به گزارش خیمه مگ،ویژه نامه «در مسیر نفر» با موضوع راه و روش تحصیل، تهذیب و پژوهش در حوزه های علمیه است که از سوی هفته نامه افق حوزه به چاپ رسیده و این خبرگزاری مطالب آن را در شماره های گوناگون تقدیم حضور علاقه مندان می کند.
* اهمیت و جایگاه معارف قرآنی و تفسیر در حوزههای علمیه/ حجت الاسلام والمسلمین محمود رجبی، قائم مقام مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)
- اهل انس با قرآن باشیم
استفاده بهینه از قرآن چند مرحله دارد. یک مورد اینکه انسان قرآن را با تدبر بخواند. خداوند یک برنامه زندگی را برای ما فرستاده است و ما که طلبه هستیم، میتوانیم جملات عربی را متوجه بشویم؛ بنابراین این قرآن را با توجه حداقل در حد ترجمه بخوانیم و هر روز با قرآن ارتباط و انس داشته باشیم که ببینیم خداوند در این برنامه چه چیزهایی را بیان کرده است. بنابراین لازم است، هر طلبهای نسبت به قرآن انس داشته باشد و آن را درست و دقیق و همراه با آدابش بخواند. مرحوم آقای قاضی به یکی از شاگردانش فرمود: سحرگاه که برای تهجد برمیخیزید، قرآن را با صوت دلنشین بخوانید. در روایات این تعبیر وجود دارد که «إِنَّ اَلْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ فَاقْرَءُوهُ بِالْحُزْنِ»، (کافي/ج2/ ص614) قرآن با حزن نازل شده است آن را با حزن بخوانید؛ یعنی با قرآن ارتباط عاطفی داشته باشیم و نباید قرآن را مانند سایر کتب بخوانیم؛ چراکه سایر کتب این ویژگی را ندارند.
کسی که نامه ویژهای از محبوبترین دوستش به دستش میرسد، آن را مانند سایر نامهها نخواهد خواند. این کتاب را با توجه بخوانید و این، اولین مرحله از شکرگزاری نعمت انس با قرآن است که باید در برنامه زندگی انسان و در طول عمر او وجود داشته باشد.
- قرآن را با حالت اختصاص بخوانیم
دومین مرحله این است که احساس کنیم قرآن برای ما یک داروخانه است و باید دردهایمان را با آن درمان کنیم. بهتعبیر دیگر، چیزی که علمای اخلاق به ما توصیه میکنند، این است که قرآن را با حالت اختصاص بخوانیم؛ یعنی هر آیهای را که میخوانیم، این احساس را داشته باشیم که این آیه ویژه من نازل شده است؛ کانه امروز از خواب بیدار شدهایم و پیامبر اکرم (ص) هم زنده هستند و میگویند: این آیه راجع به شما نازل شده است. اگر به ما گفته بشود که این آیه بهجهت شما نازل شده است، نگاه من و قرائت من و تأمل من نسبت به آن آیه تفاوت خواهد داشت و بهدنبال این خواهم بود که خداوند چه چیزی را خواسته به من بگوید؟ امام راحل (ره) میفرمایند تفسیر واقعی این است که ببینیم، مقاصد این آیات چیست؟ همه این آیات برای تکتک ما آمده است؛ پس باید ببینیم که خداوند برای چه منظوری این آیه را برای من فرستاده است؟ اگر ما به قرآن اینگونه نگاه کنیم، آنگاه این تعبیر قرآن است که هدف از نزول قرآن این بوده است که «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ»، (ص/29) این کتابی است که بر تو نازل کردیم، برای اینکه مردم در آیات آن تدبر کنند. قرآن برای خواندن و رد شدن نیست؛ بلکه برای تدبر در مسایلی است که قرار است، از آیات قرآن به انسان برسد.
اگر انسان اینگونه با آیات الهی برخورد کرد، باعث هدایت و رشد و او خواهد شد. امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «وَ مَا جَالَسَ هَذَا اَلْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلاَّ قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى»، (نهجالبلاغه/ج1/ص252) احدى با قرآن ننشست، جز اينكه بهفزونى يا كمى از پيش آن برخاست: فزونى در هدايت و كم شدن در كور دلى.
