خانوادگی و وسواس فکری منجرب می شود و دوما موجب از بین رفتن اعتماد به دیگران می شود و دیگر نه در جامعه و نه در محل کار یا خانواده نمی توانیم به فردی قابل اعتماد و معتبر اعتماد کنیم و این عدم توانایی سبب پریشانی ذهنی و فکری می شود .

۱۰. همدلی

إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ ( توبه ۴۰ )

به طور کلی مهارت همدلی در تعریف عامیانه مردم یعنی هنر فهمیدن مشکلات، عواطف و سختی دیگران که البته بین روانشناسان جهان اختلاف بسیار زیادی در تعریف این مقوله مهم وجود دارد به طور مثال اقای راجرز در تعریف همدلی می گوید: همدلی به درک دنیای شخصی طرف مقابل میگویند انگار که دنیای خودتان است و البته قید انگار مهم است و نباید از بین برود همدلی یعنی حس کردن خشم، ترس و سردرگمیِ درمان‌جو؛ چنان‌که انگار حس خودتان بوده؛ بدون این‌که خشمگین شده، بترسید، یا این‌که سردرگم شوید.

بله، این تعریف که از زبان اقای راجرز برای تعریف همدلی شده، شاید بهترین تعریف از نگاه روانشناسی است چرا که اولین اصل در همدلی این است که خود را تا می توانیم در جایگاه و شرایط طرف مقابل قرار دهیم به این ترتیب می توانیم همدلی کنیم و اگر خودمان را در جایگاه و شرایط پیش امده فرد مخاطب نگذاریم شاید به ان اتفاقات بسیار سطحی نگاه کنیم و حتی شاید بجای همدردی قضاوت هم انجام دهیم.

یکی از موضوعاتی که ارتباط مستقیم با آرامش دارد همین همدلی است درحالی که شما شاید در ذهنتان به این مسئله به چشم آرامش دادن به دیگران نگاه کنید بلکه چه از جلوه معنوی و چه از جلوه روانی شما مورد توجه قرار میگیرید و به آرامش میرسید، اگر بخواهم ایم مسئله را شفاف تر برایتان بیان کنم باید بگویم که هر جا غم و اندوهی حاکم باشد در اصل آرامش یک نفر درگیر نیست بلکه آرامش یک جمع یا خانواده مطرح است ؛ بدین ترتیب اگر بوسیله همدلی درک متقابلی نسبت به مشکلات یک فرد اپیدا کنیم ان فرد احساس تنهایی و سردرگمی را کنار می گذارد و به آرامش میرسد از روی دیگر هم این آرامش دادن به دیگران بر روی روان هم تاثیر مثبت دارد از لحاظ علم روانشناسی پذیرش بی قید و شرط دیگران، تلاش برای درک شرایط آنها و مقاومت در برابر این وسوسه که بخواهیم دیگران را به دلخواه خودمان تغییر دهیم رفتاری همدلانه و گاهی مؤثر در ایجاد آرامشی دوجانبه در روابطمان است و این آرامش دو جانبه آرامش فردی و اجتماعی گفته می شود که البته این آرامش فردی است که به تدریج به آرامش اجتماعی تبدیل می شود

یکی دیگر از راه هایی که همدلی آرامش را تضمین می کند آرامشی است که خداوند متعال از لحاظ معنوی در فرد ایجاد می کند چرا که طبق آیه قرآن پیامبر بواسطه ان آرامشی که به ان فرد در غار داد و ترس و واهمه ان را از میان برداشت به امر خداوند به دل پیامبر هم آرامش منتقل شد و با لشگریان نامرئی به امر خداوند به آنها امنیت عطا گردید، به همین دلیل است که اسلام بسیار به امید بخشیدن و همدلی به دیگران تاکید بسیاری دارد زیرا فرد با امید بخشی و آرامش به دیگران و بواسطه شریک شدن در مشکلات آنها و درک این مشکلات شامل رحمت الهی قرار میگیرد ؛ این رحمت موجب آرامش در خود، باز شدن گره ها، کمک در سختی ها و... می شود و در زندگی فردی و اجتماعی تاثیر بسیار مثبتی می گذارد. 

خواندنی ها
مطالب بیشتر
دفاعی به‌دور از تهاجم و تنش

المراجعات و مدل مناظره دربارهٔ امامت در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام سیدمحمدرضا شرف‌الدین

دفاعی به‌دور از تهاجم و تنش

توهین کنندگان به قرآن را با عشق متوجه اشتباهشان کنیم

زارعی در «نشان ارادت»:

توهین کنندگان به قرآن را با عشق متوجه اشتباهشان کنیم

خطبهٔ فدکیه محور وحدت

روایت حجت‌الاسلام قنبری‌راد از کتابی که آیت‌الله سیدعزالدین زنجانی نوشت

خطبهٔ فدکیه محور وحدت

در معرفی و تبلیغ دین کجا اشتباه کرده‌ایم؟

در معرفی و تبلیغ دین کجا اشتباه کرده‌ایم؟

از روایت تک ‌بُعدی سیرهٔ فاطمی بپرهیزیم

در گفتگو با بانو مجتهده زهره صفاتی و دکتر مریم معین‌الاسلام عنوان شد

از روایت تک ‌بُعدی سیرهٔ فاطمی بپرهیزیم