اگر من یک آیه از قرآن را قرائت کردم، یا باید بر هدایت من افزوده شود و یا از گمراهی من کاسته شود. هدایت و ضلالت هم به همان معنای وسیعی که قرآن میفرماید. فقط از نظر فکری نیست؛ بلکه هدایت و ضلالت از نظر فضایل و خصایص روحی و رفتاری و انگیزشی است. تعبیراتی که قرآن درباره هدایت و ضلالت دارد، همه این مراتب را شامل میشود. این مرحله دوم است؛ یعنی طلبه هر آیهای را که میخواند، به خودش اختصاص بدهد و اگر انسان اینگونه قرآن بخواند، رشد خواهد کرد.
- دقت در ابعاد علمی قرآن
مرحله دیگر این است که انسان به لحاظ بعد علمی دقت کند. طلاب در رشتهای که انتخاب کردهاند، درس میخوانند و نباید از تحصیل غفلت کنند. کتابی در اختیار داریم که میزان همه شئون ما باید مطابق آن کتاب باشد. نباید بگوییم رشتهای که در آن تحصیل میکنم، ربطی به قرآن ندارد؛ پس طلبه در رشته تخصصی خودش هم در مدار قرآن حرکت کند.
ما میبینیم که گاهی فردی رشتهای را انتخاب و نسبت به قرآن احساس بینیازی میکند؛ مثلاً در مسایل عقلی یا فلسفی بگوید: قرآن نقل است و بحث درسی من عقل است. این نگاه درستی نیست و اگر قرآن آمده که ما را در همه شئون هدایت کند، این هم یک شأن است و ما باید دستاوردهای عقلانی خودمان را به قرآن ارجاع بدهیم تا ببینیم آیا قرآن در این زمینه سخنی دارد و اگر دارد، امهات آن چیست؟ همین دادههای نظری که به آنها رسیدهایم، آیا با آیات قرآن سازگاری دارد؟ همچنین دیگر رشتهها؛ بنابراین طلبه رشته علمی خود را بیگانه و بینیاز از قرآن احساس نکند. به این ترتیب رشتههای علمی ما هم بالندهتر شده و به مرحله هدایتگری نزدیکتر میشوند. این هم بعد دیگری است که ما در هر رشته تحصیلی به قرآن کریم توجه داشته باشیم و از آن بهره بگیریم.
اگر پذیرفتیم که قرآن همه چیز را بیان میکند؛ «... وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمین»، (نحل/۸۹) آنگاه وظیفه داریم حرکت کنیم تا به سطحی از آن دست پیدا کنیم و باید همه علوم و رشتههای علمی حوزوی و غیرحوزوی دقت کنند که قرآن در این زمینه چه سخنی دارد؛ چراکه قرآن سخن فراوان دارد و بنده این حرف را از روی بررسی و انجام طرحهای تحقیقاتی و مراجعه به قرآن در زمینههای مختلف علمی و یا تحقیقاتی که زیر نظر بنده انجام میگیرد، عرض میکنم و همینطور نمیگویم که چون قرآن فرموده است: «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ»، اینگونه هست؛ بلکه از روی تحقیق این حرف را میزنم.
اگر انسان در تمام رشتههای علوم به قرآن رجوع کند، متوجه میشود که قرآن سخنان نو و بدیعی دارد که بشر هنوز نتوانسته است، به آنها برسد و همچنین درمان و راهکارهایی برای درمان دردهای بشری دارد که بشر با تجربه علمی به آنها نرسیده است. بنابراین لازم است، در هر فعالیت طلبگی و رشته علمی به قرآن رجوع کنیم و از آن راهکار و درس بگیریم؛ یعنی آن رشته و عمل را با قرآن نورانی کنیم و بنبستها را بهوسیله قرآن حل کنیم.
- گفتمانسازی مفاهیم قرآنی
بخش دیگری که وظیفه ما طلاب است، این است که با مفاهیم قرآن گفتمانسازی کنیم و این، جزء فرهنگ عمومی جامعه باشد. در قدیم قرآن در فرهنگ عامه مردم حضور داشت و اگر میخواستند کسی را به غذا تعارف کنند، میگفتند: بسمالله. وقتی یک کاسب اول صبح مغازهاش را باز میکرد، میگفت: بسمالله، الهی به امید تو که ناشی از فرهنگ قرآنی بود و اینها به برکت تلاش علمایی بود که تلاش میکردند، زندگی روزمره مردم قرآنی بشود. ما طلاب وظیفه داریم، قرآن را تبدیل به گفتمان و فرهنگ عمومی کنیم تا فرهنگ بالفعل و عمومی جامعه قرآنی بشود و این کار مهمی است که زندگی توده مردم رنگ و بوی قرآن بگیرد.
شما مستحضر هستید که هر نوع ارتباط با قرآن نورانیت میآورد؛ مگر اینکه از روی مخالفت و لجاجت با قرآن باشد؛ حتی اگر کسی که سواد ندارد و نگاه به قرآن کند، باعث رشد او میشود. ما داستان کربلایی محمدکاظم را شنیدهایم که او بیسواد بود؛ ولی اگر کتابی را به او نشان میدادند، روی لغات قرآن دست میگذاشت و میشناخت. اینها حقیقتی است که هر نوع ارتباط با قرآن، باعث نورانیت میشود و همین که مفاهیم قرآنی وارد فضای فرهنگی توده مردم بشود. بسیاری از مشکلات حل میشود و بسیاری از آمادگیها را برای پذیرش حقایق فراهم میکند. اینها مراحلی بود که بنده عرض کردم و اگر تأمل بشود، شاید مراحل دیگری هم باشد.
- به رفتار و عمل قرآنی مؤدب شویم
اگر کسی بخواهد جامعه را با آداب قرآنی تأدیب کند، قبل از زبان باید عمل قرآنی داشته باشد و رفتارش قرآنی باشد؛ بنابراین انسان باید مجهز باشد که یک بخش آن، تجهیز انسان به رفتار و گفتار قرآنی است و مرحله دیگر این است که برای هدایتگری دیگران، زمینهها و امکانات لازم را داشته باشیم و انسان باید بداند که قرآن در زمینه هدایت عقیدتی، بصیرتی و اجتماعی چه میگوید؟ باید آموزههای قرآنی را بهدست بیاوریم تا بتوانیم آن را عرضه کنیم؛ به این ترتیب تفسیر قرآن جایگاه با عظمت و جهتگیری حسابشدهای پیدا میکند. ما نمیخواهیم بگوییم، تفسیر این آیه این است و تمام شد؛ بلکه هدف از تفسیر این است که مفاهیم قرآنی را بفهمیم و آن را ترویج کنیم؛ یعنی جامعه را به این سمت سوق بدهیم و تفسیر باید با زندگی مردم ارتباط پیدا کند. به این ترتیب تفسیر جهتدار میشود و از جایگاه یک بحث صرفاً نظری و علمی خارج میشود.
باید مقاصد را کشف کنیم. به این ترتیب تفسیر قرآن امر ارزشمندی خواهد شد و طلبه وظیفهای بزرگ را بر دوش خودش احساس خواهد کرد که باید آن را انجام بدهد؛ آن هم با این نگاه که مهمترین و نتیجهبخشترین وظیفه بر دوش اوست؛ بنابراین بهدنبال تفسیری میرود که به درد کارش بخورد و این همان علم نافعی است که در روایات تأکید شده است که بهدنبال علم نافع برویم.
وقتی طلبهای با این نگاه حرکت کند، هر مسئلهای را که از قرآن بفهمد، در حقیقت بخشی از نیاز جامعه یا نظام و یا مکتب را تأمین میکند و قدمی برای هدایت جامعه برمیدارد.
طلبهای که امروز وارد حوزه میشود، باید این برنامه را داشته باشد که در مرحله اول، خواندن قرآن را بهشکل صحیح و بادقت بیاموزد و کتاب خدا را با آداب خاص آن قرائت کند و در مرحله دوم، در حد ترجمه قرآن مطالعه و مباحثهای جدی داشته باشد. همانطور که بلاتشبیه لمعه را مباحثه میکنیم، باید کتاب خدا را که اساس دین و زندگی ماست، حداقل همانند یکی از کتب حوزه در سطح ظاهری و ترجمه آن یک دوره مباحثه کنیم. این خیلی بد است که طلبهای درس خارج میخواند، یک دوره قرآن را در حد مباحثه سایر کتب حوزه نخوانده باشد و معنای یک آیه برای او تازگی داشته باشد. این نقیصه بزرگی در حوزه است. مرحله بعدی هم، انتخاب تفسیر مختصری از شیعه و اهلسنت است که یک دوره تفسیر مختصر کل آیات را خوانده باشد. مرحله بعدی هم بحثهای تخصصی است که رشته تفسیر را انتخاب میکند که الزامات و برنامهریزی خاص خودش را دارد و یا در رشتههای دیگر، اهتمام به فهم قرآن در همان رشته داشته باشد.
- ضرورت استخراج دیدگاههای قرآنی در علوم و امور مختلف
یکی از نیازهای ضروری و حیاتی امروز جامعه بشری این است که دیدگاههای قرآن در علوم و امور مختلف استخراج شود. به نظر بنده اگر صدهزار طلبه متخصص در این حوزه کار کنند، باز هم زیاد نیست.
بشریت در جهل زندگی میکند و نیازمند به مسایل قرآنی است و آنقدر قرآن راهگشاست که اگر درست استخراج و تبیین و عرضه بشود، پذیرفته و باعث تحول در علوم مختلف خواهد شد.
امروزه هر مکتبی افکار و دیدگاه خودش را در قالب یک نظریه عرضه میکند و ما هم باید دیدگاه قرآنی را عرضه کنیم. بزرگان ما در حوزه قرآن خیلی زحمت کشیدهاند؛ مانند علامه طباطبایی (ره) و تفسیر ایشان که در عالم اسلام بینظیر است؛ اما بهدلیل عظمت قرآن کار به آخر نرسیده است. معارف قرآن آنقدر عظیم و گسترده و عمیق است که باز هم اگر محققی با نگاه دقیق و تخصصی به قرآن رجوع کند، شاید دهها برابر تفسیر المیزان از قرآن کشف کنیم.
امروزه نظام ما در بسیاری از امور نیازمند تنظیم برنامههاست و علوم انسانی ما باید اسلامی بشود. چه کسی باید این کار را انجام بدهد؟ اگر وظیفه یکی از اقشار جامعه این باشد که علوم انسانی را بر اساس علوم اسلامی و قرآن، اسلامی کنند و دیدگاه قرآن و اسلام را بیان کنند، جز روحانیت هستند؟ اینها نیازهای ضروری است و باید در حوزه تبیین بشود و طلاب باید برنامه علمی خودشان را در این زمینه جهتدهی کنند و اگر کوتاهی کنیم، یکی از مصادیق گلایه پیامبر (ص) در قیامت هستیم که فرمود: «وَقالَ الرَّسولُ يا رَبِّ إِنَّ قَومِي اتَّخَذوا هذَا القُرآنَ مَهجورًا؛ (فرقان/30) پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند»؛ بنابراین یکی از نیازهای ضروری امروزه ما این است که بدانیم، دیدگاه قرآن در هر حوزهای به چه صورت است؟ این همه رشتههای علمی و فروع و شاخههای آنها وجود دارند که همه آنها نیازمند سخن قرآن هستند و نظام ما در نظام حقوقی، اقتصادی و سیاسی خودش نیاز به دیدگاه قرآن دارد و نمیشود، ما نظر اسلام را بگوییم بدون اینکه بدانیم قرآن چه میگوید. این کار نشدنی است؛ بنابراین امروزه باید عزیزانی با نیت پاک و با عشق به قرآن و احساس تکلیف وارد عرصه تفسیر موضوعی بشوند. ما تفسیر ترتیبی هم زیاد داریم و کار در آن حوزه هم به آخر نرسیده؛ اما نیاز حیاتی و امروزی ما در تفسیر موضوعی است؛ چراکه در تفسیر موضوعی است که نظریات قرآن استخراج میشود و این وظیفه، هم بر دوش مسئولین حوزه است که برای آن برنامهریزی کنند و هم بر دوش نهادها و مؤسسات حوزوی است که به این امر مهم توجه کنند و هم وظیفه آحاد طلاب است که دین خودشان به قرآن را ادا کنند؛ بنابراین از این منظر، مرحله آخر کار این است که به تفسیر موضوعی اهتمام داشته باشیم و گوهرهای گرانمایه قرآن را استخراج کنیم و حوزههای مختلف زندگی و رشتههای مختلف علمی را با راهکارها و سیاستهایی که قرآن کریم عرضه میکند، تنظیم کنیم که وظیفهای سنگین و گسترده است که به دوش حوزههای علمیه است و کسانی که میتوانند در این زمینه سرمایهگذاری کنند، وظیفه دارند و در قیامت از کسانی که میتوانند برای تقویت نهادهای قرآنی کمک کنند، سؤال خواهد شد. از کسانی که امکاناتی دارند و در هر زمینهای آن را هزینه میکنند و در مورد قرآن کوتاهی میکنند، در هر سمت و موقعیتی روزی سؤال خواهد شد که این کتاب الهی آمده بود تا زندگی انسان را سامان بدهد و شما امکانات خودتان را کجا خرج کردید؟ شما قرآن را رها کرده و به سراغ امور دیگر رفتید.
همچنین معنای بحث من این نیست که هیچ کار دیگری ضروری نیست؛ بلکه مباحث فلسفی و کلامی که با متد عقلی و نقلی پیموده میشود، ضرورت جامعه ماست و خود قرآن به عقل بشری اعتبار داده است و گفته است از آن بهره بگیریم. حتی فهم بسیاری از معارف قرآنی با معارف عقلی امکانپذیر است و این تلقی نشود که ما قصد داریم، ارزش و قدر مباحث فلسفی را پایین بیاوریم. آنها در جای خودشان هستند و اگر ما مباحث فلسفی و کلامی را نداشته باشیم، به مرحلهای نمیرسیم که تثبیت کند که خدایی هست و پیامبری هست و قرآنی هست و حالا برویم به سراغ قرآن و آیات؛ بنابراین جایگاه آن علوم در جای خودش محفوظ است؛ اما باید توجه داشته باشیم، نسبت به معارف قرآن بیمهری شده است.
- تفسیر المیزان را درس بگیرید
من خدمت یکی از بزرگان رسیده بودم و سؤال کردم، از قرآن و تفسیر چه بخوانیم؟ فرمودند: اگر کسی بخواهد در تفسیر کار کند، باید چندین جلد المیزان را درس بگیرد. حالا چند نفر وجود دارد که اعتقاد داشته باشد که ما باید چند جلد المیزان را درس بگیریم؟ آن شخصیتی که خودش مفسر بزرگی است و شاگرد مرحوم علامه بوده است، میفرماید: باید المیزان را درس بگیریم. به هر حال معنای حرف بنده این نیست که فقه خیلی مهم نیست. فقه با همان عظمت و اهتمام و جدیت و جایگاه سر جای خودش هست. سخن ما این است که باید نسبت به تفسیر و قرآن هم همان اهتمام را داشته باشیم و شاید در برخی مسایل اهتمام بیشتری لازم است و این کار کمک به فقه خواهد بود و موجب رشد و بالندگی علوم دیگر خواهد بود و اگر کار جدیتری نسبت به تفسیر انجام بشود، فقه و فلسفه و کلام ما بالندهتر خواهد بود.